جام جهانی چشم ها ت/م:

  • ۱۰:۰۸

 یهو صدام می کردی و چلیک ازم عکس می گرفتی؛ وقتی با هزار کلک گوشیت رو می گرفتم می دیدم که روی چشم هام زوم کردی. تو چشم های سبزِ من رو می پرستیدی. بعضی وقت ها به طرز عجیبی ساکت می شدی و با سماجت نگاهم می کردی. نگاهت از چشم چپم به چشم راستم می رفت و میومد و توی هپروت غرق می شدی. دستم رو جلوی چشم هات تکون می دادم ولی نگاه خیره ات رو از چشم هام بر نمی داشتی. اعصابم به هم می ریخت، چون درست شبیه وقت هایی که فوتبال تماشا می کردی و حواست شش دونگ بهم نبود، می شدی. آره من به چشم هام هم حسودیم می شد! 

 یادته اون اوایل یک بار از نگاه عاشقت سرخ شدم، چشم هام رو بستم و سرم رو زیر انداختم؟ اون وقت دستم رو گرفتی و انگشت کوچیکه ام رو فشار دادی، چونه ام رو دادی بالا و توی چشم هام خیره شدی و گفتی: ( قول بده که هیچ وقت نگاهت رو ازم نمی گیری.) لپ هام گُر گرفتن و دوباره سرم رو زیر انداختم. باز هم وادارم کردی به چشم هات نگاه کنم. چشم در برابر چشم: (آخ که چقدر من این تیله های سبزِ چَمنی رو دوست دارم. ) چشم هام از تعجب گرد شدن. به خودم گفتم این پسر تعریف هم بلد نیست بکنه ازم. خندیدی و گفتی: ( تعجب نکن. از منی که از بچگی عشقِ توپ و چمن و فوتبال بودم، انتظار بیش تر نداشته باش. آخ که هیچ چمنی به سبزیِ چشم های تو نیست. ) قلبم توی قفسه ی سینه ام جا نمی شد از بس خودش رو به در و دیوار می کوبید. توی چشم های رنگِ شَبت اشک غلطید: (ای پدرسوخته با اون چشم هات... ای جانم که هر کدوم مثل یک نیمه ی زمین فوتبالن واسه من. قربونشون برم که واسه اولین باره که نمی دونم طرفدار کدوم تیم ام. ) ساکتِ ساکت شده بودم. حرف هات به عمق دلم رخنه می کرد و احساس می کردم هر لحظه از لحظه ی قبل بیشتر دوستت دارم. تا اینکه تیرِ خلاص رو زدی و گفتی: ( اصلا می دونی چیه؟ چشم هات جام جهانیه منه. ) 

عزیزِ گریزپای من، این روزها جام جهانی بعدی در راهه، نمی دونم زمان تماشای عشق بچگیت یاد دخترِ چشم چمنی هم می کنی یا نه؛ ولی می دونم دیگه فوتبال رو با چشم هام طاق(تاخت) نمی زنی. تو هم بدون اینجا دختری هست که از هر چه آینه و نگاه سبز درونشه فراریه... 


چشم هایش

++ چشم های من سبز نیست! 

+++ چالش جام جهانی چشم هات

  • ۶۴۹
آنیا بلایت
" واسه اولین باره که نمیدونم طرفدار کدوم تیم ام" 
خیلی قشنگ و دلچسب بود خانم دکتر عزیز ^-^ ❤
قشنگی از نگاه شماست :-) 
🌷
جناب قدح
سلام :)
عالی خانم دکتر

ای پدر سوخته جالب بود .

درود
سلام
مرسی، این پدر سوخته نهایت عشق رو می رسونه ها!
بدرود!
آسـوکـآ آآ
عزیزم
چه دیالوگهای دلچسبی:-)
دلچسبی در نگاه شماست :-))
♫ شباهنگ
به هیچ وجه من الوجوه نمی‌تونم با چشمای سبز تصورت کنم
خب چشم رنگی هستم ولی چشم سبز نیستم، دیگه واسه چالش مجبور شدیم چشم سبز بشیم :-))
جولیک ‌‌‌‌‌
من تند تند اومدم پایین که بگم چشم سبز خیلی نایابه و تو الان نایاب و گوهر و مروارید ته اقیانوسی...بعد دیدم گفتی چشمم سبز نیست :)))
جدی نایابه؟ پس این همه چشم سبز که تو خطه شمال داریم از کجان؟ :-)))
میس تیچر
جریان چالش چبه؟
یک پست می نویسی با محوریت جام جهانی چشم هات، لینکش توی پست هست میتونی دقیق تر بخونی جزئیاتش رو.
هانا
:)

+مگه قهوه ای رنگ نیست که میگی چشم رنگی هستم :)) ایا وقتی گفتی رنگی منظورت قهوه ای هم بود یا نه :دی  
قهوه ای هم یه رنگه به خدا:)))  آی ام چش رنگی:|
و در اخر ..چشمات چه رنگیه؟ :دی
:-))))
حتی مشکی هم رنگه و واسه چشم بی نهایت جذاب! 
رنگ چشمهای من هم یک نوع قهوه ایه، فقط قهوه ای خیلی یواش :-))))
آرزو ﴿ッ﴾
خیلی خوب بود. بسی کیفور شدیم از خوندنش :) ممنون ^_^
خوشحالم که دوست داشتی آرزوی عزیزم :-)
جولیک ‌‌‌‌‌
چشم میشی و آبی و رنگ های دیگه زیاد داریم، چشمِ سبزِ هری پاتری کمه. ژنش غالب نیست گویا. :دی
اوخی مغلوب بی نواست پس! 
میشی خیلی دوست [قلب]
صبح
میدونستم چشماتون سبز نیست.
جام جهانی کیلوچنده 
از کجا؟
کیلو ده هزار و هفتصد و پنجاه :-)))
آرزو ﴿ッ﴾
من پست لینک‌شده رو که خوندم فهمیدم آرشیو اینجا رو نخونده‌م. خوشحال شدم و شروع کردم به خوندن. رسیدم به یکی از پست‌ها که قبلا یه بار دیگه لینکش کرده بودین و خونده بودم. اونی  که درباره‌ی انرژی‌درمانی بود. و دوباره موهای تنم سیخ گشت:دی خواستم بگم ما از راه دور هم حس می‌کنیم این انرژی و آرامش‌بخش بودن شما رو :))
عزیزدلم، آرزوی دوست داشتنی :-**
قربونت، الان اون انرژی کم شده. از بس خسته شدم :-)
هانیه ☺
یکی تو کلاس ما بود رنگ چشم هاش خیلی رنگ خاصی بود و اتفاقا پسر بود دخترا می گفتند عجب چشم هایی داره نمیدونی تو دانشگاه چقدر دخترا عاشق اش بودند:)
خب مسلما اون پسره علاوه بر چشم هاش خوشگلیای دیگه هم داشته، نه؟
آرزو ﴿ッ﴾
:) امیدوارم خستگی‌ها به بهترین نحو ممکن و ترجیحا زودتر در بره! :)
فدای مهربونیات، ممنونم! 
دکتر محیصا
خیلی خوب نوشتی آفرین ...👏👏👏👏
سپاسگزارم دکتر جان 🌷🌷
sara nr
خیلی قشنگ بود:)))
قشنگی در نگاه شماست :-)
سجاد عبدی
خیلی خیلی خوب بود:)
خیلی سپاس گزارم :-)
Reyhane R
همین یه جفت چشم ببین چه ها که نمیکنه...😊
کلی آتیش میسوزونه.😊
خوبی دکتر جان؟☺
اصلا از قدیم گفتن راه ورود به قلب از چشمه!
نگو که ریحانه ی رزیدنتی؟! 
اسما
خدایاااا 
اگر بگم دلم زیر و رو شد و ضربان قلبم اوج گرفت به هیچ وجه اغراق نکردم
بیییییینظیر بود عاااااااالی
:-)
خوشحالم که اتقدر دوستش داشتین... 
ممنونم
هانیه
آره خوشگلی و زیبایی های دیگه به همرا شخصیت خوب هم داشت
پس آنچه خوبان دارند او یک جا داشته!
chefft.blog.ir 💞💕
عالی مثله همیشه
ممنونم :>
ریحانه
سلام علیکمممم
آقا من ریحانه رزیدنتم خخخخ اون بالاییی نمیدونم رزیدنته یا نه ولی خواستم بگم خیلی نامردی خیال میکردم تنها ریحانه زندگیت منم:))
 نگو یکی دیگه هم بوده :D
جام جهانی چشمات ووووو 
سلاااام
باورم نمیشه که اینجا رو خاموش میخونی و هیچی نمیگی بی معرفت!
خانوم دکتر رزیدنت شدی دیگه محل نمیذاری؟ نگفتی رفتی رادیو نرفتی چیکار کردی؟ 
ریحانه
اتفاقا ترکیب نامرد و بی معرفت رو دوززز دارم ..ما دوستای خوبی میشیم:))
بله رفتیم رادیو 
الانم ۲۸ روز مونده به ارتقا ...:(
دقیقا نمیدونم این یه سال چیکار کردم
به به به سلامتی بی معرفت خاموش! یا شایدم دوباره نزدیک امتحاناتت شد استرس گرفتی اومدی دنیای مجازی؟ 
خدایی خاموش بودی تو این یه سال؟ :-))
موفق باشی
صبح
 حدس بود
طبق کامنت جولیک کاملا بدیهی بوده
ریحانه
در اینستا روشن بودیم:))
نه منظورم توی وبلاگ خودم بود 
صبح
نه طبق کامنت جولیک نبود
میدونم میگم طبق چیزی که جولیک گفته چشم سبز خیلی نادره و بدیهیه که من هم نباشم.
ریحانه
نه خداییش تعداد کشیکامون زیاد بوده این مدت کلا زیاد نت گردی نمیکردم ولی به قول خودت شاید استرس امتحانه که دوباره گل کرده دنبال یکیم بگه قوی باش رفیق!!! این نیز بگذرد...
عزیزم... 
خدا قوت و 
قوی باش رفیق!
(خوشحال میشم هر از چندگاهی بهم سر بزنی!)
ام اسی خوشبخت
خیلی عالی نوشتید :)
مرسی از حسن نظرت عزیزم :-*
*زهرا*
آخیییی چقدر قشنگ نوشتی،عالی بود! خصوصا که من چشمام سبزه، جور دیگه ای به دلم نشست!!! ^__^ 😍💚
او مای گاد! چشم سبز کی بودی تو؟
یاسمین پرنده ی سفید
از ته قلبم آرزو می کنم که این متن واقعا برات اتفاق نیفتاده باشه و فقط زیبا نوشته باشی :)
خواننده تازه واردم ممنونم ازت. مسلما پشت هر متنی که به گفته ی دیگران دلنشینه، یک حقیقت نصفه نیمه ای وجود داره...
یاسمین پرنده ی سفید
آره. اما واقعا آرزو کردم حقیقت نداشته باشه... چون می تونم درکش کنم :)
بهتره اینطور اتفاقات رو هیچ کس تجربه و درک نکنه. :-)
سهراب
خیلی قشنگ بود !!!!!

و بین همه پستایی که از این چالش خوندم این خیلی خاص بود، چون شاید تنها موردی بود که دیدم از زبان معشوق نوشته شده نه عاشق !

عالی بود !!


به منم سر بزن اگه دوست داشتی ...
مرسی لطف دارین
بله از زبان خودم گفتم بنویسم باور پذیرتره
باشه
به خودت ایمان داشته باش،
تو قوی ترین شخص زندگی خودت هستی ؛)
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan