هر کدوم از ما یه جور نگران بعدشه

  • ۲۳:۴۴

گذشته از اینکه از همون دور وقتی طرف رو دیدم، منقبض شدم و توی دلم به خودم و اون زنی که به زور توی باشگاه شماره ام رو گرفت، فحش دادم؛ درک نمی کنم چطور کسی از دختری که سال ها تلاش کرده برای کسب مهارت های مرتبط با شغلش و قطعا قبول نمی کنه خونه نشین بشه، درخواست آشنایی می کنه و بعد زل می زنه توی چشم هاش و میگه: (( وظیفه ی اصلی زن خونه داری و تربیت فرزندانه! حالا کار هم خواست بکنه، "پارت تایم" فقط. وظیفه شوهره که خرج خونه رو بده. زن اولویتش باید این باشه که محیط خونه رو دلپذیر کنه. ))

خیلی جلوی خودم رو گرفتم که محترمانه جوابش رو بدم و یکم از چاییم رو بخورم و بگم: من دیگه حرفی ندارم و زود ترکش کنم

ایشالا که متوجه نشد که من نصف حرف هایی که می زد رو لابه لای سر و صدای کافی شاپ نمی شنیدم و الباقی هم حواسم پرت دندون های فاصله دارش بود و توی مغزم داشتم آنالیز می کردم که فاصله بین سانترال ها (دندون شماره یک) رو که بستم از سمت دیستال هم کمی از فضای بین یک و دو رو  بهشون میدم و به همین ترتیب تا پره مولرهاش ( دندون ٤-٥) پیش میرم، فک پایینش ولی اوضاع بهتر بود فقط بین یک ها فاصله بود


* عنوان یک قفس از شادمهر
  • ۶۴۵
مُسـافِــــ ـری ا‌ز دِیـــارِ بِـــــی کَسِیــ

/.....؟|

مشکلی براتون پیش اومده؟!
منتظر اتفاقات خوب (حورا)

خب واقعا قبلش تحقیق نمی‌کنه طرفش دندان پزشکه؟! حالا نه اینکه اگه شغل دیگه‌ای بود مسئله‌ای نیست! ولی بعضی مشاغل هستند که مطرح کردن چنین مسئله‌ای به نظر خیلی خنده‌دار میاد!

می دونست من دندونپزشکم :-/
اصلا شاخ دراورده بودم از حرفاش و با خنده عصبی میگفتم نظرم با شما مخالفه
صخره نورد

بعضی ها هنوز تو دنیای خودشون گیر افتادن و نمیدونن تو دنیا چه خبره!

نه اتفاقا از جامعه خوب خبر داشت ولی تعریف زن ایده ال از نظرش با من متفاوت بود. 
شهـــ ـــرزاد

چه غلطای اضافه! یکی باید توجیهش می‌کرد از یه دندانپزشک درخواست ازدواج کرده نه یه خانم قِری :)))

ببین خانوم قری رو خوب اومدی :-))))
خندیدم کلی
مهدی ­­­­

خیلی بدم میاد. یه چیزا و سنت هایی رو دنبال میکنیم که اصلا معلوم نیست از کجا اومده و برای چه زمانی و چه شرایطی بوده. 

خیلی از دوستهای من توی رشته های دیگه وقتی ازدواج کردن و بچه دار شدن شغلشون رو رها کردن. 
من اصلا این روند رو نمی پسندم و اصلا تواناییش رو ندارم
فامس

سلام

 اوج اعتماد به سقف.... مردای. ایرانی هستن دیگه  البته  از این نوع منظورمه نه همه... 

فقط فوکوس رو دندوناش

🤣🤣🤣

سلام
تقصیر من بود چون اون زن واسط شرایطش رو توضیح داد و من گفتم ترجیحم اینه طرف توی حوزه کاری خودم باشه، زن اصرار کرد و توی رودربایستی شمارم رو گرفت. ولی وقتی مرد شرایط کاریش رو توضیح داد من دیدم واقعا طرف یه فرد بازاریه نه مهندس. مسلما دیدگاه های یک فرد بازاری یه زن خونه داره نه کسی که پا به پاش توی جامعه است.

نمیدونی چقدر روی مخم بود 😖
معلوم الحال

حالا با تفکرات دوره تیروکمون این یارو کاری نداریم

منتهی از شما دندونپزشکا باید ترسید :| یعنی بقیه دخترا تمرکز و توجهشون روی کفش و خط اتو و نمیدونم مدل مو و چه چه هست، شماها علاوه بر اونا دندونای طرفم ورانداز میکنید. نه تنها جلویی ها که تا دندون 7 و 8م چک می کنید :| خدا صبر بده!

دوره تیر و کمون :-))
اتفاقا حواسم علاوه بر دندون هاش به این بود که بنده خدا ده سال پیرتر از سنش میزنه و بیشتر نقش پدرم رو خواهد داشت تا همسرم! ولی تیپش بد نبود. 
دیگه دیگه :-))
علی علوی

نامفهوم بود ! 

دقیقا کجاش؟
او ته آ رویای واقعی

من البته با حرفش موافقم.( منظورم کار پارت تایمه که گفتی ن کار نکردن) ولی به این شرط ک این صداقت باشه توش. یعنی مسیری برای جلوگیری از کار تو آینده نباشه.اخه خیلی ها ک این حرفو میزنن بعد ازدواج کلا مانع میشن و متاسفانه تو اطرافیان دیدم...حالا اون بیچاره ک ۶ سال جون کنده باید بشینه خونه!

اما بنظرم این ایدئولوژی شرف داره ب پسرایی ک حس میکنن زن باید خرجشون رو بده!! یا اکثرا تو شغل ماها بخاطر درآمدمون میان جلو...

ولی واقعا برا منم سواله!برای خودم چندین بار پیش اومده گفتن میخواید کار کنید در آینده؟! منم موندم شعور طرف در اندازه ای هست که جواب بدم اصلا یا نه؟! چی رو باید براش توضیح داد واقعا؟ تمام سالهایی ک درس خوندم و از خوشی هام گذشتم حتا تو دبیرستان میاد جلوی چشمم:/

فقط میشه برای شفاشون دعا کرد

ببین من دوره دانشجویی فکر میکردم دو تا سه روز در هفته میرم سرکار. ولی الان واقعا نمیتونم. کارم جزئی از شخصیت منه.
 ٥ روز هفته کلینیکم بعضی روزها دو شیفت و اکثرا تک شیفت. ولی همون تک شیفت ممکنه عصر باشه و تا ده شب خونه نباشم. 
من از بچگیم به عشق دکتر شدن شاگرد اول بودم. از سال دوم دبیرستان جدی خودمو برای کنکور اماده کردم. کلی توی دانشگاه درس خوندم. دو سال رفتم طرح. الان هم انقدر دارم تلاش میکنم که دکتر بهتری بشم. دقیقا چرا باید بعد از این همه تلاش کار پارت تایم داشته باشم؟
مسلما بعد از ازدواج و مادر شدن کارم کمی سبک تر میشه ولی کسی که منو می پذیره باید اینو هم قبول کنه که من توی همه مهمونی های فامیلیش نمیتونم شرکت کنم. همیشه ناهار گرم نداره و باید خودش همپای من توی کارهای خونه کمک کنه و حواسش به بچه ها باشه. تامام
اونایی که واسه پول میان سراغمون که هیچی

دُردانه ⠀

واقعا اینا اگه دنبال همچین زنی‌ هستن چرا میان سراغ امثال تو؟

ببین نسرین خیلی جلوی خودمو گرفتم بهش نگم با چه رویی خواستگاری من اومدی؟
پا ییز

خوب البته و انصافا حرف بدی نزده خانم متخصص قلبمون هفته ی پیش داشت به آقای دکترمون می گفت ما نه همسرهای خوبی هستیم نه مادرهای خوبی. 

کاش یک مردی هم از من خوشش می اومد و این را بهم میگفت :(

خوب من هم که توی پستای اخیرم گفتم همسر خوبی نمیشم. ولی به نظرم واضح بود که من با وجود این شغلم خونه نشین نمیشم و درخواست این فرد کاملا غیر منطقی بود. 
کجا خوشش اومد بابا؟ دفعه اولی بود منو می دید. از همون اول به نظرم اصلا بهم نمیومد و به دلم ننشست واسه همین در جواب سوالاش کلی چرت و پرت تحویلش دادم. عمرا از من خوشش اومده باشه که خداروشکر :-)
دُردانه ⠀

اونجا که گفتی دندوناشو بررسی می‌کردی،

یاد وقتایی افتادم که تو پیام‌های متنی فکر اینم که چرا طرف نیم‌فاصله بلد نیست یا چرا رعایت نمی‌کنه و تو گفت‌وگوی حضوری هم دنبال کشف تفاوت‌های زبانی یا لهجه‌ای می‌گردم و به کاربرد ضمیر و شناسه‌ها و نحوهٔ خطاب و آغاز و پایان جمله دقت می‌نمایم :)) :|

:-)))
ببین من خیلی دوست دارم نیم فاصله رو رعایت کنم ولی ٩٩/٩ درصد پستامو با گوشی می نویسم و توی گوشی به راحتی لپ تاپ نیست. منو عفو کن :-))
تفاوت زبانی و لهجه؟ یا خدا اینطوری که وحشتناک تره که
دُردانه ⠀

اگه ولتمترم داشتم چند تا سیم وصل می‌کردم بهش مقاومت و ظرفیتشو اندازه‌گیری می‌کردم :))

اینو دیگه نمیشه کاری کردها! 

ولی یه چیزی بگم؟ مشکل من با تک و توک خواستگارهای نخبه ام که مهندس های شریف بودن این بود که حس میکردم دنیاشون صفر و یکه و ذهنشون به شدت مهندسی شده است. یعنی نه که ایرادی داشته باشن ها ولی حرف مشترک پیدا نمیکردم باهاشون
گندم بانو

احتمالا تو رو بهش معرفی کردن که بیاد پیشت دندوناشو درست کنه؛ این اشتباهی فک کرده باید خواستگاری کنه!! :)))))

حالا میخوای شماره‌تو بده منم دو سه تا آقای دندون خراب سراغ دارم بفرستم پیشت با هم چایی بخورین! :دی

نه بابا! طرف خیییییییلی پولدار بود! :-// 
اصلا تو فازش نبود وگرنه که درست کرده بود قبلا. 
اگه فازشون با من شبیهه که بدم شماره رو. :-))
شیوا

ما هیچ ما نگاه :|

چرا تموم نمیشن این حرفا واقعاااا ؟؟؟متنفرم از اینکه بعضیا برا خودشون میبرن میدوزن و میگن وظیفه اصلی زن خونه و خانوادس خب چرا نمیگن وظیفه اصلی همه اعضای خانواده ارامش خانوادس ...

من هم بهش گفتم وظیفه زن و مرد به یک اندازه تلاش برای آرامش خانواده است نه صرفا زن
دُردانه ⠀

من با اون صفر و یکیا راحت‌تر ارتباط برقرار می‌کنم تا هم‌کلاسیای ارشدم. دنیام شبیه دنیای اوناست تا اینا :))

اگه هم‌استانی و هم‌زبان باشن دقت می‌کنم ببینم لهجه‌هامون چقدر متفاوته دیگه :)) 

اصلا نمیدونم شریف چه میکنه باهاتون آخه؟ :-))) من واقعا نمیتونم کنار بیام. بیشتر با حوزه علوم پزشکی راحت ارتباط میگیرم.
آهااان آره دیدم توی پست هات این مسئله رو
موژان

هوپ جدیدا یه پستایی میذاری‌که من وقتی میخونمشون نمیتونم جلو خودمو بگیرم کامنت نذارم!!

نظر من اینه به جای فوکوس رو دندوناش‌ فوکوس میکردی ماگزیلا و مندبیلشو میاوردی پایین :/

خب خوبه که! مگه اینکه مجبورت کنم کامنت بذاری!
امممم، آخه آدم محترمی بود موژان، فقط حرف هاش حرص درار بود!
مُسـافِــــ ـری ا‌ز دِیـــارِ بِـــــی کَسِیــ

نچ

نرگس بیانستان

 اصلا هوپ مگه تو چند سالته؟؟؟

 

امیدوارم خیر برات پیش بیاد در همه حال

هیش وقت سن یه خانم رو نپرس! هیش وقت.
چطور؟
مرسی عزیزم
🔹🔹نیلگون 🔹🔹

میگم از دندوناى این یارو گذشته،نسل اینجور مردا هم داره تموم میشه ها.الان اکثر پسرا دنبال زن شاغل میگردن که خرجشونو بده :/

 

این طرف تحصیل کرده هم بود ولی شاید چون شغلش آزاد (بازاری) بود و درآمد خوبی داشت، چنین دیدگاهی داشت! :-//
رهگذر

سلام 

واقعا درسته هرکی یجور نگرانه

سلام 
به نظر من یه بار دیگه توی چند ماه آینده محترمانه پیشنهادتون رو تکرار کنین، بپرسین شرایطش عوض شده یا نه؟ اگه گفت نه دیگه به هیچ وجه اصرار نکنین. چون حس آویزون بودن به طرف میدین. 
هم ممکنه با شما حال نکرده باشه هم ممکنه فعلا شرایطش رو نداشته باشه و هم ممکنه کس دیگه ای توی زندگیش باشه.
🔹🔹نیلگون 🔹🔹

خب راستش من هم تا حدودی با دیدگاهش موافقم :/ شایدم چون خودم بازاری ام جنبه ی خوب حرفاشو میبینم.

اگه از نظر اخلاقی و عاطفی و مالی و اینا خوب باشه،خوش بحال زنش.

بخوره بخوابه بریزه بپاشه مسافرت بره زندگی کنه،اگه دلش خواست یه کار پاره وقتی هم داشته باشه!دیگه چی میخواد ازین زندگی😁😁😁

خب ببین کلید حرفت که باعث رضایتت شده همینه: خودت بازاری و شغل آزاد هستی.
چنین فردی باید اونقدری درایت داشته باشه که خواستگاری پزشک ر دندونپرشک نره!
مرد خوبی به نظر می رسید. البته من کمتر از نیم ساعت صحبت کردم باهاش. به من نمیخورد به هیچ وجه. 
من با خط آخر کامنتت مشکلی ندارم ولی با کار پاره وقت چرا
** سیلاک **

تقریبا اکثر دخترهای تحصیل کرده و موفق یکی دوتا از این خواستگارهای رو اعصاب دارن .. من هم شبیه این قضیه برام پیش اومده برای دوستام هم بوده همچین کیس هایی که دوست دارند همسر تحصیل کرده و خونه دار داشته باشن 

من اولین بار بود چنین کیسی داشتم برای همین انقدر عصبی شدم. 
ولی یکی از دوستای خیلی مذهبی و پزشکم که طبعا خواستگارای خیلی مذهبی داره، میگه نود درصد خواستگاراش با کارش مخالفن!!
خب همسر تحصیل کرده میخوان؟
اییییین همه دختر اماده به ازدواج لیسانسه که شغل مناسبی ندارن و ترجیح میدن خونه دار باشن، درک نمیکنم چرا میخوان همسر شاغلشون رو از کار بیکار کنن؟!
🔹🔹نیلگون 🔹🔹

کاملا باهات موافقم.این جریانات با توجه به شغل  و موقعیت هرکسی فرق میکنه.

در مورد این ادم که میگی بهت نمیخورد و خب این یعنی بحثش کاملا تموم شده ست.

ولی اگه بهت میخورد و ازش خوشت میومد،حاضر بودی مثلا سه روز در هفته بعدازظهرا بری مطب و برگردی خونه؟یا تحت هر شرایطی میخوای فول تایم کار کنی؟

دقیقا شغل و موقعیت افراد متفاوته.
ببین شاید اینکه اصلا به دلم ننشست باعث شد تا این حد بهم بربخوره حرف هاش!!
خب این آقا اصلا با شیفت عصر من مخالف بود، در صورتی که واقعا مجبوری بعضی وقتا شیفت عصر بری بخاطر یک سری از بیمارها اعم از شاغل یا محصل و دانشجو. سه روز در هفته کمه برای من. شاید حاضر میشدم هر روز برم سرکار ولی تک شیفت، و دو شیفت نرم!
شارمین امیریان

سلام.

 

هوپ میشه من یه کم از اون آقاهه دفاع کنم؟! یه امان نامه بنویس تا بگم!

 

اولا خیلی دخترها هستن با شرایط من و تو، که جون کندن برای درس خوندن و رسیدن به یه شغل ایده آل و موقعیت خوب، ولی همین که شوهر پولدار می بینن همه چیز یادشون میره و طرف رو دو دستی می چسبن و همه رو به شگفتی وامی دارن. رو پیشونی هیچکدوم هم چیزی ننوشته. اصولا به نظرم تو خواستگاری، دو طرف باید شرایطشون رو مطرح کنن ببینن پذیرفته میشه یا نه. حالا ممکنه شرایط اون، از نظر تو به عنوان یه خانم دکتر خیلی وقیحانه باشه! ولی یه خانم دکتر دیگه بپذیره.

 

دوما همین که شعور داشته از اول خواسته ش رو گفته شرف داره به خیلی ها که اولش همه چیز رو باب میل طرف اکی می کنند بعد که خرشون از پل گذشت یهو ابلیس درونشون شروع به کارشکنی می کنه و میزنن زیر همه چیز. 

 

سوما (اینو به طور کلی میگم) به نظر من جلسه خواستگاری برای قضاوت کردن طرف مقابل نیست که بگیم وای چرا این طرز فکرش این جوری بود و از این حرفها. برای اینه که ببینیم آیا طرز فکرهامون به هم می خوره یا نه. خوب بودن یا بد بودن مطرح نیست. به هم اومدن یا نیومدن مطرحه. اون آقا دیدگاهش در مورد زن زندگی این بوده و اون قدر باشعور بوده که مستقیما گفته (حالا شاید بد گفته ولی همین که گفته هم جای شکر داره). به نظرم درست نیست بشینیم بگیم وای چقدر عهد بوقی فکر می کنه و از این حرفها. هر کس دیدگاه و نظرات خودش رو داره و با همونا زندگی می کنه و مهم اینه که یه نفر مث خودش رو پیدا کنه.

 

چهارما منو نزنیا ولی یهو یاد اون آقای دکتر روانشناس معروف شهرتون افتادم و شرایطش! به نظرم اگه مجبور بودی از بین این و اون یکی رو انتخاب کنی، گزینه این پست خیلی مناسبتر از اونه =) الفرااااار

سلام خانم دکتر روان شناس
عزیزم راحت باش، این پستی که نوشتم واسه این نبوده که همه بیان تاییدم کنن که، میخواستم نظرات بقیه رو متوجه بشم.

اولا واقعا چنین دخترهایی رو درک نمیکنم. چنین افرادی فقط برای اسم دکتر بودن و شوهر پولدار پیدا کردن انقدر به خودشون سختی دادن؟! واقعا درکشون نمیکنم

دوما کاملا قبول دارم که مرد خیلی محترمی بود. ولی اصلا به من نمیخورد و چقدر خوب که همین اول گفت هر چند اگر نمیگفت هم چون به دلم اپسیلونی ننشسته بود باز هم ردش میکردم! :-))

سوما باز هم کاملا قبول دارم حرفت رو.

چهارما میام میزنمت ها! :-))))) 
ببین این پسره ٦ سال کوچیکتر از اون آقای دکتر بود، ولی بی اغراق ٦ سال بزرگتر از اون میزد. همین مسئله خیلی توی ذوق من زد از همون اول!
x

هوپ !

دیروز با یه خانمی رو به روشدم , عروسش پزشک متخصص بود !

ناراحت بود که زندگی پسرش با یکی دو تا بچه زندگیشون داره می پاشه ! چرا ؟! چون خانم به بهانه ی این که درس هایی که خونده یادش نره میره سر کار گااااااهی !!!!

 

چشمشون کور ! دندشون نرم! وقتی با لقب دکترررر عروس انتخاب میکنن بفهمن اون ادم فقط پرستیژ نداره مشغله ی زیاد هم داره .... وقتی بهترین سال های عمرش رو در حال درس خوندن و تلاش و استرس بوده نباید انتظار عروسای 100 سال پیش رو ازشون داشته باشی .... نباید انتظار داشته باشی یه ادم بله قربان گو رو به روت باشه که هیچ حق فکر و انتخابی به خودش نمیده. .... 

 

 

 

 

گاهی میره سرکار؟!! یعنی همون گاهی رو هم نره؟ چرا همچین افرادی از همون اول عروس خونه دار نمیگیرن آخه؟ درکشون نمیکنم.
این آقا هم میگفت ما مرتب مهمونی فامیلی داریم و شلوغه و این اوضاع. من گفتم به غیر از اخر هفته ها وقت دیگه ای نمیام مهمونی! و ترجیحم اینه با دوست هام بیشتر بگردم تا با فامیل :-))
نرگس بیانستان

آیا دلت میخواد منو بکشی ؟😂😂😂😂

بلی به صورت کامل!! طبق اونی که همون اولا ازت پرسیدم فکر کنم دو سال کوچیکتر از منی دخترم
قاصدک سرگردان

من برای آدم‌هایی با چنین تفکری، فقط می‌تونم از تهِ تهِ تهِ دلم متاسف باشم. کار دیگه‌ای از دستم بر نمیاد D:  

 

به نظرم کامنت شارمین رو بخونین.
او ته آ رویای واقعی

همه حرفاتو قبول دارم و منم سختی هاشو کشیدم و میدونم چی میگی.اصن واسه همین مسئله درک شدن اصرار دارم طرق مقابلم برای تحصیلش زحمت کشیده باشه ک بفهمه این حس رو.

منظور منم همینی بود ک گفتی. دوست دارم کار کردن یا نکردنم انتخاب خودم باشه نه اجبار همسر!

بعضی ها با وقاحت دودوتا چارتا میکنن و روی درآمد دختر حساب میکنن بعدم انتظار دارن با بچه همچنان دو شیفتی ک گفتی کار کنه. روی صحبتم چنین افرادیه

وای من هم حرفم همینه: طرف واسه تحصیلاتش زحمت کشیده باشه! درک این مسئله برای خیلی ها غیرممکنه. نمیگم فقط ما زحمت کشیدیم ها نه! در کل میگم.
اینکه برای زن عقل و شعور قائل باشن و اجازه بدن خودش تصمیم بگیره، نشونه ی فهم و شعور خود طرفه. 

حرف اونا رو نزن که زیاد داشتم این مدلی! 
موژان

میدونی خارج از شوخی

میخوام یه اعترافی بکنم

راستش من کابوسم نشستن تو خونه و کارنکردنه (اینکه میگم کابوس منظورم به معنای واقعی کلمه است)و به حدی روی این موضوع حساسم که مغزم قفل زده روش و هیچ دلیل و منطق دیگه ای رو قبول نمیکنه!

من هم دقیقا همین هستم. درسته هر روزی که میخوام برم سرکار غر میزنم و میگم: اه دوباره کار؟
ولی
خونه نشینی دیوانه ام میکنه.
A +-

منم فک میکردم این پیشنهادا خیلی احمقانن تا اینکه یه دانشجوپزشکی فرموندن که میخوان بعد اتمام تحیصلشون ازدواج کنن و مادر و همسر خوبی بشن و نمیخوان کار کنن. گفتم پس این همه زحمت درس و دانشگاه چه فایده ای داره؟ فرموندن که میخوام بهم بگن خانم دکتر.

وقتی این موردا پیش میاد حق بدین مردهاهم همچین پیشنهادایی مطرح کنن ببینن این موردم از اوناس یا نه.

فقط می تونم بگم:
ما هیچ
ما نگاه
:-/
ètoile

حالا اگه یه وقت ایشون بخواد از موضع خودش (در مورد کار نکردن شما)  کنار بیاد چی؟ (مثلا چون واقعا ازت خوشش اومده باشه )  ☺

نمیخوای صبر کنی ببینی نتیجه چی شده 😊

بعدشم پارت تایم کار کردن رو میشه دقیق تعریف کرد آیا، چهار پنج روز در هفته، روزی سه چهار ساعت هم میشه پارت تایم دیگه😁 . تازه خیلی وقتا دیدم از کار کردن زیاد نالان هستی خودت هم. 

(ستاد ممانعت از رد کردن آنی خواستگار) 😁😁😁

اگه به خطوط اول پست دقت کنی از همون دور که دیدمش ازش خوشم نیومد، پس کاملا این قضیه منتفیه! 
و اینکه کسی که از اول اینطور موضعشو مشخص کنه، شاید یکی دو سال اول زندگی کوتاه بیاد، بعد اجازه نمیده و اذیت میکنه.

ببین کلا این اقا خانمی میخواست که وقتی از سرکار میاد همه چی حاضر و اماده باشه براش، من اینطور نمیتونم بشم براش.
تمام
اصرار نکن :-))
قاصدک سرگردان

کامنت شارمین امیریان رو که خوندم قانع شدم! 

یعنی از این دید نگاه نکرده بودم! :)

بالاخره به تعداد انسان‌ها، تفکرهای متفاوت وجود داره و ما نمی‌تونیم انتظار داشته باشیم که همه مثل ما فکر کنند.

چون شارمین دکترای روانشناسی داره. جهان شمول نگاه کرد به قضیه
مانته نیا

نصف کامنتا رو خونوم. یه سری گفتن پزشکا همسرای خوبی نمیشن خودتم تاکید کردی!

همسر خوب واسه کی؟ مهمه. واسه کسی که از زن فقط ناهار شام و سکس میخواد بله نمیشید. ولی واسخ مردی که زن مستقل و پرتلاش  و خوش اخلاق بخواد بهترینی.

 

ببین تعریف همسر ایده ال توی جامعه ی ما شاید همین خوب شوهرداری کردن و بچه داری کردن باشه. 
من هر چقدر هم تلاش کنم نمیتونم مثل یه زن خانه دار حواسم به بچه ام ( الهی قربونش برم!) باشه.

عزیززززززدلم، بمب اعتماد به نفس منی تو :-***
دامنِ گلدار

درک نکردم این آدمها رو هیچوقت :/ 

بقول معروف رهاشون کنیم به حال خودشون let it be

من نیز
جدی این قول معروفه؟!
نرگس بیانستان

بعد اصلا میشه مگه ادم کسی رو نصفه نیمه بکشه که تو دلت میخواد منو کامل بکشی؟🤔

آقا

دلت میاد من و بکشی؟ 😢😢 من طفلکی ... 😭😭😭

اره دیگه خودت میگی با سم و اینا کم کم، من میگم نه یه باره و کامل بکش!
;)

عجب پروووو:|||||

احتمالا ادامه میداد شرطم براات میذاشت

لابدم انتظار داشت بدون اجازه اون از خونه بیرون نری و ۲۴ساعت براش اسفند دود کنی  !

چشونه مردا واقعا؟ تو کدوم دوران زمین شناسی سیر میکنن که این حرفا رو میزنن

 

نه دیگه در این حدم بنده خدا مال عهد دقیانوس نبود که! :-))))

دامنِ گلدار

خب یک سرچ کردم اولا آهنگ گروه بیتلز هست

بعد هم یکجور فلسفه‌ی ذن و مراقبه است، مثلا ببینی ترسها . کمبودها رو، و این فلجت نکنه، بذاری باشن، آسمون به زمین نمیاد، این مدلی.

Let it be
من با اکثر ترسهام همین طور کنار اومدم...
فامس

سلام عزیز دل خوبی؟؟

 هوپک جونی یه چیز بگم

اینکه من  آرزو دارم تو و مهربان رو از نزدیک ببینم... 

آرزوی عجیبیه که مهربان میگه؟؟!!! 😁😉

 

سلام فامس جان مرسی
هوپک ^_*
مهربان گفته عجیبه؟ :-))) لابد عجیبه، حالا چرا من و اون؟
حالا من شاید ارزششو داشته باشم که ببینی، ولی اون یوخ!
از من گفتن بود
نرگس بیانستان
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

خب میدونی من وجدانم قبول نمی کنه 

ولی مثلا میشه به یکی بگم که اون  یکی خیلی تصادفی بهش بزنه تصادف کنه😁

ولی وجدانم قبول نمی کنه😢 آخه ولی دم که من نیستم که رضایت بدم... اونی که بهش میزنه گیر میوفته 😂😂😂😂

 

الهی بمیرم طفلک **** از صبح تا شب میره سر کار که رفاه من و ***** رو تامین کنه. من اینجا نشستم لم دادم نقشه قتل می کشم😂😂😂😂😂😂

 

خب دیگه. میدونی که اسم **** و ***** رو ستاره دار کنی؟

 

دیگه اینکه هوپ بیا یکم باهات حرف بزنم

دلم میخواد برم خیاطی

برام دعا کن 😢

آره خدایی! اصلا چیکار به اون بنده خدا داری، خودت گفتی میخوای بکشی من رو؟ بعد یهو زدی جاده خاکی! :-)))

باشه ولی چقدر اسم دخترت نازه.

خب چرا میگی دلم میخواد و دعا کن؟ برو شرکت کن و بترکون دیگه
آیبک .

کاش تو این مواقع جلوی خودمونو نگیریم و حرفمونو بزنیم. چطور اون ها هر چی می خوان میگن، ما مراعات چیو می کنیم؟ اینا رو دارم به خودمم میگما

آیبک جان من حرفم رو بهش زدم و مخالفت کردم، فقط خشم خودم رو کنترل کردم. بعد دیدم قانع نمیشه، چون ازش خوشم نیومده بود تلاشی برای فهموندن حرفم نکردم. 
آیبک .

کامنت شارمینو خوندم و خواستم یک چیزی اضافه کنم.

بله، اگه ما هم بگیم همه ی مردها باید فلان جور زن بخوان و همه ی زن ها هم فلان جور مرد، وگرنه اخ و پیف! دیگه فرقی با امثال این آقا نداریم. اما حواسمون باشه که به گفته ی تو تو این پست و تجربیات خودم، این ها تو مراسم خواستگاری و آشنایی نمیگن من فلان جور زن می خوام، میگن زن باید این جور باشه و وظیفه ی زن اینه و اونه و ولاغیر.  تفاوت روشنه، نگاه همه چیزدان و ...

درست میگی. چنین افرادی یک جوری نظریه میدن که انگار زن باید دقیقا توی این چارچوب خاص باشه وگرنه غلطه. 
خدای ناکرده نظر خودشونم نیستا، کلا عرف و قانون و طبیعت اینو میگه!!
نرگس بیانستان
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

عه اره حواسم نبود با کانال ام قاطی کردم اونجا گفتم میخوام **** رو بکشم😁😁😂😂😂

 

مرسی عزیزم لطف داری😊

 

هعی... هوپ نگم برات...

میشه کلمات سانسوری هی به کار نبری؟! :-/// 
برو تو دل ترسات و به علایقت برس
اریانه

میدونی هوپ،به نظرم دلیل اصلی این همه خشم شاید همون به دل ننشستن اولیه بود،شاید اگه خوشت میومد از طرف اینقدر واضح جبههنمیگرفتی،در مورد اون اقا نظر خاصی ندارم،نمیشه قضاوت کرد ،ولی اینو میدونم بعضی از افراد از زیاد مستقل شدن خانکما خوششون نمیاد،همون طور که بعضی دخترا از همون بچگی یاد میگیرن و دوست دارن وابسته باشن،حالا به پدر یا برادر و بعد ها همسر،توی جامعه امدوزی صد در صد نمیشه قدرت دارایی ملیو توی پیشرفت مسایل انکار کرد،شاید یه همسر یا یه مرد حالا چه ایرانی چه هر جایی دیگه دوست نداشته باشه توی کاراش دخالت کنن،اصلا به شعور طرف بر نمیگرده ،به تیپ شخصیتی بستگی داره،یکی دوست داره یهو بعضی کارا رو تنهایی انجام بده،یکی دیگه دوست داره کمکش کنن و به خودش کمتر سخت بگیره،یکیم دوست داره همیشه تو همه مسایل مشورت کنه و با همراهیی شریکش اون و پیش ببره،نمیشه گفت کدوم خوبه کدوم بعد،هر کدوم ضرر و فایده خاص خودشونو دارن،که به هر دوتا طرف وارد میشه ،ولی به نظرم به مقدار زیادی این مسیله به تربیت خانوادگی و سیلقه بر میگرده،امادر مورد همسر و مادر خوب و عالی نشدن خانومایی مثل تو،به شخصه به عنوان کسی که از تزدیک دیده دارم میگم ،امکانش هست ،خیلیم خوشگل میشه اینکار و کرد،ولی باید ببینی چقدر حاضری براش بها بدی،صد در صد تو با یکی همکار خودت راحت تری )توزمینه علوم پزشکی(ولی اینو فکر کن بچت چقدر ممکنه تنها بمونه،یا در نظر بگیریم بچه باشعوری داشته باشی شاغل بودن مادرشو درک کنه،مشکلی با مسایل همراهشم نداشته باشه،ولی اینو بدون بازم یه جایی تو یه چیز خیلی کم میاری،شاید مثلا رسیدن به خودت و روحت و جسمت،من زیاد دیدم و همشون از نزدیک بوده،یه جای این مسیله میلنگه

نه دلیل همه خشمم این نیست. مخلوطی از به دل ننشستن و صحبت های اون فرده. حتی اگه به دلم هم مینشست با این حرفاش مسلما از چشمم میوفتاد. 
کلا تیپ های شخصیتی مشابه باید با هم باشن. توی همکلاسیام زیاد داشتیم پسری رو که زن خونه دار میگرفت و اخلاقا شخصیتش جوری بود که مشخص بود نمیتونه با زن هم رده خودش کنار بیاد. 
ببین آدم ها برای خوشبختیشون همه جور بهایی رو خواهند داد. ولی حرف من اینه که شغل من از من جدا نیست که ازش بگذرم تا به خانواده ام برسم. از طرفی کسی ارزشش رو داشته باشه همه جور تغییری توی برنامه کاریم میتونم بدم ولی اینکه دو روز برم سرکار و دو ساعته برگردم خونه حتی عاشق خانواده ام هم باشم از من برنمیاد!
این حجم زیاد کاری اخیرم هم توی پست قبلی اشاره کردم برای چیه. برای اینکه عشقی در زندگیم نیست یا از خاطره ای با عشقی که به کارم دارم فرار میکنم. 
اریانه

ماها چه بخوایم چه نخوایم ،چه انکار کنیم چه جبهه بگیریم و هر کاری بکنیم،فیزیو لوژیمون فرق داره با یه مرد،اون حجم از کاری که تو ذهن تو هست شاید الان زیاد سخت به نظر نرسه ولی تو طولانی مدت روی روح و روان تو تاثیری داره که شاید دو برابرش رو یه اقا نداشته باشه،یه خانم دکنری که این مسیله رو درک کرده ممکنه بیاد سه روز در هفته هم کار کنه،درس خوندت مربوط به خودت بوده،ولی از یه سنی به بعد رو اطرافیانتم اثر داره اونجاست که این اختلاف نظرا پیش میاد،و بازم به این نتیجه میریسیم تو حاظری واسه ایده ال گرایی خودت و کمال طلبیت چه بهایی رو بپردازی،من به شخصه حاظر نیستم یه سری از لذت هایی که فقط یه بار به دست میاد رو فدای کارم بکنم،اینکه بتونی از لحاظ کنار فرزندت بودن بزنی و با مریضات سر کله بزنی و با اعصابی نیمه داغون بری سراغ بعد های دیگه زندگیت رو من به شخصه درک نمیکنم،از یه جایی به بعد هر چقدرم بخوای انکار کنی جنبه مالی کار کردن از بقیه جنبه هاش بیشتر درگیرت میکنه،جوری که حاظری بعضی لحاظاتو واسه یه کم درامد بیشتر بزاری کنار،من درکش نمیکنم ،ولی نفی هم نمیکنم،متاسفانه هر چقدرم ماها با درک و شعور و قدرت مند باشیم،هرچقدرم سعی کنیم همه چیزو باهم هندل کنیم و تمام سعی مون رو بکنیم که اسیب وارد نشه،بازم انسانیم و توی مغزمون یه خودخواهی افراطی هست،ولی با تمام این اوضاع من میدونم و دیدم و درک کردم که یه پزشک ،یه خانم دکتر موفق،نه تنها همسر خوبی میتونه باشه بلکه جنبه های دیگه زندگی مثل مادر ،خاله،عمه،فرزند خوبی هم میتونه باشه،ولی خب صد در صد یه بهایی واسه این خوب بودن پرداخته،که شاید از نظر تو منطقی باشه از نظر اون اقا نه،با این حال من میدونم  تو یه مامان دکتر و باحال و همسر مهربان میشوی،حداقل از رو پستات که این طور برداشت میشه،یه چیز دیگه اینکه ،ممکنه خانم شاغل فرصت کم تری دلشته باشه ولی تفریحاتو لدت های باحال و متفاوت تری رو اون همسر یا فرزند تجربه میکنند،و تو هم از این دست از خانمایی (نمیدونم ایکن خاصی واسه این حال من طراحی شده یا نه ولی الان امیدوارم از نوشته های بی سرو تهم متوجه اوضاع بوده باشه و متوجه لپ مطلب بشی)مرسی اه

اینجا لازمه من به شفاف سازی بکنم. ببینین من همیشه که سرکار نیستم! اکثرا شیفت صبحم که از ٨-٩ نهایت تا یک یا دو تموم میشه. شیفت عصر هم تک و توک میرم که ممکنه تا ده شب طول بکشه. از طرفی حواسم به جسمم هست حالا اگه به روحم هم نباشه! بعد من حرفم اینه بچه که فقط از یک والد به وجود نیومده، که اگه میشد من الان مادر مجرد بودم انقدر که عشق بچه ام! پدر بچه هم اندازه من نقش داره پس وقت هایی که من شیفتم و دیرتر میرسم اون باید ارامش خونه رو تامین کنه. 
نمیدونم من انقدر کارم رو دوست دارم که سختی هاش کمتر به چشمم میان. 
مرسی از تعریف پایانیت، ایشالا که اینطور بشه
متوجه شدم کامل
مرسی
اریانه

ببین هوپ ،خوب چیزی گفتی،اصلا راست زدی وسط هدف،منم از کل چیزایی که نوشتم همین منظور رو داشتم،این که واسه تو خوشبختی چیه؟،چه چیزایی رو باید کنارت داشته باشی ،چه کسایی باید همراهیت کنن و.......تا توی 20 و چند ساله خانم دکتر با اعتقادات خاص خودت احساس خوشبختی کنی؟،واگر واسه این جوابی داشتی،تو حاضری واسه داشتن اون چه بهایی بپردازی؟،ایا حاظری به فرض مثال روزی به خاطر کسی که واست مهمه و چیزایی که واسه اون ارزش داره از علاق و ارزاشای خودت بگذری تا اون فرد در کنارت خوشحال باشه؟حالا حتما منظورم همسر یا فرزند نیست ممکنه اون شخص مادرت باشه،به شخصه درکی از عشق و عاشقی اصلا ندارم،از ادم عمیقی مثل تو هم انتظار اون جواب سطحی که واسه نبود و فراموشی عشق زیاد کار میکنی راستش نداشتم،ا(راستش جوابت عجیب شبیه شخصیتای رمان هایی که تو نوجوونی میخوندم بود)اصولا ادمایی مثل تو رو (تو کم تر البته)یا مهربان  رو با عشقای مجنون وار درک نمیکنم،من نمیگم اشتباه یا درست ،میگم درک نمیکنم،بزار یه سوال اسون تر ،واسه همون عشق حاضری از بعضی از ارزشات دست بکشی؟،من به شخصه حاضرم واسه مادرم از خودمم دست بکشم چه برسه به ارزشام،واس همین اطمینان دارم ،من به شدت استقلال طلب تو هر موردی ،از شنیدن درخواست اون فرد این قدر  درگیر نمیشدم،ما حق اینکه انتخابای خودمونو تعیین کنیم ،گاهی اوقاتنداریم،چه برسه به اینکه به یکی دیگه بگیم چرا اومدی خواستگاری من،هوپ یه بار دیگه تاکید میکنم،من نمیگم کارم درسته یا غلط،صرفا چون گفتی میخوای نظرات رو بدونی دارم میگم،من نه مثل اون دوستمون روانشناسم ،نه مثل بعضیای دیگه خیلی تعصبی به این جریان نگاه میکنم،من یه خواننده ام که تک به تک پستات رو نمی خونم بلکه می بلعم،گاهی  ،فکر میکنم راجعبهشون ،گاهی بدون گفتن هیچ حرفی قبول میکنم  نظرات یه خانم دکتر موفق چند سال از خودم بزرگتر رو  و گاهی مثل الان نظر خودمو میگم،این سوالاتم الان نپرسیدم که اینجا جواب بدی ،صرفا خواستم خودت بهشون یه فکری کرده باشی،و یه سوال دیگه ،اگر امکان بچه داشتن رو داشتی ،میتونستی ،قید خیلی چیزا از جمله عشق رو تو زندگیت بزنی وبه همون بچه برسی، با توجه به اینکه تو گفتی عاشق بچه هایی و البته از پستات این به نظر میاد که ازتنهاییم خوشت نمیاد ،فکر میکنم سوال خوبی باشه،(ایکن باز دارم سه پیچ میشم)مرسی اه

شاید این به نظرت سطحی برسه ولی من دلایل خودم رو دارم. آریانه جان شما چیزی از زندگی و گذشته و اهداف من نمیدونی، شناختت از من فقط پست هاییه که اینجا نوشتم و خواستم بدونین. :-)
نه واسه خاطر عشقم از ارزش هام دست نمیکشم. سن من از وقتی که بی محابا عاشق بشم و زندگیم رو براش بذارم گذشته دخترم. هیچ عشقی ارزشش رو نداره که بخاطرش از ارزش هات دست بکشی.
من به اون فرد نگفتم چرا اومدی خواستگاری من، فقط ردش کردم. اینجا اومدم غر زدم. نمیتونم؟
دقیقا سوالت رو درک نمیکنم منظورت چیه؟ فحوای کلامت اینه من کارم اشتباهه؟ و عاشق بشم یا بچه دار بشم از کارم میگذرم؟ من خودم رو میشناسم این کار رو نمیکنم. 
تمام :-)
??
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

چقددددددر اریانه حرف میزنه؟؟؟؟؟ چرا بعضی ها متوجه نمیشن کامنت زیر پست جای نوشتن قصه نیس. باید یه چیز مختصر و مفید نوشت . 

پ.ن. میدونم وبلاگ من نیس ولی واقعا حرفاش خییییلی طولانی * ** *** ***** 

شمایی که با دو تا علامت سوال کامنت گذاشتی باید بدونی من اصلا از این طور نام گذاری ها خوشم نمیاد و بدتر از اون از اینکه کامنت های خواننده هام رو زیر سوال ببرین بدم میاد! طولانیه؟ میتونین نخونین. به همین راحتی :-)

جواب کامنت آریانه رو هم اینجا میدم چون راه دسترسی بهش ندارم:
عزیزم من دلخور نشدم، احساس کردم از کامنت هات که رک هستی پس مثل خودت رک جوابت رو دادم، نه من ناراحت شدم نه تو حق داری دلخور بشی. 
Zar

هربار که با پست های این چنینیت مواجه میشم با خودم فکر میکنم در آینده ای نه چندان دور من هم باید با این آدما و طرز تفکراتشون دست و پنجه نرم کنم واقعا؟!

تحمل این همه سختی و از بهترین روزای عمرمون رو زدن رو یکجا نادیده بگیریم واقعا؟!

نمیشه..

واقعا طرز تفکرت رو درمورد اینکه زن و مرد به یه اندازه تو خونه و امور مربوطه اش که شامل بچه هم میشه سهم دارن بیش از حد قبول دارم

در اطرافیانم داروسازی هست که سه تا بچه هم دارن.نه همسر و مادر بودنشون لطمه ای به کار و درسش وارد کرد و نه کارش به زندگیش{تازه با فرزند اولش تغییر رشته داد و استارت داروسازی رو زد}

حامی بودن دو طرف تو زندگی برای هم خیلی مهمه و خیلی از چیزا رو میشوره و میبره..

خدا ان یاری که یارترین سر راهت قرار بده هوپ جانم[بلو هارت][ایموجی دیگه هر وقت اومد شیرینی ما یادت نره]

بعد از یه مدت عادت میکنی :-)
ایشالا منم یاری بجویم که این طرز فکر رو قبول داشته باشه. وگرنه سینگلیم شرف داره به ازدواجی که بخواد استقلالم رو زیر سوال ببره.
شیرینیتون محفوظ
فامس

:) 

 خب تو رو یه جورایی صمیمی ترین دوست مجازیم می دونم... 

 و مهربانم چون اولین اولین بود که منو آشنا کرد با وبلاگ.. 

و درنهایت چون  باهم دیگه صمیمت بیشتری دارین اگه تو یه روز دوتا تون رو بشه دید  جریان یه تیر و درونشون هستا:)

 درمورد ارزشم می دونم.حتی ندیده..  ولی چ کنیم:))

 این قسمت آرزو های من... 

عزیزم ^_^ 
آرزو بر جوانان عیب نیست :-)
به خودت ایمان داشته باش،
تو قوی ترین شخص زندگی خودت هستی ؛)
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan