باید حواسم به گلدون های کنج اتاقم باشه...

  • ۲۳:۰۰

می گفت* طرف به دلیل سبقه ی فقری که داشته، تمام آرزوش این بوده که دو تا خونه داشته باشه و به هر کی می رسیده حرف خونه داشتن رو پیش می کشیده؛ کلی واسه این هدف تلاش کرده و بالاخره تونسته با کار کردن بی وقفه، یه خونه نقلی بگیره. چند سال بعد که اون شخص رو دیده و از حال و احوالش سوال کرده، فهمیده که روزهای کاریش رو فشرده کرده در ده روز در ماه و الان میگه من اون روزها هدف و آرزو رو با هم قاطی و زندگی اصیل رو فراموش کرده بودم. الان دارم توی بیست روز دیگه ماه تلاش می کنم که معنای زندگی رو پیدا کنم. پیاده روی کنم. ورزش کنم. با کسی که دوستش دارم باشم. رژیم غذایی سالم دنبال کنم و از لحظه لحظه زندگیم لذت ببرم و البته این لذت بیست روزه رو اون پشتوانه ده روز کار فشرده داره تامین می کنه.

بعد من به خودم نگاه کردم. سعی کردم این نگاه عمیق باشه. یادم اومد شنبه با حال بد بیدار شدم چون قرار بود هر روز این هفته و هفته بعدش رو شیفت باشم. حالم به اندازه مرگ بد بود! 

بعد هر جوری بود رفتم سرکار و خوب و بد گذشت. رسید به سه شنبه و باز هم اون روز به سختی رفتم سرکار ولی با عشق کار کردم و فیدبک های مثبتی دریافت کردم از بیمارهام و لذتش به جونم نشست. تعجب کرده بودم که چرا دوست ندارم برم سرکار، وقتی انقدر کارم رو دوست دارم و با عشق مریض می بینم و الان که چند ساعته شیفت آخر هفته ام تموم شده هنوز دارم به جواب این سوال فکر می کنم.

آیا الان کار من شده تمام زندگی من؟ صادقانه بخوام بگم تمام که نه ولی بله بخش اصلی زندگی من شده و استرس و خستگی کارم روی زندگیم خیلی تاثیر داره. وقتی فشار و حجم کارم زیاد میشه، برای مدتی حس بدی پیدا می کنم و بعد از مدتی سازگار میشم با این استرس ولی حس بده هستش هنوز! 

این روزها مدام دارم فکر می کنم که هدفم از کار کردن چیه؟ مسلما تامین مالی و استقلال و رشد شخصیتی که هست ولی حس می کنم اون آرزوی مالی که برای خودم قرار دادم و دارم براش تلاش می کنم ( به قول مامانم جون می کنم!) خیلی خیلی دوره و روز به روز دورتر میشه و این دلسردم می کنه. 

پس این نباید آرزو، بلکه باید هدفم باشه که برای رسیدن بهش تلاش کنم و مسیر رسیدن به آرزوهام رو جدا کنم. 

باید تا جایی که می تونم از زندگیم لذت ببرم و حسش کنم. وقتی می گم لذت از زندگی، در کنار تمام تلاش هایی که دارم برای بهره مند شدن از عمرم می کنم که صادقانه پول نقش مهمی در کسب این لذت ها داره؛ یه تصویر کنج ذهنم خاموش روشن می شه که الان می دونم اسمش چیه: آرزو.

آرزوی داشتن یه رابطه امن و سالم عاشقانه، 

آرزوی مستقل شدن از خانواده به همراه اون شخص،

آرزوی مادر شدن،

آرزوی زندگی کردن،

آرزوی خوشبختی ساده هر چند الان هم ته دلم رو منصفانه بگردم پره از این لحظات که من راحت از کنارشون گذشتم.

 باید روی خودم کار کنم که اهدافم مانع رسیدن به آرزوهام و داشتن زندگی اصیل نشن. باید حواسم بیشتر به گذر لحظات خوشبختی ناب کنار خانوادم باشه.

باید حواسم به رشد گلدون های کنج اتاقم باشه...



*فرزین رنجبر در پادکست رواق


  • ۳۱۲
دچارِ فیش‌نگار

نکته اینکه آرزو با هدف تفاوت داره

ولی پتانسیل اینو داره بشینه جای هدف اصلیمون و باعث بشه بقیه آرزوهای ریز و درشتمون به فراموشی دچار بشن.
بیست و دو

هوپ یه قسمت از پستت که گفتی اون هدف یا آرزوی مالی که داری ولی فکر میکنی خیلی دوره برای اون قسمت از حرفت خواستم بگم ببین من یه چیزی رو با عمق وجودم نه تنها اعتقاد که بلکه بهش رسیدم و خودم تجربش کردم و اونم اینه که روزی دست خداست و دقیقا اگر خدا بخواد بهت بده از یه جاهایی و منابعی بهت میده که خودتم میمونی. یه بار با یکی حرف میزدم حرف خونه خریدنش شد گفت خوشبحالت خونه داری، گفتم تو هم میخری مگه تو و شوهرت چندسالتونه؟ تازه اول جوونیتونه بابا. گفت چطوری بخریم دیگه با این گرونی؟ گفتم مگه تو خدایی روزی دست خداست، ماها حتی نمیتونیم تصور کنیم خدا از چه منابعی برامون تامین خواهد کرد چون از بس محدودیم و قدرت نامحدود خدا رو نمیتونیم درک کنیم. اون آدم چندماه بعدش خونه دار شد. یکی دیگه بهم گفت چجوری ماشینمون رو عوض کنیم وقتی شوهرم کارمنده منبع درآمدش مشخصه حقوق کارمندی زیاد نمیشه که‌ . گفتم مگه خدایی؟ روزی دست خداست. چرا فکر نمیکنی مثلا ممکنه قرعه کشی ببری؟ مثلا ممکنه به شوهرت خارج از اداره پروژه بدن؟ ممکنه بشه رئیس بخش و هزارتا چیز ممکنه دیگه که برای خدا غیر ممکن نیست. اون آدم الان ماشین خارجی داره. 

میخوام بگم تو هم هر هدف یا آرزوی مالی که داری مثل مثلا داشتن یه مطب اصلا به دور و نزدیک بودنش فکر نکن چون روزی دست خداونده و تو حتی نمیدونی فردا یا ده روز دیگه چه اتفاقی قراره برات بیفته و منابعی که خدا داره راه هایی که خدا بلده برای رسوندن روزیش به تو حتی در تصورتم نمیگنجه. پریروز سوره مریم رو میخوندم یه جاش که داشتم داستان زکریا رو میخوندم چندتا آیه خیلی منو به فکر فرو برد. علیرغم اینکه داستان زکریا رو از حفظ بودم ولی انگار این آیات فرق داشت. معنی آیات این بود که زکریا به خدا گفت خدایا زن من نازاست و بچه دار نمیشیم ولی تو از جانب خودت به ما فرزندی عطا کن و وقتی خدا به زکریا، یحیی رو بشارت داد زکریا گفت چجوری؟ زن من باردار نمیشه و خدا در جوابش گفت و این کاری ست آسان برای خداوند. میدونی دو جای این آیه دلمو لرزوند یکی اینکه زکریا درواقع به خدا داره میگه از راهی که خودت بلدی، از راهی که خودت میدونی بهم بچه بده هرچند در ظاهر امری غیر ممکنه ولی زکریا ایمان داره که خدا هزاران راه بلده که تمام غیر ممکن های بشری ممکن میشه. دومم اونجا که خدا میگه این کار آسونیه برای ما. 

برای همون تو برای آرزوهات چه مالی چه غیر مالی تلاش کن و به دور بودنشون فکر نکن که برعکس یقین داشته باش حتما بهشون میرسی چون خدا هزارتا راه رو نکرده داره‌ .

در مورد بقیه آرزوهاتم انشالله خیلی زود بچشی لذت زندگی زیر یه سقف مشترک با یه آدم خوب و یه زندگی آروم رو:)

در مورد اینکه بیست و دو رفتی که رفتی؟ هم باید بگم اون نقطه توو وبم تماس با من بود که باز گذاشتمش که حرفی داشتید بشنوم. ولی در مورد نوشتنم دلایل زیادی هست که فعلا دست و دلم رو به نوشتن نمیبره. 

اول از همه انقدر خوشحال شدم دیدم نظرتو. یعنی چی بستی رفتی؟ هان؟ :-/ نقطه هه رو الان دیدم!!! خدا خوبت کنه.

دوم اینکه واقعا متوجهم چی میگی ولی عزیزم آیا میدونی مواد و وسایل دندونپزشکی با گرون شدن دلار رابطه ی جدی دارن؟ 
مثلا دلار دو برابر میشه تجهیزات ما میشه ٣ برابر! دلار از ٣٠ میشه ٢٥ بازم٥ ملیون  روی قیمت وسایل ما میاد. ببین وضعیت چطوریه که من که چند تا شی جزئی گرفتم پارسال، الان همون تجهیزات دو برابر شده قیمتش و این استرس میده بهم که چقدر دیگه باید کار کنم و از گردن و دست و کمرم مایه بذارم تا بتونم خورد خورد و چکی بخرم؟ و این استرس، انگیزه کار کردنم رو می گیره. این پستم در همین راستا بود عزیزم. اینکه باید تلاشم رو برای رسیدن به اهدافم بکنم و حرص نزنم و البته کنارش از آرزوها و زندگیم غافل نشم که این خیلی سخته.
آریانه

پول پتانسیل آرزو شدن هم داره،اصلا اصالت از سر و روش میباره بزرگوار،اصل لایف استایله،مرسی اه:-//

این اپیزود چنده خسیس؟...

+یک عدد سوال،شخصیه ولی میپرسم،اگه فلان بود،بپیچون!...

تاحالا آرزوی کاملا مستقل شدن،مثل همون مستقل شدن بعد از ازدواج،بدون اون شخص خاص رو،نداشتی؟...یعنی تو اون گوشه‌ی ذهنت همیشه اون شخص خاص هست؟...آرزوهات بدون تصور اون شخص خاص نبوده ایا؟...

 

ولی آیا تمام پولدارا از ته دل حس خوشبختی دارن؟ نه. نباید بشه آرزو.
 آرزو خیلی بالاتر از هدفه. 

بیا و ازم بگذر ولی اپیزود فرعی ٣٠! از بس ازش تعریف کرد و بخاطر اینکه مبحث آرزو و هدف برام سنگین بود، اینو تکی خریدم!! :-)))))

ببین راستش رو بخوام بگم خیلی اینو به خانواده یا اطرافیانم گفتم که من سی ساله شدم مستقل میشم و خونه میگیرم چه مجرد باشم چه نه! ولی واقعا زندگی تنهایی رو دوست ندارم. 
شارمین امیریان

😘😘😘

ماچ بر لپان خودت :-***
آبان ...

یه مدتی خیلی فکر می کردم بهراینکه هرچقدررهم کار کنم نمی تونم دفتر یا یهدسری ارزهای مادی بخرم ...بی خیال شدم ..واقعا بی خیال ...تا این موقعیت زمانی ومکانی همه چیز عیر پیش بینی است ۶ سال پیش اگه پسری موقعیت من داشت به سادگی ازدواج می کرد و تامین کننده زندگی یه خانواده بود ولی الان شرایط پیچیده است .رسیدم به این نقطه که اگه خیلی چیزها نمیشه که بشه ..از اونی که هست لذت ببرم ...از همین اندک ...خیلی چیزها را حذف کردم ..وقتی نمیشه نمیشه . 

آفرین دقیقا همینه. می فهمم چی میگی. سه سال پیش هم که من شروع به کار کردم یکی از سال بالایی ها توی شهر طرحیم مطب مجهز زد با ١٠٠ و اندی ملیون تومن، الان فقط یه یونیت خوب صد و اندی تومنه! رادیوگرافی به تنهایی از ٤٠ ملیون که مارک های چینیه هست تا ١٨٠ ملیون. دیدن این قیمت ها واقعا دلسردی میاره.
معروفه بین بچه های علوم پزشکی که طرف ده سال پیش طرحش تموم شد با پول طرحش هم خونه خرید هم ماشین و هم مطب زد. نسل جدید واقعا طفلیه. ما که از رو نمی ریم و تلاشمون رو می کنیم ولی هیچ وقت از باعث و بانی این تورم نمی گذرم :-)
x

چقدر حرفات ٫ حرف هام بود 

 

چقدر داشتم غرق میشدم ....

 

انگار حرف های ۲۲ فوریه آبی بود روی آتش .‌..

ببین بعد شرایط اقتصادی کشور جوری شده که همه داریم غرق می شیم. همه! هر کس یه جوری داره از جون و دل مایه می ذاره که پیشرفت کنه و لذت از زندگی این مواقع به فراموشی سپرده میشه.

خیلی کامنت خوبی بود کامنتش
خر سیاه ترشیده

من اگه ده روز برم سر کار تمام بیست روز بعدش جنگ و دعوا و فحشه 

برای من جهنمه این کار 

زندگیم بدون کارم هیچ چیز قابل حرف زدنی نیست

اولا این اسمت واقعا مزخرفه و باید عوضش کنی، یعنی چی این اسم؟! پاییز چش بود؟
دوما من اگه جات بودم، مخصوصا توی این شرایط که خداروشکر حقوقتون زیاد شده، نهایت تلاشم رو می کردم برای اینکه علایقم رو پیدا کنم و بهشون برسم. بی خیال هر اونچه توی خونه می گذره. بعد از مدتی اون ها هم عادت می کنن که دست از سرت بردارن. البته که من مشاور نیستم.
خر سیاه ترشیده

اولا که فقط تو اسم شده 

هنوز هییییییییییییچی اضافه نکردن نه رو فیش نه تو حسابامون 

 

آره من مشکلم اینه که تلاش نمی کنم 

وبلاگم الان حذف میشه دیگه چه اهمیتی داره اسمم چی باشه

کم کم میشه ایشالا. شایدم میخوان با انگیزه تو این شرایط کار کنین بعدا بزنن زیرش.

یکم بشین به جای سرزنش خودت به این نکته فکر کن که فقط و فقط یک بار زندگی میکنی. اون وقت ببین چقدر ظرفیت وجودی داری که ازشون بهره نبردی. 

x

می‌دونی هوپ

مشکل امثال من و تو اینه که همه چی رو از تلاش خودمون می‌خوایم و همه چی رو هم عددی حساب می کنیم 

مثلا من میگم ۳ سال باید کار کنم تا فلان ماشین رو بخرم تازه اگر گرونتر نشه خیلی ها رو دیدم بی خیال پیش میرن آخرم با کمک مادر و پدرشون یا شوهرشون یه کاری رو میکنم تازه اصلا هم حس سرخوردگی ندارن:/

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

آفرین دقیقا همین هستیم.
میدونی پارسال که داشتم میرفتم زیر بار چک برای خریدن قسمت کوچیکی از دم و دستگاه های مطب/کلینیک آینده، بابام چند بار اصرار کردن بهم پول قرض بدن تا بیشتر بخرم گفتم نه. حتی اصرار کردن نتونستم چکی رو پاس کنم روشون حساب کنم گفتم نه و وقتی میدیدم دارم کم میارم و مهلت چکم نزدیکه کارم رو زیاد میکردم تا بتونم چکم رو بدم. الان که میبینم نسبت به پارسال دو برابر و نسبت به سه سال پیش ان برابر شده، پشیمونم! لااقل داشتم الان پولی که از بابام قرض گرفته بودم رو میدادم. شاید زیادی داریم فشار میاریم به خودمون و باید کمی از خر شیطون بیایم پایین!
لیلی

حرفات دغدغه های همه ماست . ولی همه چیز رو خیلی قشنگ توضیح دادی،وقتی به این همه سال تلاشم فکر میکنم و اینکه الان تو ساده ترین چیزاها موندم حالم گرفته میشه ...ولی خب چه میشه کرد،امیدوارم شرایط زندگی همه ما خوب بشه به آرزوهامون برسیم. 

  این حرف های قشنگ نود درصدش وام گرفته از پادکست رواقه. :-)
این که تلاشت با دست اوردش یکسان نباشه، نشونه اینه که این دنیا هیچ چیش عادلانه نیست.
امیدوارم
هانا :)

واقعا تو این شرایط اقتصادی امروزه ادم نمیتونه برای سال بعد خودش برنامه ای بریزه فقط میتونی چشم بسته تلاش کنی بلکه لاقل از خودت یکمی راضی باشی... 

ی سری ارزوها هم که تو این شرایط کشور سراب شدن انگاری..:(

نه دیگه طوری شده که باید فقط شاکر سلامتیمون باشیم و برنامه ریزی ماهانه داشته باشیم! :-))

x

لعنتی 

تو این موارد عین هم هستیم 

اصن انگار کمک شون فحشه برام 

تو هم سن و سال های خودم کسی بود که چند سال وقتی خیلی کم سن بود باباش براش ماشین خرید 

الآنم داره ازدواج می کنه 

زودتر هم صاحب خونه ی مستقل میشه به طبع 

 

اونوقت من هیچ وقت حاضر نشدن سوار ماشین بابام بشم برای رانندگی یا هیچ کس دیگه ... همش فکر می کنم من فقط سوار ماشین کسی میشم که خودم تمام پولشو دادم تا اگر اتفاقی افتاد نخوام از عذاب وجدان بمیرم :/

ببین من اون موقع که مستقل نبودم و دستم تو جیبم نبود کمابیش کمک قبول کردم برای خریدن ماشین. ولی الان نمیتونم واقعا. 
با یه پسری حرف میزدم ( به عنوان خواستگار) وقتی توضیح دادم خودمو گفت: چقدر مثل مردها فکر میکنین!
بهم برخورد.
مهدیه

سلام

ببخشید کسی رو نداشتم ازش بپرسم اینترنت هم یه کم گمراه‌کننده بود.

یه سوالی داشتم ازتون

من بار اوله می‌خوام مسواک برقی امتحان کنم و اطلاعاتی ندارم. از این دو تا مسواک به نظرتون کدوم بهتره؟

 مسواک برقی اورال-بی مدل پرو اکسپرت 110

 مسواک برقی اورال-بی مدل Cross Action Power

و اینکه این سری‌های زیر به هر دوتاش می‌خوره یا هرکدوم سری‌های خاص خودشون رو دارن؟

 سری مسواک برقی اورال-بی مدل EB50 CROSS ACTION بسته 2 عددی

ممنون

سلام 
راستش اصلا نمیدونم. به نظر من دندونپزشک وقتی کسی کودک نباشه و ناتوانی جسمی هم نداشته باشه با یه مسواک دستی ساده ده هزار تومنی هم میتونه بهداشت دهان عالی داشته باشه و این مدل ها فرق خاصی ندارن باید بشینی کامنت ها رو دونه به دونه بخونی یا بری حضوری بخری و ببینی. 
x

خب واقعیت رو گفته یه جورایی بهت اون به اصطلاح خواستگار 

این حجم از سرسختی و غد بودن رو بیشتر مردها دارن 

البته من مردهایی هم دیدم که روحیات زنانه دارن سال ها بعد از ازدواجشون هم به شکل بدی  آویزون خانوادشون هستن .....

خب مسئله اینه من قبول ندارم این خصوصیت مردونه و جنسیتیه!
ماوی.

تلنگرِ عجیبی بود این نوشتت برام. 

امیدوارم که تلنگر مثبتی باشه. گوش کن پادکست رو
هیـ ‌‌‌ـچ

وقت و انرژی برای کار گذاشتن خیلی خوب و مفیده ولی از اون مهم‌تر اینه که چقدر برای خودت وقت می‌ذاری و چقدر به کیفیت زندگیت اهمیت میدی :)

بله دقیقا مغز کلام پستم همین بود. :-)
Twinkle

اقااینکه میگی اهداف و ارزوها متفاوتن درست

ولی چرااینقد همشون دوووورن و پیرمیشیم تارسیدن بشون

همیش چندپله بیشتر تلاش میکنی و چندین پله از اونچه ک باید، کمتر ب دست میاری

خیلییییی خوبه ک دستت تو جیب خودته و خودت زندگیتو اداره میکنی

باید ماهیت جداگونه ای براشون قائل باشیم. هیچ وقت نمیتونی بگی اگه به هدفت رسیدی، حتما حس خوشبختی رو هم داری. 
پیشرفت تحصیلی و شغلی همشون جزو اهداف باید باشن نه آرزوها، چون ادما بدون ارزو هیچی نیستن و حتما حس بدبختی میکنن ولی میتونن اهدافشون رو تغییر بدن و راه های مختلفی رو دنبال کنن ولی من نوعی هر کار بکنم دندونپزشک باشم، نویسنده باشم، پولدار باشم، فقیر باشم اخرش ته دلم دوست دارم مادر بشم. این مادر بودنه آرزوعه.
هانا :)

ها والا:)))

(ایموجی دست بر سر و صورت به نشانه افسوس!)
ربولی حسن کور

سلام

یاد حرف یه نفر افتادم که میگفت: قبلا هم نمیتونستم ماشینی که دوست دارم بخرم اما حداقل آرزوشو داشتم

اما الان دیگه حتی آرزوشو هم نمیتونم داشته باشم

گاهی به خودم میگم چه حماقتی کردم پزشکی خوندم بعد به خودم میگم خب فکر کن اگه پزشک نبودی الان چکاره بودی؟ و هرچقدر فکر میکنم نمیتونم خودمو توی شغل دیگه ای تصور کنم. بخصوص که نه سرمایه شروع یه شغل دیگه را داشتم نه حداقل قدرت بدنی برای انجام یه کار یدی!

سلام
انقدر رسیدن به یک سری آرزوهای مادی سخت شده که راه چاره ای نمونده برامون جز اینکه جداشون کنیم از آرزوهای دیگه و تلاش برای رسیدن به آرزوهای معنویمون داشته باشیم.

من هم خیلی فکر کردم که جز شغلم چه کاری بلدم، به نتیجه ای نرسیدم :-/
به خودت ایمان داشته باش،
تو قوی ترین شخص زندگی خودت هستی ؛)
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan