- يكشنبه ۱۷ مهر ۰۱
- ۲۱:۵۰
بعد از دو سال به کلاس ورزش اسبقم برگشتم و تک و توک چهرههای قدیمی رو دیدم. جلسه سوم، وقتی بدن دردناکم رو کش و قوس میدادم، خانومی اومد جلو و سنم رو پرسید و گفت: شما دندونپزشکین؟ تایید کردم. ادامه داد: خانم فلانی میگن شما مجردین. گفتم: اشتباه میکنن من نامزد دارم. گفت: تحصیلاتشون چیه؟ گفتم: هر چی. گفت: نکنه الکی میگین؟
توی دلم گفتم: احسنت! ولی بلند گفتم: همرشتهای هستیم.
ایشالا که اجازه میدن راحت باشم توی کلاس، قبلا میترسیدم بگم نامزد دارم، کیسهای خوبی باشن که بپرن، الان میگم به جهنم!
از طرفی منتظر فرصتم که به این بندهخدا بگم: من زخمخوردهام و حالا حالاها خوب نمیشم. برو روی دیوار یکی دیگه یادگاری بنویس؛ هرچند انگار خودش بو برده ازش دوری میکنم و تمایلی ندارم.
* عنوان enough for you از olivia rodrigo
- ۱۰۶