- سه شنبه ۱۹ مرداد ۹۵
- ۲۳:۰۹
+ یه اردوی دیگه هم هست اما توی زاهدان. برم یعنی؟!
خواهری با خشم: نخیرم نمیشه بری... اونجا عملیات انتحاری زیاده.
+ در حالی که تحت تاثیر علاقه اش قرار گرفتم و اشک شوق توی چشم هام جمع شده : نه بابا امنه اونجا، چیزیم نمیشه که عزیززززم!
- نععع! نمیشه بری، میری کشته میشی بعد سال کنکورم استرس زیادی بهم وارد میشه، جو خونه خراب میشه نمیتونم درس بخونم!
با حالتی که به شدت توی ذوقم خورده: من مهم ترم یا کنکورت؟
- معلومه کنکورم! سرنوشتم بهش بستگی داره ها!
من :||
اردو o.O
خواهرم ^-^
کنکور :))))))
× فردا شب عروسی دخترعمه جانه، برای خوشبختیش لدفن دعا کنین :)
- ۲۸۴