یاد بگیریم با چشمهامون بخندیم!

  • ۱۵:۳۰

دیگه کم کم داریم تو شناسایی آدم ها با ماسک روی چهره شون، ماهر میشیم و این تنها یکی از داستان های غمناک این روزهای مردم جهانه...

  • ۲۶۷
*زهرا*

واقعا دیگه بسه... دلم برای دماغ ادما تنگ شده :D

من هم و همین طور لبخندشون
Faez eh

هی ...

تنها امید ادم به اینه که بلاخره میگذره

جوونیمونه که داره میره و فقط کاش بگذره این روزا
شارمین امیریان

فقط خدا کنه تو این شرایط کلاسهای دانشگاه حضوری نشه چون نمیشه فهمید کدوم دانشجو داره حرف میزنه!🤦‍♀️

نکته ای بسی جالب بود شارمین بانو :-))
سین دال

یه پسربچه ی شیطون از پشت شیشه ی ماشینشون زبونش رو نشونم می داد . نگاهش کردم شکلک های بیشتری از خودش درآورد. لبخند زدم. یادم افتاد ماسک دارم. تمام زورم رو ریختم تو چشم هام و با مردمک هام بهش لبخند زدم. پسربچه خندید. یه نفس راحت کشیدم.  فهمیدم دنیا هنوز هم میتونه قشنگ باشه :)

پس شما بلدی با چشمهات بخندی...
چقدر قشنگ
اریانه

نه والا،من همچنان همون نادونی بودم که هستم://

اصلا ببین،مورد داشتیم دو سه مین تمام زل زده تو چشم من،یهویی میگم بابا من نمیفهمم به خدا،حرف بزن!

یه بارم تو ماشین بودم،ماسک داشتم،بعد بچه ماشین بغلی،سرشو اورده بیرون،منو نگاه میکرد...یعنی هی با چشم و ابرو سعی کردم ارتباط برقرار کنم نشد،اخرش ماسکو برداشتم،قشنگ زبونمو براش دراز کردم،چشم را دراندم!!...بالاخره خندید...ذوق کرده ،ماسک را بالا داده و به راه خویش ادامه دادم...

کاش سریع تر تموم شه،واقعا داره طاقت فرسا میشه....

یکم از سین دال یاد بگیر دخترک بیست ساله :-))))))
واقعا داره طاقت فرسا میشه، من که تقریبا همه جا دارم میرم با ماسک و ژل ضدعفونی، البته که تا جایی که میشه تلاش میکنم فاصله بگیرم از جمعیت ولی اون هوپی که اول قرنطینه بودم نیستم دیگه! خسته شدم
منتظر اتفاقات خوب (حورا)

من بعد از چند ماه در جمع نصفه نیمه بچه‌های دانشگاه قرار گرفتم. فقط می‌تونستم بگم عه این! فقط می‌دونستم طرف آشناست. یادم نبود دقیقا کیه:/ سوی نگاه‌ها برام اشنا بود:-)

خب منم اوایل اینطوری بودم، ولی از بس با نگاه به چشم ها افراد رو تشخیص دادم، دارم ماهر میشم
فامس

منم از این توانایی ها ندارم.. کلا حرفا رو از چشم و ایما و اشاره نمی فهمم و دوست دارم برام حرف بزنن:)

ولی از زوایه دیگه ی به این قضیه نگاه کنیم  بعد از تموم شدن این دوران نحس ان شا الله 

چشمام رو بهتر میشه درک کرد و فهمید . 

منم فقط میشناسمشون. ولی با اونایی که صمیمی هستم و ندار، با نگاه میتونم حرف بزنم :-))
حرف چشم ها دروغ نیست هیش وقت
... S҉A҉H҉A҉R҉

وقتی لبخندمون پشت ماسک محصور شده،ینی خیلی اوضاع خرابه:)

 لبخندی که نباشه،دیده نشه،پشت ماسک قایم شه،غم میشه میشینه تو مردمک چشم..

قبلا لبخندمون چقدر بی دریغ و عمیق بود

الان....! 

واقعا باید تمرین کنیم با چشامون بخندیم اینروزا:)

امیدوارم هرچی زودتر همه چی به روال قبلیه خودش برگرده

خداقوت جانانه به شما و عزیزای خودم که سر و کارتون جز ماسک با گان و شیلد ایناست♥️

از ته دل امیدوارم اینروزا زودتر بگذرن...

 

راست میگی. من وقتی میرم بیرون و میبینم همه ماسک زدن هم زمان هم خوشحال میشم که رعایت میکنن و هم غم عالم میشینه رو دلم که چرا باید وضع اینطور باشه؟
ایشالا ایشالا 
ممنون سحر مهربون قدیمی :-*

twinkle

من زیاد این جریان قرنطینه اینا و بیرون بودن با ماسک رو حس نکردم به خاطر توخونه بودن ناشی از کنکور

ولی همون یکمی ام ک درک کردم این اوضاع رو خیلی سختتتت بود

خدا سر جلسه کنکور و بعدش و بخیر بگذرونه و دیگه تامااام شه  این داستان کرونا

عزیزم... آره برای شما سخت نبوده. برای مایی که همش بیرون بودیم عذاب الهی بود و هست.
ایشالا نگران نباش فقط ماسک و دستکش و وسایل ضدعفونی رو ببر حتما
به خودت ایمان داشته باش،
تو قوی ترین شخص زندگی خودت هستی ؛)
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan