- سه شنبه ۲۲ بهمن ۹۸
- ۱۲:۰۸
-الو سلام بهتری؟ (شخص موردنظر چندین ماه است که از من خبری ندارد!)
+ سلام مگه چم بوده که بهتر باشم؟!
جا میخورد: عه منظورم اینه ما رو نمی بینی خوشی؟
+ عااااالیم.
ساکت می شود: واقعا؟!
+ اوهوم، تیکه ننداز که اینطوری جواب ندم!
-مامان بابات خوبن؟
+مگه دیروز ندیدیشون؟! خوبن.
مستاصل می شود: خب گفتم الانم حالشون رو بپرسم. اصن بی خیال. میگم نمیدونی فردا تعطیله یا نه؟
+واس چی باید باشه؟ مگه دوره احمد*ی نژاده؟!
می زند زیر خنده: گفتم شاید باشه! من برم این دو تا خودشون رو کشتن، می بینمت.
+ خدافظ
****
این پست رو برای دوست پزشکی ارسال کردم:
لایک کرد و گفت: دندونساز!
این کلمه کافی بود برای منفجر شدن من، بعد از جملات قطاری که ردیف کردم و حال نوشتنشون رو ندارم؛ با تعجب گفت: چه بهش برخورد، بچه کوچولو!
دوباره جملاتی ردیف کردم. در سکوت خوند و فقط لایک و فرار کرد.
از نامبرده تاکنون خبری نیست.
****
از شدت بی اعصابی و بهت نمی تونستم پارک به این سادگی رو انجام بدم و هی به جدول برخورد می کردم. مردی که فقط در ظاهر عاقله مرد بود، نزدیک شد و دستش رو روی بوق زد و سریع جای من پارک کرد. اگر جلوی مرد پارک می کردم، نصف ماشین جلوی پارکینگ می رفت و نمی خواستم. پیاده شدم و با داد گفتم: از جای پارک من بیا بیرون، من اول اومدم.
دهانش رو کج کرد و گفت: د پارک کردن بلد نیستی داری میری تو جدول.
با خشم گفتم: دوست دارم برم تو جدول، مشکلیه؟! اول من اومدم و جای منه، هررر وقت من پارک کردم میای جلوی من پارک میکنی.
از جای پارک اومد بیرون و کل وقتی که من با آرامش ظاهری و این بار خیلی راحت پارک می کردم، دستش روی بوق بود و داد می زد.
پیاده شدم. دزدگیر رو زدم. کیفم رو روی شونه انداختم. در حال تلاش برای پارک در اون جای کم بود که زدم به شیشه اش. شیشه رو داد پایین.
+کاش یکم فرهنگ و شعور داشتین!
بعد قدم تند کردم تا بهم نرسه ولی صدای فریاد لاتی طورش میومد: خییییییلی پررویییی!
نفس نفس زنان وارد بانک شدم.
****
دیشب خواب دیدم که توی یکی از کلینیک هام و به شدت شلوغه. در حد ٤٠-٥٠ نفر توی اتاق انتظارن. به دستیارهام اولتیماتوم دادم که تک تک میان داخل. دم در تجمع نمیکنن وگرنه هیچ کدوم رو نمی بینم. مردم گوش نمی دادن و ده نفری داخل میومدن. رفتم توی اتاق و از بُن جگر داد زدم سرشون، گفتم: خسته شدم به خدا و زدم زیر گریه!
****
خدا خودش رحم کنه بهمون. من برم گل گاو زبون دم کنم.
- ۴۴۵