اگه بهارِ عزیزم نگفته بود اصلا و ابدا حواسم به تعداد پست هام نبود! 200 تا پست بیانی! مرسی از اون هایی که خاطرات دندونی ِ خودشون رو برای من فرستادن و ممنون از بقیه که بهانه آوردن که خاطره ندارن و یا خاطره شون قابل پخش نیست! با بعضی هاش خیلی خندیدم، از یک سری از خاطرات ترسیدم چون می دونم اگه حواسم جمع نباشه ممکنه واسه ی بیمارهای من هم پیش بیاد، چند نفر هم گلایه کرده بودن که من نهایت تلاشم رو می کنم که حواسم بعدا جمع باشه در این زمینه ها. خاطرات رو به ترتیب فرستادن توی پست گذاشتم:
1- گلسا:
من تا پارسال فوبیای دندون پزشکی داشتم...یعنی بجز هفت_هشت سالگی که رفتم و یه دندون شیری کشیدم دیگه نرفتم دندون پزشکی(با عرض تاسف البته).
پارسال دندونای عقلم حسابی اذیت کردن.رفتم بکشمشون و اتفاقا دکتر وقتی فهمید پزشکی میخونم کلی تحویلم گرفت و تو رودرباسی من رو نشد بگم چقد کولی ام و ممکنه سر کشیدن دندونم یهو شلوارشُ بکشم پایین.
با خودم گفتم باید حسابی خانوم باشه.نتیجه?اولین بیحسی رو زد و بعد با یه بیلبیلکی دندونمُ تکون داد و پرسید بیحس شد?منم گفتم بذار بگم نه تا یه بیحسی دیگه بچپونه توش.کار از محکم کاری عیب نداره.
گفتم نه!
دومی رو زد و پرسید شد?گفتم نه!!
هاج و واج نگام کرد گفت مگه میشه?گفتم آره!!
خوابوندم و گفت بذار یکی دیگه بزنم.بعد نامرد گرفت کشیدش و گفت حالا چی?
من گفتم حالا بیحس شد.
هیچی دیگه قهقهه زد زیر خنده و گفت کشیدمش پاشو برو منُ سیاه نکن:D
یه ذره آبرو داشتیما!!!!
هوپ... : ایول داشته کار دندونپزشکه خدایی! :)))) منم ترم اول توی دانشکده دندون عقلای سمت چپ بالا و پایین رو پیش رزیدنت های جراحیمون کشیدم. همون اول کار گفتم که دانشجوی ترم یکی هستم، بعد پسره داشت پرونده پُر می کرد بهم گفت: باردارین؟ با اخم نگاهش کردم، خنده اش گرفت! بعد من هم مثل تو شد جرئت نداشتم بگم درد دارم! تکون می خوردم می گفتن از شما بعیده خانم دکتر! من هم ترم یکی بودم و جوگیر، خرکیف می شدم از خانم دکتر گفتنشون هیچی نمی گفتم! :))))))
2- آرزو :) :
با سلام :))
اینو از پستهای قبلم کپی کردم اگه اشکال نداره! چون بقیهی خاطراتم فقط فرار کردنِ خالی بوده!
۶سالم که بود رفتیم دندانپزشکی و نشستم روی صندلی، همینجور که آقای دکتر داشت دندونای منو معاینه میکرد، دستیارش اومد تو و گفت، سایزش خوبه؟ دکتر یهنگاه به اون وسیلهای که دستش بود و من نمیدونم اگه بگم قالب دندون مصنوعی درست گفتم یا نه انداخت و یهنگاه هم به من کرد و گفت بزرگه، منم فکر کردم اونا واسه منه، با سرعت هرچه تمامتر از زیر دست دکتر فرار کردم و درحالی که داشتم گریه میکردم وارد اتاق منشی شدم که کلی هم آدم نشستهبود، مامانم دنبالم اومد و من با گریه و داد و فریاد بهش میگفتم من دندونامو دوست دارم، نمیذارم واسه من دندونمصنوعی بذارین و از این قبیل حرفها! منشی و دکتر و دستیارش و اونخانمی که قالب برای اوشون بود زدن زیر خنده، و هنوز بعد از ۱۳ سال هروقت خانم منشی منو میبینه میگه یادته اونروز چقدر کولیبازی در آوردی :دی
هوپ...: سلام... :))))))) خدایا... موقعیتت رو تصور می کنم خندم می گیره! احتمالا تِرِی قالب گیری بوده! من فقط اولین باری که می خواستم آمپول عضلانی بزنم و 6 ساله بودم، کولی گیری درآوردم، بعد که زدن و دیدم چیزی نیست، مُریدش شدم!
3- یکی از دوستای خوب بلاگرم که دوست نداشت اسمی ازش برده بشه:
(( : خببب من اولین باری که رفتم دندون پزشکی بهم نگفتن میریم دندون پزشکی رفتیم مطب دکتر هنوز نمیدونستم دندون پزشکیه بعد ازچند لحظه متوجه شدم از مطب زدم بیرون شروع کردم به دویدن میترسیدم خیلی بعد توخیابون داشتم میدویدم یکی از جلو گرفتم بعد فهمیدم ایشون همون دکتردندون پزشک بودن هنوز نرسیده بودت مطب که منودرحال فرار دیدن گرفتنم
|||':
بچه بودم البت:دی دی
هوپ... : :))))))))))) دَمت گرم! خیلی خندیدم! منم سابقه ی بیمارِ فراری داشتم!
سلام
روزتون نصفه مبارک:)
آقا دندونپزشک ها هرچقدر هم خوش اخلاق باشن بازم بلانسبت کمی بی اخلاقن
نمیدونم دقیقا چه دهن و دندونی رو میپسندن ولی بلا استثنا هرکسی دهنشو جلوشون باز میکنه تا کل شخصیت طرف رو با خاک یکسان نکنن بیخیال نمیشن، حتما حتما باید از نحوه نگهداری دندون ها و ... شکایت کنن و یجوری بفهمونن که خیلیییییییی انسان داغونی هستیییییی
وگرنه دندون انسان برتر و ژن خوب محاله جرم بگیره یا احتیاج به ترمیم و پرکردن و عصب کشی پیدا کنه
خلاصه بخاطر این برخوردشون سعی میکنم کم برم دندونپزشکی
با اینکه چندتا دوست دندونپزشک داشتم ولی جلوشون حتی لبخند هم نمیتونستم بزنم
از بس که با اخلاق بودن:D
*یه سوال الان به ذهنم رسید
دندونپزشکها که انقدر از فضای دهن ملت شاکین، مجبورن حتتتتما برن این رشته رو بخونن؟
چرا با روان خودشون بازی میکنن؟
یه رشته تمیز بخونن راحت باشن
هوپ... : سلام، می دونم چی میگی! باورت میشه سال سه ای بودیم یکی از سال بالایی ها یهویی وارد یکی از بخش هامون شد و دندونهامون رو معاینه کرد، کلی دعوامون کرد که شما الگوی جامعه این و باید دندوناتون برق بزنه و این صحبت ها؟! اعتراف می کنم ما به حدی می رسیم که اولین چیزی که در هر کس می بینیم دندون هاشه؛ تمیزی شون، سالم بودنشون، مرتب بودنشون، خالی نبودن جای دندون ها وقتی می خندن و ... . وقتی کسی همه ی این ها رو با هم داشته باشه، حس می کنیم چقدر زیباست و اون وقت می ریم سراغ آنالیز بقیه چیزهاش!!! همچنین خودم حس کردم وقتی پشت سر هم کار می کنم و خسته می شم کمی تا قسمتی بداخلاق میشم و کم حوصله، می دونم خیلی بده، دارم کار می کنم روی خودم که صبورتر بشم ولی قبول کن غیرقابل تحمله دهان مریضی که می دونسته می خواد بره دندونپزشکی ولی مسواک نزده و میتونی غذاهایی که از یک هفته قبل خورده رو از دهانش متوجه بشی! :-/
من همیشه از دندونپزشکی یه حس نفرت و ترس توامان داشتم. با این که از بچگی به طور مرتب مسواک میزدم، بازم گذرم زیاد به دندونپزشکی میفتاد. به قول دکترم که میگفت: بزاقت دندون خراب کنه! حالا درست و غلطشو نمیدونم!از همون بچگیم چشامو میبستم نبینم با چه دم و دستگاهی میخواد حمله کنه، واااای!!
هوپ... : بله! واقعا افرادی هستن خیلی رعایت می کنن ولی دندون هاشون همیشه خرابه و در طرف مقابل افرادی هستن که با ذوق بهشون میگی آفرین که انقدر خوب نگه داری می کنی از دندون هات و میگه اصلا مسواک نمیزنه! جنس دندون های یک سری واقعا خوبه!
خودِ من هم موقع دندونپزشکی رفتن چشم هام رو می بندم! هم قیافه ی دندونپزشک توی حلقم رو نمی بینم و هم اینکه اجازه می دم اون با آرامش کار کنه. :)
6- فریبا جانم :
من کلا تمام خاطراتم از دندونپزشکی بد هست بجز یکی !:/ اونم اینه که یه بار به دندونپزشکم گفتم دندونم شکسته حیف شد! آهی کشید و گفت حیف عمر آدمه! این از بهترین خاطره دندونپزشکیم!! حالا بریم سراغ یکی از خاطرات خنده دار:)) یه بار رفته بودم دندانپزشک . جایی که همیشه دندانپزشک آشنا داشت ولی از شانس اون روز یه دندانپزشک جدید اومده بود. دفترچه ام رو تو نوبت گذاشته بودم و آمپول بی حسی رو هم زدم و اومدم بیرون منتظر نشستم . همون موقع چون نگران بودم از کسانی که اونجا بودن درباره این دندانپزشک سوالاتی پرسیدم. و یکیشون گفت که فکر نمیکنه دندانپزشک خوبی باشه چون تازه کاره. دنیا دور سرم چرخید . حاضر نبودم تحت هیچ شرایطی برم زیر دستش! رفتم به یه بهانه ای دفترچه ام رو گرفتم و برووووو که رفتیم:))) فقط تا ساعاتی احساس ورم لپم مهمونم بود؛)
هوپ... : آقااااا ...! خب باید از یه جایی به جوون ها بها داد یا نه؟! باورت نمیشه اکثر این دندونپزشک های تازه کار، اصول رو بهتر از باسابقه ها رعایت می کنن، چون در گذر زمان خیلی از اصول رو فراموش می کنن قدیمی ها!