بی اعصاب از صفات آن بزرگوار بود!

  • ۱۲:۰۸

-الو سلام بهتری؟ (شخص موردنظر چندین ماه است که از من خبری ندارد!)

+ سلام مگه چم بوده که بهتر باشم؟!

جا میخورد: عه منظورم اینه ما رو نمی بینی خوشی؟

+ عااااالیم.

ساکت می شود: واقعا؟!

+ اوهوم، تیکه ننداز که اینطوری جواب ندم

-مامان بابات خوبن؟

+مگه دیروز ندیدیشون؟! خوبن.

مستاصل می شود: خب گفتم الانم حالشون رو بپرسم. اصن بی خیال. میگم نمیدونی فردا تعطیله یا نه؟

+واس چی باید باشه؟ مگه دوره احمد*ی نژاده؟!

می زند زیر خنده: گفتم شاید باشه! من برم این دو تا خودشون رو کشتن، می بینمت.

+ خدافظ

****

این پست رو برای دوست پزشکی ارسال کردم: 

لایک کرد و گفت: دندونساز!

این کلمه کافی بود برای منفجر شدن من، بعد از جملات قطاری که ردیف کردم و حال نوشتنشون رو ندارم؛ با تعجب گفت: چه بهش برخورد، بچه کوچولو! 

دوباره جملاتی ردیف کردم. در سکوت خوند و فقط لایک و فرار کرد. 

از نامبرده تاکنون خبری نیست.

****

از شدت بی اعصابی و بهت نمی تونستم پارک به این سادگی رو انجام بدم و هی به جدول برخورد می کردم. مردی که فقط در ظاهر عاقله مرد بود، نزدیک شد و دستش رو روی بوق زد و سریع جای من پارک کرد. اگر جلوی مرد پارک می کردم، نصف ماشین جلوی پارکینگ می رفت و نمی خواستم. پیاده شدم و با داد گفتم: از جای پارک من بیا بیرون، من اول اومدم.

دهانش رو کج کرد و گفت: د پارک کردن بلد نیستی داری میری تو جدول.

با خشم گفتم: دوست دارم برم تو جدول، مشکلیه؟! اول من اومدم و جای منه، هررر وقت من پارک کردم میای جلوی من پارک میکنی.

از جای پارک اومد بیرون و کل وقتی که من با آرامش ظاهری و این بار خیلی راحت پارک می کردم، دستش روی بوق بود و داد می زد.

پیاده شدم. دزدگیر رو زدم. کیفم رو روی شونه انداختم. در حال تلاش برای پارک در اون جای کم بود که زدم به شیشه اش. شیشه رو داد پایین.

+کاش یکم فرهنگ و شعور داشتین! 

بعد قدم تند کردم تا بهم نرسه ولی صدای فریاد لاتی طورش میومد: خییییییلی پررویییی! 

نفس نفس زنان وارد بانک شدم.

****

دیشب خواب دیدم که توی یکی از کلینیک هام و به شدت شلوغه. در حد ٤٠-٥٠ نفر توی اتاق انتظارن. به دستیارهام اولتیماتوم دادم که تک تک میان داخل. دم در تجمع نمیکنن وگرنه هیچ کدوم رو نمی بینم. مردم گوش نمی دادن و ده نفری داخل میومدن. رفتم توی اتاق و از بُن جگر داد زدم سرشون، گفتم: خسته شدم به خدا و زدم زیر گریه!

****

خدا خودش رحم کنه بهمون. من برم گل گاو زبون دم کنم.



  • ۴۳۵
پا ییز

فقط نمی دونم چرا باورم نمیشه اون مرد از جای پارک اومده بیرون 

اومده بیرون! 

مثل اینکه باورت نمیشه من چقدرررر عصبی شدم و داد زدم! :-))))
غلامرضا ...

سلام...

خانم دنتیست بنظرت اینده ما جوونا چی میشه؟

راستی پدر بهتر شدن؟

یاعلی

سلام
یکی از مسائلی که باعث استرسم میشه فکر کردن به همین موضوعه. بی خیالی پیشه کنید
بهترن شکر خدا
معلوم الحال

بهترید؟ :)

مگه چم بوده که بهتر باشم؟!!!
هاااان؟
شارمین امیریان

سلام.

هوپ 🙄 هی سعی میکنم اون قیافه بی اعصابت رو تصور کنم... ولی نمیتونم واقعا. یه وقتایی همین که بقیه نمیتونن ورژن خشمگین آدم رو تصور کنن یا انتظار دارن چون تا حالا همیشه خوب بودی، بعد از اینم خوب باشی خودش یه فشار بزرگه رو آدم.

 

 

شایدم باید یه مدت بذاری تو همین حال بمونی ک حسهای بدت رو تجربه کنی بی هیچ تلاشی برای تغییرش. این رو خودم تجربه کردم و برای من جواب داده. به خودم به عنوان کسی که در موقعیت فعلی اعصاب نداره و با زمین و زمان در می افته و "نخوای" شده! نگاه کردم و گفتم همینه که هست! وفکر میکنم همین پذیرش بهم کمک کرد تغییر کنم. البته آدمها با هم فرق دارن و هر کسی راه حل خاص خودش رو داره.

 

 

خوب بشی 😘

سلام
شارمین 😰😡
دقیقا همین که همیشه ریختم توی خودم غم و ناراحتی و خشمم رو باعث شده کسی باورش نشه چقدر مستاصل و غمگینم. ولی دیگه نمیخوام مخفیش کنم. همین راهکار تو رو در پیش گرفتم.
 دیروز کلی داد و بیداد کردم توی خونه و به کلینیک و مریضام و دکتری که برنامه کاری من رو با خودخواهیش بهم ریخته فحش دادم! بعد از سرکار اومدم بازم خشمگین بودم! شب یازده نشده غش کردم از خستگی بعد اون خواب رو دیدم. صبح هم توی خونه نشون دادم بی اعصابم و گفتم گل گاو زبون میخوام. نداشتیم چای سفید خوردم. با اون دختر فامیل مکالمه ای که نوشتم رو داشتم جلوی همه و بعد گفتم من عصبانیم کاری بهم نداشته باشین. مامانم هی میگن چته؟ میگم نمیدونم عصبانیم فقط
بلند شدم حلوا درست کردم و خوردم. مامانم گفتن بهتری؟ گفتم نه :-))))
اصن همینه که هست! 
ایشالا
هانیه

مورد اول فقط برای عصبانی شدن آدم کافیه گل گاو زبان مگه واسه این عصبانیت مفیده به نظرت؟

نداشتیم ولی چای سفید هم کافی نبود برام! هی به خواهرم میگم بگو هوپ نیستش گوشی رو نده به من! 
نیمچه مهندس ...

اونجوری که تو جواب دوستت رو دادی منم همیشه دلم میخواست جواب دوستام رو اونجوری بدم.از بس با کنایه و پر توقع حرف میزدن.منم باهاشون قطع رابطه کردم.حق داشتی عصبانی بشی.

اصلا چیز بدی نیست.همیشه که نمیتونی مراعات دیگران رو کنی،یه بارم نوبت توئه.

دوستم نبود، یکی از دخترای فامیل بود و همیشه توقع داره ازم. چند بار بهش گفتم خوشم نمیاد اینطور صحبت میکنی ولی باز همین طوره. دیگه امروز بد موقعی خواست باهام حال و احوال کنه. :-/
روانشناسم هم همینو گفت وقتی ماجرای پارک کردن ماشین رو شنید. گفت وقتایی که حق داری عصبانی بشی، بشو و سعی نکن همیشه خودت رو آروم نشون بدی.
فامس
😂😂 خوشم میاد .. این اخلاقت شبیه منه😂 البته من اکثرا این مدلیم..😁
وبگم اصلا من و اریا نه شبیه هم نیستیم
خودش میاد قشنگ بسط و شرح میده
شاید شبیه باشیم از یه لحاظی ولی یکی نیستیم...
:-))) چاکریم
بابا میدونم. حواسم هست به آی پی و نحوه نگارشتون.
طولانی نویسی از صفات جفتتونه. البته تو همچین نبودی اوایل تازگیا داری میزی رو دستش
بیست و دو

من کلا خیلی بدم میاد بعضی آدما که اکثرا شامل دوستان آدمن سال تا سال یادی نمیکنن از ادم بعد مثلا یدفعه یه عصر پاییزی دلگیر !!که لم دادن رو مبل یاد ادم میفتن بعد انگار نه انگار که مثلا قبلش هیچ خبری ازش نبوده بعد یدفعه حال و احوال میکنن! منم یه دوستی داشتم وقتی ازدواج کرد( ده سال پیش) از اونموقع تا حالا با دوستاش کلا دیگه نبود، بچه ها هرچی هم زنگ میزدن یا واسه جشنا دعوت میکردن زنگا و اسمسارو که جواب نمیداد جشنارم نمیومد یعنی میگفت میاد و لحظه اخر نمیومد ، خلاصه ده سال رفیق نبود، بعد من یه بار عکس نیم رخم رو گذاشته بودم پروفایلم یدفعه انگار نه انگار که ده ساله نیست اومد نوشت عه فلانی دلم برات تنگ شده! اونقدر سرد برخورد کردم که گفت ظاهرا خوشحال نشدی و نمیخوای دوستیمون رو ادامه بدی؟ گفتم تو ده ساله نیستی، ده ساله تمام رفقات رو فراموش کردی،چرا باید خوشحال باشم ؟ من دوستی ای نمییینم که بخوام ادامه ش بدم.

خلاصه خیلی بدم میاد از این مدل ادما.

در خصوص جای پارکم منم کلا توو رانندگی خیلی اعصابم خورد میشه کسی بهم زور بگه و در تنها جا و شرایطی که کوتاه نمیام همون رانندگیه.

ولی خب به اعصابت مسلط باش و هربار که خواستی سر یه بدبختی خالی کنی به این فکر کن که شاید اعصاب خوردی تو دو روز دیگه تموم بشه و یادت بره ولی توو روحیه ی طرف مقابل تا مدت ها اثر بذاره حتی سالها و اصلا اینا هیچی، میتونه روز یه نفرو خراب کنه اونوقت دلت نمیاد با خلق الله نامهربونی کنی‌.

ببین من هم از این رفتار بدم میاد. هم از اینکه دوست داشته باشی رابطه ات رو کم کنی یا کلا دغدغه هات عوض شده باشن و با اون فرد حرف مشترکی اصلا دیگه نداشته باشی و اون فرد اصرار کنه به ادامه ارتباط روی مخمه. همون دید و بازدیدهای فامیلی مثلا برای دیدن یک سری از افراد کافیه ولی بعضیا اصرار و گله که چرا نیستی و چرا زنگ نمیزنی و چرا فلانی؟ 
من ببینم یکی باهام حرف مشترک نداره، اصرار نمیکنم که چرا خبر ازم نمیگیری و سردی و فلان. مثل خودش میشم.
ببین توی رانندگی خیلی خونسرد بودم همیشه. تازگیا اعصابم زیادی بهم میریزه و در برابر اذیت های راننده های دیگه نمیتونم ساکت بمونم.
درست میگی واقعا. ولی من همیشه اونی بودم که ناراحتیم رو نشون ندادم. مهربون بودم. جلوی خودم رو گرفتم. دیروز پذیرش یکی از کلینیکا که تازه چک کارکرد آبان ماهم رو برای اواخر اسفند بهم داد بلند گفت خانم هوپیان مظلومن! سرم رو بلند کردم و گفتم هیچ هم مظلوم نیستم، پول من رو قراره کی بدین؟!! خندیدن ولی من جدی بودم! :-/
اریانه

غر بزن ،هیچ مشکلی نیست،عصبانی باش،دعواهم بکن://///کسی نیست کنتور بندازه،بزن نابود کن همرو://///

یعنی وقتی جواب کامنتمو میدی ،قشنگ حالت غر زدن زیاد توش مشهوده،منم اصولا جز اون دسته افرادم که تحمل باور نکردی تو گوش دادن به غر غر دارم،هیچ مشکلی نی:)))))غر غرو  ژزاب:))))

اینقدر اعصابتو تو دستت فشار نده باهاش بازی نکن،هر چی زندگیو شل تر بگیری،اونم باهات اون مدلیه،سخت بگیری اونم سخت میگیره،عصبانی بودن گاهی اوقات لازمه،اصلا کی حق داره حرف شارمین بانو حرف بزنه،ولی تلفا ت زیاد داره فکر کنم،بیخیالی پیشه کن،تهش یه بیحسی خاص پیدا میکنی،لامصب از حس های خوبه روزگاره،ولی اینکه چقدر طولش میدی تا به اون بی حسی برسی،دست خودته:))))))

مارو باش پیشنهاد میدیم،خودت روانشناس داری دیگه،اسکل کرده مارو://///

فامس؟؟؟؟؟من!!!!!!یکی باشیم؟؟؟؟؟حرکت جالبی نبود://///خوشم نیومد:////

از دوره این کارام گذشته با دوتا اسم و شخصیت مخلتف کامنت بذارم،ولی اینکه چرااا تو این فکر رو کردی!!!جای بحث داره،اما با توجه به حال خوش این روزات باشه واسه بعد://///ولی بهت اطمینان میدم ، من فقط یه نفرم ،و با همین یه اسم اریانه کامنت میدم،انتخاب اسمم دلیل داره،پس بیخود اسم دیگه واس خودم پیدا نمیکنم:////صرفا جهت اینکه شک نکنی ://///

کامنتا رو بستی بانو،بعد بلافاصله یه پست با موضوع مشترک با کامنت باز گذاشتی،خیلی باحالی خدایی:))))))

غرغروی جذاب! :-)))
باید یه مدت عصبانی باشم تا به بیخیالی برسم.
میدونم جدایین گفتم بعضی وقتا. هم آی پی تون فرق داره هم لحن نوشتنون. ژانر نکنی این یکی بودن رو که اعصاب ندارم :-))
دلمممم میخواد دلمممم میخواد
کاری نکن اینم ببندم یه پست بی اعصابی دیگه بنویسم ها :-))))
فامس
چقدر این مدلیت شبیه منه
گاهی درستش اینه ادم نباید اروم باشد باید داد بزند تا دیگران گاهی بفهمند ما گاگول نیستیم و هر غلطی دلشان خواست بنمایند...
دمت گرم حال مرده رو خوب گرفتی:))


بگم من استاد زیستم دندونپزشکه
می گه پزشکا تا سال ۵و ۶ دانشگاهشون بیسوادن ..
ببین این خطای اخر رو حذف کن بعد میان پزشکا منو می خورن..:)
می خوام سواد شما ها رو عشق است.


وبگم من و اریانه یکی نیستیم شاید شبیه باشیم گاهی از لحاظی و..:)
می سپارم به بانو اریانه تا خودشان بسط و شرح دهند
من الله توفیق.
😘😘
از اینکه گاگول به نظر بیام و حقم رو بخورن بیزارم.
دستش درست ولی چرا یه دندونپزشک بابد زیست درس بده آخه؟ چقدر عجیب

قبل از سپردن جناب عالی شرح و بسطش رو داد بچه :-))))
اریانه

اوکی عشقم،دوشواری نداریم که،اروم باش://///

ژانر نمیکنم،واضحه دونفریم،:))))صرفا تاکید کردم یه وقت شک نکنی!!!!

حله ،دلت خواست،دلت خواست://///

بیا برو من که میدونم،خودت حالتو خوب میکنی،من فقط دستام بیحس میشه از بس تایپ میکنم،یکسره اسکل میکنی مارو،برووو://

تو ژزاب ترین غرغروی مجازی هستی:///،تازه ژزاب درسته نه جذاب:////

بیا و یه بار کامنت کوتاه بده، ببین میتونی اصن؟ بعد بیا غرغرشو سر من بکن :-))))))
فامس

من تازه کامنت اولمو دیدیم اومده نت مشکل داشت قسمت سبز رنگ رو نشون نداد
خواهش کنم اگه اون دومی رو تایید کردی اولی رو پاک کنی اینم تایید نکنی
می دونم شاید دللت بخوادکلموبکنی ولی من راضیم بکن:)))
نمی دونم شاید از اول بودم فقط یکم اولشا خجالت می کشیدم😶😶
ببین میخوای تایید نکنم باید خصوصی کامنت بدی، عمومی ها رو من تایید میکنم مث این و مث قبلی :-))))))
ریحانه

رفتم تو کوچه خودمون:((

من قهر 

من ناراحن

من تو رو ندوست!:(

بهتررررر 
شما رادیولوژیستا کلاستون به ما نمیخورد از اولشم :-)))
ریحانه

ایشالا پدر به زودی خوب شن ولی جو غمگین خونه حال پدر کار زیاد کلی ریسک فاکتور هست برای روح و روان داغون! اگه شرایط قابل تغییر نیست بزن بر طبل بی عاری! چاره ای نیست تا وقتی که شرایط اروم شه

مرسی عزیزم... 
واقعا روح و روانم مچاله است و من دارم دست و پا میزنم برای آروم کردن خودم و بی خیالی
فامس

😢 

قبلا  بهتر بودیا  مهر بون تر خشن رفتار نمی کردی ...

خواهش می کردیم  خواهشمون رو قبول می کردی🙁

باشه تایید کن... اگه اینجوری اروم میشی تایید کن😁😊 بزن بیشتر از این ضایع کن  من اصلا ناراحت نمیشم😂 اتفاقا خوشم میاد😃

برا خودمونم عجیب شاید خرج

 دخل زندگیش جور در نمیاد😂

یا زکات علمشو بپر دازد😂

خیلی دلم می خواسته ازش بپرس تو که دندون پزشکی چرا زیست درسی میدی

ولی خب از عواقب بعدش ترسیدم 

می ترسم دیگه خوب درس نده...😊

 

 

من زدم بالای پست بی اعصابم، هر کی کامنت بذاره زیر این پست صابون خشن بازیامو به تنش مالیده!! یا یه چی تو همین مایه ها!

فکر کنم توی تدریس بیشتر درمیاره و یا علاقه داره.
اریانه

باز به من گفت بچه:////

اره تاحالا کامنت کوتاه دادم ،چند بار فقط پرسیدم حالت خوبه یانه:)))))یوهاهاها:))))

من و غرغر !!!!!!نچ، من جوره دیگه خالی میکنم خودمو(لبخند شیطانی):))))))

مطمینی هنوز کامنت کوتاه میخوای؟؟؟؟؟

صفت غرغر فقط مختص خودته و بس ،جسارته اگه توش دخالتی بکنم:))))))

منظورت از کامنت کوتاه دادن الانت این بود که بیای توی خصوصی طومار بنویسی؟ :-/
ولی طومار قابل تامل و خوبی بود. ولی چون قسم دادی جواب نمیدم که سر بحث نندازمت 😈
آبان ...

یه سفر برو هوپ 

بشوره ببره این همه اعصاب خوردی را 

یه وقت هایی فکر می کنم چقدر به هنر نیازمندم واسه اروم کردن روح ام ..بهش فکر کن :)موسیقی ..نقاشی ...

گل گاو زبون دوست دارم ..بنفش خوش رنگ با نبات 

برنامش رو چیدیم فقط منتظر فرصتیم. یه سفر مجردی. امیدوارم بشه.
نقاشی رو واقعا دوست ندارم :-)) یه زمانی توی راهنمایی خوشم میومد ولی الان نه. مدتیه دارم به سنتور فکر میکنم ولی همتش رو ندارم.
فقط یک بار خوردم. اونم سال چهارم یونی بودم و از استرس اندو و اینکه هیچی بلد نیستم روانی شده بودم، مامانم از ترسش درست کرد داد خوردم تا سکته نکردم :-)))
یه نفر

استاد زیست کنکور ما هم رتبه دوازده کنکور بود و پزشکی دانشگاه تهران می خوند.استاد خیلی معروفی هستن ایشون.

اتفاقا یه بار یکی از بچه ها ازش پرسید چرا پزشکی رو ول کردین و اومدین تدریس گفت درآمدی که از تدریس کنکور درمیارم حتی اگه تخصص می گرفتم درنمی آوردم

اکثر دبیران زیست و شیمی معروف کنکور پزشکی خوندن

 

نکنه دکتر آرام فر رو میگین؟ 
استادهای کنکوری که اسم درمیکنن و کلاس های صد نفره دارن و پروازین، خدا تومن درمیارن.
رها

سلام 

لطفا برای پی ام اس درمونی پیدا کردی منم خبر کن

سلام
درمان نداره. منتظرم بره که دیوانه ام کرد این بار انقدر که اذیت شدم. :-(
هی دارم شیرینی و شکلات و حلوا میخورم و به جوش های صورتم با غم نگاه میکنم.
یه نفر

در ضمن امیدوارم حال دلتونهرچی زودتر خوب شه 

فک نمی کردم خود امید یه روز ناامید بشه

مگه امیدها دل ندارن؟ 
ممنونم
اریانه

اورین:))))

از یه پروسه شکنجه اور جلوگیری کردی:////

قصدم از اول طومار نبود،دیگه دیدم ،دستم گرم شده ،شروع کردم نوشتن:///و من ادمی هستم که به گرمیه دست توجه می کنه:////جدا نمیخواستم اینقدر بنویسم،تحمل و صبرتو در خوندن کامنتا تحسین میکنم:))))تامل کن کن عشقم،تامل کن:))))

 

بیشترین تایمی که درس خوندم: ١٤ ساعت بود. اونم امتحان داشتیم. من و این ناپرهیزیا؟
خودمم تعجب میکنم انقدر صبورم :-))
فامس

مشکلی ندارم باهاش ÷))

شاید..

به نظر خودم گزینه ی اوله÷))

گزینه اول برای زندگی خیلیا تصمیم میگیره.
موژان

هوپ میخوای شوکرم و بهت چند روز قرض بدم؟تعارف نکنیا

#یک_اینترن_بی اعصاب

آ قربون دستت بفرست برام که لازمش دارم شدید 
x

میدونی هوپ؟ اخلاق الان تو مثل گذشته ی منه 

سال ها خودخوری می کردم و حرف هایی که باید به دیگران زده میشد و به خصوص مربوط به احساسات منفی بود تو وجودم می ریختم سعی می کردم اوننی که همیشه خانمی میکنه محکمه هیچی نمیگه من باشم

از یه جایی به بعد پر از خشم شدم پرخاش کردم 

بعدتر به این نتیجه رسیدم من یه ادمم حق دارم خوشحال باشم و ابرازش کنم حق دارم از دست کسی که حقمو خورده ناراحت یا عصبانی باشم حق دارم حقوق مختلفم رو خیلی راحت طلب کنم و به جهنم که ناراحت میشن که اگر ناراحت میشن شایستگی همراهی با من رو ندارن 

بعدتر به این نتیجه رسیدم که خشم من ریشه در کودکی داره 

والد من ادم خودخوری بود که همیشه سعی می کرد خودشو تو هر شرایطی خوب و قوی و راضی نگه داره این ویژگی رو به منم منتثل کرده بود احساس گناه می کردم اگر قوی نباشم اگر صریح اما با احترام حرفمو بزنم و هزاران مساله ی دیگه .... از وقتی راهمو عوض کردم حالم بهتره 

در روز ادم ها رو می بینم که بیش از 80% شون اخلاق گذشته ی من رو دارن و زجر می کشن و بارها به من گفتن که دوست دارن جای من باشن تو این زمینه 

میخوام بهت بگم اگر میخوای حالت خوب باشه قوی نباش,هر حسی درلحظه داری همون باش

تو حق داری نذاری کسی تو رانندگی حقته بخوره به خصوص که طرف حق به جانبه چون مرده 

تو حق داری جدی و حتی با عصبانیت با مراجعی رفتار کنی که اعصابتو به هم می ریزه

قرار نیست چون همیشه تو خودت شکستی و ظاهرت قوی بوده دیگران فکر کنن با سنگ طرفن نه یه ادم با مجموع احساسات شادی غم خشم مهربونی 

 

اوایل شاید خصمانه به نظر برسه خودت بودن  امااااا مطمئن باش به مرور تعدیل میشه احساساتت 

 

پس این بار  به جای قوی باش رفیق این بار میگم " خودت باش رفیق و از خودت بودن عصبانی یا معذب نباش" 

بوس به لپات :)

اول از همه کامنتت رو به عنوان کامنت برتر انتخاب میکنم :-*
و بعد اینکه روند تغییر اخلاق من دقیقا از وقتی طرحم رو شروع کردم اتفاق افتاد؛ کم کم و لنگون لنگون دارم توی این جاده قدم برمیدارم. خودابرازیم خیلی بهتر شده ولی هنوز خیلی خیلی جای کار دارم و دقیقا ریشه در کودکیم داره که میخواستم همیشه بهترین باشم و همه دوستم داشته باشن و ازم راضی باشن. تغییر سخته، حالت رو اوایلش بد می کنه ولی لازمه و بعد از مدتی میبینی چقدر درونت شادتره.
انقدر از خودت باش رفیق خوشم اومد که دلم خواست عنوان وبلاگم رو تغییر بدم! 
آرزو ﴿ッ﴾

به برخوردتون با اون مرده برای پارک ماشین افتخار می‌کنم! خیلی خوب بود :))

راستی گل گاو زبون رو اگه با عسل بخورین خیلی خوشمزه‌تر می‌شه. از وبلاگ پرواز یاد گرفتم :)

با اینکه خیلی اعصابم رو به هم ریخت ولی راستشو بخوای خودم هم به خودم افتخار میکنم! :-))))
چند وقت پیش هم توی تریای روباز بیمارستان داشتم غذا میخوردم، مرد مسنی داشت سیگار میکشد. با صدای بلند گفتم اینجا غذاخوری و بدتر ازاون بیمارستانه، سیگار حق ندارین بکشین. مرده اول با خشم نگاهم کرد بعد سریع معذرت خواهی کرد و رفت! دختری از دور واسم لایک فرستاد، اون روزم خیلی خوشم اومد از رفتارم :-)))
باید امتحانش کنم مرسی ارزو
آرزو ﴿ッ﴾

احسنت! :))

تغییر قالب و عنوان وبلاگ رو هم تبریک می‌گم ^_^

ممنونم مهربون :-*
به خودت ایمان داشته باش،
تو قوی ترین شخص زندگی خودت هستی ؛)
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan