هوپ و بیماران در هفته ای که گذشت. (٣٧)

  • ۲۳:۲۱

پالادیوم- یادتونه خاطره مادر داغدار رو؟ حالا مردِ بنده خدایی با داد و بیداد اومد که فلان دکتر دندونم رو دست زده و درد دارم و به مسکن جواب نمیده. معاینه کردم و دیدم ترمیم کم عمقش ریخته، عکسش رو دیدم و تست های حرارتی انجام دادم با اطمینان به بیمار گفتم باید دوباره ترمیم بشه، نیازی به عصب کشی ندارین. قبول نمی کرد و پذیرش رو تهدید میکرد که که: پدر آقای دکتر رو درمیارم بذار ببینمش.

همسرش بیمار خودم بود. ازش پرسیدم: جسارتا از لحاظ روانی تحت فشار نبوده شوهرت؟ دردش فقط عصبیه ولی قبول نمیکنه.

زن انگار که بخواد درددل کنه شروع کرد: مادرش رو امسال بخاطر کرونا کم دید، ولی بقیه بچه هاش بهش منتقل کردن و پیرزن بیچاره فوت شد. شوهرم شهر دیگه ای بود و به تشییع جنازه نرسید. الان چند ماه گذشته و هنوز آروم نشده.

تسلیت گفتم و با اطمینان بیشتری تشخیص دادم که دردش عصبیه.


نقره- دم عید بود و از بچه های پذیرش خواستم که خوب کشوها رو بگردن ببینن همه روکش ها رو تحویل دادم یا نه؟ از اون ته کَست* دندونی خانمی فتاحی نام (مثلا) پیدا کردن که اسم من به عنوان دندونپزشکش کنار اسمش نوشته شده بود. 

یادم نمیومد کدوم بیماره ( در جریان حافظه ضعیف اسامی من هستین!) و هر چقدر دنبال پرونده اش می گشتن، پیدا نمی کردن. تا اینکه فردای اون روز دخترکی فدایی نام اومد برای تحویل کارش و من با تعجب گفتم: من خیلی وقت پیش واست قالبگیری کردم کجا بودی؟ 

که دختر با عصبانیت گفت: ٥ ماهه هر هفته زنگ میزنم و میگن روکشت آماده نیست تا اینکه امروز که دوباره زنگ زدم گفتن بیا شاید روکش فتاحی مال تو باشه!

و بله روکش مال خودش بود. یه غلط املایی و یک ناهماهنگی چکار که نکرده بود؟ با اینکه من مقصر نبودم و بچه های پذیرش سوتی داده بودن، معذرت خواهی کردم ازش و خداروشکر که روکشش بعد از پنج ماه راحت نشست و نیاز به قالبگیری مجدد نبود.


کادمیم- داشتم سه تا دندونی که عصب کشی کرده بودم رو برای روکش آماده می کردم که زن جوون گفت: میشه این یکی دندون رو هم روکشش کنین؟ 

نگاهی به عکس دندون که عصب کشی شده و مشکلی نداشت و ترمیم وسیع و پین داخل دندونش ( همون پیچ مانندی که داخل دندونتون میذاریم به صورت پیش ساخته و من ازش بدم میاد!) کردم: به نظرم نمیشه بره زیر روکش و دندونت نیاز به پست و کور داشته. اینو روکش کنم دو سال دیگه روکشت همراه با ترمیمت درمیاد. تلاش خودم رو میکنم دربیارم پین دندونت رو و قالبگیری کنم.

این حرف ها رو میزدم و شروع به تراش کردم و زیر لب غر میزدم که: کدوم دکتری آخه اینو اینطور ترمیم کرده؟ 

حواسم نبود زن داره به یونیت کناری اشاره می کنه! بله مثل اینکه دو سال قبل دکتر بغلی دست زده بود و گویا صدای من بلند بود و دکتر سابق خودش تقبل کرد که پین رو دربیاره و بفرسته ادامه کارش رو پیش خودم! خجالت کشیدم حسابی...


ایندیوم- فقط زن ٤٦-٤٧ ساله نوبت داشت ولی همسرش هم همراهش وارد شد و گویا قصد رفتن به اتاق انتظار رو نداشت. سوال توی چشم هام رو متوجه شد: میشه بمونم بالای سر خانومم؟

گفتم: خیر بیرون باشین.

برای بار چندم توصیه کرد که حواسم به همسرش باشه و بالاخره تونست دل بکنه و بره.

یکی از دندون های بیمار مشکوک بود، گفتم باید عکس بگیری که زن با استرس گفت: من شاید باردار باشم. عکس گرفتن ضرر نداره برام؟

گفتم: اگه زیر سه ماه باشه بارداریتون، چون ما پوشش محافظ نداریم، بهتره عکس گرفته نشه.

ولی زیر ماسک لبخند می زدم. حدسم درست بود. تازه عروس دوماد بودن.


قلع- یه سری هم هستن انقدر مهربون و باشعورن که دلت میخواد تک تک دندون هاشون رو برق بندازی و کارشون ساعت ها طول بکشه. جلسه اول ونیر کامپوزیت زیبایی یکی از دندون های خانم خوشچهره رو از اول کار کردم، وقتی آینه رو بهش دادم انقدر تعریف کرد و قربون صدقه ام رفت که تعجب کردم. جلسه ‏دوم چند هفته بعد بود و وقتی پرسیدم مشکلش چیه، گفت: دندون شیشم انگار پوسیده شده ولی دلم نمیاد بدم دست دندونپزشکا.

گفتم: چرا؟

-آخه خیلی عقبه، دست و کمر و گردنتون درد میگیره، خجالت میکشم.

خندیدم: نه عزیزم مشکلی نداره. باز کنین.

چطور بعضی ها انقدر خوش زبون میشن آخه؟


آنتیموان- یک سری درمان های عجیب غریبی توی پیج های خارجکی انجام میشه، مثلا دندون کف بر قدامی رو به جای پست و روکش، با کامپوزیت پر می کنن( می دونم تخصصی شد ولی خب نمیدونم چطور توضیح بدم براتون!). همیشه میگفتم این درمان ها موقتیه و مریض برمیگرده تا اینکه به چشم خودم زن باردار هفت ماهه رو دیدم که با تکه شکسته دندونش اومده بود تا واسش موقت بچسبونم و بعد از بارداریش بیاد واسه درمان اساسی.


تلوریم- نمی دونم دقیق که چرا نرس کلینیک با مدیریت دعواش شده بود. ولی اینو یادمه که سه بار روپوشش رو کند و لباس بیرونش رو پوشید و بقیه قانعش کردن بمونه بالا سر ما دو تا دکتر. من هم داشتم تلاش میکردم میون اون داد و بیداد و جیغ زدن، حواسم رو جمع عصب کشی کنم که در مراحل آخر آخر تِق فایلم توی دندون شکست!! چه روز گندی بود...


یُد- خانم (باور کنین بگم زن قشنگ تره!) چهل و اندی ساله بود و دفعه دومی بود که اومده بود پیشم. آمپول بی حسی رو دستم گرفته بودم که در مورد طرح درمان دندون های پایینش ازم مشاوره خواست، میشه گفت تقریبا هیچ کدوم از دندون های خلفی رو نگه نداشته بود و همه رو کشیده بود برعکس فک بالا. 

یادم اومد جلسه قبل می خواست درمان زیبایی انجام بده که بهش گفتم تا وقتی تکلیف دندون های عقبت مشخص نشه، زیبایی معنایی نداره. پرسیدم: پس چرا همه رو کشیدی؟

گفت: اون موقع سرکار نمیرفتم پول نداشتم. الان شغل دارم و میخوام همه دندون هام رو درست کنم.

لبخند زدم: بی حسی زدم بهت؟

-نمی دونم حس نکردم.

به کارپول بی حسی نصف تزریق شده نگاه کردم: یادم نیست کِی تزریق کردم!

ولی بی حس شده بود چون دندون عقلش رو کشیدم و آخ نگفت!


زنون- این جک رو شنیدین که نصفه شب پیرزنه رو میبرن دکتر بعد میگه: آقای دکتر امشب یه دارویی بده بهم بخوابم تا فردا برم پیش یه دکتر حسابی؟

بعد به شارمین میگم: انقدر قبل خواب هله هوله نخور، حرص نده. شبا مسواک بزن بعد بخواب وگرنه بیمار دائمی خودم میشیا.

بعد بهم میگه: نهههه! من اول میرم پیش یکی دیگه یکم وضع دندونام بهتر که شد میام پیش تو! 

مرسی شارمین که منو دکتر حسابی می دونی.

شواهد حاکی است که فرد موردنظر از آن شب به بعد هر شب مسواک زده، بدون استثناء.


سزیوم- پسرک ٤ ساله به تنهایی خریدار آبروی خانوادش شد؛ چون داداش دبیرستانیش از بس زبونش رو تکون میداد عصبیم کرده بود و خواهر دبستانیش هم با زور و گریه خوابید. ولی این بچه چهار ساله نه تنها بدون هیچ اذیتی روی یونیت خوابید، بلکه واقعا بعد از ده دقیقه خوااااابید. خواب عمیق. وقتی هنوز خوابش سنگین نشده بود چند بار بیدارش کردم ولی در لحظه های پایانی که روکشش رو چک کردم و دستم رو از دهانش خارج کردم تا دستیارم چسب رو بهم بده و کار رو تموم کنم، بچه گویی به عمیق ترین بخش خواب وارد شد و هیچ جوری بیدار نشد مگر با تکون های شدید مادر و در گوشی زدن های ملایم!!

اعتراف میکنم که ترسیده بودم ولی ظاهر خودم رو حفظ کردم. وقتی بیدار شد و روکش رو سمان کردم و برچسب باب اسفنجیش رو گرفت به مادرش گفتم: عادت داره عصرا بخوابه؟ گفت: نه! امروز صبح ساعت ٦ بیدار شده!


باریوم- خانم جوونی اومد و اصرار پشت اصرار که: بی حسی بزنین بهم میخوام لب هام رو تتو کنم. 

من که قبول نکردم و بعد از اصرار مکرر نرس ها قاطع گفتم: واسم مسئولیت داره و اینجا دندونپزشکیه نه آرایشگاه. همون جایی که میخوان تتو کنن واسش بی حسی هم بزنن. 

دکتر دیگه ای پذیرفت.


لانتانیوم- امسال به نرس ها و پذیرش عیدی دادم. اکثرشون بزرگتر بودن ازم و خجالت می کشیدم! ولی خب رسم نانوشته است دیگه.


سریوم- و اما سومین زن باردار. هفته آخر اسفند و با درد شدید و با شکم نسبتاً برجسته شش ماهه اومد. گویا از قبل از بارداری مختصر دردی داشته و قصد ویزیت دندونپزشکی داشته که متوجه شده بارداره و تحمل کرده تا جایی که بعد شش ماه کلافه شده بود. عکس نداشت و قبول نکرد حتی با پوشیدن لباس سربی عکس بگیره، پس واسش با اپکس لوکیتور** م که هفته های اخیر قلقش دستم اومده و به دقتش اطمینان دارم، پالپکتومی ( مرحله اول عصب کشی) انجام دادم و ترمیم موقت. تاکید چند باره کردم که باید بعد از اتمام بارداریت بیای و عکس بگیریم و کارت رو تموم کنیم و خواهشا نرو حاجی حاجی مکه!


پرازئودیمیوم- برای بار هزارم از نقش ناراحتی و استرس در درد دندون هاتون غافل نشین عزیزان! دختر جوون خوش قد و بالا و دست شکسته اومد و گفت: آخخخخ دندونم. معاینه کردم و گفتم ترمیمه و به عصب نرسیده. عکس گرفتیم و تایید شد. گفت: پس چرا انقدر درد دارم؟ پرسیدم: استرس داشتی؟

گفت: آره یک هفته نیست دستم شکسته، تازه پریود هم هستم.

گفتم: همینه دیگه! دلیلش همینه. پوسیدگی مختصر و با فاصله زیاد از عصبت هم باعث حساسیت دندونت شده. نترس پر کنم برات خوب میشی. باز کن بی حسی بزنم.

باز کرد و سوزن رو وارد و خارج کردم. 

سریع و زیر لب گفت: ف*ا*ک

منو میگی؟ غش کردم و گفتم: شنیدم چی گفتی!


نئودیمیوم- دختر جوون اومده بود روکش هاش رو تحویل بگیره، موهاشو آلبالویی کرده بود. به روش آوردم که از موهای قهوه ای بیشتر میاد بهش. چشم هاش پر لبخند شد و شروع کرد توضیح به اینکه فلان رنگ رو با بهمان شماره قاطی کردم این مدلی شد!


*کست یا cast: وقتی قالبگیری میشه از دندون ها، توی قالب گچ ریزی میشه و نتیجه نهایی کست گچیه که روی اون روکش و سایر پروتزهای دندون ساخته میشه.

** اپکس لوکیتور: وسیله ای که در کنار گرافی برای تخمین طول کانال هنگام عصب کشی استفاده میشه. 


+تنها خوانندگان راستین تا آخر این پست طویله رو می خونن... فکر کنم سابقه نداشت پونزده خاطره توی یه پست بنویسم.


  • ۶۱۶
سین دال

پست های هوپ و بیماران که شدیدا دوست داشتنین و نمیشه نخوند!

منتها طولانی بودن یه بدی داره و اینکه من یادم میره چی میخواستم بگم

در نتیجه نظری ندارم

:/

:دی

قربونت :-*
اره ولی تنبیهش اینه از اول بخونی یادت بیاد چی میخواستی بگی ^_^
آرزو ﴿ッ﴾

یک عدد خوانندۀ راستین هستم :دی

باورم نمی‌شه یکی بتونه زیر دست دندون‌پزشک بخوابه :/ با اون همه دم و دستگاه و سر و صدا. امیدوارم این موهبت الهی باهاش بمونه :دی و البته بتونه در آینده  با هم‌اتاقی‌های سبک‌خواب احتمالی‌شم کنار بیاد و چاره‌ای بیندیشه.

اون خانم خوش‌زبون رو هم دلمان خواست ببینیم، احتمالا کلا همینجوری مهربون و گوگولی باشه :))

 

+ چندتا پست قبل یکی بود که یک پست خاطرۀ زایمان رو لینک کرده بودین؟ من خیلی خیلی از اون پست خوشم اومد و حتی اشک هم در چشمانم حس کردم. می‌خواستم این رو همون روز که خوندم بگم ولی حال نداشتم به پنلم وارد شم و با نشان مخصوص خودم کامنت بذارم :دی و دیگه انقدر دیر شد که کامنت‌دونی‌ای باز بود بگم. خیلی خوب و بااحساس بود اون پست. با تشکر از اینکه لینکش کرده بودین ^_^

بله آرزو تایید میکنم!

این بچه دومین نفر بود. اولی یه اقای مسن بود که انقدر هم سنگین نشد خوابش. بچه  زیادی سر به راه و همکار بود جوری که خوابید و دهانش بسته و غیرهمکار شد!!
خوش سیما، خوش برخورد خوش زبون اصلا عالی!

آره پست زایمان یاسی ترین بود. خود من هم چشمام اشکی شد خوندمش. تشکر از خودش که با احساس تمام نوشته بود.
آبان ...

شماره گذاری را هیچ ایده ای ندارم از چی بوده 

خب معمولا نصف دردهای ما عصبی است ...ولی دندون درد عصبی تا حالا نداشتم 

لانتانیوم . چه رسم بی مزه ای 

کامیم .خب اولین سوتی امسال دادی 😁

موی البالویی ندیدم تا حالا 

عه آبان از تو که خواننده ی راستینی بعیده. چندین شماره است خداروشکر یکی بهم پیشنهاد کرد از عناصر جدول مندلیف استفاده کنم و الان رسیدم به عناصر واسطه که اسامیشون عجیبه! حالا حالاها خیالم از شماره گذاری راحته.

حتی مورد داشتیم دوست دندونپزشکم یه عکس ناواضح از دندونش گرفته و دیده رسیده به عصب ترسیده و تمام هفته درد کشیده هفته بعد دوباره یه مرکز بهتر عکس رو گرفته و دیده نه بابا خیلی با عصب فاصله داره و دردش خوابیده! میخوام بگم در این حد تاثیر داره!!

نه دیگه. امسال سرکار نرفتم هنوز، این خاطرات اسفند ماهه.

قشنگ بود و بهش اومد بود حسابی
sepid.v ~|

چقدر لذت بخشن اینجور پستا

با اینکه هیچوقت به پزشکی فکرم نکردم و علاقه نداشتم نمیدونم چرا انقد حسِ شیرینه...

دلم میخواد پستارو بفرستم واسه اون دوستم که عشق دندونپزشکیه :)

مرسی که می خونین.

اشکال نداره بفرستین فقط ترجیحا لینکش رو تلگرام و این طور جاها نذارین. چون قابلیت سرچ وبلاگم رو بستم و ترجیحم اینه چراغ خاموش باشم :-)
نو ژِن

به نام خدا، خواننده ی راستین هستم :))) هوپ رو دوست میدارم. :)) 

بزنم بترکونمت!
 اومدم بگم خوش اومدی که کامنت قبلی هاتو دیدم. عزیزم یاد چند سال قبل و وبلاگت افتادم. خاموش نامرد؟

یانوشکا ..

ما از خواننده‌ها و مریدای راستینتیم شیخ😎😂

ای جان! تو که خودت داری جا پای من میذاری و حتی فراتر ای مرید
واران ..

هنوز پستت رو نخوندم یعنی اول خواستم بیام بگم مرسی که هستی و می نویسی بخصوص این نوع از پست ها رو !

میدونی این نوع پستت ، جدا خستگی رو از تن خسته من این روزها درمیاره و الان من خسته خستم و اومدم فقط بخونم که یه کم از خستگی روحی و جسمیم کم بشه !

 

ممنونم در هر صورت ❤❤

 

سلام 

پیش بسوی  خوندن :)

پارت اول پستت :)

 

 

 

 

منم میخواستم بگم مرسی که هستی و با کامنت های محبت امیزت خستگی پست طویله نوشتن رو کم میکنی.
سلام
مننظرم :-*
x
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

هوووپ 

عمیقاً به دندونپزشکی نیاز دارم 

*** *** ****** *** ***** ***** * *** ** ******* **** ******* **** ** ***

ولی می‌دونم تو هم در مورد واسه آشنا کار کردن مثل من فکر می کنی :((

هعی...

خوش به حال مریض های هوپ

خصوصی میام سراغت
ولی آره واسه آشنا جماعت اونم کسی که وبلاگم رو میخونه جدی می ترسم کار کنم.
:-))))
Blue girl

آخ آخ گفتید نقش استرس😅

من یه دندونی رو ترمیم کردم، پیش یه متخصص ترمیم.

بعد از ترمیم هم عکس گرفتم و مطمئن شدم که اقا این ترمیمش درست انجام شده. دندون کناریش هم یه دندون عصب کشی شده و روکش شده بود که با استناد به همون عکسه مشکلی نداشت. اقا من یه بار موقع نخ دندون کشیدن بین این دو تا دندون از دستم در رفت و نخ دندون بدجوری لثه م رو زخم کرد و لثه م ملتهب و دردناک شد. تا نزدیک یه هفته همش حس میکردم این دو تا دندونم (هم اون ترمیمه و هم اون روکش شده هه) درد میکنن. دوباره رفتم عکس گرفتم و بردم پیش متخصص ترمیم، گفت برو چیزیت نیست. بازم اعتماد نکردم، رفتم پیش یه متخصص درمان ریشه اونم‌ گفت نه چیزی نیست.هیچی دیگه، از مطب که اومدم بیرون خوب شدن اون دو تا دندون اصلا😅

جسارتا مگه خودت دندونپزشکی که هی عکس میگرفتی و چک میکردی صحت کار رو؟ :-)))
لثه خیلی خره خیلی! میتونه درد و التهابش درد شدید دندون رو تقلید کنه. فراوان نوجوان هایی رو دیدم که با درد شدید اومدن و هیچ دندونی رو نداشتن که اونقدر خراب باشه ولی التهاب لثه شون باعث درد شده بود.
تسنیم ‌‌

فکر کنم این پست، همه‌ی راستینا میان کامنت میذارن :)

منم از همون راستینام که تو زمینه‌ی کامنت کم فعالیت دارم 😁

باید چند وقت یک بار بیام اینطوری یه تلنگر به راستین های تنبل بزنم.
الان هم تنبلیتون مشخصه، چون فقط اومدین حاضری زدین رفتین :-)))
واران ..
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

خواننده راستین ات با وجود گردن دردش از اول تا آخر پستت خوند :))

البته دیشب یه پارت شو خوندم امروز اومدم بقیه شو خوندم :)

دیشب چون بشدت کار داشتم نشد همشو بخونم :)

 

+

اما بازم ممنونم 

ببین همه کسانی که پست هاتو میخونن بدون استثناء مطمئنم با چشم پست ها رو میخونن :)

ولی من با چشم می بینم ولی طبق عادتم متاسفانه با زبون میخونم :))

برای همین یک کم من بیشتر اذیت میشم برای خوندن ولی در نهایت میخونم :))

نتیجه اینکه خواننده راستین تر به من میگن با وجود کم اومدن نفس باز میخونه :))

 

++

سلام خویشکه نازارم :**

اون پسر بچه ۴ ساله چقد خوب بود احتمالا تنها بچه خونواده است عین یه مرد بزرگ میشه (دیالوگ فیلم دودکش بود که هومن برق نورد میگفت مرد باش و ... )

 

+

اون خانمه عدد یکی به آخر پستت (اون کلمه سخت بود برای نوشتن با گوشی )

منو یاد دندون دردهای شدید خواهرم انداخت الان 

خواهر دومم از وقتی کرونا اومده دندون درد داره الانا دیگه خیلی دردهاش شدید و غیر قابل تحمل شده قبل از کرونا یه دندونش باید ترمیم میکرد و عصب کشی و اینا که درست نشد که کرونا اومد از ترس کرونا نرفت الان یکسال و خورده ای با مسکن و قرص عفونت  خودش رو آروم میکنه:|:(  و من به شدت براش نگرانم :((

البته اصلا آرومم نمیشه کل صبح بیداره از شدت درد :((

میترسم خدای ناکرده اتفاقی براش بیافته 

یعنی ممکنه خدای ناکرده زبونم لال 

یعنی چطور بگم روم نمیشه در مورد مسائل شخصی ازت بپرسم ‌

همشم ازت الان پرسیدم ولی سوال اصلیمو نپرسیدم .

ببخشید اصلا در موردش حرف زدم این قسمت از پستت منو یاد خواهرم و دندون دردهاش انداخت انصافا :'((

 

+++

از وقتی کرونا اومده من بیشتر به نظافت دندون ها توجه میکنم :))

اون قسمت خانم شارمین که گفتی ، گفتم بگم تا جاییکه برام ممکنه مسواک میزنم و نخ میکشم و هی دعا دعا میکنم دندون درد نشم هر چند مستعده درد دندونم :) (البته خدا نکنه) 

راستی همیشه فکر میکنم اگر روزی تو رو در رو ببینم :دی

چطوری باهات حرف بزنم که دندونام دیده نشه 😅😅

یا اگر دیده شد 😅😅 خوب دیده بشه به هر حال با یه دندون پزشک دیدار کردن از این فکر و خیال ها هم بالطبع میاره تو ذهن آدم 😅😅

ولی جدی خیلی دوست دارم دندون هام رو درست کنم :)

فکر کنم همون با ماسک همو ببینیم بهتره 😅😂😂



[(( و** ** ** ** ** ******* **** *** ****** ***** ****** ** * ***** **** *** *** ***** ***** ******** **** ****** ******* ** **** ****** *** * **** **** *** *** ** ***** *** ** ** ***** **** ** ***** *** ******** ***** ** ** **** ** *

اگر میشه جمله داخل پرانتز و کروشه رو بیزحمت سانسور بشه البته اگر زحمتی نیست برات که هست 🙈

، دوست ندارم بقیه متوجه بشن چی گفتم :))

ببخشید و مرسی :**

 

فعلا این کامنت طویل منو بخون اگر وقت شد دوباره میام رو منبر :دی

 

پیشاپیش خدا قوت هوپ هنآسم ❤❤😘

و مرسی 

 

 

 

تو مدال خواننده راستین رو داری البته بعد از آریانه :-))
دوباره کوزت بازی دراوردی گردنت رو زدی ترکوندی دختر؟

خیلی باحاله که بلند بلند میخونی! یاد اون وقتی که پست قبلیا رو برای داداشت خوندی افتادم.

سلام
عزیزجانم، 
ببین من از اولی که این خانواده اومدن غر میزدم که برای بچتون کار نمیکنم زیادی کوچیکه، سنش ٤ ساله بود ولی هیکلش به ٢/٥ ساله میخورد. از خواهر و برادرش هم هی میپرسیدم داداشتون یعنی میخوابه؟ و حتی خواهره رو با حربه اینکه داداش کوچیکت صداتو میشنوه تونستم به سختی آروم کنم. بعد این پسرک بامزه تنها اومد و دراز کشید و حتی خوابید. عزیززززززدلم


در رابطه با خواهرت واقعا نترسین انقدر، وضعش فجیع بشه دندونش کشیدنی میشه ها. از من گفتن بود. بره کلینیک یا مطبی که میدونه رعایت میکنه اصول بهداشتی رو. هیچ کدوم از بیمارهای من ( البته به جز یک نفر که از اول اعصاب نداشت) تا به حال نیومدن بگن از پیش شما که رفتیم کرونا گرفتیم. 


متاسفانه من اولین چیزی که در افراد می بینم لبخندشونه. دست خودم نیست. اگه حس میکنی فجیعه که البته اکثرا اشتباه فکر میکنن و درجه فجاعت! از نظر ما فرق داره، با ماسک بیا :-))))


سانسور هم کردم خیالت راحت. دیگه چی میخوای چاو قشنگ؟


دُردانه ‌‌

اینا رو کتاب کن لطفاً. خیلی خوبن.

دارم فکر می‌کنم اگه عناصر جدول مندلیف تموم بشه با چی ادامه بدیم؟ چهل پنجاه‌تای دیگه بنویسی تموم میشه. بعدش دیگه یا مجبوریم بریم اتم جدید کشف کنیم یا یه روش نام‌گذاری جدید پیدا کنیم. دفتر تلفنای قدیمی یادته فهرست شهرها و کداشون توش بود؟ به‌ترتیب حروف الفبا شروع کن اسم شهرها رو بذار. از آبادان تا یزد

 

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86

به‌ترتیب حروف الفبا و جمعیت و... هم میشه

نمیدونم نسرین که این عناصر مندلیف رو کی پیشنهاد داد، تو بودی؟ هر کی بود دستش درد نکنه. خیالم راحته و فقط به نوشتن خاطره فکر میکنم تا اینکه استرس داشته باشم نکنه سیستم نام گذاری پیدا نکنم!:-))
بعد از اتمامش قراره مکاتب فلسفی و بعدش دنباله فیبوناتچی رو بذارم. لینکی که گذاشتی رو دیدم و کلی ذوق کردم. فکرشو بکن. اینطوری اگه عمرم قد بده و هنوز بنویسم، هر خواننده ای حداقل یک بار خاطره ای به اسم شهرش رو میخونه! ^_^

کتاب؟ ببین نمی دونم با سیستم جاج کننده ی توئیتر و حتی اینستاگرام چقدر آشنایی؟ این خاطرات جاش توی دل وبلاگ خیلی امن تره. چون جای دیگه گذاشته بشه یا قضاوت و مسخره میشه از جانب همکاران ( حالا در خفا یا رک و آشکار) یا اینکه مردم میان میگن چرا حریم خصوصی ما رو خدشه دار کردی.
Reyhane R .

سلام.

هوپ من قبل عید رفتم دندونپزشکی و اونجا همش احساس میکردم این خانوم دکتره بلاگره و اگه سوتی بدیم میره تو وبلاگش تعریف میکنه و ملت بهمون میخندن (:

من تا آخر با دقت خوندم.اگه سوالی داری بپرس جواب میدم ^_^

سلام

اقا اینطور که میگین بعضی وقتا، من عذاب وجدان میگیرم. یعنی نظرتون اینه اینا افشای اسرار مریضه و نباید بگم؟ 

به ترتیب و بدون تقلب بگو زمان بارداری خانم های داخل پست چند هفته یا ماه بود؟
دُردانه ‌‌

آره پیشنهاد من بود مندلیف.

مکاتب رو بخوای بذاری باید به ترتیب حروف الفبا یا مثلاً سال طرح این مکتب‌ها پیش بری. تمومی هم ندارن البته. فهرستشون بازه. شهرها رو هم به ترتیب الفبا می‌تونی پیش بری.

فیبوناچی چون ته نداره، بی‌خیال شو :))

 

باید ته هر پست می نوشتم کی این سیستم نام گذاری رو پیشنهاد داده ولی یادم میرفت. 
یک ماچ آبدار بهت :-**

نه مکاتب رو توی یه پست و فقط هم معروف هاشو میذارم.
واسه شهرها خیلی ذوق دارم. کاش زنده باشم و بنویسم بعد اگه خواستم برم برم :-/

فیبوناتچی رو هم همین طور فقط یک پست میذارم در موردش. 
Reyhane R .

نه بابا اسرار چیه.بگو راحت باش.بیان تجربیات هست دیگه.خود من که شخصا مشکلی ندارم با این موضوع (:

 

خانم اجازه اینا تو جزوه نبودا 😥😏

اخه توی توئیتر چندین بار وقتی همکارها بیشتر پزشکان خاطراتشون رو تعریف کردن، خیلی ها اومدن دعوا که حق ندارین این خاطرات رو بگین. من خودم نهایت تلاشم اینه قضاوت نکنم که بعضی وقتا نمیشه و جوری ننویسم که فرد موردنظر تابلو بشه کیه.

بود کامل هم بود! دختر بد :-)) 
Blue girl

نه این که میگم هی عکس میگرفتم برای کارای بیمه بود😅

عکس قبل و بعد ترمیم میخواست😅

آهان حله. میدونی چَرا؟ چون فراوان داشتم افرادی که یه دندون درست کردن و توی دوره نقاهت و بهبودی درد داشتن رفتن سرخود عکس گرفتن و از این مطب به اون مطب نشون دکترای مختلف میدن تا مطمئن بشن خوب کار شده واسشون.
معلوم الحال

سلام

سال نوتون مبارک :) نوروز باستانیتون فرخنده د: [دیدید بالاخره جا برای پیام تبریک نوروزی پیدا کردم؟]

 

سوال آخر که اول میپرسم: چرا نمیشه مطالبتون رو کپی کرد؟ :/ من اومدم اسم چند تا از عنصرا رو تو address bar کپی کنم که بعدا راجع به اونا بنویسم، بعد دیدم نمیشه!

شما تو نوروزم کار میکنید؟ 

و اینکه چرا خانمای باردار کارای دندونپزشکیشونو میذارن بعد از زایمان؟ بجز مشکل اشعه X که ممکنه برای بچه ضرر داشته باشه، طی پروسه بارداری فعل و انفعالاتی توی دهنشون صورت میگیره که باعث میشه روند پوسیدگی اینا بیشتر بشه؟

سلام
منتظر بودم ببینم کدوم بچه پررویی توی کامنتای این پست میاد تبریک میگه؟ :-//


جواب: چون توی کدهای این قالبم جوری تنظیم شده که کپی نشه مطالب! سکیوریتی در این حد بالاست 😎🚬

قرار بود کار کنم، به همون دلیلی که توی دو تا پست در حال حاضر خصوصیم گفتم، گفتم نمیام! 

ما مرتب بهشون میگیم قبل از بارداری چکاپ بشین و وقتی همه کارهای دندون هاتون تموم شد، اقدام کنین ولی اکثریت میگن یهویی شد ناخواسته بود و این صحبتا!!
اشعه ایکس در سه ماهه اول واقعا خطریه و ممکنه روی مغز بچه تاثیر بذاره ولی کلا به خاطر مشکلات هورمونی بارداری و ویارهای شدیدی که بعضیا دارن مسواک نمیتونن بزنن و مشکلات دندون و  لثه شون شدیدتر از قبل میشه. از طرفی ویار و حالت تهوع و استفراغشون که پ هاش اسیدی داره وقتی همراه بشه با مسواک نزدن، دندون ها رو داغون میکنه.
دُردانه ‌‌

پس به‌ترتیب جمعیت لیست کن که من اون اوایل باشم :دی الفبایی طول می‌کشه تا برسی به ت :دی

ایشالا شهرها هم تموم میشه و می‌ریم روی کشورها و سیاره‌ها و کهکشان‌ها و ستاره‌ها حتی

به ترتیب حروف الفبا باشه که قشنگ تره. گناه دارن اون شهرهای کوچیک شاید هیچ وقت بهشون نرسه.

مرررسی که واسه طول عمرم دعا کردی :-)))
کهکشان ها رو یه بار نوشتم.
مهرداد ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏

تا اسم برده نشده که تجاوز به حریم شاید محسوب نشه.

خدا رو چه دیدید شاید بعد ها درسی به درسای دندون پزشکا اضافه بشه با مضمون روانشناسی بیمار منبع هم بشه همین خاطرات.

من هم همین نظر رو دارم.
روان شناسی بیماران :-))) من خودم دکتر بی اعصاب بداخلاقه ام!
مهسا

بنده هم یک عدد خواننده‌ ی راستین هستم🖐 که نه تنها امسال چهارمین سالی میشه که اینجا رو می خونه، بلکه تمام آرشیو رو هم خونده (قبل از رمزی شدن پست ها حتی) 😎😎

از بس خاموش موندی اصلا یادم نمیاد! میتونی بری اولین کامنتایی که دادی رو پیدا کنی؟ 
با فامس که بعد تو نظر داده قاطیت کردم.
خیلیییی قدیمی هستی پس!
مهسا

نه نه اشتباه شد امسال پنجمین سال میشه😁

خدایی اگه آی پیت با فامس متفاوت نبود فکر میکردم یه نفرین. تو یه زمان و هر دو دو تا کامنت دادین :-))
فامس (مهسا)

سلام

وقتی  این پست ها رو  می خونم حس  می کنم   اونجا  کنارتم  و دارم   روند کار و  اتفاقات  رو  می بینم.

 

نمی دونم  به نظرم  مراجعین  خانم های  باردار توی  این چند پست  اخیر  زیاد  شده :)

 

 

 یکی  از فانتزیم  اینکه  روی  یونیت  دندون پزشکی  بخوابم:))

 

 دقیقا  استرس  و فشار عصبی  هر درد جسمی  رو  می تونه  ده  برابر  کنه

 خودم  همین  جوریم  وقتایی  که  استرس دارم  و عصبی  میشیم  کل  دندونام  درد  میگیره  دندون  پزشکیم  که  میرم  میگن  سالمه  فقط نباید  آرامشمو  از  دست  بدم که  ممکنه  خرابشن  نهایتا.

 

و یه مشکل  دیگه  که دارم  گاهی  توهم  میزنم  دندونام  خرابه  هر شش ماه چک  آپ  میرم  میگن  مشکلی  ولی  بازم  حس  می کنم خرابه:/  سری  اخر  دکترم   دستمو  گرفت  گفت بیا برو  اینقدر حساس نباش  مشکلی  نداره.  دیگه  مشخصا  چقدر  اذیت کردم  و گفتم  خرابه  اینجوری واکنش  نشون  داد.

 

 

در مورد  تبریک  عید  چند  روز بود  همش  تو  فکر  این  بودم که ایا بهت  تبریک  بگم یا نگم  بعد  از چنتا دلیل  که  تو  ذهنم  خودم  بودم  نگفتم  وبعد  از اون پست هفت  سین کتابی  رو دیدم  خوشحال شدم  یکی از دلایلم  درست  بود....  میشه گفت  تا حدودی شناختمت نه؟!.

 

 دیگه  همین. :) 

سلام عزیزم
تصویرسازیت رو دوست داشتم. خیلی سعی میکنم جوری توصیف کنم که قابل تصور باشه ولی حس میکنم بعضی وقتا زیاده گویی و تخصصی میشه.
سه نفرش رو این سری داشتم. شیرده هم خیلی دارم. خیلیییییی!
ولی من واسه خودم بدم میاد. استرس هم میگیرم حتی!
حساسیت نداشته باش اگه ریسک پوسیدگیت کمه، همون شش ماه یک بار معاینه و دو سال یک بار عکس گرفتن کافیه. خوبه که دندونات سالم باشن که دختر. یه دهانشویه فلوراید هم بگیر هفته ای دو سه بار مصرف کن که خیالت راحت باشه. خودم اخیرا مارک میسوِیک رو گرفتم با ترس چشیدم بعد دیدم چقدر طعمش خوبه برعکس دهانشویه های زمان دبستانمون. 
(بعدا نوشت: مطلبی در توئیتر خوندم در رد این برند و اینکه اطلاعات فیک میده به مردم!!!!)

کفم برید. آره خوب شناختی :-)
فامس (مهسا)

راستی  راستی  اینم  بگم  برم

 یادته  درمورد  ترتیب  نام  گذاری  و شماره گذاری پرسیدی من  هنوزم  یک نظر دارم  تر کیبی  هر چنتا  که  کم  آوردی   قبل  از شروع  نام  گذاری  با ترتیب  جدید   یه  تر کیبی  از  نام  گذاری  های  اخیر  بذار. 

یادمه گفته بودی.
باید کامنتت رو توی نت کپی کنم. یادم میره. پیریه و هزار دردسر.
نل

سال نو مبارک

 

باید اعتراف کنم که از آمپول نمیترسم. ولی از آمپول دندونپزشکی ۱۰۰٪میترسم. از شکلش و اون حالت رفتن توی دهان!!

وگرنه نه درد داره نه ...:/

بطوریکه قطعا قبل آمپول زدن چشمهام به دکتر التماسی میشه. بعدش میگم: ارووم

و بعدش ساعد دکتر میگیرم که امپول میبره تو دهنم

چشمهامو میبندم

بعدش هم میخندم

 

بلااستثنا تکرار میشه. همیشه و همیشه و با هر دکتری.

 

نمیشه قشنگترش کنن؟شکل و ظاهر آمپولش خیلی وحشتناک و نچسب و بزرگ و زمخته...

پست قبلی رو بخون نل جان :-))))

اخه واقعا دردش کمتر امپول عضلانیه فقط شکلش وحشتانکه ( امروز سه بار این مدلی تایپش کردم و بعد برگشتم از اول!) و من تا جایی که بشه سعی میکنم مریضا حتی بزرگا نبیننش. فقط خبر میدم که دارم شروع میکنم به زدن.
راستشو بخوای من اصلا اجازه نمیدم دستم رو بگیرن. کار درستی نیست. چون موقع درد و استرس نیروی شما زیاد میشه و میتونین آسیب بزنین به دستم یا بزنین زیرش و سوزن منحرف بشه و بشکنه.

تعریف کردم همینجا که دختر جوونی بیمار ثابتمه و همون اول گفت سابقه چند بار غش کردن بخاطر ترس از بی حسی رو داشته تا الان ٤ بار اومده پیشم و هر بار مامانش از استرس عقب می ایسته و یک بار هم حالش بد نشده. 
آتنه

واقعا لازمه ثابت کنم راستین بودنمو؟!...من کامنتم ندم،بازم راستینم!

واسه ید،استفاده از زن و مرد مخصوصا واسه اینجور پستاها که بیشتر به دندون پزشکی برمیگرده،لازمه اصلا،تو نوشته های رسمی و رفرنس های علمی از زن و مرد استفاده میکنن،و اصلا نشونه احترام نیست که بگیم خانم و اقا،مخصوصا تو اینجور پست ها(دیشب اون عبارت تو پرانتزه بود؟!:-)

شرمنده ولی کوفتت بشه!،دلم واسه دهن و دماغ ملت تنگ شده!:-/

نمیدونم چرا،ولی یهویی وسط پست دعا کردم مطب خودت بدون شریک و فیلان،ایشالا!،مخصوصا واسه عیدی و اینا...

سوز به دلت،بعدا وارد بالین بشم معذوریت اخلاقی و عذاب وجدان ندارم اگر خواستم راجع به به بیمارا چیزی بنویسم!:دی،خب اینجا که نه تورو میشناسیم نه بیمار رو،چه تجاوزی؟،به کدوم حریم؟...حریم کسایی که نمیشناسیم؟!:-/

البته منم جدیدا جلوی هرکی سوتی میدم میگم خداوندا،امید است وبلاگی،کانالی،جایی نداشته باشه،بره بنویسه،بی ابرو بشیم!:دی،ولی بعد میگم داشته باشه،برم پیداش کنم،بخونم یکم بخندم و ببینم تو دید اون چه جوری بوده!:-)))

کامنت جناب معلوم رو خوندم،من قبل عید و اولتیماتومت،تبریک گفته بودم،هاها:دی

نه دیگه چون میدونم راستینی میدونم که جوابم به واران رو هم خوندی.

منم همین نظر رو دارم هی امتحان میکنم بگم آقا و خانم نمیشه. نه نبود راستین! کلک یه دور میخونی فرداش میای نظر میدی؟ 

اتفاقا همین نظر رو دارم تنها قشری که لب و دهن مردم رو میبینه و به جاش مجبوره چند لایه ماسک و پوشش حفاظتی استفاده کنه ماییم!
خیلی دوره آریانه خیلی... شرایط اقتصادی افتضاحه...

اره ها تو اصلا معذوریت نداری واسه خاطره نویسی. چقدر جذاب بشه ها. من هم دقیقا از اولین مریض ترمیمی دانشکده شروع به خاطره نویسی کردم. یادش بخیر.
نمیدونی توی توئیتر چه خبره! کسی جرئت نداره خاطره بگه سریع جاج میشه.
من خدای سوتیم. خدای سوتی. دو روز پیش رفتم با خواهرم کفش بخرم بعد سایز ٣٩ اش هم اندازه ام بود ولی یکم انگشتام رو میزد سایز ٤٠ اش بزرگ بود برام. بعد به خواهرم گفتم انگشت اشاره پام رو میزنه. یه لحظه حس کردم ساکت شد فضا. سرم رو اوردم بالا دیدم همه سرخ شدن از خنده تا دیدن منم میخندم غش کردن! از بس حواسم به انگشت اشاره دستم و ناخنشه

تو هم بچه پررویی چون
مشکات ..

سلام

خدا خیرت بده

هم سرگرم کننده و جذاب بود هم به اطلاعاتم افزودی:))

 

سال نو رو هم تبریک میگم:)

سلام
قربان شما
خوشحالم دوست داشتین

عه نگین دگه :-/
دینا .م

نمی دونم کسی که همه ی پست رو خونده و پست های قبل هم خونده( حتی پست های پیش از رمز کذاری، یعنی ببین چقدر پیگیرم) ولی هیچ وقت کامنت نداشته هم خواننده ی راستین محسوب میشه😊 

یا استخدوس! چه امروز همه خاموش های قدیمی دارن روشن میشن. یعنی چقدر قدیمی رمزدار؟ آرشیو ٩٤ام رمزیه اونا رو هم حتی خوندی؟ ٦ سال پیش
ماوی.

 

-اولش که خوندم با پالادیوم شروع کردی فکر کردم این سری میخوای اسم پاساژهای تهران رو بزاری :)) توقع داشتم بعدیش مثلا مگامال و ارگ و ... بود :دی

 

- شارمین عالی بود :)) 

من یه دوست دندون پزشک تو دانشکده دندون دانشگاهمون دارم که بنا به دلایلی خیلی باهاش رودروایسی داشتم اوایل! حالا اینم اصراار که بیا دانشکده من دندوناتو برات چک و ترمیم کنم! منم دقیقا با خودم گفتم بزار اول برم دانشکده یه دور زیر دست یکی دیگه چک بشم ببینم اوضاع دندونام بد نباشه یه وقت بعد برم پیش این! (خدایی ولی به این فکر نکردم که این بچه هنوز دانشجوئه ممکنه خراب کنه. قبلا هم بهت گفتم من از دندونپزشکای تازه کار خیلی حمایت می کنم :دی) جالبیش اینجاست که وقتی رفته بودم برا چکاپ، یهو تو اون دانشکده ی درندشت و شلوغ روبروی آسانسور عدل این جلوم ظاهر شد که عههه تو اینجایی بیا بریم دندوناتو ببینم :)) 

خلاصه می خوام به شارمین عزیز بگم از دوست دندون پزشک گریزی نیست. 

 

 

-حال پسربچه رو خریدارم :)) من خیلی وقتا رو یونیت دندونپزشکی خوابم می گیره و واقعا کاش امکان خواب بود! یه بار هم دوران دانشجویی استادمون یه بژوهش داشت که دستگاه EEG رو وصل می کردن به سر و یه فایل صوتی تن آرامی پخش می کردن و نتایجو ثبت می کردن! از همون اول که هندزفری رو گذاشتن تو گوشم تا تهش خوابیدم! فکر کنم به عنوان داده‌ی پرت من رو از پژوهش حذف کردن :)) تازه قبلشم چندبار از استادم پرسیدم که این ضرر نداره و اینا و با ژست آدمای فداکار در راه علم رفتم نشستم رو صندلی. 

 

 

اتفاقا خودم هم به فکر پاساژ پالادیوم افتادم! 

بنده خدا طفلی انقدر با جدیت دعواش کردم که سریع پاشد رفت مسواک زد و اومد و تا چند شب هم بهم گزارش کار میداد! :-))) البته من هم واسه جریان اعصاب خردکن اخیر خیلی اذیتش کردم و حرف هاش خیلی تاثیر داشت توی قاطع و رک برخورد کردنم.

دندون هاتو پس دوستت سرویس کرد! چه جرئتی داشتی خدایی. ببین مسلما کارشون از خیلی از دکترای ترمیمو اندو ١٥ دقیقه ای بیرون بهتره چون زیر نظر اساتید دارن کار میکنن ولی خودمونیم ریسکیه! خود من دندون بابام رو تو دانشکده شکوندم موقع کشیدن و استادم به زور و با جراحی خارجش کرد :-)))

از تمام افرادی که راحت خوابشون میبره مخصوصا توی ماشین متنفرم. پس عای هیت یو!!
مهسا

اتفاقا یه بارم اینطوری شد که با فامس همزمان کامنت گذاشتیم بهم گفتین فکرکردین جفتمون یه نفریم:))) حالا نمیشه فامسو با من اشتباه بگیرین نه منو با فامس؟ من قدیمی ترما😂😂

راستش چون خییییلی کم کامنت گذاشتم نتونستم پیداکنم کامنتامو، حتی یادمه وقتی عکس دفاعتون رو گذاشتید من چقدرررررر خوشحال بودم و فکرمیکردم  کامنت گذاشتم ولی رفتم دیدم نذاشته بودم گویا:| (پس چرا تو ذهنم یادمه که گذاشتم؟:/) 😂😂

ولی نکته‌ی جالب این بود که رفتم تو آرشیو سال۹۶ و انقدددرر پست ها واضح یادم بودن که برگ و بارم ریخت:))) و بدون اغراق حس کردم واسه همین شیش ماه پیش بودن، زمان چقدر زود میگذره🚶‍♀️🚶‍♀️

حافظم ضعیف شده واقعا یاری نمیکنه. :-/
فامس چون اسمش خاصه و فعال تر یادم مونده ولی مهسا رو چند نفر دیگه هم بودن واسه همین یادم نمیاد اصلا ولی در این حد یادمه که واسه پست قبلیا کامنت دادی و من دوباره پرسید فامسی؟!!

برو شرم کن و خجالت بکش و در این سال جدید توبه کن و دیگه خاموش نباش.

اصلا مثل برق و باد میگذره. خودم هم که میخونم تصویرا زنده میشن برام.
مهسا

پیرو کامنت دینا بگم که منم منظورم از خوندن پستای رمزدار شده، پستای آرشیو ۹۴ بود :دی بنظرم الان باید با تیر مارو متوقف کنید دیگه انقدر که داریم تو راستین بودن از هم سبقت میگیریم:)))))) حالا مدالی، کاپی چیزی؟🤔

من تو کامنت دادن واقعا تنبلم، برم به کارای بدم فکر کنم🚶‍♀️🚶‍♀️البته خداییش تو یالهای اخیر خیلی سرم شلوغ بده.

ببخشین معذرت میخوام از حضور جمع ولی پشمانممممم! من فکر میکردم از اون زمان فقط شباهنگ مونده. :-))))
نه دیگه شما تنبیه لازمین! کاپ چیه. ٦ سال جایی رو بخونی و اندازه انگشتای یه دست هم بازخورد نشون ندی؟
البته یک سری از خصوصی شده هام مال ٩٥ ه، افراد زیادی هم خوندن ولی از یه جایی به بعد عصبی میشدم کسی بخونه برای همین بستمش.

همون در توبه بازه برو استغفار کن یه نشونی هم کنار اسمت بذار قاطیت نکنم. 

فامس (مهسا)

بابت  معروفی دهان شویه  ممنون

نه بابا  تازه  اول  جوونیه  پیری  چیه  جدیدا سن  نو جونی  شده  بین12تا22 من که نوجوانم شما هم  یه شش وهفت ساله تقریبا از نوجونی گذر کردین  میشه جوونی  هنوز:))

 

یادته چند بارم  من و اریانه رو  اشتباه گرفتی:))   البته  اریانه کجا من کجا، من گفتم  منو  مهسا خانم رو اشتباه میگیری ولی خیالم راحته  بیان آی پی  ها رو مشخص میکنه. 

اره بابا پیر چیه من شوخی میکنم و اعتراف میکنم که به تازگی کشف کردم ( ولش کن! منشوریه!) نه بذار بگم. حس میکنم انقدر شور و شوق زندگی و جوونی در من زیاده با وجود ناراحتی های زیادی که داشتم که پسر دهه شصتی دیگه ندوست هم سن و سال و یا یکی دو سال کوچیکتر اصلا! :-///// 
خدایا منو ببخش، ولی کنار اون ها شیطنت هام هویدا میشه ولی جلوی افرادی مثل فرد اخیری که توضیح دادم معذب و ساکت باید بشینم.

اون موقع اوایل بود. البته تو زودتر اریانه شروع به کامنت گذاشتن کردی ولی یه مدت مثل هم گیر میدادین و با هم کامنت میذاشتین بعد دیدم نه فرق دارین! 
مشکات ..

چرا نگم؟چون دیر شده؟؟

کی و کجا اولتیماتوم دادید؟؟

من در جریان نیستم 😅

پست قبلی رو نخوندی مگه؟ اخر اخرش :-))))
نرگس بیانستان
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

در خصوص خط اخر پست، عرض کنم دیشب داشتم میخوندم که گوشیم از بی شارژی خاموش شد و برق نبود بزنم شارژ. صبح چشمام که باز شد اومدم خوندمت باز :))) کاپ خواننده ی پاکار ****** *** *ز شارمین به من میرسه :))))

 

 

ملت برا تتوی لب میان بی حسی میزنن تو دندونپزشکی؟؟؟؟ چه حالی دارن :))) به قول مهرناز.ج ناموسا؟ :))

 

 

بقیه اش یادم نیست چی نوشته بودی که نظری بدم :_)

تو هم واقعا به قول خودت پاکاری ولی جزو همون تنبل هایی. قرار بود بیای کامنت طولانی بنویسی در مورد ماجرای اخیر رفتی و نیومدی دیگه.
خب کامنتت سانسور نیاز داره بچه بد!

اصلا حیف که مربوط بهم نبود ولی دلم میخواسن بگم: تتوی لب؟ دائمی؟ با مدادش هم دیگه مد نیست چه برسه دائمیش نکن با خودت همچین.
مهرناز ج کیه؟


x

چه کار قشنگی کردی عیدی دادی به پرسنل *_*

البته دست خودم بود به یک سری نمیدادم ولی زشت بود :-))
رنگین کمان

نمیشه‌ برای تشکر از "کادر درمان"یه خلاصه از پست هات بنویسی اخرش که ماهم بعد کشیک ها و خستگی هامون بتونیم اینجارو بخونیم و راستین بمونیم؟(وی اشاره به این دارد که نویسنده این وبلاگ جز "کادر درمان"نیست و منظور دیگری از این کامنت ندارد)

:)))

خدایا چرا این پزشکا ول نمیکنن هیچ کدومشون؟ یعنی هر کدوم از دوستای پزشکیم تو فاز کل کله فقط :-/
تو که کلشو خوندی راستین خان
مهسا

راحت باشین😂😂😂

البته من از ۹۴ اینجا نبودم اما گفتم که قبل از اینکه رمزی بشن برگشتم کل آرشیوتونو از اول خوندم :))) حالا شاید هم اشتباه میکنم و همون ۹۵ بوده🤔 ولی یادمه که اون اوایل رمزی زیاد نداشتین🤔

الان ببینین تو همین پست چهارمین کامنتمه،  قشنگ دو سه سالش جبران شد👀😂😂

 

چشم :))))))))

انقد گذشته ازش که یادم نیست کی رمزیش کردم :-)) 
آره کلا رمزی نوشتن رو دوست ندارم، معمولا می نویسم و بعد از مدتی می بندم و رمز رو به هیچ کس نمی دم که اونم به ندرت اتفاق میوفته.
نه دیگه هنوز شاکیم ازت :-)
بی بلا
لیلی

خیلی این خاطراتت رو دوست دارم هوپ جاان. اینم بگم آخرای اسفند رفتم دندون پزشکی و و اونجا همش خاطراتت تو ذهنم میاومد. منم خواننده راستین هستم 🙃🙃

^_*
همین که ترستون بریزه از ماها واسه من کافیه :-)
میس تیچر

اوووووووووووف چقد نوشتیییییییی اونم با رمز:|

اون خانم فتاحی اگه من بودم واااااااااااااای چه میشددددد:)))

دیر اومدی نخواه زود برو!

دختره و مامانش خیلی شاکی بودن که حق داشتن. اشتباه نکن فدایی!
واران ..

دمت گرم :))))

گفتم اول صبحی مشتی طور حرف بزنم😅

 

 

+

سلام 

کوزت ؟

خوشآلَه کوزت نه من :|:(

بابا از اون شب که پیام دادم بهت تا خود ساعت ۳ بیدار بودم و مشغول شست و شو و رفت و رو !

ببین تو خونه ما در حالت عادی همه اعضای خانواده همه چی رو رعایت میکنن مثلا پدرم در حالت عادی برای خودش چایی میریزه یا هر چی که بخواد خودش انجام میده تا حدودی اما تو عید یا هر وقت مهمون میاد اصلا پدرم اون پدر سابق نیست :))

تازه این پدرمه :)

بقیه شونم هم همین شکلی میشن :|

 

 

 

گردن درد مثل دندون درده که وقتی عصبی میشه درد میاد سراغش !

من یه قسمتش مربوط به کار زیاد بود یه قسمتم استرس و فشار ‌عصبی

 

بعدش خوب شدم :)

مرسی :*

 

+

در مورد خواهرم بهش گفتم حرفاتو هوپ گیانم 

اتفاقا گفت دندونش کارش از کشیده شدن گذشته و شک نداره اگر بره دندون پزشکی ،  دندونش رو میکشن  :|

ولی اون میترسه همچنان برای رفتن :/

من خودم بودم دور از جونم:دی  با همین حرفات میرفتم 

حالا بهش گفتم ایشالا بره البته احتمالا بعد از تعطیلات چون اینجا کلینک های خوبش بعد از تعطیلات باز میکنن.

 

++

 

ببین آیا خانم آریانه کامنت ها و حرفای که تو در پاسخ به کامنتا هم میدی میخونه ؟!:))

من اول صبحی اومدم کلی خوندم :دی

یعنی کلا عاشق جواب دادن های زیر کامنتای که دوستان میذارن هم هستم از بس شاگرد خوبی هستم 😂😅😅

فکر نکنم راستین تر از من پیدا بشه تو کره خاکی 😂😅😅😅😂

خودشیفته هم خودتی 😂😅😅

 

+++

خب خدا رو شکر من یه مورد رو ندارم :دی

میتونین از ایشون  برین بپرسین که لبخندم چه شکلی میشه تو دیدار اول ؟!:))

من با ایشون  دیدار داشتم :))

دیدار وبلاگی 

اونم چند بار :))

اصلا فکر نکنم دهنمو بتونی ببینی 😂😂😅

از بس تو دیدار اول خجالتیم و ساکت و آروم ولی باشه همچنان ماسک میزنم 😅😅😅

چون ممکنه با ایشون خجالتی بوده باشم با تو خجالتی نباشم 😅😅

و یخم زود آب بشه 😅

ولی تجربه به خودم ثابت کرده فقط با همشهری های خودم زود یخم آب میشه اونم با اقوام نزدیک  و دوستان خیلی نزدیکم 😂😅

که خنده هام این شکلی میشه دقیقا این شکلی :😅😅😂😅😅

وگرنه با بقیه این شکلیم ☺😊☺😊☺

 

 

+

دستت درد نکنه گیانم ❤❤

 

 

 

 

دم خودت گرم :-))
آهنگ شیرین شیرینم پخشه و دارم جوابتو میدم.

متاسفانه این باور هست وقتی دختری توی خونست باید از خواهر برادرای متاهلش پذیرایی کنه و بقیه بشینن! مشکل اینه مسلما اونا بیشتر میان مهمونی و تو بیشتر خسته میشی نسبت به خودشون وقتی میرین خونشون!

واقعا ارزش نداره اینطور درد بکشه. دور از جون کرونا بگیره خطر و اذیتش کمتر دندون درده

بین مثل آریانه رو من ندیدم تا به حال. تمام خاطرات و کامنتای من رو خونده و از خودم بیشتر یادشه، پس با عرض معذرت همون مدال نقره مال توعه طلایی برای خودشه! :-))))

جدی بهت نمیاد مظلوم طور باشی. البته که من هم اوایل هر دیدار وبلاگی خانم طور و مظلومم بعد اون روی خودمو نشون میدم. 


 


ربولی حسن کور

سلام

اول شرمنده برای تاخیر

دوم امیدوارم اون مشکلات پستهای قبل کاملا حل شده باشه

پالادیوم- بله واقعا موثره

نقره- حق داشته عصبانی بشه دختر بیچاره!

کادمیم- شما با همکارانتون کنار هم می ایستین و مریض میبینین؟

ایندیوم- خدا کنه همیشه همین قدر عاشق بمونن

قلع- یه کم پاچه خاری کرده کار تمیز براش انجام بدین!

آنتیموان- شرمنده زیاد ازش سردرنیاوردم

تلوریوم- واقعا کفر آدم درمیاد!

ید- خنده ام گرفت! یه بار برای یه مریض دوبار یه دارو را نوشته بودم اون قدر که حواسم پرت شده بود!

زنون- خانم دکتر شارمین یکی از وبلاگ نویسهای بسیار محترم هستند. امیدوارم هیچ وقت به من و شما و همکارانمون نیاز پیدا نکنن

سزیوم- عماد سابقه خواب توی آرایشگاهو داره اما دندون پزشکی واقعا نوبره

باریوم- جل الخالق! دیگه چی؟!

لانتانیوم- امان از این رسمهای نانوشته

سریوم- توی کتابهای ما نوشته بهترین زمان انجام اعمال دندان پزشکی در زنان باردار بین سه تا شش ماهگیه کتابهای شما رو نمیدونم

پرازئودیمیوم- چشم

نئودیمیوم- با زیاد شدن تعداد موهای سفیدم گه گاه آنی میگه موهامو رنگ کنم اما تا حالا زیر بار نرفتم! از این به بعدشو نمیدونم!

 

 

سلام
اختیار دارین دکتر ربولی خیلیم سر وقته. وقتش وقتی گذشته که بسته شده کامنتا طبق تنظیم! ولی خب آره دو روز اول بیشتر شلوغه.
راستش از آخرین شیفت به این طرف اوضاع آرومه چون عید رو گفتم نمیام و البته از نرس کذایی خبری نیست قبلا دو روز یه بار میومد پیام میداد و لا به لای حرفاش هی تبلیغ اون فرد رو میکرد، الان ازش ده روزیه خبر ندارم! :-)))
بذارین باز کنم صفحه وبلاگم رو تا ببینم نظراتتون مال کدوم خاطرست!

پ- زمان دانشجویی اساتید میگفتن خیلی از سر دردها یا سینوزیت ها یا مشکلات عصبی به دندون میزنه و بدون معاینه دقیق عصب کشی نکنین چون درد برطرف نمیشه ولی باورم نمیشد!!

ن- والا خودمم کم شاکی نبودم از پذیرش. درسته راحت نشست ولی بلند بود و کلی تلاش کردم تا ادجاست شد.
ک- توی کلینیک بعضی اتاق ها یونیت ها کنار همه و اگه شیفتتون مشترک باشه بله با هم هستین و در گوشتون بگم من واقعا آروم حرف زدم ولی دکترش همون دکتر کذایی!! بود که حواسش پیش من بود همیشه و متوجه شد!!!! :-/

ا- واقعا منم امیدوارم!

ق- خب اون که شاید ولی در کل خیلی خوش برخورد بود و بچه های پذیرش هم عاشقش شده بودن. از بس همه دعوا دارن باهامون.
آ- اشکال نداره :-)))
ت- دو سه بار اومدم برم دعوا ترسیدم منم کتک بزنه! نشستم سر کیس سختم...

ی- والا انقد پشت سر هم سوال میکرد که اصلا یادم نموند بی حسی زدم ولی عجیب این بود خودش هم متوجه نشده بود!!!
ز- امیدوارم :-))))
س- خدایی نوبره چنین بچه سربراهی. فکر کنم اصلا یادش نمونه دندونپزشکی رفته.
ب- یک بار دیگه هم توی شهر طرحی یکی گفت واسم بزن! 
ل- شما عیدی ندادین؟
س- توی کتاب های ما هم همینو نوشته. البته خانوم تازه عروسه رو اصلا فکر نمیکنم باردار بود توی پرونده اش نوشته بود متولد ٤٩-٥٠ فکر کنم. میخواستم حدودی سنش رو بگم که اسرار مریض حفظ بشه!!! ولی خب عکس نگرفتم ازش و کار خطری براش انجام ندادم.
پ- بی بلا

ن- رنگ کنین! بابای منم دوست ندارن یه بار با کاسه رنگ رفتیم بالا سرشون وقتی خواب بودن و به گوشه موهاشون زدیم، دیگه مجبور شدن اون سری رنگ کنن :-))

شما از جمله راستین هایی هستین که همیشه به تک تک خاطرات واکنش نشون میدین و ممنون شمام ^_^
واران ..

مظلوم نه ولی کلا تو ارتباطات رو در رو یخم زود آب نمیشه 😂😅

 

حالا ایشون یک مورد بودند چون به هر حال سن شون از من بزرگتر هم بودند و هستند این شکلی بودیم  :)

 

البته با ایشون  نمیدونم چه شکلی بودم ؟!

میتونی بپرسی با ایشون چه جور بودم 😅

ایشون سن شون کمتر بوده فکر کنم بهتر بودم حالا باز میتونی ازشون بپرسی البته اگر قرار شد ما همو ببینیم :دی

 

 

++

شیرین شیرینه  خیلی قشنگه انصافا خودمم خیلی گوشش دادم اینمدت :))

الانم خودم دوباره بعد از حرفت دارم گوش میدم :))

اتفاقا قراره داداشام اجراش  بکنن :) همین شبا :)

دیشب اجرای رفتم که رفتم افتخاری اجرا کردند :)

البته هنوز نذاشتم تو کانالم:)

امشب میذارم :)

 

 

+++

آهان راست میگی من کلا کل  پست ها رو (از اول وبلاگنویسی  منظورمه )نخوندم طلا حقشونه :)

تبریک بهشون میگم :)

موافقم 

به نقره هم راضیم روله 😉😁❤

 

++++

مرسی

 

بعدا نوشت :


روایت یه دورهمی وبلاگی (کلیک

راستش هیچ کدوم این لینک هایی که دادی رو نمی شناسم واران :))
ولی خب من هم مثل خودتم نترس.
با چی اجراش کنن؟ نوازنده ان؟ به به

قربون آدم با انصاف :-***

فدای تو
میخونمش
سال ٩٦ ^_^ من هم اولین دیدارهای وبلاگیم رو سال ٩٦ شروع کردم سفیدبرفی گیان
گندم بانو

خب شارمین حق داره هر شب مسواک بزنه! به خاطر همون مساله کار برا آشنا!:))

رفیق من دندون‌پزشک خوبی هم بود. رفتم پیشش از لحظه‌ای که اون چیز پیچ دار رو پیچید دور دندونم لثه‌م درد میکنه تا الان که یه سال گذشته! گاهی دردش خیلی شدید میشه و نمیدونم مشکلش چیه!

 

بعد اینکه من صبح و شب مسواک میزنم، شبا هم نخ دندون میکشم، منطقیه این همه مشکل دندون؟!:/

کار برای آشنا واقعا داغونه گندم :-(
تمام مشکلاتی که هر هزار کیس ایجاد میشه جمعش توی آشنا ایجاد میشه! :-/

ببر ببیننش. شاید ترمیمش قسمت اضافه ای داره که باید پالیش بشه.

نه واقعا با این شرط که از وقتی دندون های دائمیت در اومدن در همین حد تمیز نگه داریشون کرده باشی. خیلی وقتا آسیبی که ما توی سی سالگی میخوریم به خاطر مسواک نزدن ده سال قبلمونه!
شارمین امیریان

سلام عزیزم.

 

حالا چه‌قدرم همه مسواک‌زن و نخ‌دندون‌کش هستن😏😂 البته منم نخ دندون رو اکثر اوقات استفاده می‌کنم و این‌جوری دل خودم رو آروم می‌کردم که عیبی نداره یه وقتا مسواک نزنی! 🙈

 

بذار یه اعتراف دیگه هم بکنم🤚

یه وقتایی که خیییلی خوابم میاد یا دلم می‌خواد تو رختخواب خوراکی بخورم و بعدش فوری بخوابم، تو دلم بهت غر می‌زنم و می‌رم برای مسواک زدن. ولی در راه برگشت ازت راضی‌ام! 🙄😁

سلام جونم

همه سرشون به سنگ خورده از یه سنی به بعد :-))
نه دیگه جفتش با هم

اشکال نداره غر رو بزن ولی همین که عادت کنی دعام میکنی :-)
آتنه

اهم،اهم،بی زحمت این مدال منو بدین برم

شما؟ مدال واس آریانه است
واران ..

نوازنده سه تار داداشم :))

و البته اون یکی هم جدیدا میخونه فقط :)

خب منم نمیشناختمشون ولی بقول خودت نترس :دی 

 

 

+

مرسی❤❤

 

++

عزیزمی ❤❤

واقعا؟ 
کاش من هم یه روزی اونقدر ماهر شم که بتونم بزنم و یکی بخونه! :-)

🥰🌸
نسرین ⠀

من دلم موند پیش اون عروس و داماد گوگولی:)

خیلی خوب بودن :-)
میس تیچر

هلو این عشقممممممم

اون ماجرا رو خوندم و حقیقتا یه بیشعوری خاصی تو این بشر نهفته! که نمیدونم اول باید مخ یارو رو بزن بعد خودتو بچسبونی ! دیه بسته بودیش نشد نظر بدم

همشونم همینجورینا! اول خودشونو جر مین بعدا طلبکارت نکنن خیلیه

سلام علیکم
دوست ندارم حتی یک بار دیگه ببینمش
مانته‏‎‌نیا

تنها آمپولی که عاشقشم همین آمپول بی حسی دندونه. هیچی نمی فهمه آدم:)))

منم حرفم همینه دردش خیلی کمتره! البته من امپول عضلانی هم به خودم میزنم دردم نمیگیره
فامس (مهسا)

🚶‍♀️🚬

سیسسسس
یاسی ترین

یک عدد خواننده راستینِ عاشق این تیپ پستا، که در سه مرحله پستتو خونده 😁

دلم میخواست کامنتا رو هم بخونم چشمام میسوزه میخوام بخوابم 😂

 

من یه مدت دستیار دندان‌پزشک بودم 

اینو خیلی وقته میخوام بهت بگم هی نمیشه 

خیلی خاطره‌ها برام زنده میشه این پستا رو میخونم :)

اون بچه‌هه که خوابید عالی بود 😂😂😂

 

میزاشتی داماد بالا سر عروس بمونه خوب 😍

تو عذر موجه داری یاسی جان، همین که تونستی گوشی دستت بگیری خدا بوده کارت.
ممنونم

دستیارها شاید اندازه من خاطره داشته باشن!

نه مامان بچه های کوچیک رو هم نمیذارم، بعد این تازه دامادو بذارم هی اظهارنظر کنه؟ بر نمیتابم
x

هوپ یکم بیا از نحوه گذراندن تعطیلات برامون بگو ایده بگیریم چی کار کنیم 🥺

به نام خدا ( در ستایش بطالت!!!) کامل و جامع

صبح ها ساعت ٩ اینا بیدار میشم ولی تا یک ساعت بعدش تو تختم و گوشی به دست. بعد صبونه و کرشمه. کلا کلاسم رو توی تعطیلات هم ادامه دادم درس ها خیلی سخت شده و استادم رو حرص دادم خیلی.
 گوشی این وسط هست مرتب. اگه حالشو داشته باشم و نوبت ورزشم باشه ورزش وگرنه بازم سرم تو گوشیه!! یه کتاب قرار بوده تمومش کنم نکردم نصفه هاشم و رو مخمه. یکی دو تا فیلم هندی و هالیوودی دیدم و یه سریال گامبی وزیر! یه بار چیزکیک سیب پختنی درست کردم افتضاح شد و یه بار خونه مام بزرگم رفتم یه بار با خواهرم بیرون رفتم و یه بارم دوستم رو دیدم امروزم دوستام به زور میخوان ببرن منو بیرون ولی از بس نشستم تو خونه دلم نمیخواد برم!! شیفت هم که نرفتم. یه روزم زد به سرم سه ساعت پیاده روی کردم تنهایی و پادکست گوش دادم.
مهرداد ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏

هووووووم

خب، بذار ما هم اعترافی بکنیم، ما هم از اون اول خواندیم این وبلاگ ره ره یادمه گفتین یه .بلاگ دیگه داشتین که ترکوندیش .لاکن از ۹۵ آفتابی شدیم .

در ضمن عیدتان هم مبارک .🤪

 

 

اعتراف به ترکوندن وبلاگ اخیرم رو یکی دو سال پیش داشتم نه سال ٩٥!
بازم خوب افتابی شدین!

:-(
مهرداد ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏

ریلی :))

دییرگاد!! چرا فکر کردم کلی سال گذشته پس :|

خب وبلاگ قبلیم که میهن بلاگی بود اسمش گلاریژان بود که ترکید لاکن سال 95 ز طریق  وبلاگ شباهنگ اینجا رو یافتم:)

 

خواستیم بگیم که ما هم می خونیم و هر از گاهی  هم روشن میشیم و پیامی می ذاریم.لاکن به گمانم در دایره خوانندگان راستین نیستیم :\

 

 

آهان پس مهرداد میهن بلاگی شمایین؟ یادمه کامنت هاتون رو

نه راستین نیستین دیگه :-)
هیـ ‌‌‌ـچ

هر موقع که فکر می‌کنم «دیگه اتفاقی عجیب‌تر از فلان اتفاق بعیده پیش بیاد» قصه‌های تو و بیمارانت رو که می‌خونم بعدش حرفمو پس می‌گیرم! :)

اما این بین اونی که بیش‌تر از همه توجهمو جلب کرد و اصلاً اومدم بابت اون بهت «آفرین» بگم، آخرین مورد بود که به خانم مو آلبالویی گفتی بهش میاد! خودمو جای ایشون که تصور کردم دیدم اگه من جاش بودم چقدر کیف می‌کردم یه نفر بدون این‌که صمیمیتی باهام داشته باشه و اصلاً من ازش توقعی داشته باشم، برگرده و بی‌مقدمه از ظاهرم تعریف کنه ^_^

دمت گرم

منم هر بار همین فکر رو میکنم ولی می بینم عجیب تر هم امکان داره!
کلا با خانومایی که چندین بار میان پیشم، رابطه ژزابی دارم. رحوع شود به همون دختره که توی موهاش بیلبیلک رنگی گذاشته بود! یکیشونم پیرسینگ لب گذاشته. 
سعی میکنم بیشتر اینطوری باشم :-))
ولی فرق داره با اونی که از راه میاد میگه بی حسی بزن برم تتو کنم!
مهربانو

پرازئودیمیوم و نئودیمیوم  رو کجای دلم بذارم ؟؟ دختر تو عاشق عناصر شیمیلیی هستی؟ 

منم عاشق خوندن خاطرات پزشک 

زیر قلبت :-)) 
نه والا اسم کم اوردم برای نامگذاری گفتم چند تا خاطره عناصر باشن :-))

منم عاشق تو :-*
میس تیچر

خیلییییییییییییییی نوشته هاتو دوس دارم

اصن هرموقع میخونم هوس مینم بنویسم باز ولی ...

عالیه دوتا مطلب آخرت ...

عزیزم ^_*
جلوی هوستو نگیر بنویس
به خودت ایمان داشته باش،
تو قوی ترین شخص زندگی خودت هستی ؛)
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan