- پنجشنبه ۳۰ آبان ۹۸
- ۱۷:۴۴
فرست: دندون مولر دومش ( آسیاب یا ٧) رو که تازه به عصب رسیده بود، نشون داد و گفت: واسم بکشین.
به زن جوون نگاه کردم و گفتم: به هیچ وجه چنین دندون خوبی رو نمیکشم.
از اون اصرار که درد دارم و از من انکار که عمرا. آخر گفتم: اگه از لحاظ هزینه مشکل داری، برو فلان جا واست می کشن ولی حیفه نکش.
کمی نرم شده بود: نه مشکلم هزینش نیست. یک اینکه می ترسم و دو اینکه با شوهرم دعوام شده قهر کردم اومدم دندونمو بکشم. چون اون گفت برو عصب کشی کن!
با تعجب نگاهش کردم: از لج شوهرت میخوای خودت رو بی دندون کنی؟!
خندید: آره.
-خجالت بکش بخواب واست عصب کشی کنم.
خجالت کشید. خوابید. واسش اندو کردم. شوهرش اومد دنبالش و با خوبی و خوشی رفتن سر زندگیشون!!
(کلید اسرار این قسمت دکترِ مشاوره خانواده!)
سکند: مرد رو راضی کردم که دندون عقل پایینش رو باز کنم، عصب کشی کنم. با شرط اینکه اگر دیدم کار سخت و تخصصیه، اون موقع می کشم. ولی اینطوری فرصت می دیم به دندون عقلی که دندون ٧ کناریش کشیده شده حالا حالاها توی سیستم جونده اش نقش ایفا کنه. زن جوون ٢١ ساله اش هم اومد، معاینه شد. دقیق یادم نیست ولی توی هر فک حداقل ٥ تا دندون به عصب رسیده داشت. به شدت می ترسید و میگفت: عمرا بخوابم برای عصب کشی، بکشین!
شوهرش همین طور که زیر دست من خوابیده بود گفت: خداروشکر و دست هاش رو به نشونه ی شکر رو به سقف کلینیک گرفت!
با افسوس سر تکون دادم و گفتم: من نمی کشم. شما میخوای دندون اصلیت رو بکشی، بعد شوهرت داره عقلش رو عصب کشی میکنه ها!
زن از سر سادگی سر تکون داد و گفت: خب من نمی خواااام، می ترسم!
مرد دوباره خدا رو شکر کرد! بدجنسیه که بگم خوشحال شدم از اینکه با اینکه کانال های دندون عقل مرد پیدا و باز شد ولی از بس خراب و پوسیده بود، حین کار تاج دندون کم کم خرد شدن و من دیدم ارزش نگه داری نداره و واسش کشیدم؟ :دی
(کلید اسرار این قسمت: دکتر دو به هم زن!)
ثرد: دختر ١٦-١٧ ساله برای ترمیم دندون های قدامیش خوابیده بوده که بی حسی دریافت کنه ولی می ترسید! ( چه همه هم تو این پست می ترسن!) مادرش اومد گفت: لطفا با ژل واسش بی حسی بزنین.
در حالیکه که سرم رو به نشونه افسوس تکون می دادم، گفتم: کسی که ازدواج کرده، از یه دونه بی حسی می ترسه؟!! چیزهای ترسناک تر داره ازدواج!!
مادرش گفت: نه والا دخترم مجرده!
به رینگ طلایی توی انگشت حلقه دست چپ دختر اشاره کردم: این حلقه واسه چیه پس؟
دختر خندید و سریع انداخت توی دست راستش: الکیه!
منم گفتم: عه! و سریع بی حسی رو بدون ژل زدم تا دیگه دکترش رو سرکار نذاره!
(کلید اسرار این قسمت: دکتر بی اعصاب!)
فورث: در ادامه ی جمع مریض های ترسو واسه ی مردی ٣٧-٨ ساله تمام دندون های نیم فک بالاش رو کشیده و بخیه زده بودم و گفتم: پاشو.
مرد پا شد، نفس نفس زنان گفت: صد رحمت به جلادا، شما از ما قصاب هام که جلادتری!
برای لحظه ای پوکر فیس طور به دیوار روبه رو نگاه کردم. بهم برخورده بود: مرسی واقعا! اینم از تشکرتون. :-/
مرد رفت. نیم ساعت بعد با یک گونی پر از انار که از سنگینی زیاد روی زمین می کشید وارد کلینیک شد: برای شما خانم دکتر!
ابروهام رو بالا انداختم: مرسی ولی واسه چی؟ شما که تشکرتون رو کردین و رفتین!
خندید: آخه منِ قصاب میخوام سر یه برّه ببرم، دلم ریش میشه، ولی شما با اون انبردست و پیچ گوشتی که دست گرفتی اومدی بالای سر من فهمیدم این کاره ای! بعدم تند و تند دندون میکشیدی و سرم رو اینور اونور میکردی و آخ نمیگفتی وسط این همه خون. واسه همین گفتم!
خندیدم: خب کارمه! مرسی واسه این همه انار. لازم نبود واقعا
-قابل نداره، به دل نگیر خانم دکتر!
-باشه!
( کلید اسرار این قسمت: دکتر جلاد)
فیفث: واسم جالبه برای یکی ترمیم زیبایی اونم عالی کار میکنم، میگم الان پا میشه کلی تشکر و ذوق می کنه ولی فقط سری تکون میده و میره؛ بعد دندون های یک نفر دیگه بعد از ونیر کامپوزیت، خیلی معمولی میشن و حس ایده آلیستیم رو ارضا نمی کنن؛ ولی طرف انقدر خوشش میاد و تشکر می کنه و تبلیغ می کنه برام که جا می خورم!
سیکسث ( اگه تونستی تلفظ کنی!) : شاید باورتون نشه ولی سه ماهه میخوام بگم از فلان دندونم که مشکوکه عکس بگیرن و ببینم مشکلش چیه تا بدتر نشده ولی یا فرصت نمیکنم یا فراموش میکنم. اگه دندونم خرد شد و ریخت توی دهنم، بدونین حکایت همون کوزه گره است.
سونث: دستیار یکی از کلینیکا دیروز اومده سمتم و با بغض میگه: پس کی نتو وصل میکنن خانوم دکتر؟
می خندم: نمیدونم خدایی.
-خسته شدم به خدا. حوصلم سر رفته.
نمیدونه ما اینجا خودمون اینترانت مزگان داریم!
- ۴۲۲