هوپ و بیماران در هفته ای که گذشت. (٣٤)

  • ۱۸:۱۷

کلر- قبلا بارها گفتم که برخلاف حافظه ی اسامی افتضاحم، چهره ها رو خیلی خیلی خوب یادم می مونه. 

 اون روز کار بیمارم تموم شد، منتظر بودم بیمار بعدی رو صدا کنن. گفتن هنوز نیومده. چشمم به صورت خانمی که توی سالن انتظار بود افتاد. البته صورت که چه عرض کنم چشم هاش، بقیه صورتش رو که ماسک پوشونده بود.

مطمئن بودم بیمار خودم بود ولی گفتن دکترش کس دیگه ایه. خلاصه مریضم اومد و کارش تموم شد. اون خانوم هنوز توی سالن انتظار نشسته بود و من لباس بیرون پوشیده از کنارش رد شدم و رفتم. گویا تا من رفتم خانمه رفته سمت پذیرش و گفته دکترم چرا رفت؟! و تازه پذیرش گیج متوجه شد که بیمار من بوده و من درست تشخیصش دادم. اما چه سود که من رفته بودم!


آرگون- دندون زن چهل و اندی ساله رو ترمیم سطحی کرده بودم. دو روز بعد یه تکه ی کوچیکش افتاده و با درد فوق العاده شدید به لمس برگشت. معاینه اش کردم، انقدر قسمت جدا شده کوچیک بود که به سختی پیدا و چک کردم دیدم این درد زیاد بخاطر همین قسمت یک میلی متری عاجِ اکسپوزه و دوباره ترمیمش کردم. 

بهش گفتم حساسیت بیش از حد دارن دندون هات. از لحاظ روحی تحت فشاری؟ چون روی دندون هات می تونه اثر بذاره...

 که یک دفعه چشم هاش پر از اشک شد و گفت: ده ماهه پسرم رو از دست دادم و از همون موقع ریختم بهم و قرص اعصاب می خورم. هفته اخیر هم استرس مضاعفی داشتم. 

هول کردم. مونده بودم که چطور آرومش کنم. خداروشکر خودش سریع اشک هاش رو پاک کرد و رفت.


پتاسیم- صدای داد و بیداد از پذیرش میومد. دیدم پسر جوونی که می گفتن قراره ادامه کارش رو به دلیل نبود دکتر خودش، من انجام بدم؛ ماسکش رو داده پایین و داره عربده می کشه که بیچارتون می کنم! رفتم گفتم چه خبره؟ 

پسر نزدیکم شد و اومد شروع کنه با هیجان و خشم حرف بزنه که گفتم: ماسکتون رو بدین اول بالا، بعد!

گفت: هفته پیش جلسه اولم که تموم شد، گفتم دکترم کی هست من بیام؟ گفتن فلان روز. منم فلان روز مرخصی گرفتم، ٣٠٠ تومن ضرر کردم و اومدم، فهمیدم دکترم نیست. اینا به من خبر ندادن.

به پذیرش نگاه کردم، گفت: خب خانم دکتر وقتی دکتر نیست و ما نوبت ندادیم به این آقا و زنگ نزدیم که چه ساعتی بیان. چرا باید زنگ می زدیم بهشون و می گفتیم دکتر نیستن؟ الان میگن باید حداقل ٢٠٠ هزار تومن بهم تخفیف بدین تا ضررم جبران شه!

با تعجب به مرد نگاه کردم: خب حق دارین عصبانی باشین ولی روند کار کلینیک اینه وقتی بهتون روز قبل زنگ نزدن و ساعت اعلام نکردن، نباید بیاین. ولی شما بگین من چه گناهی کردم که باید انقدر به شما تخفیف بدم؟!

پسر دوباره داد زد: یا تخفیف میدین بهم یا دویست تومن اضافه تر روی برگه بیمه ام می نویسین!

یکی از دستیارا اومد جلو و گفت: آقا اومدی بقالی مگه؟ یعنی چی؟ 

من آروم از اون جمع خارج شدم و گفتم: به هیچ وجه دست به دندون ایشون نمی زنم. دکتر خودش تمومش کنه. این آقا همین الان داره داد می زنه و کم مونده بیاد کتکم بزنه، بعداً هم میاد شاکی میشه میگه درد دارم و پولمو بدین. سری که درد نمی کنه رو دستمال نمی بندن.


کلسیم- آقای میانسال از راه اومد دو تا دندون کف برش رو نشون داد گفت میخوام سریع واسم پست و کور و روکش کنین. بهش گفتم: این اصطلاح رو از کجا بلدین؟

بی تربیت درومد گفت: از شوهرعمه بزرگوارم یاد گرفتم! 

به قدری توی این دو سه هفته اذیتم کرد این مرد و غر زد. زود باش زود باش گفت که چندین بار خودم و چندین دفعه هم نرسم باهاش دعوامون شد. جوری که شیرینی عصب کشیِ دو کانال دندون یک و دو پایینش رو زهر کرد بهم. 

 امروز که قالب گیری روکش هاش رو انجام می دادم. بعد از اینکه برای دهمین بار گفت خیسم کردین، سرما می خورم و من هر بار گفتم: روپوش خودم هم خیس میشه توی تراش دندون های قدامی، دیگه عصبانی شدم و گفتم: خسته نمی شین انقدر غر می زنین؟! واقعا خدا به داد خانوادتون برسه.

گفت: اگه داد هم نزنیم که ازمون حساب نمی برین، میشیم زن!!

با افسوس نگاهش کردم و تراش رو ادامه دادم.

بعد از پایان کارش به پذیرش گفتم: دندون های دیگه اش رو بذارین برای آقای دکتر بهمانیان. روکشش رو تحویل دادم دیگه اصلا نمی خوام ببینمش.


اسکاندیم- پذیرش یکی از کلینیکا جنوبیه و عاشق عود روشن کردن. هر وقت حس می کنم بوی گلاب میاد، می فهمم که دوباره این دختر زده تو کار عود. اون روز بوی عود رو با شدت بیشتری حس کردم و سرم در جا درد گرفت. برگشتم دیدم با شیطنت پشت سرم عود به دست ایستاده و میگه بیمار معاینه ای دارین. آروم اضافه کرد: فقط قبلش صلوات بفرستین. 

فکر کردم بخاطر فضای معنوی که ایجاد کرده می گه، بلند گفتم: زیارت امام رضا می خونم و برگشتم دیدم بیمار معاینه ای، آخونده! 

هم خندم گرفته بود از شیطنتش هم خجالت کشیده بودم، نیشگونش گرفتم و به فیلمی که مرد روحانی از توی گوشیش نشونم داد نگاه کردم و گفتم: باید معاینه کنم اینطوری معلوم نیست.



تیتانیوم- دستیار اومد و گفت بیمار بعدیتون یه پسره است. حواستون بهش باشه. 

گفتم: چرا؟ 

گفت: والا دوست دخترش اون روز اومد گفت که حواستون بهش باشه. خیلی شره و میخواد بیاد دعوا راه بندازه و پولتون رو نده.

آهی از سر ناامیدی کشیدم: دوباره بیمار بی اعصابا رو واسه من گذاشتین؟ بابا من خودم بی اعصاب عالمم!! 

بعد پاشدم و قایمکی به اتاق انتظار نگاه کردم و با تعجب گفتم: این پسر رو میگی؟ اینکه بیمار ثابتمه. 

نگاه کرد: آره خودشه.

-این که خیلی آقا و محترمه. من هیچ بدرفتاری ازش ندیدم. هر بار کلی تشکرم کرده. ببینم دختری که این حرفا رو زد خودش نرمال می زد؟

یکم فکر کرد: راستشو بخواین نه! 

توصیفاتی از دختر کرد که من سانسور می کنم. 

سر تکون دادم: خدا به داد این پسر برسه که دختره همه جا میره واسه انتقام ازش، آبروش رو می بره.



وانادیوم- توی یکی از کلینیک ها که سیستم پخش دارن، دخترهای کلینیک گوشیشون رو وصل می کنن و رمیکس های شادی که من کانالش رو معرفی کردم بهشون می ذارن. اون روز می گفت: این آهنگ ها رو فقط وقتی شما هستین، میذاریم. اینطوریه که اندی و شهرام شپره و شهره و امثالهم می خونن و من کار می کنم!

تو اون یکی کلینیکه، از اون جایی که استادم گفته باید فول آلبوم های استاد شجریان رو گوش کنی و گوش هات رو ورزیده کنی و برای اینکه عذاب وجدان کلینیک قبلی رو خنثی کنم، با گوشی خودم آهنگ سنتی پخش می کنم. سری قبل انقدر کارم طول کشید که رفت روی آهنگ قری خاطرخواه عهدیه! یهو فهمیدم نرسا دور و برم نیستن. سر برگردوندم و دیدم جفتشون دارن پشت سرم قر میدن! غش کردم از خنده.


کروم- واسه حاج خانومه سه جلسه کار کردم تا دندون های ترمیمیش تموم بشه و بره واسه قالب گیری دندون پارسیل ( دندون تکه ای مصنوعی). کارش که تموم شد، بعد از تشکر گفت: ایشالا با هم بریم مکه و کربلا.

خندیدم گفتم: شما دعا کن کرونا بره آزاد شیم.

از ته دلش گفت: ایشالا


منگنز- خانومه روی یونیت خوابید و گفت این دندونم رو قبل کرونا می خواستم درست کنم، نکردم ریخت. 

نگاه کردم و گفتم: متاسفانه کشیدنیه. ببینم عکستون رو.

گرافی opg رو به دستم داد. هی با تعجب به عکس نگاه کردم هی به دندون های زن نگاه کردم: خانوم چطور امکان داره دندونی که توی این عکس فقط پوسیدگی مختصر داره توی یک سال اینطور کشیدنی بشه؟ نه این عکس مال شما نیست.

قسم و آیه خورد که مال خودمه.

چند تا نشونه توی عکس تعیین کردم و دیدم توی دهانش اینطور نیست، قاطع گفتم عکس شما نیست. زن قبول نمی کرد و کرونا رو نفرین می کرد که دندون هاش رو داغون کرده. یک دفعه چشمم به اسم بالای عکس افتاد: علی فلانی! 

زن تا اسم رو شنید زد زیر خنده و گفت: عهههه مال پسرمه پس، عکس خودم رو هنوز نگرفتم!

قیافه من دیدن داشت!


آهن- دندونپزشک طرحی بودم. کاروان دندونپزشکی جهادی، واسه چند روز اومدن توی شهر طرحی من. منم از طرف شبکه مون مأمور شدم تا برم کمک دانشجوهای دندونپزشکی که اون موقع سال های آخر بودن. یادمه به یکی از پسرهای خیلی محجوب پالپوتومی اطفال یاد دادم و اولین بیمار اطفال عملیش رو زیرنظر من کار کرد، چون هنوز بخشش رو پاس نکرده بود. 

حس عجیبی داره بعد از سه سال، توی یه کلینیک مشترک کار کنیم و کیس اندویی که دو جلسه روش وقت گذاشتم و یکی از کانال هاش به شدت کلسیفیه بود و باز نشد رو بهش ارجاع دادم و به نحو عالی انجامش داد.


کبالت- از روز اولی که تو اون کلینیک نزدیک خونمون شروع به کار کردم، این پیش زمینه ذهنی قبلی رو از دوستم داشتم که نرس های کلینیک کمی تا قسمتی کنجکاو ( شما بخون فضول!) و پرروان. یکی از اون ها توی دو شیفت اول اسم و رسم و خواهر برادر و آدرس خونمون رو ریز ریز درآورد. آخر شیفت اول هم مجبورم کرد که یک لحظه بدون ماسک بشم تا ببینه صورتم رو.

رک بهش گفتم: چیه خانم فلانی؟ آمار منو می خوای چیکار؟ میخوای شوهرم بدی؟

گفت: آره. ازدواج نمی کنین؟

گفتم: نه قصدشو ندارم.

گفت: چرا؟

گفتم: کیس موردنظرم رو پیدا نکردم. به وقتش.

از رو نرفت: چه معیارهایی باید داشته باشه؟

یکی دو معیار رو گفتم. ذوق کرد. نفهمیدم چرا.

شیفت بعدی نرس بعدی خواسته یا ناخواسته، آمار یکی از دکترهای آقا و مجرد کلینیک رو بهم توی حرف هاش داد. اون لحظه منظور دستیار اولی رو متوجه شدم. 

شیفت اخیر گویا اون آقای دکتر هم شیفت من ولی در اتاق دیگه ای بود. اول صبح نرس اولی صداش کرد الکی بیاد توی اتاق، اومد سلام علیکم کردیم توی اون هیبت گان و کلاه و ماسک پوش و رفت. من سکوت کرده و خودم رو به اون راه زده بودم تا آخر شیفت که خلوت شده بود و فقط خودم و خودش بودیم. بلند شدم و گفتم: بیمار نیومد منم خیلی وقته منتظرم برم دیگه.

آروم تماسی گرفت و لحظه ای بعد که داشتم تقلا می کردم برای درآوردن اون گان زشت، دکتر موردنظر بدون ماسک و محافظ وارد شد. رنگم پرید و هول شدم. بله من همچین مواقعی هول میشم. بقیه مواقع زبون دارم. واقعا حس بدی پیدا کرده بودم که این دو نفر با هم دست به یکی کردن تا اون مرد من رو ببینه که آیا می پسنده یا نه!

نرس مذکور سریع گان و کلاهم رو درآورد و گفت: خانم دکتر ماسکتونم بندازین دیگه، خیلی وقته رو صورتتونه.

ماسک رو انداختم، توی آینه به صورت سرخ از جای ماسک و بینی کبودم نگاه کردم. نفهمیدم به سوال های متفرقه آقای دکتر چطور جواب دادم و سریع خداحافظی کردم و رفتم.


  • ۶۱۰
Alireza z.i

عروسیت ایشالا. :)))))))))))))

:-/
جهانِ هیچ

چقدر از بخش آهن ذوق کردم...

خب کبالت چی شد تهش؟

خودمم خوشم اومد واقعا در عین حسودی! 
پایانش بازه
Alireza z.i

چرا دهن‌کجی؟ :(

٦ صفحه آچار نوشتم که یک کلمه بیاین بگین ایشالا عروسیت؟! :-/
آتنه

ملت بی اعصاب،نمک،و دکتر بپیچون شدن!

کلا به رقص و اواز میگذره پس...دکتر قری:-)

تیتانیوم...ای از این روزگار که کبوتر و باز و فلان رو خورده یه ابم روش!...البته گویا باز رو میده به کرکس!

در مورد کبالت،برخوردت چه مدلی بود بعدش؟...با نرس رو میگم...تو این موقعیت ها کلا حس خوبی نمیگیرم،چه وقتی یه نفر میره اینور اونور میگه فلانی اینقدر دختر خوبیه،بیا اینو بگیر!...چه وقتی مثلا واسه تحقیق اینا زنگ بزنن به آشنا اینا،اونا از سمت من بگن سنش کمه،فعلا قصد نداره و اینا...اخه من لالم خودم:-/در هر دو حالت مورد غضب واقع میشن واسطه ها...خلاصه که اح،حالشو بگیر بعدا،خواهشا:-/...البته بنده خدا اقای دکتر کار خاصی نکرده،با اون کاری نداشته باش:دی

این آقاهه رو بیرون ببینمش می زنمش قشنگ! 

خیلی خوبه تا می رسم ریمیکس رو می ذارن و من ریتمیک کار میکنم!
البته بنده شناس خداست و پسره هم علیه السلام نبود ولی واقعا رفتار بدی نداشت. طبق توصیفات دستیارم، دختره مشکل داشت.

ببین انقدر معذب شدم و بهم برخورده بود که فقط سریع خداحافظی کردم و رفتم. مشخص بود با اون پسر هماهنگ کرده، چون من تازه واردم ولی اون دکتر قدیمی اونجاست. ولی رفتار نرس خیلی تابلو و معذب کننده بود باز به قول تو رفتار دکتره طبیعی تر بود.
ترجیحم اینه خودم رو توی کوچه علی چپ نگه دارم فعلا. اگه نرسه اشاره کرد بهش می توپم. چون یهو ممکنه حاشا کنه و واسه من تازه وارد، خوب نیست.
ماسک

معیارها رو چی گفتید که درحا یکی دراومد؟

یکی شغلش رو گفتم و دیگری رو بماند. فقط میخواستم دست از سرم برداره.
سین دال

منم تنها واکنشی که میتونم نشون بدم مثل آقای علیرضاست :دی

 

ماشالله به این پرستارها واقعا !

اصلا میرم الان تمام موارد قبلی رو پاک می کنم فقط این مورد رو نگه می دارم. اشتباه کردم شما عقد و عروسی دوست دارین کلا!
bahar ....

پس مبارکه ؟‌😉😉

خیر! امیدوارم که در همین مرحله بمونه و اون فرد موردنظر چهره خسته و وامونده و سرخ و کبود من رو نسپندیده باشه. :-/
چون اصلا دوست ندارم بخاطر چنین مسئله ای حالا که یه کلینیک نزدیک خونه مون پیدا کردم، اونجا رو از دست بدم.
سین دال

آیم سو ساری!

 

بقیه اشون رو فقط با یه لبخند ملیحی خوندم!

دیگه واکنشی نداشتم براشون :/ :)

خواهش میکنم. اشتباه خودم بود. یعنی گذاشتم ادامه مطلب، اونایی که خستن تا آخر نخونن. بدتر شد!
bahar ....

من نویسنده این وبلاگ رو خیلی دوست دارم 

اذیتش نکنید 

اصلا هر چی هوپ می خواد همون بشه:))

عزیزم ^_^ 
اذیتم می کنن خب. این همه خاطره نوشتم اخری رو فقط واکنش نشون میدین. 

bahar ....

اینو اگه نمی گفتم توی دلم می موند 

خیلی دوست داشتنی هستی 😍😍😍

دههههه عشق منو اذیت نکنین 🤫

ممنونم بهار جان لطف داری. باور کن من واقعا بی اعصابم نه دوست داشتنی :-))) اینو قدیمی های اینجا هم تایید میکنن.
شارمین امیریان

سلام.

 

کلر: آخی... بنده خدا چقدرم منتظر مونده.

 

آرگون: به نظرم این جور وقتا اصلا نیازی نیست تلاش کنی اون فرد رو آروم کنی.

 

پتاسیم: منم مورد اینجوری داشتم تو کلینیک. 😕

 

کلسیم: 😐😐😐 در واقع خودش رو زیر سوال برده به نظر من.

 

اسکاندیم: فیلم گرفته بود که بهش دست نزنی؟! اگه این طوریه، خب میرفت پیش دندونپزشک آقا.

 

تیتانیوم: اگه دو بار سر دختره داد زده بود ازش حساب میبرد جرات این کارها رو نمیکرد 😕

 

کروم و منگنز: 😅😅😅

 

اهن: حس استادی داری بهش؟ 😁

 

کبالت: تو که میدونی من اصولا درباره موارد اینجوریت هییییچ نظری نمیدم! 🤐🤥 الانم فقط میخواستم بگم اون چند نفری که صرفا درباره این بند نظر دادن، بهتره همین الان برن تو اتاقشون و به رفتار زشتشون فکر کنن!🤨🤔😉

 

سلام
فکر نکن حواسم نبود واسه تک تک بندها نوشتی؛ تا هم دلم رو به دست بیاری هم ضربه نهایی رو با تیکه انداختن پایانی وارد کنی ها!! :-))))
خیلی منتظر مونده بود، شاید حداقل یک ساعت و نیم. 
بله فقط آروم نگاهش کردم ببینم خودش چکار می کنه.
که تخفیف بخوان؟! اونم تقریبا یک سوم هزینه رو؟! :-/

کلا مرد رو مخیه. روزهایی که می دونم نوبت داره، آژیته ام کلا که دیر نشه و مریضا سر وقت بیان تا نوبت مرد هم سر وقت بشه و غر نزنه اصلا.

نمی دونم از قبل می دونست پزشک شیفت خانومه و به همین خاطر فیلم گرفته بود یا نه در کل فکر کرده بود اینطوری بیشتر کمک میکنه ولی هیچ چیز مشخص نبود توی گوشیش.

ببین کلا پسره پسر آرومی به نظر نمی رسید، شر و شیطون بود. ولی رفتار خلاف عرفی ازش ندیدم. مطمئنم کات کردن که دختره این طوری کرده.

اوایل داشتم، الان بعد چند ماه می بینم نه واقعا کارش خوبه و با اطمینان کیسایی که می بینم از پسشون برنمیام رو ارجاع میدم بهش. این مورد اخیر واقعا دندون تخصصی بود حتی اول رفته بود پیش متخصص و یه قیمت نجومی شنیده بود و برگشته بود کلینیک خودمون. برای همین حس احترامم نسبت بهش مخصوصا وقتی ازش پرسیدم چطوری باز کردی و کاملا مبسوط توضیح داد، بیشتر شد.

آره آره می دونم، از عاقبتش می ترسی وگرنه که الان کلی تو دلت داری می خندی :-))) 
رنگین کمان

من هرچی کامنت مینویسم تا میخوام سِندش  کنم بیان یه ارور میده :/

نمیدونم الان چندتا کامنت ازم داری یا نیومدن 

در هرحال من فقط راجع به کبالت نظر دارم و اونم اینه که یه روزی یه نفر منو با قیافه فوق العاده ژولیده و داغون و خسته دید الان چندساله شوهرمه:)))

چرا آخه؟ همین یکی فقط اومد بقیه اش نیست.
هعی تو هم؟!
من حس بدی دارم نسبت به ماجرا برای همین موضعم همونه که به بهار گفتم.
x

وااای خدا 

 

اونجا که به پسر بندال گفتید ماسک تون رو بزنید خیلی حال کردم برای بار هزارم تفاهم دارم باهااات 

 

 

وای وای از مورد آخر ..... 

من عین چیز پاچه میگیرم بفهمم همچین کاری باهام کردن خیلی بهم برمیخوره مگه می‌خوان جنس از مغازه ببینن بپسندند یا نه ؟!

 

ولی خب بهترین کار به روی خود نیاورده فعلا .... 

 

 

کلا ابایی ندارم هر جایی به افراد بگم ماسکتون رو بزنین! دو هفته پیش میخواستیم خرید کنیم با والدین بودم. وارد مغازه نشدم چون دیدم فروشنده ماسکش رو چونه اشه. به بابام گفتم بهش تذکر بده چیزی نگفتن ولی من بلند گفتم: حاج آقا تا ماسک نزدین داخل نمیایم! بابام خجالت کشیدن.
هفته قبلم تو بانک و پست بانک به دو سه نفر گفتم: ماسکتون کو؟ چرا تو جیبتونه؟ چرا نمی زنین؟!
 دیگه تو کلینیک که محل اعمال قدرتمه :-)))) به پذیرش گفتم نبینم کسی بدون ماسک بیرون نشسته باشه.

می دونی یه شبکه رفاقتی دارن دستیارها. خودت توی محیط های درمانی هستی دیگه. نمیشه درافتاد باهاشون زیاد. فقط اگه بهم چیزی گفت به روش میارم و میگم ناراحت و معذب شدم. همین که سریع جیم زدم و رفتم کافیه فعلا.
نیمچه مهندس ...

آرگون چقدر حس بدی داشت.

خیلی. حتی نگاه کردم دیدم دستیارم هم بغض کرد.
یاسی ترین

من این پستاتون رو خیلی دوست دارم 😍

مشاهده رفتار مردم 

و توصیفش خیلی هیجان‌انگیزه 

 

ممنونم، خوش اومدین :-)
رنگین کمان

حالا این حرفا که شوخیه

وگرنه نظر واقعیمو بخوای تو وقت ازدواجت نیست حالا حالاها با این اعصاب :))

یادم نرفته بی اعصابی های خودت رو ها! ولی آره واقعا وقتش نیست، همون که گفتم به وقتش
ماوی.

راجع به آرگون یه حرکت کلیشه‌ای بین رواندرمانگرا هست که تو مواقع این چنینی سریع جعبه‌ی دستمال کاغذی را تعارف می‌کنند سمت مراجع که هم همدلی باشه هم اون فضای معذب کننده کمی تعدیل شه. کلا خیلی شرایط عذاب آوریه یکی کنارت اینقدر شکننده باشه و گریه کنه. 

 

اسکاندیم. خوشحالم که یه نفر پیدا کردم از بوی عود سردرد بگیره :)) من از بوی عود و کلا هر نوع بوی مصنوعی این چنینی متنفرم. حتی هیچ عطر و ادکلنی ندارم چون بوی دائمی رو لباسم اذیتم می کنه و  بوی عطر و ادکلن رو فقط رو لباس بقیه به طور گذری دوست دارم، حالت ایده‌آلم بی‌بویی هست. 

 

بعد یعنی روحانی فیلم گرفته بودند از دهان که نیاز به معاینه توسط شما که خانمی نباشه؟ یا چی؟

چه روش خوبی. من فقط تونستم بگم تسلیت میگم و ساکت بشم از ناراحتی.

من از بوی گلاب و مشتقاتش بدم میاد، این عوده هم واقعا بوی عطر مشهدی میده. یادمه خواهرم یه مدت ماسک گلاب میزد دعوام میشد باهاش. ولی توی عطر و ادکلن به همش حساس نیستم، فقط یک سری از عطرها سر درد میده بهم. 
بی بویی. جهان با ماسک رو تا کی باید تجربه کنیم؟ دلم تنگ شده برای بوی دنیا!

هدفش رو نمی دونم ولی روی یونیت دراز نکشیده بود و تا گفتم سلام فیلم نشون داد، منم گفتم باید مستقیم ببینم دراز بکشین!
نجمه

سلام 

حالامن بر عکس اسم و شماره ها خوب یادم می مونه، اما امان از قیافه

چند وقت پیش یکی از همکارهام، یه عکس برام فرستاد. با تعجب گفتم این کیههه، گفت واای شوخی می کنی دیگه. گفتم نه والا، کاشف به عمل اومد همکاری که سه سال هر روز دارم می بینمش. فقط تو عکس ارایش داشت.

کار دوست دختر در نوع خودش جالب بود. 

امان از ماسک و چشم و ابروهای قشنگ ما ایرانی ها

سلام
نه من واقعا اسامی و فامیل ها شماره ها رو خوب نمیتونم در خاطرم نگه دارم. مگر اینکه اون فرد رو چندین بار ببینم و بین اسم و فامیل و خودش ارتباط برقرار کنم! ولی امان از چهره ها. مورد بوده شوهر دوست مدرسه امو که فقط عکسشو توی اینستاش دیده بودم توی بازار دیدم و بعد از یکم فکر یادم اومده کیه! :-))
خیلی نامردی بود از نظر من

از اتفاق این خانمه چشم و ابروش خیلی قشنگ بود برای همین توی ذهنم مونده بود!
نجمه

ببخشبد بد برداشت نشه در مورد ماسک. در کل منظورم بود

منم از بوی عود حالم بد میشه. یاد تاناکورا فروشی می افتم

نه بد برداشت نشد اصلا

نمیدونم واقعا همه عودها این بو رو میدن یا این فقط این مدلیه
نیمچه مهندس ...

شاید روحانیه میخواسته ماسکش رو برنداره که فیلم گرفته.

اینم یه دیدگاهیه که واقعا می تونه درست باشه. شاید. ولی اخر سر مجبوره برای درست کردن دندونش برداره
Reyhane R .

مورد منگنز ؛ یعنی طرف عمدا عکس رو اشتباه داده بود و داشت کتمان میکرد یا نه واقعا اشتباهی آورده بود؟ 

در مورد کبالت هم هیچی نمیگم.من دختر خوبیم (:

فقط امیدوارم به زودی بیای بگی که ناراحتیم رو یه جوری به اون خانم نرس ابراز کردم و از خجالتش در اومدم (:

وقتی اسمی که به انگلیسی اون بالا نوشته بودن رو خوندم، زد زیر خنده و گفت من که انگلیسی بلد نیستم ولی توی حرفاش گفت آهان خودم عکس نگرفتم از دندونام! نفهمیدم واقعا چرا اصرار داشت عکس خودشه.

آفرین کاش همه دختر خوبی بودن :-))))
منتظرم ببینم شیفت بعدی چطور رفتار میکنه و چی میگه! من که انقدر توی کوچه علی چپ خودمو نگه داشتم فکر نکنم فهمیده باشه که فهمیدم منظورشو
مهرداد ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏

آفرین👩‍⚕️ هوپ  

انشاءالله چیز شه، آهان کلینیک شخصی  خودتون  رو با کلی وسایل مدرن بزنین😊

عجب پرستار‌های پیگیری.😈😈

بیمار با اخلاق داغون نصیب هیچ کی نشه اون میانساله چه رو مخ بود ،🤦🤦🤦 و ایضا پذیرش گیج😁

اون روز داشتم با شارمین حرف میزدم گفت شریک نگیر. قیمت دو قلم از وسایلمون رو واسش گفتم، اخرش گفت: هوپ حتما حتما شریک بگیر. تنهایی نمیشه.
ولی ایشالا آدمی به اهداف و آرزوهاش زندست.

خیلیه طرف وارد بشه غر بزنه، بگی الان نوبتت نیست داد بزنه، صدای غر غرش از پشت در بیاد، زیر دستت هم غر بزنه. از تحمل خودم در عجبم.

هیـ ‌‌‌ـچ

هوپ جان، اجازه؟

با مورد تیتانیوم یاد یه خاطرهٔ به شدت بی‌ربط (ولی شبیه) افتادم که روم نمی‌شه وسط این همه کامنتای سنگین و متین، عنوان کنمش :|

همین جوری با سکوت و سنگین و رنگین رد میشم میرم تو افق :|

:|

بله پسرم هیچ بفرما.
سنگین و متین؟ کم مونده بچه ها تمبک و دایره بیارن وسط برقصن بخاطر بند آخر
🚶🏻‍♀️🚶🏻‍♀️🚶🏻‍♀️
نه بیا بگو، کنجکاو شدم
گندم بانو

اخلاق مهمه هوپ... اگه اخلاقش خوبه اوکی رو بده 😁😁

اون وقت حس بدم نسبت به اینکه به نرسا سپرده براش زن پیدا کنن رو چه کنم؟! 


ربولی حسن کور

سلام

کلر. یعنی شما بیکار نشسته بودین توی مطب و اون بنده خدا هم بیرون؟

آرگون. از یه گاز بی اثر بعیده با جدا شدن یه بخش کوچیک این قدر دردناک بشه (آرگون از معدود عناصریه که عدد اتمیش یادم مونده 18 نمیدونم چرا؟)

پتاسیم. مگه چکاره است که سیصد تومن ضرر کرده؟ اما ظاهرا به هر بهونه ای میخواسته تخفیف بگیره. تحسینتون میکنم

کلسیم. میشیم زن؟ من شرمنده ام

اسکاندیم. باید از کشیدن دندون یه نفر دیگه فیلم میگرفتین و بهش نشون میدادین تا مشکلش حل بشه!

تیتانیوم. درواقع دوست دختر سابق دیگه؟

وانادیوم. یه راه دیگه برای شناختنتون پیدا کردم!

کروم. میخواسته اگه اونجا دندونش درد گرفت پیشش باشین!

منگنز. تازه فهمید خودش عکس نگرفته؟ جل الخالق! یکی عکس نگرفته میاد اون یکی میگیره و میندازه توی سطل آشغال!

آهن. یه مورد نسبتا مشابهشو داشتم. لذتبخشه

کبالت. یه مورد از این واسطه ها توی فامیل داشتیم. وقتی دو مورد از افرادی که با معرفی ایشون ازدواج کرده بودند با هم نساختند و جدا شدند همه جا گفتند ما که اینها رو نمیشناختیم فلانی معرفی شون کرد! و همین باعث شد ایشون واسطه گریو بگذاره کنار.

ببخشید کدوم قسمتش میشه شگفتیهای برون؟

 

سلام علیکم

کلر- در حد ٥ دقیقه رو که منتظر نوبت بعدی بودم آره، بعد کار بیمارم تموم شد و اون بنده خدا هنوز نشسته بود!! 
آرگون- آره دقیقا ازش انتظار نمیره در واکنش شرکت کنه و حساس باشه، تعبیر جالبی بود.

- جالبی قضیه اونجاست که فقط برای ما خانم ها صداش بلند بود مدیریت که مرده باهاش صحبت کرد و گفت اکی کل هزینه رو میدم و کاملا ساکت شد ولی من باز هم گفتم درد نداره مریض، کارش هم اورژانسی نیست و بیمار من هم نبوده پس با توجه به رفتار بدی که نشون داد اصلا دست نمی زنم بهش.

- دشمنتون شرمنده، فقط امروز سه نفر بیمار آقا داشتم که بعد از پایان کارشون کلی تشکر و معذرت خواهی کردن که کار دندونشون سخت بوده. این کیس واقعا خاص و بیشعور بود!

- اسکاندیم: دکتر شمام کلکین ها :-))))))

تیتانیوم: گفته بود دوست دخترشم ولی این رفتار زشت خلافش رو ثابت میکرد

- اون یکی راه چی بود؟ :-)))

- بیشتر از محبتش بود بازم :-))))))

-منگنز- راستش خانومه یکم شنگول میزد و بی حواس!

کبالت- کار این نرسه از واسطه گری گذشته! این عملا میخواد معامله رو جوش بده به زور! امروز من یکی از وسایل اندوم خراب شده بود، اخر شیفت که فهمید( نرسم نبود امروز) گفت عهههه چرا نگفتین به من دستگاه اقای دکتر رو بهتون بدم! میدونم کجا میذارن.اصن من خندم گرفته بود دیگه. 

هدف از این تگ رفتارهای عجیب غریب مردمه! شگفتی هایی که مال من (درونم) نیست مال بقیه ( برونه) است.
هیـ ‌‌‌ـچ

زمانی با یه بنده خدایی بودم بعد یه سری با هم سر یه موضوعی حرفمون شده بود (چندان حرف سنگینی نبود ولی خب ۲-۳ روزی سرسنگین بودیم با هم، مقصر هم ایشون بود) تا این‌که یکی از همون روزا کلاس گیتارم بود، تا نشستم سر کلاس استادم گفت که فلانی (اون خانم) باهاش تماس گرفته و خواسته اون وساطت کنه و این حرفا :|

منو میگی؟ اولاً که شوک شده بودم چه جوری شمارهٔ استادمو پیدا کرده و ثانیاً به شدت پیش استادم خجالت کشیدم و ثالثاً ناراحت شدم، چون اصلاً موضوع خیلی بغرنجی نبود و حتی اگه بغرنج هم بود باز فقط کافی بود نیم‌ساعت بشینیم مثل دو تا آدم بالغ حرف بزنیم و قضیه رو فیصله بدیم نه این‌که پای دیگرانو بکشیم وسط! ببین خود موضوع بحث اصلاً یادم نیست چی بود ولی از بس این کارش ناراحتم کرده بود که هنوز یادمه! جالبه که می‌دونست من از این‌که دیگران پاشون وسط حرفامون کشیده بشه بدم میاد و این کارو کرد، اونم با کسی که شدیداً مقابلش رودربایستی داشتم :|

آره خلاصه، این بود، چندان مربوط نبود ولی همین که دیدم اون خانم اختلافاتشون رو به نحوی به شماها که کاملاً بی‌ربط بودید، کشونده یاد اون خاطرهٔ خودم افتادم، ببخشید خلاصه :))

:-//////
یاللعجب!! چه کار خزی واقعا!
 (البته خودم هم در ابعاد کوچیک و البته به یکی از اعضای خانواده طرف که من رو می شناخت، گفتم فلانی خبری نیست ازش نگرانشم، همین! ولی به محض پیام دادن پشیمون شدم و پاک کردم. )

کار اون طرف شما که خیلی داغون بوده خدایی. استاد آخه؟ 
چرا مربوط بود. یکی دو بار اومدم به پسره بگم دوست دخترش میزنه براش ولی گفتم ولش کن.
ربولی حسن کور

سلام

جواب آهنو ندادین!

اون یکی هم چپ دست بودنتون بود

و یه چیز دیگه هم این که احتمال میدم آخر فامیلتون ان داشته باشه

سلام 
مرسی از دقت یادم رفت. خب لطفا تعریف کنین :-))
آها
محتمله واقعا :-)))
ربولی حسن کور

چیو تعریف کنم؟ 

من عرض کردم و شما نفرمودید!

ببخشید قرار شد اینجا چت نکنیم

قضیه افتخار به اون فردی که اموزشش دادین و بهتر از خودتون شده! 
خواهش میکنم اختیار دارین
ربولی حسن کور

سلام مجدد

وقتی صاحب وبلاگ میفرمایند فقط میتونیم بگیم چشم

توی دوران اینترنی بیمارستان به شدت دچار کمبود پزشک عمومی شده بود و نهایتا قرار شد دانشجویانی که بخشهای ماژور اینترنی (اطفال و زنان و داخلی و جراحی) را گذروندن موقتا نقش جی پی را بازی کنن.

من اینترن جراحی بودم که یکی از دوستان اومد و گفت من از هفته دیگه میام جراحی و اصلا سوچور زدن را بلد نیستم یادم میدی؟

بعدا وقتی اومد جراحی و پزشک جی پی (عمومی) موقت شد کم کم اون قدر دستش راه افتاده بود که زخمهای ناجوری که خودم جرات سوچورشونو نداشتم ارجاع میدادم به ایشون.

اینو هم بگم که هنوز توی ولایت با هم همکاریم و برای گرفتن وامهامون ضامن هم میشیم!

سلام دوباره بر شما
ممنونم چشمتون بی بلا
آره این هم دقیقا همین طور بود. الان من ببینم کیسی در حوزه توانایی من نیست میگم دکتر فلانی انجام میده برات. 
دوستی تون پایدار باشه :-)
به خودت ایمان داشته باش،
تو قوی ترین شخص زندگی خودت هستی ؛)
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan