هوپ و بیماران در هفته ای که گذشت. (٢٧)

  • ۱۳:۱۲

آی- لذت بخش تر از اینکه وقتی زن بعد از دو هفته برای پالیش کامپوزیت ونیرهای زیباییش اومد، دیگه هنگام خنده جلوی دهانش رو نمی گرفت و بی دغدغه می خندید هم مگه هست؟!

چهره اش کاملا ازین رو به اون رو شد. میگفت شوهرم میگه عالی شدی ولی این کارا رو باید خونه بابات میکردی، منم جواب دادم: نصف پولشو خودم دادم، ایششش!


تو آی- کیا دخترِ خوشگلِ انگشتر قشنگ رو یادشونه؟ بعد از ده ماه اومد با این شکایت که از کنار ترمیمی که برای من انجام دادین، نخ رد نمیشه، نخ دندون رو برداشتم و یادش دادم که به راحتی هم رد میشه. گفت: وای ده ماهه اینجا رو نخ نکشیدم.

گفتم: خب دختر خوب! وقتی دیدی رد نمیشه هفته بعدش میومدی نه تقریبا یه سال بعد.

داشت میگفت خانوم دکتر شرایط زندگیم بهم ریخت و حواسم پرت شد... که یهو چشمم به انگشت خالی از انگشترش خورد و دلم مچاله شد...


تیری آی- تیپ و چشم های درشت و مژه های اکستنشن شده زن جوون سی و یکی دو ساله خیلی تو چشم بود. بهش اومده بود. به روش آوردم، ذوق کرد و بعد یهو انگار غم عالم ریخته شده باشه تو دلش، با غم ماسکش رو داد پایین و با کمی تقلا بریج لق شده ی قدامیش رو درآورد: چند سال پیش تصادف کردم و دندونم لق شد و افتاد، مجبور شدم بریج کنم. میشه بچسبونین برام؟

زیر بار سمان روکش و بریج دکترای دیگه نمیرم چون ممکنه دردسر بشه برام؛ ولی وقتی چشم هاش پر اشک شد که: میخوام ازدواج کنم و اینطوری خیلی زشت میشم، گفتم باشه. سمان کردم و کلی دلداریش دادم روکش هاش طبیعیه و تابلو نیست و بعدا که جشنت رد شد بیا درمان اساسی کن با ایمپلنت.


آی وی- کانال های دندون شماره ششِ مرد جوان بازو تتویی، به قدری کلسیفیه و بسته بود که فایل ده نیمه های کانال شکست. نفسم رو حبس کردم و با تقلا مسیر رو باز کردم و فایل بای پس شد ولی متاسفانه خونریزی کانال های دیگه بند نیومد و خشک نشد و مجبور شدم پانسمان کنم برای جلسه دوم، که مرد گفت مسافره به تهران و دیگه نمیاد به این شهر!! 

در لحظه لحظه ای که نامه ارجاع به دندونپزشک بعدی رو برای ادامه کار می نوشتم، حرص داشتم ازین که انقدر برای این دندون زحمت کشیدم و برای دندونپزشک بعدی هلو برو تو گلو شده!


وی- دخترک ماخوذ به حیا و درشت هیکل از جزوه و کتاب هایی که همیشه قبل از شروع شدن سانس ورزش دستش می گرفت، مشخص بود که هنوز دبیرستانیه. بالاخره بعد از چند ماه دلش رو به دریا زد و ازم پرسید: شما دندونپزشک هستین دیگه؟ - بله عزیزم! - دندون چند ساله است؟ کسی بخواد دندون بخونه باید چه خصوصیاتی داشته باشه؟

منم گفتم: شیش ساله است. باید بی رحم باشی، از خون ریختن خوشت بیاد! کار دستت خوب باشه، حوصله و اعصاب پولادین داشته باشی و ...

خندید گفت: حوصله ام نمیکشه پس!


وی آی- زن رو چند ماه قبل وقتی همراه پسرش بود، دیده بودم و صورت با لکه های خاکستری وسیعش به چشمم اومده بود. این بار برای خودش اومد. به نظرم لکه های صورتش کمرنگ تر شده بودن. توی شرح حالش گفت که لوسمی داشته و شیمی درمانی شده. بافت های دهانش زخم و ملتهب بودن بخاطر اثرات شیمی درمانی. با چه استرس و وسواسی قالب گیری کردم از دندونش، نهایت تلاشم این بود به لثه هاش نخورم و التهابشون رو تشدید نکنم. خیلی گناهی بود. :-(


وی تو آی- وارد کلینیک شدم و هُرم گرما توی صورتم خورد. مثل اینکه کولر خراب شده بود و منتظر تعمیرکار بودن. شر شر توی اون لباس ها عرق می ریختم و دستیارم پنکه رو جلوی روم تنظیم می کرد که صدای تعمیرکار از دریچه کولر شنیده شد: آبو بزنین! حالا موتور رو بزنین! 

موتور رو زد. انگار که طوفان راه افتاده باشه، از دریچه های کولر خاک بیرون زد و سرتا پای ما و زمین و یونیت با خاک یکسان شد. شروع به سرفه کردم. گوش هام میسوخت. اصرار داشتن شیفت رو کنسل نکنم ولی وقتی دیدم دستیار روی یونیت دستمال کشید و گِل شد، گفتم کار نمیکنم کنسل کنین و با سرفه شدید لباسم رو عوض کردم و برگشتم.


+ این سری خیلی کوتاه شد خاطرات، دو سه روز نوشتن رو به تعویق انداختم ولی قحطی ماجرا پیش اومده بود انگار. دوست نداشتم باز هم صبر کنم. نوشتمشون. این بار عفو بفرمایین! 


  • ۵۱۵
سین دال

خیلی هم عالی و خواندنی :)

 

مرسی ^_^
شارمین امیریان

ولی این کارا رو باید خونه باباش میکرد؟؟؟!!!

چقد بدم میاد از این طرز فکر! ایششش😒

من هم خیلی بدم اومد از این حرف. واسه شوهرشم قبلا عصب کشی کردم.
اریانه

ای بابا،چقدر تو زیباسازی ملت دست داشتی،دیگه باید بیان پیش تو بختشون باز شه..بهشون بگی عروس شدی،ماه شدی...

این بچه هایی که با کتاب همه جا میرن...،من از اونا بودم...تو سینما کتاب میبردم...

بازوهای تتویی هلو بود یا ادامه کار دندونش؟؟...کژتابی داشت...شفاف سازی بشه...

اولی رو فقط، دومی اماده بود بریجش :-))
اون یکی که انگشتر قشنگ بود که برعکس شد :-(
من هم به همین چندشی بودم! یادمه تو عروسی یه نفر فیزیک بردم بخونم! 
ادامه کارش دیگه، پانسمان رو برمیداره پر میکنه و پول یه عصب کشی کامل رو میگیره ازش

ربولی حسن کور

سلام 

جالب بودن خاطراتتون که به جای خودش

شماره گذاری با اعداد رومی را به این ترتیب ندیده بودم تا به حال

جالب تر بود

سلام دکتر
اکثر این مدل خاطراتم شماره گذاری هاشون خاصن، اعداد رومی، ترکی، کوردی، انگلیسی، ابجد و ... 
معلوم الحال

سلام

بلایی به سر من آوردید که از دندون و دندونپزشک میترسم. هر دندونپزشکی میبینم میگم نکنه این هوپ یا هوپ‌طور باشه و بعدا از من به عنوان کیس وبلاگیش یاد کنه :)) 

سلام
از دور که دیدی من رو ( پروفایل) رفتی دندونپزشکی دیدی منم فراااار کن :-))
فاطمه ‌‌‌‌

فک کنم منم باید بیام بهم یاد بدین چطوری از کنار ترمیم نخو رد کنم :))

 

عاشق شماره‌گذاری‌های این دسته از پست‌هاتونم :)

نخ باریک رو بردار و مقدار مناسب ببر ( حدودا ٣٠ سانت) بعد اروم با حرکت اره ای رفت و برگشت، از بین دندون رد کن. اگه با این روش رد نشد احتمالا یا دندونت پوسیده یا ترمیمش مشکل داره.

تموم شدن دیگه روش هام، باید دوباره پست بذارم گل ریزون روش های شماره گذاری پیدا کنم :-))
حامد سپهر

فکر کردم شماره ها ژاپنی هستن:))

یه پیشنهاد: یه مرکز مشاوره تحصیلی بزن خانوم دکتر، اونوقت فکر کنم نسل بعد دندونپزشک نخواهیم داشت:))

 

نه اعداد یونانی نوشتاری هستن!
:-))) چشم. خب حقیقت رو گفتم براش
معلوم الحال

نه بابا. فرصت نشد خوب ببینم. بخیل بودید :))

از قدیم گفتن هوپ دیده/گزیده از ریسمون سیاه و سفید میترسه

اگه این قضیه بلاک رو یادت رفت نمیره که :-))))
باشه معلوم خان باشه، باز دو روز دیگه میای سوال بپرسی
معلوم الحال

با اون خنجری که من خوردم محاله یادم بره. حتی اگه عکس کارت ملیتونم ببینم د:

به قول مهربان کبیر: دوستت رو به خودت نزدیک نگه دار، دشمنت رو نزدیکتر. من دارم میام سوال بپرسم که دشمنیم رو ثابت کنم. خخخخ

ای بابا ای بابا! لازم بود ولی توی اینستا بلاک نکردم دیگه! :-)))
یعنی قشنگ معلومه رفیق شفیق مهربانی! 
اریانه

از یه جاهایی اشاره میکنن یکی اینجا،روزشه...

روزت مبارک چپ دست...

باشد که سالها با دست چپت دندون ردیف کنی+_+

:-))))
نمیدونم چرا هر کی امروز بهم تبریک میگه خندم میگیره :-)))


ممنونم آریانه به هر حال :-**
مانا .

آخیش هوپ اگه بدونی وقتی ستاره ات روشن میشه چه خوشحال میشم :))

شما چه کوتاه بنویسی چه بلند خواندنی هستی جانم.

نخیرم! ستاره ام رو دیر خاموش کردی! دو روز پیش گذاشتم، باید آب دستتونه بذارین زمین بیاین اینجا :-)))) 
ممنونم تو هم پستات خیلی خوب و دلنشینن بی شوخی :-)
x

پیج امپراتور کوزکو رو دیدم 

عجب موجودیه این بشر °_O

 

خیلی عجیب غریب فحش میده :-)))))
واران ..

سلام

(اینم فقط بخاطر تو اول حرفام رو با سلام شروع میکنم :دی )

مرسی با شور و شوق و ذوق و حال خوب مینویسی :)

خوشحالم انصافا وبلاگتو میخونم و خوشحالم با یه خانوم دکتر مهربون و با صفا تو بیان آشنا شدم ^__^

خدا هم برای خانواده هم برای دوستان واقعی ات تو دنیای واقعی هم برای دوستان مجازی و همه اهالی بیان تو /شما رو حفظ کنه !!

 

 

+

شما بنویس کم باشه هم ما میخونیم چون حالمون رو خوب میکنی :)

درسته دیر اومدم پستتو خوندم ولی میخونمت در هر حال :)

 

در کل مرسی که هستی ❤

و مرسی که مینویسی 🙏❤❤❤

 

 

++

با تاخیر خیلی زیاد هم روزت مبارک 🌼🌸

 

 

سلام عزیزممم خوب کاری میکنی :-))
مرسی از تو بخاطر کامنتای همیشه حال خوب کنت گیانکم :-**
عرفان ...

میدونستید برای نوشتن اعداد هر پاراگراف در پست های مختلف خلافیت نشون میدید؟ :D

بله! ولی این اعداد ترکیبی از خلاقیت خودم و دوستان وبلاگیه. مثلا این شماره رو جناب اردکانی پیشنهاد کردن من تغییرش دادم و گذاشتم :-)
شما همون عرفانی هستین که قالب وبلاگ طراحی میکرد؟
ماوی.

چهار رو که خوندم داغِ دلم تازه شد. دندونمو دکترم تو تهران عصب کشی کرده بود به چه زیبایی، ولی دیگه نتونستم درمانمو اونجا ادامه بدم یه دکتر دیگه اینجا که کم تجربه تر بود(دندونپزشک طرحی) خیلی بد پرش کرد و امکان نداره چیزی بخورم و زیرش چیزی نره و همه جا و همیشه تو کیف و جیبم یه نخ دندون همرام دارم!  حس می کنم قراره بقیش هم پوسیده شه. :((

البته دندون سختی بود و به عبارتی دندونمو به فنا داده بودم و می دونستم کار هر کسی نیست ترمیمش، چون یه گوشه‌اش شکسته بود کامل و طبق گفته ی پزشک قبلیم نیاز به جراحی داشت، ولی قبلش از دندون پزشکه پرسیدم که واقعا می تونه از پس پر کردنش بر بیاد یا نه؟ و اون گفت آره میتونه ولی نتونست:(

بعد حالا این دندونپزشکه خیلی گوگولی بود و مشخص بود به خاطر تازه کاریش هوله و استرس داره یکم، به خاطر گوگولی بودنش حتی نتونستم اعتراض هم کنم تشکر کردم اومدم خونه :))

 

پ.ن: ماوی و دندانپزشکان در سالی که گذشت :دی

خب دختر خوب یا برو بده درستش کنه دکترت یا پیش فرد دیگه ای برو که تراش روکش بخوره دندونت تا نشکسته.
عزیزم :-))) خدا میدونه من واسه چند نفر گوگولی بودم! البته من گوگولی نیستم گرگ بارون دیده شدم :-)))
عرفان ...

نه متاسفانه، روزی که من وارد بیان شدم، ایشون یک سال پیش رفته بودند :(

درسته، چون دیدم توی زمینه کامپیوتر هستین گفتم شاید همون عرفان سابقین. :-)
به خودت ایمان داشته باش،
تو قوی ترین شخص زندگی خودت هستی ؛)
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan