- پنجشنبه ۸ اسفند ۹۸
- ۱۳:۱۸
دیگه نمی تونم بیشتر از این از شما مخفی کنم. اولش گفتم روند معمول پست هات رو ادامه بده هوپ. دلیلی نداره همه زندگیت رو بیای بنویسی و در معرض دید همه بذاری. ولی بعدش حس بدی بهم دست داد. مسئله کوچیکی نیست که من از شما بتونم قایم کنم. وظیفمه و باید دلیل استرس و پست و رفتارهای عجیب اخیرم رو برای شما توضیح بدم. پس بدون حاشیه می رم سر اصل مطلب...
دوستان!
من چند ماهی هست که یارم رو پیدا و تاهل اختیار کردم.
ازدواج و مسائل و مشکلاتش هر کسی رو می تونه بهم بریزه. از طرفی کشور و مشکلات زیادش هم فرصتی برای لذت بردن از این دوران برامون باقی نذاشته. انقدر استرس کشیدم این مدت که روی نوشته هام هم اثر گذاشته.
خب حالا که نفس هاتون حبس شد و شروع کردین بهم فحش دادن که عجب دختر روانی و دروغگوییه و چطور تونست مسئله به این مهمی رو نگه.
باید اعتراف کنم که...
اسکلتون کردممممم.
ببخشیندم! :-)))
جریان اینه که در راستای کمدتکونی و دور ریختن وسایل غیرضروری این انگشتر رو پیدا کردم. باورتون نمیشه اگه بگم وقتی راهنمایی بودم خریدمش و استفادش می کردم!! الان عمرا به غیر رینگ ساده یا حلقه تک نگین برلیان! راضی بشم. خدایی فازم چی بوده؟ چقدر منگل بودم. نه؟ :-)))
بازم میگم ببخشیندم! پوریا جعفری و شهریار وفایی گولم زدن! :-/
*عنوان یه مردی از ابی
- ۸۹۴