- شنبه ۷ اسفند ۹۵
- ۲۰:۰۲
1. بدشانسی یعنی چند سال توی نوبت بخش ارتوی دانشکده دندونپزشکی بمونی تا دندون هات رو با قیمت پایین تری مرتب کنی؛ ولی وقتی داری به نوبتت نزدیک میشی، بخوری زمین و یکی از دندون های جلوی فکت بیوفته بیرون و دندون بغلی هاش هم لق بشن و یکیشون خورد بشه ( دندون های شماره 1 و 2 و 4 بالا به ترتیب)
2. خدایی دل شیر میخواد وقتی با رزیدنت ارشدت توی یک پاویون هستی، از کشیکت جیم بزنی و به دوست هات بسپاری وقتی رزیدنت سراغت رو گرفت که کجایی؟ بگن توی بیمارستانی؛ داد و فریاد رزیدنت ارشد اینترن های اطفال شنیدنی بود ؛))) ما هم زیرزیرکی می خندیدیم و می گفتیم چقدر خوبه رزیدنت های ما همه پسرن و از جیم زدن های ما با خبر نمی شن :دی
3. من میگم اکثر این جماعت مذکر پررو ان، شما مخالفت می کنی هی! پسره از شدت خون ریزی از بینی عمل شده اش در حال فینته(غش)، بعد رزیدنت ارشد ما رو دیده میگه بگین ببینم کدوم شبکه ی مویرگی باعث این خون ریزی شده؟ نمی دونه آناتومی رو خدا پاس کرد و ما جز حفره دهان دیگه چشامون چیزی رو نمی بینه! پسره میزنه پقی میزنه زیر خنده و میگه آقای دکتر اینا پرستارن؟! انگار نه انگار با این خنده خون قل قل از بینیش میریزه توی دهانش. دکتر هم میگه نه اینا سوسولای دندونپزشکن! :-/ راستش دلمون خنک شد وقتی پسره گوشیش رو درآورد که عکسی نشون رزیدنت بده و رزیدنت ازش پرسید: عکس از خودت میخوای نشون بدی؟ گفت: هه نه پس! عکس شما رو میخام نشون بدم! و لبخندی که روی لب رزیدنت خشک شد!
+ شاد باشین همیشه، گور بابای هر چی بدبیاری و ناراحتیه، خب؟! ؛-)
- ۷۴۸