هوپ و بیماران در هفته ای که گذشت. (١٩)

  • ۰۹:۵۸


گوشیم پر شده  از عکسِ دندون های مردم. عکس قبل از کار زیباییشون، عکس بعدش، عکس دندونای سختی که اندو می کنم و واسم سوال پیش میاد و ... . 

دوستم چند روز پیش اومده بود خونمون و عکس های گالریش رو نشونم می داد. بعد من به خودم اومدم دیدم یادم نمیاد آخرین بار کی عکس دلبر از خودم گرفتم! سری قبل که مهمونش بودم از کلینیک رفتم خونه اش و اون قشنگ و دلبر بود و من هاشول پاشول! تند جلوی روی خودش یه چیزی به صورتم زدم که خستگیم به چشم نیاد، این  دفعه هم که اون مهمون ناهار خونمون بود، دقایقی بعد از من رسید، این بار هم خسته بود چهره ام و اون دلبر بود و دوباره سریع یه چیز سر هم بندی زدم به خودم

فکر می کنم از آخرین باری که ناهار ( اونم آلبالو پلو) پختم، هزااااار سال می گذره.


سیستم بدن من خیلی عجیب غریبه. وقتی هوا گرم باشه، زودتر از همه گرمم میشه و وقتی سرما از راه برسه، اولین نفر لرز می کنم. حالا تصور کنین چنین آدمی بخواد بره سرکار. کلی بافت زیر مانتو/پالتوم می پوشم می رم کلینیک. بعد اونجا می رسم می بینم گرمه. مورد داشتیم فقط با یه روپوش نشستم بالای سر مریض. چون داشتم خفه می شدم از گرما و خداروشکر می کردم که اون روز همه خانم هستن!


⚫️ پسر اومد برای معاینه. سریعا شناختمش. اصرار که دندون هاش رو کامپوزیت ونیر کنه و از من انکار که باید ارتودنسی کنی. کلی هم سر بهداشت ضعیفش دعواش کردم و حتی روش صحیح مسواک زدن رو یادش دادم. وقتی رفت به دستیارم گفتم: داداشِ دوست زمان بچگیم بود!! ( پسر بود دوستم!)



✔️ یکی از کلینیک هایی که کار می کنم، تعرفه دولتی داره. خب طبیعتا توی این اوضاع اقتصادی مردم ترجیح میدن، کمتر برای دندونشون هزینه کنن. اوایل می دیدم که مریض زیاد هست ولی سر من خلوت بود. یکم می نشستم و یه مریض و یا اصلا هیچ نفر! رو می دیدم و می رفتم خونه. الان بعد از گذشت مدتی، من هم بیمارهای خودم رو پیدا کردم، طوری که آخر شیفت به زور بقیه رو رد می کنم و میگم کلاس( ورزش) دارم و باید برم

یکی از مراجعه کننده هام، خانمیه که از یکی از شهرهای اطراف میاد. جلسه بعدی که نوبت داشت خواهرش رو آورده بود و دیروز هم یکی از زن های دیگه فامیلشون رو. نفر سوم زیر دستم خوابیده بود و داشتم دو تا از دندون های قدامیش رو اندو می کردم که گفت: فکر کنم دفعه بعدی داداشم هم بیاد. خیلی خرابه دندون هاش.

گفتم: چرا تصاعدی داره تعدادتون زیاد میشه؟ 

خندید گفت: تا یه ماه دیگه با اتوبوس میایم!


✖️ درسته همش سرکارم و جنازه ام می رسه به خونه! ولی این روزها حس خوبی دارم به خودم. توی یه عالمه پروسیجری که توی طرح نمی شد انجام بدم دارم راه میوفتم و این یادگیری حس فرق العاده ای داره. مثلا قبلا خیلی استرس پُست و کور و روکش داشتم و البته هنوزم دارم! بعد دیروز از کانال دندون یک نفر واسه پست قالب گرفتم. یک نفر دیگه اومد پستش رو و نفر بعدی روی پستش روکشش رو سمان کردم( چسبوندم!). اندو هم که قبلا کلی سرش غر زدم اینجا، واقعا دوستش دارم و به غیر از دندون هایی که تخصصی ان، همه دندونی رو انجام میدم خداروشکر



◼️ توی درمان های پروتزی ( روکش و غیره) از یکی از همکارهای باتجربه ام زیاد راهنمایی می خوام. بعد جالبی ِ قضیه اینجاست که چون کار زیبایی انجام نداده، توی این مقوله من هی راهنماییش می کنم که کدوم کامپوزیت رو برای مطبش بخره و واسه فلان رنگ چی استفاده کنه



♠️ بالاخره موفق شدم از دندونم عکس بگیرم. دندون های مورد نظرم مشکلی نداشتن و کمی تا قسمتی خیالم راحت شد


🖤 تجربه طرح و سر و کار داشتن با آدم های مختلف از مریض گرفته تا پرسنل شبکه و مرکز بهداشت بهم یاد داده که در محیط کار در عین حالی که خوش اخلاق باشم و خوش برخورد، جدی باشم، حریم حفظ کنم و اجازه ندم که طرف خیلی احساس صمیمیت کنه. در واقع سرم به کار خودمه همیشه. خودم رو تا جایی که میشه قاطی دعواها نمی کنم. یکی چغولی اون یکی رو می کنه به کسی نمی گم و در کل خیلی خوبم، خدا برای شما و اونا نگه ام داره!!

بعد چند روز پیش یکی از دستیارها که وقتی به مناسبت گوشی خریدن مجبورش کرده بودم شیرینی بده! داشتیم بستنی و کیکی که خریده بود رو می خوردیم گفت: خانم دکتر یه چیزی ته دلم مونده که باید بگم

سرم رو بالا آوردم: اوایلی که میومدین کلینیک احساس خوبی بهتون نداشتیم. می گفتیم این کیه که اومده؟! ولی الان هم من هم خانم فلانی ( با سرش به اون یکی دستیار اشاره کرد) خیلی دوستتون داریم. روزهایی که با شما هستم خوشحالم و بهترین روز هفته ام حساب میشه!!

خجالت کشیدم و تشکر کردم ازش و سریع بقیه بستنیم رو خوردم و رفتم سر مریضم



+ نمی دونم اسم هوپ و بیماران مناسب این سری بود، یا نه؟ ولی شما از من بپذیرین

  • ۳۴۹
دُردانه ⠀

می‌تونی اینا رو کلاً هوپ در درمانگاه یا هوپ در کلینیک یا هوپ در حالا هر چیه اسمش بگی

آخه قاطیِ این پست هوپ و بیماران هم بود. در کل تصمیم گرفتم خاطرات کارم رو توی این تگ بذارم. ولی مرسی از پبشنهادت :-*
نیمچه مهندس ...

روکش مگه کار زیبایی نیست؟چرا جدا از هم حسابش کردی؟

روکش اگه برای دندون قدامی باشه و توی دید یا از نوع لمینیت سرامیکی باشه، کار زیبایی محسوب میشه. روکش هایی که من گفتم بیشتر برای دندون های پست و کور شده یا دندون های عصب کشی شده خلفی بود.
mavi

به عنوان کسی که هم اون دوره های بیکاری رو داشتم و هم اون دوره های جنازه برگشتن به خونه، معمولا اون روزای خستگی و کار زیاد حال بهتری داشتم و از خودم راضی تر بودم. حالا اینکه یه کم علائم مازوخیسم تو من هست شکی نیست :دی ولی میخوام بگم من طرفدارِ همون چهره‌ی خستم که سریع سعی می کنی با یه رژ لبی چیزی بهش رنگ بدی.

من اگه کارهام توی اون روز خوب پیش رفته باشه، راضی و خوشحالم وگرنه خستگیش توی تنم میمونه و کلی باید به خودم انگیزه بدم برای ادامه.
خداروشکر که به تازگی آرایش کم و نچرال مد شده!
پا ییز

فکر کنم نصف من عمر داری ولی از همون طرح و شبکه و اینا تجربه داری یعنی تجربه زا فهمیدی و بعد به کار بستیش

ولی من ده ساله دارم کار می کنم و... :| 

مگه بالای ٤٠ سالته دختر؟ :-)))
من حتی الانم دارم تجربه کسب میکنم، هی نگاه می کنم ببینم همکارهام فلان کیس رو چکار میکنن یا چطوری با فلان مشکل رو به رو میشن و با فلانی چطور حرف می زنن و ...
فکر میکنی، بشینی فکر کنی میبینی قابل مقایسه با سال اول کارت نیستی
نسر ین

منم اوایل ورودم به یه محیط جدید، خیلی فیدبک منفی می‌گیرم، ولی بعد یه مدت میشم خود واقعی ام. البته خودم نمیفهمم تغییرات رو ولی بقیه میگن اوایل خشک بودی الان خیلی خوبی

ببین من فیدبک منفی نگرفتم ازشون. ولی به وضوح حس میکردم فلانی با من حال نمیکنه! به روی خودم نمیاوردم.
کلا یاد گرفتم اوایل برخوردم با بقیه با احتیاط رفتار کنم و خوب ارزیابیشون کنم. همون خشکی که تو میگی.
پا ییز

نه

خل بودنم فرقی نکرده در کل 

بفرمایید پنکیک خودم پز کدوحلوایی 

:-))))
همین که میگی خلی هنوز نشون میده یه پله پبشرفت کردی! :-)))
به به کدبانو! خیلی دلم میخواد یه بار کیک کدوحلوایی یا همین پن کیک رو بخورم ببینم چه طعمیه. نوش جون
مانته نیا

همش به کنار. دلم کیک و بستنی خواست:/

 

قدامی و خلفی^_^ اصطلاح یاد گرفتم.

 

و اینکه شما همه جوره دلبری. نیازی به بزک دوزک نداری زن. کم از این حرفا بزن.

من دو روز پست سر هم خوردم جات خالی و هر دو بار کیکش مونده بود!
اینجا پر از اصطلاحه، دیگه قدیمیا رو که آموزش دادم دوباره نمیگم
تو کپسول اعتماد به نفس خودمی :-*
صخره نورد

بله ما هم از خدا میخواییم شما رو برای ما نگه داره :)

و همین طور توی خوش قلب رو برای ما بیانی ها
آرزوهای نجیب (:

سلام و خداقوت.

 

طرحت تموم شده؟

 

سلام عزیزم مرسیییی
آره بابا خیلی وقته. 
صخره نورد

ممنون هوپ مهربانم :*

فدا مدایت :-*
موژان

چرا پس هرچی رفیق دندونپزشک اطراف منه همیشه شیتان پیتان کرده است؟من یه عمره به این سرخوشای دور و اطرافم حسادت کردم :/

ببین من منظورم این نبود که همیشه هاشول پاشولم. سرکار آرایش ندارم و طبیعتا بعد از اتمام شیفتم چهره ام خیلی خسته نشون میده. بقیه اوقات شیتان پیتان کرده ام!  البته اخیرا زیاد به این بقیه اوقاتم نمیرسم!
حامد سپهر

اونقدر اصطلاحات دندونپزشکی اینجا یاد میگیریم که آخرش یه روز وقتی میریم دندونپزشکی اونقدر از این اصطلاحات استفاده میکنیم که طرف فکر کنه ما همکارشیم:))

جدی؟ خب خوبه که ^_^
راتا *

سیستم بدن منم دقیقا مثه توعه هوپ توی گرما به شدت حالم بد میشه توی سرماام کلا استخونام میسوزه و میلرزم بخاطر همین هر چی دستم میاد میپوشم میرم دانشگاه اونقدیک حرکت بدنم سخت میشه :))))

واقعا خداروشکر ارایش نکردن مد شد و قیافه ی جنازه طور ما شد نچرال بیوتی😂😂😂

بالاخره یه بارم چیزی ک مد شد به دردمون خورد

خیلی دوست دارم بدونم بدنمون مشکلی داره یا کاملا طبیعی هستیم؟
ببین نه که آرایش نکردن مد شده باشه، آرایش نچرال مد شده بعد ما تنبلا آرایش نمیکنیم میگیم مده و خوبه که مده اصلا!
گندم بانو

آقا من جدیدا دوس دارم سر به سر تو بذارم!!!! :)))

مثلا الان دوس دارم کامنتم این باشه:

" حالا این نوشابه‌هایی که واسه خودت وا کردی رو کی بخوره؟!! " :)))

طوری نیس خوشم میاد از کل کل :-))
خودم به تنهایی میخورم! به تو هم نمیدم :پی
راتا *

اره منم واقعا دوس دارم بدونم مشکل داریم یا نه،من حس میکنم اون سیستم متعادل کننده ی دمای بدنمون از کار افتاده جدا...

 

ولش کن کی به کیه اصن هیچ جا نگو ما تنبلیم :))

وای جدا من هم همین فکرو میکنم! :-)))
باشه بزن قدش
به خودت ایمان داشته باش،
تو قوی ترین شخص زندگی خودت هستی ؛)
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan