از چی خجالت می کشی ؟

  • ۲۲:۳۷

توی این فکرم چرا ما جمعیت اناث ایرانی از مسئله ای مثل عادت ماهیانه خجالت می کشیم ؟! چرا وقتی از درد داریم به خودمون می پیچیم ، باید تظاهر کنیم به اینکه سردرد داریم تا بتونیم مثلا از خدماتی مرد دانشگاه ژلوفن بگیریم ؟ 

چرا وقتی  مسکن هم چاره ساز نبوده و حالمون سر کلاس بد شده ، بیشتر ازین که نگران خودمون باشیم ، نگران این هستیم که وای پسرای کلاس حالا پچ پچشون شروع میشه ؟

چرا وقتی کل ماه رو منتظریم تا پریود بشیم تا با خیال راحت لاک بزنیم و نگران پاک کردنش واسه نماز خوندن نباشیم ، از ترس اینکه فلان پسر هم کلاسی ، فامیل یا برادر بفهمه ، ناخن های لاک زده خوشگلمون رو قایم می کنیم ؟ 

اصلا چرا اینجا مثل ژاپن ما زن ها نشونه ی این دوره رو به لباسمون نمی زنیم تا بقیه بفهمن و توی این چند روز سر به سرمون نذارن ؟ رعایت حالمون رو بکنن ؟ مهربون باشن باهامون ؟! 

خدایی من به شخصه تغیرات روحیم توی این چند روز اصلا دست خودم نیست ، به شدت زودرنج میشم و رنجور و بی حوصله ... درد دارم و ندارم ، حالم خوبه و نیست ، پریود شدن رو دوست دارم و ازش متنفرم ! 

+ امروز سر همین حساسیت با باباییم بحثم شد :| 

  • ۳۰۹

گاهی سادگی درماندگی می آورد

  • ۲۱:۵۴

یک روز از پسِ یک اتفاق؛ بزرگ می شوی ! 

روز اول حالت سنگین می شود ، گیج می شوی

هرلحظه گمان می کنی دنیا خراب می شود وسط سرت و تمام

روز دوم چشمهایت تب می کند؛ می سوزد

ولی حالت دیگر به سنگینیِ دیروز نیست 

روز سوم 

امان از روز سوم که وقتی به نیمه می رسد ،خودت را برمی داری

می روی گوشه ای 

و می باری و می باری و می باری 

به حال تمام خوش باوری هایت ، به حال تمام رویاهایت

به حال خواستن هایی که خواسته نشد

حرف هایی که گفته نشد

و دلی که دیده نشد

می باری و می باری و می باری 

و بعد تمام 

از پسِ تمام اشک هایت

بزرگ می شوی 

گفته بودم 

گاهی اتفاق ها درست می افتد 

وسط خوش باوری هایت .

گاهی خدا آنقدر دلش به حالِ باورهایِ ساده ی ما می سوزد 

که زمین می زند ما را با همان باورها

و بعد کنارم ان می ایستد

دستش را دراز می کند

و ما را از دوباره شروع می کند

با یک زخم

که یادمان باشد

گاهی سادگی 

درماندگی می آورد


#عادل_دانتیسم

+ امان از باریدن های گاه و بی گاه ، امان از زخم دل ، امان ...

  • ۲۲۵

مسئله این است !

  • ۲۱:۰۲

مرز بین عشق و تنفر خیلی خیلی باریکه ، یه روزی اینجا از عشق و علاقه ام به اون میگفتم ، ولی امشب میخوام بگم که من اون مرز و رد کردم و الان ازش متنفرم ، جوری که امروز با اینکه باورم نمیشد ولی آرزوی مرگش رو کردم :|

  • ۲۲۲

تا ابد کنارم باش

  • ۲۰:۲۶

هیچ وقت اون روز و اون صحبت های خاصت رو یادم نمیره بابا : دخترم ، اگه همه ی دنیا تنهات بذارن ، من کنارتم ؛ از مامانت نزدیک تر به من که کسی نیست ، بدون این و که خدای ناکرده احتمالش هست که من و اون نسبتی با هم نداشته باشیم یک زمانی ، ولی تو همیشه و همیشه دختر منی ، از خون منی ، مایه ی افتخار منی ... 

با این حرفت دلم و گرم کردی و خیالم رو راحت که پشتم گرمه گرمه 


+ شاید از سختگیری هات اغلب اوقات خسته بشم بابا ، شاید بعضی وقت ها وقتی حرف میزنی سرم تو گوشی و حواسم بهت نباشه ، ولی این رو بدون بابا ، با اینکه یادم نمیاد آخرین بار کی بهت گفتم دوستت دارم ، تو تنها قهرمان زندگی منی ، بی برو و برگرد ...

  • ۳۳۴
۱ ۲
به خودت ایمان داشته باش،
تو قوی ترین شخص زندگی خودت هستی ؛)
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan