اینجانب از افراد هم نام با خودم، خوشم می آید!

  • ۱۷:۰۵

از بس ماشالا هوش و حواسم سر جاشه از دو هفته قبل زده بودم توی تقویمم: نهم مرداد قرار با دکتر شارمین امیریان که فراموش نکنم!

بچمون خیلی محتاط ( شما بخونین ترسو!) بود. هی بهش میگم بوخودا من همون هوپِ گوگولیِ بلاگستانم، بوخودا دخترم، نترس! بیا ببینیم همو هی منو ارجاع میداد به منشی اش که برو وقت بگیر! آخر فکر کنم دیگه در برابر اصرارم کم آورد یا شایدم دلش سوخت واسم که قبول کرد بعد از چند سال آشنایی ببینمش. ظهر روزی که قرار داشتیم گفتم بذار بهش یه زنگ بزنم بشنوه صدای قشنگ و لطیفم رو! دلش آروم و قرار بگیره و مطمئن بشه دخترم، که بعدا اعتراف کرد خیلی تماسم تاثیرگذار بوده. آخه خدایی از جفنگیات من تابلوعه که من دخترم، نه؟ 

هیچی دیگه روم به دیوار یه گل کوچولو موچولوی کاکتوس با گلدونِ دندونی براش بردم و یه گل رز خوشگل در بدو ورود و یه نیم ست جینگول مستون در لحظه ی خدافظی ازش گرفتم. اصن عرق شرم بر پیشانی من جمع گشت!


از دیدارمون بگم که این دخترِ آروم و بیبی فیس، چقدر ملیح و مهربون و عاقل و کامل بود و چقدرررر غیبت همه وبلاگ های مشترکی که می خوندیم رو با هم کردیم! چقدرررر از دست یک سری از وبلاگ ها که موضوع چند همسری رو ترویج میدن و یا از این فضا برای اعمال خاک بر سری استفاده می کنن، حرص خوردیم

دیدین با افرادی که رشته شون روانشناسیه صحبت می کنیم و لا به لاش حس می کنین گذاشته شما رو زیر ذره بین؟! من سابقه ی همخونه و همین طور خواستگارش رو داشتم. کاملا حس معذب بودن رو داری، نمی دونم شاید اونقد حرفه ای نیستن که زندگی شخصی شون رو از زندگی کاری شون جدا کنن، ولی با شارمین اصلا و ابدا چنین حسی نداشتم و برعکس کلی سر به سرش گذاشتم تا اون باشه دیگه نگه دهه شصتی ها فلان، هفتادی ها فلان


+ یک جایی بود گفت از فلان مشاور نوبت گرفتم... یهو پریدم وسط حرفش که: مگه شمام روانشناس لازم میشین؟ که اون روی حاضرجواب خودش رو نشون داد و گفت: شما که دندونپزشکین، دندوناتون رو خودتون درست میکنین؟! این شد که استثنائا کم آوردم و دهانم دوخته شد! :-)))))

++ از جمله وبلاگ های مشترکی که جفتمون دوستش داریم، مهربانوست. مهربانو جان بدون که خیلی یادت کردیم و گفتیم خیلی دوست داریم تو رو هم ببینیم

+++ اهم اهممم... چون میدونم الان همهههههه تون میگین میخوایم ببینیمت هوپ! باید بگم که نوبتام تا آخر سال پره با منشی ام هماهنگ کنین! ( خارج از شوخی من تا حالا اون افرادی رو دیدم که چندین ساله وبلاگشون رو می خونم و میشه گفت تقریبا کامل می شناسمشون. ایشالا شما رو هم بعد از شناختتون می بینم. )

++++ خوب دیگه خودشیفته، بیا پایین از منبر!

-خاااا! تا قرار وبلاگی دیگر خداحافظ :پی

  • ۵۷۱
دچارِ فیش‌نگار
انصافا تایید میکنم که خیلی ضایع و تابلوئه :))

+ دیگه از چی خوشت میاد؟ (تیتر)
مچکرم :-))
+ فعلا همین فقط
آبان ...
دیگه داری میشی  شاخ قرارهای وبلاگی :)

آره ها! دقت نکرده بودم، شارمین هفتمین بلاگری بود که دیدمش.
تو رو هم که 😍😍
**هِلِناز **
نوش جونتونن این دیداار 
مرسی عزیزم
تو از جمله بلاگرهایی هستی که یک روز می بینمش
اریانه
خب ماها هم چندین ساله داریم شمارو میخونیم ، یعنی نمیشه ببینیم شمارو ، همش یه نصفه دست بهمون میرسه ، میدونم ممکنه بگین خب قیافه من چه ربطی به شما داره و .......و از نوشتهام بخونین و از این حرفا ، ولی نمیدونم این چه کرمیه که فکر کنم تو همه هم هست ، وقتی چهره طرف رو میبینین بهتر ارتباط برقرار میکنین ، اصلا یه ارامش باحال میگیرین که ، ا ،دیدی ، این همونه که مینویسه ها، ولی بی شوخی شماهایی که قدیمی هستین خدایی دیگه واسه چی میترسین، از اینکه یکی بفهمه بگه، ا، مامان این خاله زاده دختر دایی عمه یوسف اینا بود، وبلاگ داره و اگه بدونی درمورد مریضاش مینویسه از خدا بی خبر، حالا شاید ماهادرک نکنیم چون ، این حس و حال رو از دور و توسط شما که بلاگر هستین میخونیم، اما در کل بنظرم بهتره یه تجدید نظر بکنین ، شما فکر کن ماهم یه شارمین امیریان ، فقط نوشته هامون رو عمومی نمیکنیم ، الان همه یه سری ناگفته دارن ، که بعضا مینویسنشون ، و بعضا نه ، حالا هی پست بزار دل ماها رو بسوزون ، نکن ، اینکارا اخر عاقبت نداره، والا، مرسی ، اه
آیا رواست بعد از چند سال خوندن من، تازه روشن شده باشین؟!
درک میکنم چی میگی ولی
بلاگر جماعت روحیه خاصی داره. ما اگه می خواستیم برای همه رو بشیم، توی اینستا پیج عمومی می زدیم. خدایی بشینین منطقی فکر کنین وقتی با کسی قرار می ذاری که کامل تو رو میشناسه طبق نوشته هات، حق اون هم هست که تو رو بشناسه و تصمیم بگیره باهاش چیز مشترکی داری که ببینیش یا نه! هوم؟
صبح
سلام 
باید خیلی حس خوبی باشه  دیدن دوستی که  چندساله میخونیش. 
کی گفته هر کی روانشناسی بخونه روانشناسه؟ مگه هر کی مهندسی میخونه مهندسه؟ زیادن روانشناسایی که از هر تا بر حالیشون نیست.
سلام
بله خیلی:-)
این افراد روانشناس خوبی بودن ولی نه به اندازه شارمین

رهآ __
عزیزم مرسی که وقت گذاشتی و جواب دادی :)

بح بح قرارهای وبلاگی :)
از ما که دیگه گذشته و این مراحل رد کردیم ولی جز هیجان انگیزترین کارها بود برام ی دوره ای.

مهربانوجان هم از خوب های وبلاگستان ❤
خواهش میکنم :-)
چرا گذشته؟ معاشرت با دوستان در هر دوره ای لذتبخشه.
عشقه مهربانو
شارمین امیریان
هی تو دلم می گفتم کاش پسر باشه کاش پسر باشه... زنگ که زدی کاخ رویاهام ویرون شد اصلا... ولی بازم به خودم دلداری دادم گفتم تغییر صدا داد؛ دهه هفتادیه دیگه...😂

زنگ بزنم منشیت لا به لای نوبتای تا آخر سالت یه نوبت دیگه به من بده. 😍

مرسی دکتر که منو با 
آرهههههه؟!! عجببب پس دوست داشتی پسر باشم، ها؟ 
بهش میگم هواتو داشته باشهههه! 
جانم؟
Alireza Paikar
خوب بود
صبورا کرمی🦄
چقده باحاله این دیدار های وبلاگی😊😊😊😊
آره عزیزم :-)
مهربان
لا اله الا الله
ها چیه؟
میس تیچر
شیم آن یو! 
شرم ب تو پ من اون وسط کجابودم یادم نکردی؟ تو اون مخت چی ریختی؟ فقط با سرنگ و ساکشن و کمپوزیت و نمیدونم چی چی پر کردی؟😬😁 همیگنا دخترا نامردن آهن پرستن فقط فکر نیم ستن راس گفتم ... اوف بر تو ای بی  معرفت 😂
خو تو که اینورا نیستی. بیام شهرتون حتمااا می بینمت خب. چرا انقد عصبانی شدی 😭😭😭😭
زهرا
سلام 
به به کاش ما هم از این دوستی های ناب داشتیم این روزا دوست خوب طلاست.. نه اصلا کیمیاست:-)
آقا ما هم دلمان خواست تکلیف چیست؟:-)
منشی هوپ جان برای منم با اجازه هوپ جان یه نوبت در سالهای آتی قرار بده، لطفا.:-)
سلام
راستشو بخوای دوستی مجازی خیلی خوبه، اصلا عالیه ولی کافی نیست. برای همین من اصرار دارم دوست های صمیمی مجازیم رو وارد دنیای واقعیم بکنم.
باید تلاش کنی دوست صمیمی مجازی به دست بیاری و شناخت دوطرفه ایجاد کنی :-)))
ایشالا :-)
اریانه
ببین ، فکر کنم درست نگرفتم ، یعنی میگی حتما لازمه روحیات واقعی طرف رو کامل بشناسی، ببینی بهت میخوره ، اگه بهت خورد ،کاملا راضی بودی، بعد رخ بنمایی؟، خب تو در روز ده ها نفر میبینی که هیچ شناختی ازشون نداری ولی باهاشون باید ارتبط بر قرار کنی، بعدم ، این خاصیت فقط به نظرم تو وب که نویسنده خود خود واقعیش رو ،رو میکنه ، ممکنه تو دوست واقعی 20 سالتو اونقدر نشناسی نسبت به یکی که 2 ساله وبشو میخونی، از خود سانسوری گرفته تا ......همه ی اینا باعث میشه نشناسی طرفو ، ولی با این حال اون یکی کامنتم جنبه شوخی داشت ، برا همین بهتون حق میدم نگران باشید ، کلا فضای مجازی ، کنارش یکسری دلهره ها داره، که واسه همه ی اونایی که فعالیت دارن، شناخته شدست، حالا نه فقط وبو اینستا ،........ولی من یه چیزه دیگه هم بگم ، ماهایی که ایجا میام کامنت میزاریم ، با اونی که زیر پست اینستاگرام کامنت میزاره، فرق میکنیم، خدایی خیلیم فرق میکنیم، به نظرت چند درصد امکان داره یکی تو نت سرچ کنه قوی باش رفیق، بعد بشینه تمام پستاتو از روز اول تا الان بخونه ، باهات ارتباط بگیره،......، ولی تو اینستا و بقیه شبکه های مجازی ،ما مردمی داریم میرن فقط فحش مینویسن، میرن عقده گشایی،حالا نه همشون ولی یه عده خیلی زیادی این طورین، نه فقط ایرانی ،هستن تو هر ملیتی، ما رو کسی مجبور نکرده که بلاگ تو رو بخونیم، اما چرا میخونیم؟چون روحیاتمون حتی درصد اندکی شبیه تو بوده، یه وجه های مشترک اندکی پیدا کردیم، پس وقتی تو رو دنبال میکنیم، نباید اونقدر نگران باشی که وای شخصیت مقابلمون چه طوری ممکنه باشه، تازه کسایی که اینجان ، بیشترشون خودشون وبلاگ نویسن، که شما باهاشون اشنایی قدیمی داری، بقیه هم مثل ما ،پس فکر نمیکنم اونقدری که فکر میکنین، ترسناک باشه، ولی بازم این مسیله کاملا به شما ربط داره، ممکنه منم تو موقعیت تو بودم همین کارو میکردم ، پس هر جور کاری دوست داری، انجام بده ، ولی ، فقط همیشه برامون بنویس، که خیلی خوب مینویسی
آره منظورم اینه ترجیحم اینه وقتی کسی که قراره من رو ببینه کاملا من رو میشناسه، من هم باید حتما کامل بشناسمش وگرنه این ریسک رو نمیکنم که ببینمش.
هرچند واقعا واقعا برای تک تک خواننده هام احترام قائلم و دوستشون دارم، حتی خیلی از خواننده های ثابت بدون بلاگم رو یک زمینه ی کلی از زندگیشون دارم. واقعا وبلاگ نویسی با خواننده هاشه که رونق میگیره. مسلما شما هم شباهت های زیادی با بلاگرها دارین که به جای اینکه برین اینستا و تلگرام میاین وبلاگ خونی می کنین. خود من وبلاگ خونی رو از دبیرستان شروع کردم، چندین سال فقط می خوندم و تک و توک کامنت میگذاشتم و کم کم خودم هم سعی کردم بنویسم و اونجا بود که دوستای خوبی اینجا پیدا کردم.
 ولی فعلا تصمیم اینه آریانه جان. شاید در آینده نظرم عوض بشه.
مرسی از لطفت به من
**هِلِناز **
ایشالا 
بیام تهرون 
چند نفری رو دوست دارم ببینم 😘
ایشالا عزیزم. فعلا از زیر بار کشیکات سالم بیرون بیا تا بعد :-)))
سپیده
6سال پیش با یکی از بچه های وبلاگی، دیدار داشتم که اون دیدار باعث شد الان یکی از دوستان خوب دنیای واقعی زندگی من باشه، گاهی اوقات برای این دیدارها باید شجاعت به خرج داد. دیدارهاتون مستدام ☺️
موافقم برای دیدارهای وبلاگی باید شجاعت داشت. 
ممنونم شما هم همین طور با دوست مجازی/واقعیتون
من ...
آقا منم بازی منم بازی😁
:-)))
حامد سپهر
من یادم رفت واسه این پست کامنت بذارم چرا؟
هم اسم خودتونه!!؟؟
دیدن خانم امیریان افتخار بزرگیه البته دیدن شماهم همینطور:)
تا باشه از این قرارهای وبلاگی باشه
بله هم اسم واقعیم
ممنونم لطف دارین شما
ایشالا
دچارِ فیش‌نگار
مثلا هم تولدی
خیر! :-))
دچارِ فیش‌نگار
بهتر :)
مهربانو
ای وااای جاان دلم همین الان برای شارمین کامنت گذاشتم برو ببین چی نوشتم براش . قربونتون برم گل دخترای نازنین و دوست داشتنی . 
منم خیلی دوستتون دارم و مشتاق دیدارتونم . خیلی هم خوشحالم که بهش اصرار کردی و همو دیدین .
به امید دیدار :)
آرهههه دیدم کامنتت رو عزیزم :-***
ایشالا حتما ببینیم همو جدی میگم! 

کاکتوس
من تا حالا با هیچ دوست مجازی ملاقات نداشتم همیشه صحبتش که میشه استرس میگیره منو که نکنه مثلا اونی نباشه که فکر میکنم یا اونی نباشم که فکر میکنه
خب باید طرف اطمینانت رو جلب کرده باشه، وگرنه منم با کسی که کاملا نشناسمش قرار نمیذارم.
در مورد خصوصیت، انقدر کم کامنت گذاشتی واسم که واقعا یادم نمیاد اسمت رو :-)))
کاکتوس

اره میدونم کم کامنت گذاشتم میگم که جزو خاموشا بودم

از اونا کامنتایی که گذاشتم مثلا اون پستی بود که گفتین مادرجان شکوه تماس گرفتن و نتونستین جواب بدین گفتین شاید از اداره ای جایی هستن بعد دیدین مادرتون بوده و نگران شدن.... اونجا اینجانب گفتن که برای ادمای خاص مثل مامان بابا و کلا خانواده اهنگ زنگشو خاصتر از بقیه بذارین که زنگ میزنن متوجه شین :))

 

خولاصه فعلا تصمیم کبری گرفتم توی وبتون روشن شم و از خاموشی دربیام البته با اجازه :))

ولی کلا بچه کم حرفی هستم

آره نظرت یادم اومد. خب دخترم کم حرف هستی اینجا که حرف نمیزنیم می نویسیم! 
آباریکلا :-))
به خودت ایمان داشته باش،
تو قوی ترین شخص زندگی خودت هستی ؛)
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan