تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد عزیزدلم...

  • ۱۶:۵۰

آلزایمر نداره هنوز ولی شواهد ابتداییش رو بعضی اوقات می‌بینم و دلم خون می‌شه. توی پنج دقیقه ماجرایی که اخیرا براش اتفاق افتاده رو حداقل دو بار تعریف می‌کنه. خاطرات گذشته‌اش هم که خط به خط حفظ شدم. 

دیشب پنج شیش تا قلیه جگر خوردم و سیر شدم و رفتم عقب. چای رو به پدرجان داد آورد. گفتم مرسی بعد غذا نمی‌خورم. عصبی و غمگین شدم وقتی این جواب رو توی یک ربع بعدی، چهار بار دیگه تکرار کردم. من تحمل بیماری فراموشی شما رو ندارم. به خدا که تحمل ندارم.


( خط اول رو دو ماه قبل نوشته بودم و رها کرده بودم. انقدر که آزرده شدم از یادآوریش.)

  • ۴۱۲
ربولی حسن کور

سلام

و برای کسی که از بیرون ماجرا را میبینه و عاقبتشو میدونه دردناک تره

درک میکنم

سلام
بله متاسفانه همینطوره :-(
یاسی ترین

🥺🥺🥺🥺

:-(
صخره نورد

خیلی سخته :(

خدا سلامتی بده بهشون

خیلییییی
از شدت غم بدتر فراری میشم
ن. ..

هی... 

هعی 
مامانی ...

میشه بپرسم کدوم عزیزتون به این درد مبتلا شده؟؟؟

🥺🥺🥺

مادربزرگم :-(
آبان ...

فراموشی برای اطرافیان دردناکه 

مگرنه ادم شاید که راحت شه از خیلی چیزها ...

انشاالله که خدا سلامتی بدهد ...

امید به خدا 

آره خود طرف خیلی متوجه نمیشه. اطرافیان خیلی اذیت میشن.
ایشالا
مرسی عزیزدلممم
امیررضا ...

واقعا سخته... :)💔

سختیش بیشتر برای اطرافیانه...

 

انشاالله به حق همین روز های عزیز شفا پیدا کنن

بله واقعا :-(
امیدوارم فقط بدتر از این نشن.
ممنونم
مامانی ...

مادربزرگها یه جورِ دیگه ای عزیزن🧡

از بلا دور باشه الهی💜

مخصوصا اینکه بهشون نزدیک باشی
ایشالا ممنونم
حامد سپهر

دیدن یه عزیزی که سالها خاطرات خوش ازش داری تو این شرایط واقعا سخته:(

کاش علاجی هم داشت این آلزایمر

 

بین ۴ نفر پدربزرگ مادربزرگم، با این مادربزرگم خاطرات بیشتری دارم و واقعا واسم عزیزن.
ارثیه و ناگزیر :-/
سین

چقدر تلخ و غم‌انگیز...

کاش قانون جهان این نبود که با زوال عزیزانمون روبرو بشیم.

توی خیلی از سختی‌ها و رنج‌ها میشه نقاط مثبت و روشنی پیدا کرد، اما در زوال و نابودی نه، هیچ نوری نیست، فقط باید تن داد و پذیرفت.

متاسفم هوپ عزیز، که با این رنج رویارویی. از صمیم قلب متاسفم.

ممنونم
واقعا تحملش سخته. من که ناخوداگاه فرار میکنم که نبینم ولی خب باید تسلیم بود.
ممنونم عزیزم
سایه

سلام عزیزم. ما هم همین مشکلو داشتیم ولی کاملا کنترل شد با دارو و زندگی تقریبا عادی داشتن. فقط باید خیلی زود برن پیش دکتر خوب مغز و اعصاب و داروهاشو سر وقت بخورن و این دو مورد خیلی مهمه. بعد از چندین سال حدود سه چهار ماه هم دو تا داروی طب سنتی گرفتیم که اینم خیلی موثر بود

سلام
ما هم زود متوجه بی حواسیشون شدیم و دکتر میرن مرتب. واقعا امیدوارم بیشتر این نشه من تحملش رو ندارم.
ربولی حسن کور

سلام

روزتون مبارک 

سلاممم دکترجان
ممنونم :)
مسعود کوثری

شاید جالب باشه که ما خیلی خیلی کم آلزایمری تو دنیا داریم !

نمی دونستم، کاش اصلا نداشتیم.
مانته‌نیا

قلیه جگر تا حالا نشنیده بودم🙃

منظورم تکه‌ی کباب شده جگر بود :-))
راضیه

چرا پست نیمیذاری؟:((((

اینا همه پست! اگه منظورت هوپ و بیمارانه، ایشالا همت کنم چشم.
به خودت ایمان داشته باش،
تو قوی ترین شخص زندگی خودت هستی ؛)
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan