‎به تنهایی عادت نده قلبتو/ نگو هر کی عاشق شده باخته

  • ۲۲:۳۹

  این باور رو دارم که توی این شرایط خیلی نمیشه برای آینده مون برنامه ریزی کنیم، مخصوصا آینده دور. ولی بشره و ترس های وجودیش و رویابافی و برنامه ریزی های که حتی شده توی ذهنش فقط باشن برای اینکه مختصراً این  ترس ها رو کاهش بده. 

قبلا گفته بودم گوشه ی ذهنم به عنوان یکی از مسیرهای ادامه زندگی و رسیدن به آرزوی مادر شدن، فرزندخوندگی و مادر مجرد بودنه. ولی قبل از این برنامه یه برنامه دیگه رو مدنظر داشتم و حتی الگوی زنده ی موفقی که این مسیر رو طی کرده بود سراغ داشتم و هر وقت می ترسیدم از اینکه نکنه هیچ وقت نتونم متاهل بشم و مادر، این راه به ذهنم می رسید و آروم می شدم.

اون پلن بی این بود که بعد از یه سنی، دست بردارم از پیدا کردن شریکی که به دلم بشینه و معیارهای حداقلیم رو داشته باشه و فقط اگه یه مرد خوب پیدا کردم که بدم نمیومد ازش، تاهل اختیار کنم تا لااقل اگه عاشق نشدم به آرزوی مادر شدنم برسم. درست مثل دخترداییِ دوستم که در سی سالگی با مردی ازدواج کرد که به جز سر به راه بودن ( برخلاف شوهرخواهر اسبقش) هیچ خوبی نداشت و حتی بنده خدا واقعا زشت بود ( ببینین چقدر طرف خوش چهره نبود که هوپی که عقیدش اینه مرد نباید قشنگ باشه، این مرد به نظرش دیگه زیادی زشت بود!).

دورادور از دوستم در جریان زندگی این زوج بودم. سریع دوران عقد رو طی کردن و عروسی و چند ماه بعد مادر شد. به خودم می گفتم: دیدی هوپ؟ دیدی این راه جواب میده؟ 

تا اینکه مسیر گفتگوی اخیرم با دوستم به سمت دخترداییش کشیده شد و من برای بار چندم بهش گفتم که: اگه به اون یار دلبری که دیدنش، حرف زدن باهاش و بغل کردن و زندگی در کنارش، قند و نبات تو دلم آب نکنه نرسم؛ مثل فلانی عمل می کنم.

این رو که گفتم شروع کرد به وویس های پی در پی فرستادن و ترسیم زندگی این دو نفر اینکه: دلت خوشه ها! اصلا دوستش نداره و اکثراً خونه مادرشه. مشکلی با اون پسر نداره و حتی میخواد دوباره باردار بشه ولی اون فقط از این مرد، مادر شدن می خواست که بهش رسید. اصلا هیچ شور و ذوقی برای همسرش نداره و حتی خانواده اش اون ها رو از لحاظ مالی ساپورت می کنن. دوست داری هوپ این طور زندگی رو؟ هان؟ دوست داری؟ فقط واسه اینکه مادر بشی؟

نمیشه گفت شوکه شدم چون تا حد زیادی قابل حدس بود برام. ولی در کنار اینکه دلم برای اون پسر سوخت، پلن بی رو فرستادم بره رد کارش. هر چقدر فکر کردم دیدم نمی تونم پدر بچه ام رو دوست نداشته باشم و فقط حضورش رو کنارم تحمل کنم. واقعا ترجیح میدم تنها باشم و مادر نشم هیچ وقت، تا توی چنین ازدواج سردی که از اون مرد فقط اسپرمش رو می خواد، باشم...

 [ایموجی اون دختر دست تو جیبی که قدم زنان دور میشه!]


* عنوان یه مردی از ابی 


  • ۵۸۵
میس تیچر

از همون قبلنا یکی از آرزوهام ک هیچ قت تغییر نکرد این بود ک دوجین دختربچه گوگولی داشته باشم بچینمشون جلوم موهاشونو شونه کنم لباسای دلبری بپوشونم هی باهاشون حرف بزنم اونام زبون بریزن دل منو ببرن.. نیکا خواهرزادم دقیقا همون موقع ک بدترین حال و رروز دنیارو داشتم و همه چیم خورده بود بهم دنیا اومد اونم ۷ماهه با کلی نذر و نیاز و شرط و شروط الانم شده تنها بچه ای ک زورش ب من میرسه. وقتی نوزاد بود بغلش ک میکردم رسما میزدم زیر گریه و هی میگفتم خدایا حسرتشو تو دلم گذاشتن دیدی؟ حسرتشو ب دلشون بزار... بعدشم پشت سر من مامان و خواهرم ابغوره گیری..الان دیگه برا اینکه اونام ناراحت نشن هیچی نمیگم ولی همشون یادشونه  گاها میگن من عاشق این بودم یه دوجین دختربچه داشته باشم، و من فقط قایمکی آه میکشم...

چه موقعیت عجیب و دردناکی بوده. جلوی اونا گریه می کردی؟
دو جین زیاده من به یکیش هم راضیم :-((
آبان ...

من کلا این پروسه عشق به مادرشدن خیلی درک نمی کنم همون پلن فرزندخواتدگی را دوست دارم 

و واقعا زندگی که ادم فقط واسه بچه بره توش حال بهم زنه ...چه مرد ..چه زن ...

نمی دونم این چه میل شعله وریه که توی وجود منه. 🤦🏻‍♀️ فرزندخوندگی دختر مجرد توی عرف ایران هنوز پذیرفته نشده...
 واقعا حالم بد شد از شنیدن زندگی اونا
امیلی

فقط منم که نمیتونم وارد وبلاگم بشم؟

منم دیروز پریروز به سختی وارد می شدم و الان از شارمین هم شنیدم اون هم نمیتونه وارد بشه.
مامان

چرا به این نتیجه رسیدید یه خانوم دکتر متشخص دوست داشتنی میتونه یه کیس خوب و‌عالی و هم شان داشته باشه فقط کافیه دست از ایده ال گرایی بردارین و یا علی بگید عشق اغاز بشه براتون بهترینها رو ارزو دارم

خب واسه اینکه تا به حال افراد مختلفی رو دیدم تا به این سن و میشه گفت ناامید شدم از اینکه کسی رو بپسندم که معیارهام رو داشته باشه. همین خوب بودن از نظر افراد مختلف متفاوته. شان رو هم که جدا باید بررسی کرد و خیلی ها فقط بخاطر همون دکتر بودنه است که میان جلو و این رو من می فهمم و نمی تونم قبولش کنم. 
ممنونم :-)
آتنه

اینو یادم رفت،اگه یه روز همچین کاری کردی،عقیده‌ی مرد باید زشت باشه رو بریز بیرون!:-/،با طرف فقط واسه بچه داری ازدواج میکنی،بعد زشتم باشه؟...خب طفل معصوم چه گناهی کرده تو صف رینوپلاستی عمرش تلف شه؟:-/

چون جوابت رو خصوصی بدم برخلاف بیان نمی تونم بهش دسترسی داشته باشم اینجا میگم: 

خب در مورد شغل هم من تا حد زیادی مثل تو بودم و الان واقعا دوستش دارم ولی خیلی روزها فقط به عنوان وسیله ای که منو به هدفم میرسونه فکر میکنم. اما قضیه ازدواج فرق داره. نمیشه ابزاری برای رسیدن به هدف (بچه) قلمدادش کرد. یه جورایی ننگه. گفتی: دوست داشتن واسه کسی که ذوق زندگی کردن داره،سخت نیست به نظرم...
آره من به شدت ذوق زندگی کردن توی وجودمه ولی سابقه دارم از افرادی که دوستم داشتن و من نتونستم هیچ جوری بخواهمشون.   بعد از اینکه جریان دخترداییه رو کامل فهمیدم خودم رو گذاشتم جاش و دیدم چندشم میشه مثلا فلان پسر که دوستش نداشتم دست بزنه بهم! و راه خیلی ساده انگارانه ایه برای مادر شدن. 
و بله درست میگی توی اون رابطه پسر هم ففط راضیه که یه زن خوشگل و خانواده دار و تحصیل کرده نصیبش شده و اونطور که شنیدم شور و ذوق خاصی هم نداره.


راست میگی بچشون قشنگ نبود! ولی به مادربزرگ مادری رفته بود! :-)))

نیــ روانا

ای بابا این چه طرحیه آخه

از شما بعیده خانوم دکتر

شما لب تر کن همین جا ی دوجین فرزند خونده برات صف می کشن

یکیش خود من (حالا به روم نیار که من جای مادرخونده تم) :دی

 

ولی راستشو بخوای ازدواج به هییییچ انگیزه ای کلا نمی ارزه

حتی اگر عشقولانه باشه

اونم برای ی خانوم شاغل و دارای اعتبار اجتماعی

دیگه چه برسه به این که بخوای خودتو به کیسی که حتی دوسشم نداری قانع کنی

قرار بود قبلا عروست بشم که :-(

پس چرا خودت ازدواج کردی و مادر شدی با اینکه شاغل بودی و اعتبار اجتماعی داشتی؟ 
رنگین کمان

 

بر حسب تجربه میتونم بگم نبودن عشق و علاقه ی واقعی بین دو نفر تو یه زندگی ، زندگی و تبدیل به جهنم میکنه یعنی اینقدر همه چیز بهم میریزه که میشه هزار صفحه آسیب شناسیش کرد که تازه اون عشق و علاقه هم که هست همه چی حل نمیشه و باید اون عشق و علاقه کنار یک عالمه آیتم دیگه باشه

خداروشکر که پلن بی رد شد هوپ :/

حتی دیگه بهش فکر نکن به نظرم

ولی راجع به بچه اینطوریشم ببین مثلا واقعیتش من به طرز وحشتناکی عاشق بچه ام و از من بیش تر همسرم عاشق بچه است گاها ساعت ها راجع به بچه حرف میزنیم باهم

ولی متاسفانه شرایط جامعه رو مناسب نمیبینیم مثلا فکر اینکه بچه ام بخواد تو این مدارس و با این سیکل معیوب درس بخونه و بزرگ بشه عذابم میده و فکر میکنیم بچه اوردن با شرایط الان خودخواهیه

وقتی خودمونو و میبینم که تو این جامعه چقدر بخاطر زن بودنمون حق و حقوقمون نادیده گرفته شد

و هزاران دلیل دیگه که هست واقعا نمیذاره حداقل الان بهش فکر کنیم

گاها ولی فکر میکنم یه جامعه و یه زندگی که بشه توش راحت به بچه دارشدن فکر کرد به چه شکله

یا اصلا خیلی وقتا به اینکه من چی میخوام به بچه ام یاد بدم و ایا صلاحیت مادر و پدرشدن رو داریم هم خیلی فکر میکنم

و میخوام بگم به نظرم صرفا ازدواج هم دلیل خوبی برای بچه داشتن نیست!

ولی میدونم این همه عشق و علاقه به بچه هم بی دلیل تو وجودت نیست و نظر شخصیم اینه خدا الکی چیزیو به کسی نمیده مطمئن باش رو مادر شدنت حساب باز کرده هوپ

آره دیگه متوجه شدم عشق هم کافی نیست حالا تصور کن علاقه هم این وسط نباشه، چطوری کنار هم دووم بیارن؟
کلا گذاشتمش کنار نگران نباش :-))

من هم به تمام این مسائلی که گفتی خیلی فکر کردم، حتی بعضی وقتا برای مدت کوتاهی شده که بگم خودخواهیه و مادر نمیشم ولی عاشق بچم نمیتونم این میل رو توی وجودم بکشم. :-((

امیدوارم جونم
نیــ روانا

 

من که از خدامه ی عروس باکمالات مث تو داشته باشم 😘😘

غلط کردم برای همین وقتاس دیگه

خودم غلط کردم 😂😂

 

راستشو بخوای جدی که فکر میکنم به لذت داشتن پسرجانم می ارزه

ولی خو خیلی چیزا هست که نمیشه گفت

مادرشوهر جانم ^_^
دور از جونت بابا. خب واسم سوال بود تو که چنین دیدی داری چرا مزدوجی؟ :-)))
الان فهمیدم رمز پست های خصوصیت رو ندارم!
مهرداد ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏

با پیدا شدن موردی که اشتراکات 70 درصدی(در موارد اصلی) (خیلی هست ها) داشته باشین می شه به آرزوتون برسین.

نظر شخصی خودم(که شاید اشتباه باشه) اینه که سخت گیر هستین و شغلتون رو انتخابتون تاثیر گذاشته. :|

اون که صد البته 
ولی در کل غیر از شغل و تحصیلاتم که توی سخت گیریم تاثیر داشته (هرچند خودم رو سخت گیر نمیدونم، دوست ندارم به هر قیمتی ازدواج کنم) ، با بالا رفتن سن مشکل پسندتر شدم و همین طور تحقیقات همه جانبه ای که از خواستگارها انجام میدیم دلیل رد شدن اکثریت اونایی هستن که ازشون خوشم اومده و همین مورد بدبینم کرده.
یاسی ترین

احساست نسبت به مادر شدن کاملا قابل درکه 😍

از ته قلبم امیدوارم اول یارتو پیدا کنی خیلی لذت بخشه که از کسی بچه داشته باشی که عاشقشی.

چه خوبه که اون پلن تو ذهنت حذف شد 😊

ثمره ی عشق باشه بچه لذتش دوچندانه. ^_^

واقعا نمیدونم چرا به اون راه اونقدر امید بسته بودم!
شارمین امیریان

بی خیال هوپ! فکر کن بچه دار بشی بعد کپی عمه ش باشه! اصلا دلت برمیداره؟! پس همون بهتر که مجرد باشی! 🙄

(هشتگ دلداری پرت و پلا)

اگه عمه اش خوش اخلاق و خوشگل باشه مشکلی ندارم ولی ترجیحا دوست دارم شبیه خودم و هوپیار باشه.
حالا بچه داداشت کپی خودته ها! :-)))
میس تیچر

نه تو اشپزخونه پرده کشیده بودیم اونجا گریه میکردم:))))

عزیزدلم... چقدر دلت شکسته بوده... بیا بغلم با رعایت پروتکل ها
مونارک Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ

بالاخره یکی رو پیدا کردم که مثل من انقدر میل به بچه دارشدنش بالا باشه. 

در این حد که بچه میبینم گریه م میگیره. :")

 

ما کلا خانوادگی و یه جورایی فامیلی می میریم برای بچه! یه مدت بود بابام میرفتن بیرون میومدن واسه سیسمونی من و خواهرم لباس می خریدن الان دو تا پلاستیک بزرگ پر لباس داریم! :-))))

من دلم غشششش میره.
Magic Farari

چقدر این حست رو فهمیدم :")

ما گناهی ها :-(
ماوی.

کاملا می‌فهمم چی می‌گی...

من خودمم  فکر می‌کنم فقط وقتی ریسک بچه‌ی جدید به این دنیا آوردن رو بپذیرم که طرفم رو اونقدری دوست داشته باشم که دلم بخواد یه محصول مشترک ارائه بدیم :))

حالا من برات بگم از یکی از دوستام. دوستم ۳۵ سالشه و تو NGOای که کار می‌کردم زمانی مددکار بود و مسئول مرکز. تو یکی از شناسایی‌ها دختر بچه‌ی تقریبا دو ساله‌ای رو پیدا کردند که سوتعذیه داشت و کاملا رها شده بود. از نمودار رشد عقب بود و کسی نبود بهش رسیدگی کنه. پدر معتاد و مادر هم فراری از خونه. موقتا بچه رو آوردن که ازش نگهداری کنن، تو این فاصله پول جمع کردن و خونه اجاره کردن که مادر فراری رو برگردونن و پیگیر کارای طلاقش باشن که مادر با بچه زندگی کنه ولی پیگیری‌ها جواب نداد و مادر راضی نشد و برنگشت و دیگه رفت و ردی ازش نبود. دقیق در جریان نیستم که کارای قانونیشو چطور پیگیری کردند و چه اتفاقی افتاد. چون این بچه‌ها  اصالتا پناهجوان و ایرانی نیستن و شناسنامه ندارن اصلا. در هر صورت دوستم دختربچه رو پیش خودش بزرگ کرد. الآن دخترک چهارسالشه تقریبا. همین چند ماه پیش هم دوستم با یکی دیگه از دوستای مشترکمون که ۶ سال از خودش کوچیکتره ازدواج کرد و خیلی با هم خوبن و خوشبختن.

کلا بارز ترین ویژگی این دوستم اینه که گوشش بدهکار عرف و اینا نیست زیاد و کاری که فکر می کنه درسته رو انجام میده به هر بهایی که شده. و همین باعث شده زندگیش خیلی زیبا و الهام بخش باشه. حداقل برای من. 

 

وای ^_^ 
چقدر دوست داشتم دوستت رو... امثال افرادی مثل این دختر خیلیییی کمن و کمتر از اون پسرایین که قبول کنن این مسئله رو...
یاد اون زنی افتادم که دخترک افریقایی با سوتغذیه شدید به فرزندی قبول کرده بود. عکس های بعد از چند سال دخترک اشک به چشم می اورد.
شارمین امیریان

خب بچه داداشم کپی منه برای من مایه خوشحالیه. تو باید قضیه رو از دید مامان بچه نگاه کنی! خواهرشوهر بالاخره خواهرشوهره 😁

 

 

راستی تو عنوانت باید قید میکردی +18. کل لک لکها رو زیر سوال بردی با اون جمله پایانیت! (قبل از جمله ایموجی)😂

آره ها! حالا بیا در گوشم بگو خواهرشوهر خوبی هستی یا نه؟ 

آخر طاقت نیاوردی منحرف من؟ :-))))) 
مگه غیر از اینه؟ یعنی باید بشینم دعا کنم و برم تو بالکن خونمون منتظر لک لکا بشینم؟
🔹🔹نیلگون 🔹🔹

چقدر درکت میکنم هوپ

هعیییی

ما همه عشق بچه های سینگل...
گندم بانو

چند سال پیش توی یه برنامه‌ای یه خانم بازیگر رو آورده بودن (به گمونم همون خانمه که نقش زن شکیب رو.بازی میکرد تو سریال آوای باران) مجرد بود و فرزند خونده داشت.

به نظرم یه حداقل سن و حداقل درآمد جزو شرایطش بود، ولی گویا به دختر مجرد هم دیگه فرزند خونده میدن.

.

ولی تو بیا معیاراتو به من بگو، من خودم شوهرت میدم ^___*

اصلا از همون زمان دیدن اون برنامه بود که متوجه شدم قانون عوض شده و این فکر توی سرم افتاد ولی واقعا سخته. نمیدونم بتونم خودم و اطرافیانم رو یه زمانی راضی کنم یا نه.

معیارهام اینه از لحاظ شغلی و تحصیلی بخوره بهم و به دلم بشینه و آدم باشه! که این آدم بودنه سخت تر گیر میاد تا مورد اول :-)))
نسرین ⠀

من قبلا خیلی شور مادری داشتم، اما الان از سرم افتاده. ترجیح می‌دم در کنار مردی زندگی کنم که دوستش دارم و حالم باهاش خوبه و حتی بچه‌دار شدن یا نشدن هم اهمیتی نداره.

یعنی این اشتباه محضه که آدم بچه‌اش رو بیشتر از همسرش دوست داشته باشه.

 

واسه من به پرشوری اسبق هست ولی نه دیگه به هر قیمتی. 
همیشه میگفتم مطمئنم بچه ام رو بیشتر شوهرم دوست دارم ولی الان دوست ندارم اینطور بشه، خیلی غمگین میشه اوضاع
احسان ..

منم آرزو داشتم....بیخیال....تویوتا چقدر گرون شده

داشتین... فعل ماضی...
چی ارزون شده؟ یه دسته گلی که تا دو سال پیش ١٥ تومن بود رو خریدن امروز ١٢٠ تومن
گندم بانو

والا من آدم سراغ دارم، ولی لامصب شما دکترا دیگه گند تحصیلاتو درآوردین!:))))) خو ملت تمه لیسانسن، دیگه فووووقش فوق لیسانسن! دکتر از کجا برات پیدا کنم!😅

تازه من یه جایی استپ کردم گفتم بسته هوپ! تخصص نخون. وگرنه اوضاع بدتر شده بود :-)))
ماوی.

آره دقیقا خیلی کمن اینجور آدما و خیلی هم کار پر ریسک و پرمسئولیتی رو قبول کرد به نظرم. من تو خودم نمی‌بینم همچین چیزیو. 

بزرگ کردن بچه به تنهایی اصلا کار ساده‌ای نیست. توی ایران با این شرایط قانونی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و ... سختیش حتی چندین برابره.

حالا دوست من خوش شانس بود که شریک زندگیش رو که یه پسر بسیار فهیم و انسانه پیدا کرد، ولی همه انقدر خوش شانس نیستن. 

 

منم حس میکنم هنوز اونقدر مستقل و قدرتمند و خوب نشدم که بتونم این کارو بکنم هرچند دوست دارم این کارو بکنم.
دقیقا همین طوره تازه بچه بیولوژیکت نباشه و بقیه نگاه درستی نداشته باشن...
ایشالا روز به روز شادتر باشن و این دخترک رو مثل بچه های ایندشون و حتی عزیزتر بدونن.
x

با این که خیلی سریع با بچه ها ارتباط برقرار می کنم اما هیچ وقت بچه داشتن رو نه دوست داشتم نه آرزوم بوده 

 

همیشه گفتم بچه مال مردمش خوبه اونم نیم ساعت ...بعدش اعصاب خرد کن میشن 

 

یکی از آشنایان ما هم دیدگاه تو رو داشت ... همیشه می گفت ازدواج رو واسه بچه دار شدنش دوست دارم ...اگر ازدواج نکنم آنقدر که از مادر نشدن ناراحتم از ازدواج نکردنم  ناراحت نیستم 

من از بچگی واسه بچه های کوچیکتر خودم نقش مامان بازی میکردم تو بازی ها، میخوام قدمتشو ببینی.
خب آره بچه های اعصاب خردکن رو نمیشه تحمل کرد زیاد ولی بچه خود آدم فرق داره دیگه.

من همیشه میگفتم هدف اول از ازدواجم مادر شدنه دارم روی خودم کار میکنم بذارمش هدف بعدی :-)))))
x

هوپ یافتم سن داداشم بهت میخوره:)) خیلی ام پسر خوبیه:)) رتبه۱۰۵۰ کنکور سراسری بوده:)) 

دکتر نیست قصد ازدواج هم ندارن:)) قبلتُ؟!

 

:)))

پی نوشت :آنقدر بدم میاد از این آدمایی که یادشون می‌ره دوره ای نیست که بخوان کسی رو واسه ازدواج پیدا کنن واسه این و اون!!!!

 

 

 

 

 

وای :-))))))
می دونم شوخی میکنی مالاکیتی ولی این طور پست ها رو نمیذارم که کیس پیدا کنم که. می نویسم که ذهنم نظم پیدا کنه. :-)))

منم بدم میاد. خیلی بدم میاد. انقدر که اونایی که معرفی می کردن بهم رو معرفی میکردم به دوستام یه مدت، بعد دیگه ول کردم دیدم به دردسرش نمی ارزه.
شادی

حالا یعنی حتما باید دکتر باشه؟ مثلا فوق لیسانس مهندسی از شریف هم قبول نیس؟

ببینین حتی بگین دکترای مهندسی شریف باز برای من فرقی نداره. با مهندس های زیادی صحبت کردم تا به حال. با نود درصدشون حرفی برای گفتن نداشتم. دنیای متفاوتی با ما علوم پزشکیا دارن. ذهن صفر و یکی و مهندسی شده. از کار و رشته شون حرف میزدن برای من واقعا خسته کننده بود و احتمالا دغدغه های من هم برای اونا مسخرست. از طرفی ٩٠ درصد به بالا میخوان مهاجرت کنن. از یه ورودی مهندسی یه سال مشخص بررسی کنی می بینی ٩٥ درصد یا رفتن یا میخوان برن. ولی از کل دانشکده ما توی ورودی ٦ سال شاید فقط سه نفر مهاجرت کرده باشن. انقدر که مهاجرت ما سخته.
این تفاوت دیدگاه ها و دلسردی از اینکه با یکی از این آقایون به تفاهم برسم، باعث شده که بیش از یک ساله اصلا فرد غیر علوم پزشکی رو برای آشنایی نبینم و برای وقت خودم و اون شخص ارزش قائل باشم. 
لیمو جیم

فکر میکنم خودخواهیه که بچه ای رو به دنیا بیاریم که شاهد عشق پدر و مادرش یهم به عنوان یک خانواده نباشه 

ولی فرزندخوندگی رو حتی برای زوج های عاشقی که هودشون توانایی بچه دار شدن رو دارن هم دوست دارم.والد تنها هم باشن خب اونم اوکیه چون اون بچه همین الانش هیچ کس رو نداره.

 

 

متاسفانه من فکر میکردم همین که در صلح با پدرش باشم کافیه ولی الان دیدم نه اصلا کافی نیست و بچه باید عشق مابین والدینش رو ببینه تا یاد بگیره.
من هم خیلی خیلی دوست دارم حتی اگه خودم مادر بشم دوست دارم فرزندخوندگی رو.
میس تیچر

من تو بغل خطرناکما😂

حیف خانواده رد میشه وگرنه می گفتم: جوووون من خطر دوست دارم! :-)))))
لیلی

این همه احساس و عشق شما به بچه برای من خیلی جالبه چون اکثر کسایی که تو رنج سنی شما هستن تقریبا هیچ علاقه ای به پدر یا مادر شدن ندارن ... 

هرکس هرچیزی را عاشقانه بخواهد به آن میرسد ...انشالا شمام به آرزوتون میرسید هوپ جاان. 

خب راستش دوست های زیادی داشتم که موقع مجردی عشق بچه بودن ولی الان چند ساله از عروسیشون میگذره و هنوز مادر نشدن و میگن نمیخوان بشن. 
امیدوارم واقعا... ممنونم لیلی جان
بیست و دو

نمیدونم آدما خیلی باهم فرق دارن ولی به نظر من بچه دار شدن از مردی که اصلا دوستش نداری و هیچ رغبتی به زندگی باهاش نداری واقعا هیچ لذتی نداره. آدم فرزند رو به این دنیا میاره که خانوادش رو کامل تر کنه ولی وقتی عشقی حسی بین زن و مرد نیست چجوری میتونن این عشق رو به بچشون بدن؟ بچه ای که توو خانواده ای باشه که مادرش هیچ حسی به پدرش نداره قطعا بچه خوشبخت و خوشحالی نیست. آخه مادر شدن به چه قیمتی؟ به قیمت اینکه وارد یک زندگی بشی که نه خودت حالت تووش خوبه نه میتونی حال نفر دیگه رو خوب کنی و فقط بخوای مادر بشی؟ اینکه که خودخواهیه تا مادر شدن.

یه زن وقتی مادر میشه اگر بچش ثمره ی عشق باشه حتی علاقه ش به بچشم هزار برابره. آخه چجوری میشه تو نتونی به همسرت عشق بدی ولی به بچه مشترک با اون آره؟ درکش برای من خیلی مشکله. 

کاملا باهات موافقم عزیزم. من فکر میکردم میشه نادیده گرفت این عشق و علاقه فی مابین والدین رو ولی با دیدن زندگی این زوج و افزایش آگاهی های سال های اخیرم فهمیدم کاملا راه غلط و خودخواهانه ایه!
واران ..

سلام 

منم خیلی سال بود که میگفتم اگر متاهل نشم به هر علتی خدای ناکرده:دی 

روزی روزگاری اگر سر کار رفتم و برای خودم مستقل شدم یه بچه به فرزند خوندگی قبول میکنم :)

البته علی مخالف صد درصدی این داستانه ! 

بخصوص وقتی پای یه پسر بچه درمیون باشه :|:)

 

 

 

+

راستی وقتی دست به جیب داری دور میشی با پاهات بزن به بطری نوشابه :) اینجوری پیاده روی قشنگه :))

یا بیا رو لبه جوی آب راه برو :) 

فقط مواظب باش نیافتی تو جوب خدای ناکرده !

 دلم لک زده برای اینجور راه رفتن :)

حس خوبی به آدم میده :)

 

++

راستی پست بالای این پست رو دوس داشتم 

ممنون که نوشتی ❤

 

 

 

 

سلام عزیزم
خدای نکرده ات منو کشت :-))
اصلا به دختر مجرد فرزند پسر نمیدن عزیز گیانم! فقط دختربچه.

منم دلم لک زده واسه یه پیاده روی تک نفره و بدون عجله برای رسیدن به جایی. شیشه نوشابه از کجا بیارم؟ از دست تو


قربونت ممنون که خوندی :-*
مانته‌نیا

اولین کامنت و ابراز علاقه با لپتاپ جدید جهت متبرک کردن دستگاه مذکور

فدااای تو بشم من اصلا! :-***
با اون موهای دلبرت. 
به خودت ایمان داشته باش،
تو قوی ترین شخص زندگی خودت هستی ؛)
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan