از هر دری سخنی

  • ۲۲:۰۲

وان - خانومه بهم گفت یک ساعت قبلش پماد لیدوکایین و بزن بیا ، من از ترس درد لیزر دو ساعت و نیم قبلش استفادش کردم ، نتیجه اش این شد که هنوز که هنوزه پام بی حسه و سنگین :| حس فلجا رو دارم ! ولی اصلا درد نداشت :)) 

تو - فرمون ماشین امروز تق صدا میداد ! بابا سوارش شد ، گفت خطریه ممکنه یهو حین رانندگی در بیاد ، بیاد تو دستت !!

تیری - به مامانم امروز گفتم : مادرجان شکوه ! تازگیا حس می کنم الویه غذا نیست ، فقط یه سالاد خوشمزس !! بسکه خوش خوراکه و نیم ساعت بعدش دوباره گشنه ات میشه ... مامانم هم چپ چپ نگاه کرد و گفت : بسکه برنجی شدین شماها ...

فور - سرویس عقد دوست صمیمیم رو دیدم ، ته مایه ی گلدن رز داشت ، با قیمت خیلی مناسب از تهران خریده بود ، حدودا 4-5 میلیون ارزونتر ، چرا من فکر می کردم تهران چیزاش باید گرون تر باشه ؟ 

فایو - میشه واسه خوشبختی دوستم ، که مثل خواهرم دوسش دارم دعا کنین ؟ 

سیکس - شماها هم مامانتون قهر می کنه ، در کابینت و یخچال و محکم میکوبه به هم ؟! :-\

سون - امروز تمرین صبر کردم با خانوم اسمال زاده ! جان خودم ، خودش گفت اسمال زاده هستم ...یکی دو بار نزدیک بود از کوره در برم ها ! 

ایت - آدم گناه کار میشه توی گروه ورودی بخواد رمزی حرف بزنه ، چون تک تک بلند میشن میان پی وی و میپرسن جریان چیه ؟ یادم باشه ازین به بعد بیشتر حواسم به زبونم باشه :| 

ناین - پیرو مورد قبلی ولی یه کار دیگه هم باید یاد بگیرم ، اینکه شجاع باشم و زیر ظلم نرم ، می خواد ظلم استاد باشه یا هم ورودی ! 

تن - وابستگی به ماشین خر است ! من بدون ماشین چیکار کنم ؟

الون - ایروبیک متابولیسم بدنم رو برده بالا ، خوراکم بیشتر شده و مقابله با میل به خوردن خیلی سخته ! 

توالو! - اصن نگاه به شماره پاراگراف می کنم ، خندم میگیره یادم میره چی میخواستم بگم ! حرف هام تموم شدن اصلا ...

  • ۳۷۳
سانیا
وان باید بگم فرمون نره تو چشمت صلبات...تو وتری و....
مواظب خودت باشفمامانت اذیت نکن دختر شیطن....یکم بااتوبوس برو بیا حالت بهتر میشه
وای تعمیرکاره گفته فرمون بریده بوده :|
باش
من که اذیت نکردم در کل گفتم 😀
خیلی سخته با اتوبوس رفتن و اومدن !
فریبا
گفتی فرمون ماشین یادم اومد من یه بار دنده ماشین تقریبا کنده شد اومد تو دستم !صحنه فجیعی بود واقعا .آها یه بارم اگزوز ماشین کنده شد میسابید رو زمین بخدا !الان دارم فکر میکنم چرا این ماشین رو تا حالا عوض نکردیم:))
بعد چکار کردی فریبا ؟ سکته نزدی دورازجونت ؟ :| 
عوض کن این 206 قدیمی رو 😆😆
فریبا
دنده ماشین که کنده شد خیلی ناجور بود ولی خدا بهم رحم کرد که دقیقا دم در مدرسه بودم و معاون همه فن حریفمون موقتا درستش کرد بعد هم همکار شوهرم اومد اونو برد تعمیر کرد.حالا اگزوز خیلی نترسوندم ولی مجبور شدم زدم کنار زنگ زدم به همسرم گفتم ماشین اینطوری شده گفت من الان تو جلسم منم مغرور هر کی وایمیستاد کمکم کنه میگفتم نه الان کمک میرسه!!!:/تعمیرگاههایی هم که بلد بودم زنگ زدم جواب نمیدادن خلاصه یه آقایی با خانوادش وایساد و به طرز هنرمندانه ای درستش کرد تازه بعد از یک ساعت همسرم تماس گرفت .حالا از این داستانها زیاد دارم ولی من با این ماشین فقط مدرسه و بازار میرم که برای این دو مورد زیاد هم هست .همین هفته گذشته بچه ها با توپ زده بودن چراغ عقب ماشین رو شکسته بودن!!! عمرا راضی بشم یه ماشین با حال رو ببرم توی اون مدرسه 
خدا بهت خیلی رحم کرده پس :)) 
به نظرم همین رو بهونه کن و بگو بایییییید ماشین عوض بشه :)))
به خودت ایمان داشته باش،
تو قوی ترین شخص زندگی خودت هستی ؛)
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan