گُلهای گُلم...

  • ۱۵:۵۸

اسپری اسبق اَتَک رو که الان پر شده با آبجوش سرد شده، دستم می گیرم و با فاصله به شیش تا، نه نه پنج تا گلدونم می پاشم. هنوزم نتونستم با جای خالیِ گلِ برگ-قاشقیم کنار بیام. روزی که همراه با آگلونما خریدمش، خوشحال بودم که انقدر سبزه و برگ هاش ضخیمن و به نظر نازک نارنجی نمیاد. جفتشون رو گذاشتم روی میز کوچیکی که با فاصله از ایوون گذاشته بودم. کنار گلدون پتوسی که دوستم عیدی برام فرستاده بود و هم چنین سه تا کاکتوس آگاوی که بابا گیاه اصلیش رو از مامان بزرگه گرفته و توی چند تا گلدون پخششون کرده بود و عشق به نگه داری از گل های آپارتمانی رو در من ایجاد کرده بودن.

فروشنده بهم قرص جوشان سبزی رو داد و گفت: دو هفته یه بار توی آب حل کن و بهشون بده و من خوشحال از اینکه چه مامان خوبی بشم. 

تا اینکه یکی دو تا از برگ های پایینیِ آگلونما شروع به زرد و خشک شدن کرد و قلب من خون شد تا فهمیدم بعد از هر جا به جایی مکان این مسئله طبیعیه، ولی بعد از یک ماه بالاخره شروع کرد به رویش برگ های جدیدِ سفید رنگ که نهایتا سبز میشن و خیالم از بابتش راحت شد. 

اون مدت نهایت تلاشم این بود آهنگ های قشنگ به خوردشون بدم تا نشنون دارم قربون صدقه برگ قاشقی میرم؛ مخصوصا آگاوها حسودی نکنن که به تازه واردهای سوسول بیشتر اهمیت میدم. 

 گذشت تا اینکه یه روز بیدار شدم فهمیدم شاخه ای از گل محبوبم، قهوه ای و خم شده. ترسیدم. سریع سرچ کردم و فهمیدم که از گرمای هوا زده به سرش و بچه ام تشنه است. با هول و ولا گلدون رو گذاشتم توی تشت آب تا بهوش بیاد ولی نیومد. بدتر شد. وقتی با غم زیاد گلدون به دست به مغازه آقای فروشنده رفتم، بی توجه به ناراحتی من خندید و گفت: خانوم! ریشه گل گندیده، چیکار کردی؟ قارچی شده. این پودر ضدقارچ رو بگیر ببر حل کن توی آب گل هات و از بقیه شون یه مدت جداش کن. 

بعد تند تند همه شاخه های قهوه ای و پلاسیده رو کند و گلدون لخت و تک شاخه ای رو واسم باقی گذاشت. دلم نمیخواست نگاهش کنم ولی حواسم بهش بود که هیچ واکنشی به تیمارم نشون نمیده. گل های دیگه ام می شکفتن و برگ تکون می دادن برام که: مامان ما رو هم ببین، منم دست نوازش به سرشون می کشیدم که حواسم بهتون هست قشنگام، اما با غم اون یکی بچه چه کنم؟ 

نفس های آخر برگ قاشقیم دو روز پیش بود. تک شاخه که ماه آخر به زورِ نخ دندون به چوب بسته شده و سرپا بود، بیشتر نتونست دووم بیاره و سیاه شد و افتاد. دو روزه دارم با خودم کلنجار میرم که گلدونش رو خالی کنم و قلمه های جدید برگ قاشقی رو از مامان بزرگه بگیرم و جای خالیش رو پر کنم ولی هنوز دلم نمیاد. حس اون زنی رو دارم که توی یکی از اپیزودهای "خانه کوچک" همراه شوهرِ خشنش یک خواهر و برادر یتیم رو به فرزندی قبول کردن تا جای خالی دختر فوت شده اش رو پر کنن.

آخ...


پی نوشت: چند روز اخیر کامنت های خصوصی از افرادی که وبلاگ ندارن، داشتم. عزیزان من هیچ جوری نمیتونم به کامنتتون جواب بدم. حتی اگه برام ایمیل گذاشته باشین. 

  • ۳۶۳
آبان ...

می دونی غم ادم دنبال بهانه است که خودش نشون بده 

ادم های از جنس ما غصه پژمردن یه گل میکشن 

اون وقت ادم ها عضه دل هایی که شکوندن را حس نمی کنند 

یه گل تازه بگیر ...باور کن که اخر جوانه خواهد زد ...امید 

:-(
چقدر جملاتت سنگین و واقعی بودن

باید برم دنبال شبیهش.
مونا

سلام....من هم از اینکه جانور یا گلدانی در خانه ام از بین برود غمگین می شوم...به خاطر همین تا سال ها حاضر به ریسک نگهداری شون نبودم اما حالا که مادر شدم انگار اعتماد به نفس!پیدا کردم و دستم به قول قدیمی ها سبز شده...قاشقی گیاه جان داری است گلدان کوچکی داشتم و بعد خیلی بزرگ شد و چندتایی قلمه گرفتم ازش تعجب می کنم چطور قارچ زد به ریشه اش؟؟؟

سلام :-)
من هم ریسکش رو قبول نمیکردم هیچ وقت تا اینکه توی عمل انجام شده قرار گرفتم و بهم گلدون ها رو دادن.
همین که مقاوم بود و کامل خشکید، حرصم رو درمیاره :-(
مامانی ...

عزیزمممممم...

چقدر لطیف و پر از احساس❤️🌿❤️🌿

ممنون مامانیِ واقعی :-)
x

وی «هوپ» از مادران دلسوز روزگار بود .‌‌.

آری آری ولی گذاشت بچه اش از دست برود :-(
غ ز ل بانو

آخی عزیزم

گل رو نباید میذاشتی تو تشت آب :)

ولی اینا همش تجربه است که آدم وقتی یک گلی میخره همون اول در موردش بخونه

منم یک گل سه دمبی دارم که عاشقش شدم و خریدمش اما نفهمیدم چی شد خراب شد

امروز نگاش میکردم و می گفتم کاش در موردت خونده بودم شاید سالم میموندی

نفسای آخرشه

انا دوباره ازش میخرم :)

سرچ کردم نوشته بود وقتی فلان علائم رو داره ینی تشنه است! مشکل من اینه که میخواستم علمی پیش برم :-/

سه دمبی؟! راستش سرچ کردم هیچ گلی رو نیاورد
ربولی حسن کور

سلام

من که با این کار و شیفت و ... عملا فرصت وررفتن به گل و گیاهو ندارم و همه زحمتش روی دوش آنیه

سلام
آره منم حواسم پرت بشه به کارم و یادم بره گل هامو میفهمم پژمرده شدن.
یاسی ترین

ای جانم همونقدری که نگهداری گل‌ها لذت بخشه، خشک شدن و خراب شدنشون ضدحاله ☹ غصه نخور دوست من...

دقیقا، جون آدمو خارج میکنن انگار

چش :-*
نرگس

منم با قاشقی عزیزم همین حال رو تجربه کردم. خیلی ناراحت کننده بود وقتی دیدم چه راحت از دستم رفت. الان تمایلم بیشتر به پتوس و حسن یوسف هست که باوفاتر و راحتتر هستن. ولی هنوز دلم قاشقی قشنگم رو میخواد.

عه شما هم؟ :-(
پتوس واقعا راحت تر پرورش پیدا نمیکنه ولی به قاشقی نمیومد انقد سوسول باشه.
غ ز ل بانو

نخندیا :)))))

خواب بودم وقت نظر دادن املاشو غلط نوشتم

سدوم

:)))

از من تو لینک زیر هستش

خیلی عاشقش بودم ولی بلد نبودم مراقبت کنم

https://wisgoon.com/pin/27873920/

اما چشمم دنبالشه هنوز

ببین در استفاده از روش علمی زیاده روی کردی :))

گل توی تشت آب بمونه خراب میشه

مگر گلی مثل نخل مرداب

ولی با اینکه الان ناراحتم خندیدم به کامنتت :-)))))
گل قشنگیه. :-)

نه فقط یه ربع گذاشتم تو تشت آب که باعث شد کلش بگنده :-//
آتنه

آتنه هستم،یه قاتل بالفطره!

احساساتتون رو دیدم یه لحظه حس کردم چه قدر جانیم،کاکتوس رو یه هفته میتونم زنده نگه دارم...

 

منم با آگاو شروع کردم، دیدم جون سختن اعتماد به نفس گرفتم :-))
ترمه

سلام

من هم قدیما از اون دست خشک‌ها بودم، اما نترسید با تجربه دست تون میاد که چه کار کنید، معمولا وقتی سرچ می‌کنید علایم کم آبی و پر آبی، پرنوری و کم نوری خیلی شبیه هست. با تجربه دست تون میاد.

اما در مورد قاشقی و کلا گوشتی ها، بیشتر پرآبی از بین می‌بردشون تا کم آبی، حتما یه سیخ کباب چوبی تو خاک داشته باشید، با اون تست کنید اگر عمق ۲ سانتی خاک خشک بود، آبیاری کنید، قاشقی هفته ای یک بار کافیه براش.

اگر هم دیدید مشکل پیدا کرد، سریع یک شاخه یا حتی یک برگش رو جدا کنید و مستقیم توی خاک مرطوب بگذارید بعد از دوهفته این قلمه جدید کاملا میگیره.

اگر بیرون فضایسایه و خنک دارید، اونجا هم دوام میاره و گل میده حتی.

سلام ترمه جان
واقعا ممنونم واسه راهنمایی جامع و کاملت.
قلمه جدید رو بگیرم حواسم بیشتر بهش خواهد بود.
مترسک هیچستانی

هرچند اندازهٔ حیوونا نمی‌تونم با گیاها ارتباط برقرار کنم ولی خب، حستو می‌فهمم...

امیدوارم روزی بتونم با حیوونات هم ارتباط بگیرم و این ترس مسخره رو بذارم کنار :-)

bb b

سلام گل قاشقی به آبیاری چندانی نیاز نداره و ریشه بسیار حساسی نسبت به آبیاری داره

هروقت شل و بی حال شد آب میخواد

ایشالا این تجربه های تلخ دیگه تکرار نشه براتون

مشکل اینه هفته ای یه بار آب میدادم که یکی از شاخه هاش قهوه ای شد و ترسیدم گذاشتم تو تشت آب یک ربع و مشکل بدتر شد :-(
ممنونم
غ ز ل بانو

:)))))

 

🤣🤣
bb b

قهوه ای شدن اکثرا علامت قارچی شدن ریشه و ساقه ست 

کم آبی خودش رو با خشک شدن حاشیه و سوختن نوک برگها نشون میده

یه گروه گل و گیاه تو تلگرام هست که یه خانم مهندس جواب مشکلات گل و گیاه افراد رو میده اگه خواستین خصوصی میفرستم براتون

ممنونم از اطلاعاتتون
بله مرسی بفرستین لطفا
یک وبلاگ خوان

سلام تصوری که از چهره و چشمات داشتم چقدر متفاوته از این عکست. چشم و ابروی مایل به مشکی. چهره ای جوان و سری پوشیده. قلمتون پابرجا 

سلام :-)
ولی من چند جا گفته بودم چشم مشکی نیستم.
مرسی از حضورتون 
یک وبلاگ خوان

سلام. منظورم از جوان این نیست که جوون نیستین ها اما فکر میکردم هنوز همون هوپ چهار پنج سال پیش بیست و دو سه ساله هستین. مدت زیادی هست نخونده بودم شما رو. 

خلاصه عرض کنم خدمت شما که تا حالا پیش نیامده کسی از وبلاگ نویسایی که دیدم متفاوت از تصوری باشه که ازشون داشتم اما شما چقدر متفاوتید . ولی باز هم  با عکس یک چشم که چیز زیادی مشخص نیست. 

 

 

سلام دوباره
نه دیگه گذر عمر روی همه تاثیر داره.
خب مسئله اینجاست به طور مداوم دنبال نکردین من رو وگرنه کسی تعجب نکرد غیر از شما. :-)))
درسته از روی چشم نمیشه تشخیص چهره داد.
به خودت ایمان داشته باش،
تو قوی ترین شخص زندگی خودت هستی ؛)
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan