- دوشنبه ۲۱ بهمن ۹۸
- ۱۶:۴۱
نمیدونم از شدت فشار کاری یا استرس های دو سه هفته ی اخیره یا این پی ام اس کوفتی اینطور روانم رو به هم ریخته که انقدر احساس کوفتگی و خستگی و دلمردگی دارم.
حتی اونقدری آستانه تحملم پایین اومده که با چندین نفر توی روزهای اخیر بحثم شده. قشنگ خودم متوجهم که حالم خوب نیست و تنها اوقاتی که حواسم پرته وقتیه که دستم توی دهان مردمه. شاید باید بالاخره خودم رو قانع کنم که دارو بخورم.
از طرفی فرصت و حوصله دیدن چهره ام رو توی آینه ندارم؛ ولی این چند روز هر بار که نگاهم به خودم افتاده، برق موهای سفیدی که نمیدونم کی راهشون رو با پررویی باز کردن بین موهام، چشمم رو زده. انقدر خسته بودم و استرس کشیدم که قیافه شادابم یادم رفته و اون دو سه نفری که با دیدنم جا خوردن که خوبی؟ واسم عجیبن که مگه من چمه؟!
به خودم قول یه گریه از ته دل رو دادم. ولی الان نه. آخر شب.
- ۲۸۸