در زندگی زخم هایی هست که مثل خوره در انزوا روح را آهسته می خورد و می تراشد...

  • ۲۳:۴۴

وقتی مسخِ کافکا رو خوندم، تا چند ساعت گیج و ویج و غرق در لذت بودم. بعد شروع کردم نقدهای مربوط بهش رو خوندن و باز دلم خواست از اول فضای زندگی گرگور رو تجربه کنم

محاکمه رو هم به محض دیدن اسم کافکا گرفتم. دوباره اول کتاب یک نقد ده صفحه ای بود که گذاشتمش بعد از خوندن داستان. برای من کتاب سختی بود، چون فلسفه ی خاص کافکا در جای جای صفحاتش موج می زد. با اینکه تصمیم گرفته بودم مازوخیسم وار رفتار نکنم ولی بخاطر گل روی کافکا، بالاخره تمومش کردم. اونقدری که راسگولنیگوف داستایوفسکی باعث برانگیختن حس همدردی ام می شد و میل به نجاتش داشتم، نسبت به ک. چنین حسی نداشتم. کتاب با شوک تموم شد و سریع نقدش رو خوندم و درک ناقصم، کامل شد؛ ولی حالا حالاها دلم نمیخواد دوباره بخونمش و توی فضای خفقان آور کتاب گیر کنم. یک جورهایی این کتاب حال و روز این روزای جامعه رو تداعی می کرد و این برای منی که تصمیم گرفتم تا جایی که می تونم از غم و غصه ای که توانایی اصلاحش رو ندارم، فراری باشم، اذیت کننده بود. ولی از طرفی حس می کنم آمادگی این رو دارم که بالاخره پا روی ترسم بذارم و یکی از کتاب های صادق هدایت رو شروع کنم. به تازگی متوجه شدم که با تک تک شخصیت های قهرمان کتاب ها که تنهایی خاص خودشون رو دارن، هم ذات پنداری می کنم. در واقع اگه دقت کنیم ذات انسان توی هر موقعیتی باشه تنهاست، حتی اگه بهترین خانواده، عشق یا دوستان رو داشته باشه.

راستی نگران نباشین قول میدم اگه بعد از خوندن کتاب های صادق هدایت خواستم خودکشی کنم، قبلش خبر بدم!   

  • ۲۴۵
آبان ...
جنایات و مکافات همون سال اول دانشگاه خوندم و هنوزم  راسکولْنیکُف را احساس می کنم 
دلم می خواست برادران کارمازوف را بخونم که هنوز قسمت نشده 
ولی راستش من با صادق هدایت فاز خودکشی نگرفتم ..زندگی پر دلایل خودکشی هست به صادق و نوشته هاش نیاز نیست انگار 
کتاب خیلی عجیبی بود. اصلا نمی شد زمین گذاشتش.
من هم دوست دارم بخونمش.
راست میگی. صادق هدایت هم می خونم.
شارمین امیریان
سلام.
می بینم که به خوندن کتابهای اگزیستانسیالیستی رو آوردی. من عاشق این فلسفه و ادبیاتم. اون قدر دوستش دارم که دانشجوهام هم خواهی نخواهی عاشقش میشن. اون جمله ای که درباره تنهایی ذات انسان گفتی یکی از شعارهای اگزیستانسیالیستیه و منم به شدت قبول دارم. تنهایی هستی شناسانه یعنی تنهایی که جزء هستی و سرشت آدمه.
کتابهای صادق هدایت رو هم خونده م و تا حالا که فکر خودکشی نیفتادم. اتفاقا کتابهاش قشنگه. فقط یه کم زیادی دنیا رو بیخود و مزخرف نشون میده! بعضیاش یه کم بیشتر از یه کم! ولی در کل اگه افسردگی پنهان نداشته باشیم کتاهای هدایت عامل خودکشی نمیشه!
سلام
هاااا ای که الان وگفتی یعنی چه؟! من این ایسم میسم ها رو نوفهمم!! :-)))

به نظرت کدوم کتاب هاشو بخونم و کدوما رو سراغش نرم؟
مهدی ­­­­
ما آدما یا تنهاییم یا فکر میکنیم تنها نیستیم :)
بله یعنی اونایی که فکر می کنن تنها نیستن فقط فکر میکنن تنها نیستن!
پا ییز
طنز درون؟! 

خیلی قشنگ نوشتید جوری که دلم خواست برم سراغ کافکا :) 
دیروز کتابخونه بودم و دلم میخواستم از هدایت کتاب بردارم اما بعد با خودم گفتم الان زیادی ناامیدی دختر 
منظورم جمله آخره.
مسخ رو بخون اگر دوست نداشتی بقیه کتاب هاش رو نخون!
من هم همش میترسم از خوندنش کتاب هاش
حامد سپهر
حالا شما لازم هم نیست اینقدر با دقت بخونی ، کار دست خودت میدی:)))
یه چیزی بگم؟ واسه گات هم گفتین انقدر با دقت نبین، از همه چی باید سرسری بگذرم؟ :-)))
حامد سپهر
کلا انگار دقتت زیاده:))
ولومش رو بیار پایین:))
دقت بالا همیشه خوبه!
پلڪــــ شیشـہ اے
منم مشتاق شدم بخونمش.
جنایت و مکافات و تا یه جایی خوندم ولی مجبور شدم کتاب و ببرم کتاب خونه دیگه وقت نشد بگیرمش. کتاب صوتیش هم خیلی خوب بود البته اونم تموم نشد. :)) ان شاءالله دیگه حتما تابستون بخونمش.
:)
کامنت آقا/خانم شارمین چه خوب بود.

ممنون هوپ جان :*
جنایت و مکافات رو حتما حتما بی وقفه بخون تا لذتش رو بچشی.
خواهش میکنم 
مهربانو
منم کتابای صادق هدایتو خوندم لذت بردم ولی خودکشی نکردم .. 
نگران نباش برو جلو من هستم 
واقعا؟
پس هوامو داشته باشین تا من برم و بیام :-)))
شریف فایل
مطلب شما واقعا عالیه
موفق باشید
سپاس
به خودت ایمان داشته باش،
تو قوی ترین شخص زندگی خودت هستی ؛)
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan