هوپ و بیماران در هفته‌ای که گذشت. (۴۴)

  • ۲۰:۱۵

*این شما و این هوپ و بیماران، بعد از مدت بیش از دو ماه! به دلیل اینکه شماره پست ۴۴ه و شباهنگ عشق عدد چهار و چون خودش پیشنهاد داد، خاطرات رو با اسامی شهرای ایران صدا کنم و هم‌چنین واسه اینکه حس می‌کنم طویله‌ی گران‌قدری شد که به ندرت کسی پیدا می‌شه یک نفس بخونه، خاطرات رو استثنائا با تبریز شروع می‌کنم و از اون به بعد اسامی به ترتیب جمعیت! 

باشد که هر کدوم از شما خاطره شهرتون رو‌ دوست داشته باشین. :-)


تبریز- دخترک قبل کرونا هم پیشم اومده بود، وقتی می‌خواستم واسش نوار ماتریکس ببندم، گفتم یادته قالب کیک رو که می‌بستم دور دندونت؟ بدون اینکه حرفی بزنه، با شستش لایک نشون داد! که یعنی بله! کلی ذوق کردم.

کارش تموم شد، گفتم بیا عکس بگیریم و نشونه لایک رو نشون بده. حالا اون بیشتر ذوق کرده بود و مامانش رو مجبور کرد فالوم کنه و چند بار پرسید: کی عکسم رو می‌ذاری؟!

هنوز نذاشتم! بد افتادم آخه! :-/


تهران- قالبگیری پست و کور که انجام میدم، وقتی می‌خوام اضافات رو بتراشم طبیعتا به همه‌جا ذرات می‌پاچن. کار که تموم میشه، وسواسی درونم عود می‌کنه و با دست بر‌می‌دارم ذرات رو. بعد یکم فکر کردم نکنه اینکه به چونه و لپ آقایون دست می‌زنم، حس بدی بهشون بده؟! سعی کردم از اون به بعد با پوآر هوا بیشتر فوت کنم!


مشهد- من نمی‌دونم چه اصراریه بعضیا دارن که دندون مال خودمه، بده ببرم یا می‌خوام به شوهرم نشون بدم! حالا اکثرا دندون عفونی و به‌شدت پوسیده‌است‌! منم این سری گفتم: حاج خانوم گوشیتون عکس می‌گیره؟ گفت: بله! گفتم: خب عکس بگیرین واسه حاج آقا بفرستین! دندون ما به کسی نمی‌دیم. بهداشت گیر میده.



اصفهان- پسربچه ٤-٥ ساله بود و به سختی اجازه داد واسش کار کنم. بابای زحمت‌کش بچه که از چهره‌اش مشخص بود کارگره، بهش می‌گفت: قول دادم دیگه! واست هواپیما می‌خرم. بذار دندونت رو درست کنن. بعد رو به من کرد: والا بابام واسه من آدامس هم نمی‌خرید، حالا باید کلی پول بدم دندون بچه رو درست کنم و کلی جایزه هم بدم تا اجازه بده. عجب روزگاریه.


کرج- اولین بیمار غریبه‌ای که توی مطب واسش کار کردم، خانوم سی و اندی ساله بود که اطراف مطب کار می‌کرد و ترمیم دندونش ریخته بود و گشته بود نزدیک‌ترین مطب رو پیدا و تماس گرفته بود واسه نوبت. اعتراف می‌کنم استرسم واسه کار توی مطب زیاده. هنوز به ریلکسی کلینیک نشدم. خلاصه سعی کردم به بهترین نحو ترمیم قدامی تک دندونش رو انجام بدم و آخر سر آینه بیمار رو به دستش دادم تا چک کنه. شروع شد! اون یکی دندونم زرده، برساژ کنین، دندون کناری هم لطفا. وقتی برساژ چندباره انجام دادم و گفتم: بهتر از این نمیشه و دندون نیشت به طور طبیعی زردتره؛ کلافه شد و آینه رو دستم داد و گفت: دیگه آینه دست بیماراتون ندین. اعصابم خرد شد!



شیراز- یک آقای ۳۰-۴۰ ساله‌ی موجوگندمی هم بیمارم بود که اول کار گفت من خیلی از دندونپزشکی ‌می‌ترسم و حالم بد می‌شه و واقعا هم حالت تهوع داشت از استرس. و با صبوری یکی از دندون‌هاشو عصب‌کشی کردم و گفتم واسه اون دندون آخریت فلان روز بیا که آقای دکتر بهمانی واست کار کنه. اون دکتر هم دیده بود دندونش خیلی سخته یه دندون دیگه رو دست زده بود! جلسه بعد که واسه ترمیم دندون قدامیش اومد، از حالت تهوع خبری نبود و خوشحال بود حسابی. حتی پیجم رو پیدا و کامنت می‌ذاشت و تعریف می‌کرد.

از طرفی یه پسری تو پذیرش کلینیک کار می‌کنه که رو حساب خودش با من حساب شوخی داره! 

می‌گفت: شیرینی مطب بده! منم می‌گفتم: شما باید اول شیرینی نامزدیتون رو بیارین. خلاصه جفتمون شانسی شیفتی شیرینی آوردیم که طرف مقابل نبود ولی ول نمی‌کرد و باز شیرینی می‌خواست. مرد مذکور بیمارم بود که دوباره پسر پذیرش اومد و گفت: اون همه سفره نذر انداختی و استغاثه کردی واسه شوهر، شیرینی هم که نمی‌دی! 

بهش چشم‌غره رفتم و چون بیمار اونجا بود، چیزی نگفتم. وقتی کار ترمیمش تموم شد، پاشد و لبخند زد و گفت: من می‌خواستم به نشانه تشکر از شما واستون کادو بیارم، اجازه می‌دین؟ 

سریع حرفش رو با حرفی که پسر پذیرش گفته بود، ربط دادم و گفتم: شیرینی برای چی؟ شما هزینه کردین و من وظیفه‌ام رو انجام دادم. گفت: نه من می‌خواستم جدای از اون واستون هدیه بگیرم!

نگاه کردم دیدم جفت نرس‌ها دارن می‌خندن. گفتم: با این حساب برای آقای دکتر هم هدیه بیارین!

جا خورد و گفت: بله صد البته! 

و دیگه ندیدمش.

شیفت بعدی پذیرش رو دیدم و به معنای واقعی کلمه شستمش!! که به چه حقی بالا سر بیمار با من اینطوری حرف می‌زنی که اونطور برخورد کنه؟ من کلمه‌ای در مورد اینکه قصد ازدواج دارم، زدم؟! رنگ پسر پرید و از اون روز رفتارش کاملا محترمانه شد و شیرینی نخواست دیگه!


اهواز- پسرک هشت ساله با پسری نوجوان اومده بود و از دندون‌درد می‌نالید. بیمار خانم دکتر هم‌شیفتم بود. سرم گرم بیمار خودم بود که شنیدم دستیارم داره با همراه پسرک حرف می‌زنه. همراه می‌گفت: پسرک کسیو نداره، باباش معتاده و مامانش فلانه و من هم دوستشم که آوردمش. پول نداره واسه دندونش بده. بکشین. 

حس کردم دکترش دودله. عکسش رو دیدم و گفتم: من کار می‌کنم براش. خانم دکتر تازه فارغ‌التحصیل گفت: پالپکتومی شیری نکردم تا به حال، اگه کمکم کنین خودم واسش کار می‌کنم. 

گفتم: هستم نگران نباش.

ولی مگه بچه می‌ذاشت بهش بی‌حسی بزنه؟ جیغ می‌زد و می‌خواست بره و از شانسش دوستش هم گذاشته بودش و رفته بود. می‌نالید و می‌گفت: رفیقم کو؟! رفیقم منو گذاشت رفت؟ چطوری برم خونه؟ آدرسشو بلد نیستم. 

هفت هشت نفری دلداریش می‌دادیم که الان میاد و با گرفتن دست و پاش، من سریع واسش بی‌حسی‌ زدم تا آروم گرفت و زد زیر خنده: همین بود؟ اینکه درد نداشت. خانم دکتر نشست بالا سرش و کارش رو انجام داد. آخر سر هم یکی دیگه از رفقاش که بازم دو برابر خودش سن داشت اومد دنبالش و بردش.


قم- حالا درسته علی احمدی اسم و فامیلی با فراوانی بالا توی ایرانه؛ ولی نه در این حد که تو یه روز دو تا علی احمدی بیمارم باشن که!


کرمانشاه- دختر نوجوان رو معاینه کردم و به مامانش که نزدیک ایستاده بود، گفتم: عشق لواشک و ترشی‌جاته نه؟ خندیدن و گفتن: بدجووور!

ناحیه روگا (قسمت قدامی کام) چین چین و برجسته شده بود از بس لواشک و ترشک مک زده بود!


ارومیه- یک خانم سانتی مانتال هم دیروز بیمارم بود و وقتی دندون قدامیش رو ترمیم می‌کردم، از پسرک کنجکاوش خواستم بره بیرون و به زن گفتم:  مصرف مشروب و دخانیات دارین جسارتا؟ گفت: وای مشخصه؟ جواب دادم: بله، طوق دندون‌های قدامیتون تحلیل لثه داره و لکه‌های سیاه بین دندون‌ها می‌بینم. 


رشت-  به نرس جدید که به عنوان کارآموز اومده و فعلا دارم ارزیابیش می‌کنم، گفتم نخ دندون بده. تا اومد از کشوی آخر ترالی نخ رو دربیاره، دختری که زیر دستم بود سریع از جیبش نخ درآورد و گفت: بفرمایین!   


شهریار- از ته دلم امیدوارم بیمارم نشنیده باشه وقتی از توی اتاق با صدای بلند به نرسم گفتم: خانوم فلانی ۵۴ی بود؟! کل این مدت فکر می‌کردم نزدیک ۶۰ سالش باشه و در اتاقم رو باز کردم و در کمال ناباوری دیدم خانوم فلانی تو اتاق انتظار نشسته و سرش تو گوشیه و منتظره شوهرش دنبالش بیاد. 

واقعا از فکر بهش شرمسارم.


کرمان- مرد اومد مطب و ویزیت شد و با نگرانی گفت: شما تضمین میدین موادتون خوب باشه؟!

با اطمینان گفتم: من بهترین مواد رو گرفتم که توی مطب، واسه نزدیکان و خانوادم استفاده کنم. خاطرتون جمع باشه.

خواست همون روز واسش کار انجام بشه که توربین یونیت مشکل داشت. نوبت گرفت واسه یه روز دیگه. یونیت درست شد فردای اون روز و نفس راحتی کشیده بودم. دوشنبه بود، مالاکیتی رو دیده بودم و بعدش دیدم وقت دارم تا شیفت عصر، رفتم تنهایی سینما و آتابای رو تو سالن کاملا خالی دیدم که وسطای فیلم، نرسم پیام داد: اومدم مطب، مانیتور روشن نمی‌شه و بعد پیام داد که بوی سوختگی از مانیتور میاد! واقعا مستاصل شده بودم. نفهمیدم فیلم چی شد؟ چون ترکی حرف می‌زدن و من حواسم به گوشی بود نه به زیرنویس. نرس می‌گفت: نوبت فردا رو چیکار کنم؟ گفتم: بدون مانیتور عکس نمی‌تونم بگیرم. کنسل کن. گفت: دو‌ تا معاینه‌ای هم نوبت گرفتن. گفتم بگو خبرتون می‌کنیم. انقدر استرس بهم وارد شده بود که برای اولین بار وسط فیلم رفتم سرویس بهداشتی! وقتی برگشتم دقیقه پایانی بود و چون تنها بودم کسی نبود واسم توضیح بده که چی شد؟! به خودم گفتم: به جهنم که چی شد! و از سالن تاریک سینما خودمو پرت کردم بیرون و روشنایی. فکر کنم از فرط استرس که بالاخره داره کم کم بعد این همه سختی بیمار میاد و وقت بدبیاری پشت سر هم نیست، اشک هم ‌ریختم. یکم با خواهرم که قبل این نرس کارآموزه، کمکم مطب میومد، حرف زدم و با دلداری‌هاش آروم‌تر شدم و مغزم شروع به کار کرد. گفتم با اسنپ باکس لپ‌تاپم رو بفرستن مطب، تا خودم فردا زودتر برم و نرم‌افزار‌ گرافی دیجیتال رو نصب کنم و رفتم شیفت. 

رسیده نرسیده به خونه، رفتم دنبال فلشی که مربوط به اپ گرافی بود. نبود. خواهرم قسم می‌خورد چند روز قبل دیده تو اتاقم ولی نبود! 

نوبت‌ها که کنسل شده بود. ولی فردای اون روز دو ساعت زودتر رفتم مطب و تمام سوراخ سنبه‌هاشو گشتم، نبود. اومدم دوباره بزنم زیر گریه، ولی گفتم وقتش نیست. به پشتیبانی شرکت زنگ زدم و شرایط رو توضیح دادم، گفت مشکلی نیست. انی دسک نصب کنین. خودم واستون دانلود و نصب می‌کنم اپ رو. (توضیح اینکه اپ پولیه و توی نصب اولش، ۶۰۰ تومن ازم گرفته بودن). نصب کرد. بالا اومد. از دندون خودم عکس گرفتم، کار کرد. پیام دادم به نرس و گفتم: حل شد! بگین بیمار بیاد. به بیمار نگران زنگ زده بود و طرف گفته بود: رفتم یه جای دیگه!! 

خندم گرفت. اون همه واسش رفتم پشت تریبون که موادم بهترینه! بعد اون روز دید یونیتم مشکل داره، فرداش مانیتور! منم بودم اعتماد نمی‌کردم!


بندرعباس- واسه بخشی از کارم، نیاز به قلم‌موهای ریز خط چشم داشتم. مادامی که داشتم انتخاب می‌کردم فروشنده آقا هی توضیح می‌داد: این مال خط چشم پهنه، اون یکی خوب نیست، این یکی طریف می‌کشه.

منم خنده‌ام گرفته بود ولی نمی‌گفتم که واسه کار دندون‌پزشکی می‌خوام و اصلا خط چشم غیرماژیکی بلد نیستم بکشم، همون ماژیکی رو هم حتی گند می‌زنم و به‌ندرت استفاده می‌کنم و بی‌خیال ما شو!


همدان- حقیقتا نمی‌دونم مگه بقیه دندونپزشکا چطوریه اخلاقشون که بیشترین تعریفی که از بیمارهام می‌شنوم در مورد اخلاقمه. من واقعا معمولی برخورد می‌کنم. توی مطب که سرم خلوت‌تره، خب طبیعتا بیشتر وقت می‌ذارم و میگم و می‌خندم؛ ولی توی کلینیکی که وقت سرخاروندن هم ندارم، بیمار بعدها بهم گفته اخلاقتون ترس از دندونپزشکی رو کم کرد برام و خدا می‌دونه چقدر انرژی می‌گیرم از حرفاشون. خانومه با شوهرش اومده بودن مطب و می‌گفتن هر جا رفتیم دست به دندونم نزدن، شما نگاه کن، دیدم یا خدا! دندون هفت بالا با ریشه های با کرو (انحنا) شدید! گفتم راستش کار من نیست و فلانی و فلانی می‌دونم حتما به بهترین نحو واستون عصب‌کشی میکنن این دندون رو، ولی دندون کناری‌تون هم پوسیدگی داره. خوابید و واسش کار کردم و بعدش قربون صدقه‌ اخلاقم رفت و نزدیکم ایستاد، جوری که معذب شدم و رفتم عقب و گفت: ازدواج کردی؟ گفتم: بله. گفت: خوشبخت بشی!


  • ۴۵۹
حامد سپهر

تبریز: خب قول دادین باید عکسو بذارین هر چقدر هم بد شده باشه:)

تهران: دستکس دستتونه دیگه اشکالی نداره بعدشم دکتر محرمه:)

مشهد: دندون کشیده شده رو میخوان چیکار اونوقت؟!!

کرج: مردم اعصاب مصاب ندارنا:))

نور کلینیک بد بود، خیلی بد افتادم! تصمیم دارم خودمو کات کنم اصلا :-/

نمیدونم گفتم شاید فکر کنن بامنظور دست میزنم به لپ و لب و لوچه‌شون!

راستش الکی میگن میخوان یادگاری نگه دارن، خیلی وقتا موجب دردسر میشه که آیا سالم درومده آیا کشیدنی بوده؟ من که الان به ندرت دندون میکشم دیگه ولی همونم نشونشون میدم و مستقیم پرت میکنم سطل اشغال!

بیا و خوبی کن :-))
معلوم الحال

سلام

یعنی چی دندون نمیدین؟ دندون حقمونه، سهممونه، مالمونه، میخوایم ببریم :| اگه دندونامو بهم ندین نمیام پیشتون :/

عجب روزگاری شده، دیگه نه میشه جلوتون خندید، نه میشه دهن باز کرد. بخندی میفهمید چندتا دندون پر و روکش شده و به شخصیتمون پی میبرید! دهنم باز کنی میفهمید اهل ترشی جات یا تلخی جاتیم :)) واقعا از دست شما دکترا ما آسایش نداریم. چه وضعشه؟ :) (البته انصافا بعد درد دندون که میاید بازش میکنید آسایش داریم. فقط همون موقع و بس)

ببخشید برای کجای دندون از خط چشم استفاده میکنید؟

حالا جدی جدی ازدواج کردین؟ :)) 

 

سلام
اگه مال خودتونه به عنوان عتیقه نگهش دارین، نیاین پیش ما :-))

:-))))))) خوب می‌کنیم! 

واسه پاک کردن سریع سمان.
بله، دیگه خواستم خبر رو اینطوری بگم بهتون :-/ پست قبلی یار خواستم، ده روزه آرزوم محقق شد.
نسرین ⠀

ما از تبریز راضی بودیم خانوم دکتر:)

خدا قوت

خدا ازتون راضی باشه :-))
فدای تو
x

والا تقصیر تو نیست اون همه اتفاقی که واسه ی آقای وسواسی افتاده بود :)) 

کلا آدم های وسواسی خیلی چیزن(!) هم سرشون خیلی بلا میاد و هم بلا سر بقیه میارن .... 

هر جا میرن سر هر چی ٫ خراب میشه :))

 

و خب اون خانمی که گفته اینه دست مریض نده راست گفته 

به جز کارایی که انحصارا زیبایی هست به نظرم مریض رو حساس نکن به دیدن :) 

 

و این که گفتی نمیدونی چجوری با مکالمه ی کم مریض خوش اخلاقیات رو می فهمه .... من بهت میگم چطور 

ما تو برخورد با دیگران ناخوداگاهشون رو برداشت می کنیم 

 

واسه همین یه وقت ها یه نفر ظاهرش خیلی خوبه ولی ته قلبمون حس می کنیم هپلی هست 

 

یا یکی به ظاهر جدی و کم حرفه ولی ما دوستش داریم و ته قلبم نمهربونیش رو حس می کنیم 

 

اون ها هم دقت نظر تو و دلسوزیت رو برداشت می کنن ناخودآگاه واسه همین دوستت دارن :) 

 

موفق باشی دختر پرتلاش :) 

به روان‌شناسم که گفتم و گفتم اینا همش اتفاقات رندومیه که شانسی پشت سر هم افتاده، با اینکه مذهبی نیست گفت اینطور وقتا به صدقه اعتقاد داشته باش. که بگی میدم و بعد از اون چیزی نمیشه. نه واسه اینکه واقعا اتفاق نیوفته‌ واسه اینکه روانت آروم باشه که صدقه دادی و قرار نیست چیزی بشه!

ترمیم قدامی که لبه دندون باشه، باید نشون داد. چون تا پامیشن و میرن دهانشون رو بشورن صدی نود برمیگردن میگن فلانجاشو بهمانطور کن! خواستم جلوگیری کرده باشم!

احتمالش همینه که انرژی درونی رو گرفته باشن :-)
تو هم عزیزدلمممم
x

من خیلی دوست داشتم دندون عقلم رو بدن بهم 

ببرن تو خونه نگاش کنم !

ندادن نامردا :/

 

باور کن ما کاری به بحث فنیش که سالم در اومده یا نیومده نداریم :)) 

 

یه دندون عقل دیگه دارم 

 

فکر کنم اون رو باید خودم بکشم که پیش خودم بمونه :)) 

آخه می‌خواین چیکار؟ قابش کنین؟ :-))
شما خوبین، انقدر شکایت الکی زیاد شده که ترجیح میدیم از دردسر جلوگیری کنیم.
شارمین امیریان

سلام. خدا قوت 

اون قسمت‌هایی که مربوط به مطبه رو دقیق‌تر و عمیق‌تر می‌خونم؛ چون درک می‌کنم کاری که کاملا مال خود آدمه و تمام مسوولیتش با خودمونه چه قدر حساسه و آدم چه حساسیت و استرسی بابتش داره و در عین حال چه لذتی ازش می‌بره....

 

امیدوارم روز به روز پیشرفت کنی و هر روز مزیض‌های غریبه بیشتری داشته باشی و خلاصه چرخش برات بچرخه...

 

 

 

بابت اون پسر کوچولویی که دوستاش آورده بودنش خیلی ناراحت شدم. مخصوصا اون‌جایی که فکر می‌کرد گذاشتنش و رفتن😔 هزینه‌ش رو هم دوستاش دادن؟

سلام شارمین جونممم :-*
من الان یکم تو رو درک میکنم. بعد با خودم میگم شارمین تازه کلینیکه و‌مسئولیت چند برابر من داره. لذتش صدچندانه ولی دردسراش هزار برابر :-(
به خودم گفتم که سال اول سال خاک خوردن مطبه. الکی استرس نداشته باش ولی نمیشه :-))

فدای تو

دقت نکردی. حس کردم همکارم دودله که رایگان کار کنه براش. گفتم من کار میکنم. گفت مسئله پولش نیست، چون تازه‌کار بود میترسید که گفتم میمونم تا کارت تموم شه کمکت کنم. واقعا دل همه خون شد براش. نمیدونی چطوری میگفت رفیقم کو؟! گذاشت منو رفت؟! هم از لحنش خندمون گرفته‌بود، هم ناراحت شده بودیم از بی‌کسیش.
دُردانه ‌‌

می‌گن تبریز شهر اولین‌هاست. اولین فلان و اولین بهمان رو اینجا ساختن گویا. اینکه اولین بند از پست‌هایی که با شهرها شروع می‌شن با تبریز شروع شده هم تأییدی است بر این ادعا :)))


+ من یه بار عصب دندونمو گرفتم یادگاری نگهدارم. از خود دندون می‌ترسم راستش :))

+ پیش اومده که من تو یه روز با چندتا فاطمه زارع آشنا شده باشم :))

یه علی احمدی هم تو دانشگاه ما بود که چند روز پیش نمی‌دونم اون درخواست فالو داد تو اینستا یا من. فکر کنم این هفته هفتۀ علی‌احمدی‌ها بود.

آرهههه توی مسابقات تی‌وی یا توی کوییز آف کینگز سوالات اولین شهر همش تبریز میشد! ولی حال کردی چطوری پست به تو مرتبط شدا!

نمیدونم چطوری چندشت نشد :-))) ما خودمون خیلییی دوست داریم ولی مردم حالشون بد میشه. ۹۰ درصد بچه هایی که بهشون میگم میخواین کرم دندونتون رو ببینین؟ میگن نه!

:-)) نه این علی احمدی‌ها مال ماه قبلن ولی هنوز کار یک نفرشون تموم نشده. از اسم‌ پدرشون میفهمم نوبت کدومشونه!
معلوم الحال

خیلی حاضر جوابین :) اصلا هم خوش اخلاق نیستین :/ :'(

اگه مجبور نبودیم که پیشتون نمیومدیم. 

 

حالا که شوهر کردین من دیگه اینجا کامنت نمیذارم. بای :))

مجبور نیسی این همه راه بیای شهر ما پیش من! چیزی که زیاده دندونپزشک! تو شهر راه بری از ده نفر رندوم بپرسی، ۶ نفرشون دندونپزشکن.

خدایا شکرت که ازدواجم مایه خیر شد!
واران ..

اسم شهرها رو که گفتی و تک تک من خوندم تا رسیدم کرمان :))

گفتم یه نفس میگیرم بعد میام میخونم  :))

بعد اومدم یه چرخی زدم رسیدم به همدان (همه چی دان ، همه چی میدونن )  فرصت شد همدان  رو بخونم :)

ولی باز کرمان موند :))

 

با اسامی شهرها اول از همه بگم بدجور هواییم کردی و رفت :))

آخه این چه وضعشه ؟!:دی

دلم خواست بعضی از شهرها رو واقعا برم :))

 

 

سلام 

روزت بخیر خانم دکتر خوش اخلاق و خوش خنده :)) 

و اما بعد :

از آخر به اول 

همدان 

آقا من خواستم چیزی بگم در مورد همدان ولی جواب کامنت ها رو خوندم رشته کلامم پرید 😅

مثلا تو اینجا نوشتی در جواب کامنت  معلوم الحال 

بله دیگه خواستم خبر رو اینطوری بگم بهتون :/

پست قبلی یار خواستم ده روزه آرزو محقق شد.

بقول بچگی خواهرزاده اجازه بده اول از همه بخندم 

😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂

بعد برمیگردم :))

 

کامنت اول :))

برمیگردم :دی 

 

پس تو هم نتونستی یه نفس بری! کرمان مظلوم.
دقت کردم دیدم ۶ تا از این شهرها رو نرفتم تا حالا.

سلام واران گیانم :-*
خب آخه نمی‌دونه من شوهر کنم انقدر ذوق‌زده میشم کل ایران بنر می‌زنم! میگه فلان :-)))))
منتظریم
واران ..

تبریز 

منم‌ که خوندم خنده ام گرفت با لایک اش و ذوق کردم ؛)

ولی بنظرم عکستو بذار ولی یه گل بذار رو صورتت یا یه استیکر لبخند یا چشمک یا خنده بذار  رو عکس خودت بعد عکس رو بهش بده :))

 

مشهد : هیچوقت نشده از دندونپزشکا دندونم رو مطالبه کنم خدا رو شکر :))

ولی یکبار همین اواخر دندونم که افتاد نگهش داشتم 😐😅

یه علتش میخواستم بیام به اهل خانه بگم :دی

 ببینین دندونم افتاد حتی برای اثبات حرفم اگر دوست دارین نشون تون بدم :دی 

ولی خب بعدش انداختمش دور :))

و اینم نگفتم :))

 

کامنت دوم :))

یه برنامه دهه ۶۰ میداد طنز بود بعد یه بچه بود هی میرفت و بعد میگفت برمیگردم :))

منم فعلا برم بعدش با اجازه صاحبخونه برمیگردم :))

 

 

هی دارم ادیت می‌زنم قابل تحمل بشه! مردم جه ‌عکسایی با بیماراشون می‌گیرن من چی گرفتم :-/

دندون دوست دارین نگه دارین، دندون شیریتون که لق میشه نگه دارین. من تا چند سال پیشم داشتمش. نمیدونم الان کجاست.

ندیدم میدونی که دهه شصتی نیستم :-))
شما صاحاب مجلسی اختیار داری
گندم بانو

 

تبریز

آقااااااا سانسور نکن:))))) 

 

تهران

از خداشونم باشه دختر به این قشنگی بهشون دست بزنه:)))) 

 

شیراز

عهههههه تو خاطره شیرازت اسم منو نوشتی 🥰♥♥

آقااااااا تو چرا هی خواستگاراتو میپرونی خب؟:)))))

 

اهواز

چه دلم گرفت:(

 

ارومیه

وای مشروب دندون خراب میکنه؟:)))) من نخوردم تا حالا... ولی تو فکرش بودم امتحان کنم. کنسلش کنم پس:))))

 

کرمان

این جمله اومد تو ذهنم: گاهی نمیشود که نمیشود که نمیشود...

پیش میاد. نگران نشو. وقتی خودت کار شروع میکنی از این اتفاقا زیاد پیش میاد. اولاش گریه‌ت میگیره... بعدها برا اتفاقای بزرگترش هم میگیری به کلیه چپ‌ت:))) 

 

همدان

بازم که خواستگار پروندی لعنتی:))))

برای اینکه بفهمی بقیه دکترا اخلاقشون چجوریه دوباره پست «دندان پزشک بیشعور» وبلاگ منو بخون:))

تازه من چند وقت پیش هم رفتم پیش یه متخصص زنان و بهش گفتم شنیدم یه آزمایشی وجود داره که نشون میده چقدر وقت داری برای بارداری و من چون فعلا قصد بچه‌دار شدن ندارم میخوام این آزمایشو بدم که یه وخ دیر نشه. بعد گفت کلا همچین چیزی نیست و کلی هم اخمو طور برخورد کرد! حالا چند وقت پیش دیدم اسم آزمایشه «تراکم تخمدان» بوده:////

آخه همکارام با صد من آرایش با بیمارهاشون عکس میگیرن منم نود درصد عکسام قیافه‌ام از خستگی مثل بزه! :-/

:-)))) ببین! یکی از دلایلش هم اینه که یوهو خوششون بیاد و لذت‌بخش باشه واسشون. 

وای چه جالب! دقت نکردم. کار خدا بوده.
آخه گندم. خواستگار نبود که. فکر کرده بود من واقعا دارم می‌میرم از بی‌شوهری، خواسته بود خودی نشون بده :-))

دل‌خون‌کننده بود.

وقتی زیاد استفاده کنی آره. کمش رو با استغفار... لااله الا الله

هنوز نتونستم دایورت کنم. جدی سختمه. امیدوارم یکم رله بشم. 

دنبالشم حلقه ساده بگیرم مطب بندازم. حوصله ندارم به خدا :-)))
همون که اخیرا نوشتی؟ خوندمش.
دوست منم اخیرا رفته بود کاراشو بکنه. دکتره خیلی بد برخورد کرده بود که دیر اومدی و ذخیره‌ات کمه و بعد کلی درد هم کشیده بود واسه تست‌هاش. منم تو فکر بودم ولی گویا دختر نمیشه تخمک فریز کنه!
گندم بانو

نکن این کارو با خودت دخترررر:))) یهو دیدی یکی از همین موردا خوب بود:))

یه خاطره‌ای رو قبلنا تو وبم تعریف کرده بودم، نمیدونم خوندی یا نه...

یه خانمه میره دانشکده دندون پزشکی، به یه دختره میگه من پسرم دکترای مکانیکه و میخوام براش دختر دندون پزشک بگیرم! خلاصه میان خواستگاری و دختره جواب رد میده. بعد دو سه سال پشیمون میشه. خونواده‌ش زنگ میزنن خونه پسره، میگن اگه هنوز دختر ما رو میخواین ما الان موافقیم! و وصلت میشه:)))))) 

راستش اصلا اینطوری خوشم نمیاد! اینکه صرف شغلم و بدون شناخت پیشنهاد ازدواج بهم بدن. 
این خاطرت که دیگه افتضاح! عمرا بتونم با کسی که تنها معیارش دندونپزشک بودن طرف بوده و کلی دختر دندونپزشک دیده تا یکی رو بپسنده، کنار بیام. چه برسه بعد سه سال بگم برگردین!!
واران ..

ممنونم 

نه خب میدونم دهه ۶۰ ایی نیستی :)

میگم اون برنامه وصف حال منه با کامنتای برمیگردم هر بارم :))

 

 

کرمان رو خیلی دوست دارم برم حقیقتا :)

یکسال یزد که رفتم میخواستم یه سر هم به کرمان بزنم که متاسفانه داداشم و زن داداشم منصرف کردند:/

و گفتند بیا بریم شیراز :|

شیراز هم نرفتیم الکی گفتند که من منصرف بشم :/

ایشالا به هر ۶ شهر بری 🙏❤

 

 

اصفهان 

اصلا من رسیدم اصفهان رو خوندم جدا دلم خواست الان اصفهان می بودم و اون هواپیما رو به اون بچه می دادم که غمی ازشون کم کنم.

خدا بهشون سلامتی بده .

 

 

 

کرج :

هیچوقت تو هیچ مطب دندون پزشکی به ما آینه ندادند که دندونمون رو چک کنیم و ببینیم ! حالا نمیدونم بده یا خوب ولی فقط از طریق زبون مثلا تشخیص دادیم دندون سر جاش درست شده یا نه :))

البته حتی من ندیدم تو کارای دیگه دندون مثل همین که گفتی آینه بدن دست بیمار حداقل تو شهر خودمون این اتفاق نیافتاده :))

تو تهران یه بار رفتم باز ندیدم این مورد رو :)

ولی دیدم مثلا اون لحظه باید اون فرد بره دندونش ببینه بهش مثلا گفتن برین از آینه دست شویی نگاه کنین ببینین خوبه به دلتونه ؟!:)

اینو یکی بار دو بار شنیدم از دکتر که به بیمارش گفته :)

 ولی اینکه آینه بدن نه :)

 

 

گوشیم لو باطری است میرم میام :))

 

 

 

 

حله عزیزم

کرمان برم بخاطر باغ شازده ماهانه، بقیه جاهاشو نمیشناسم. 

مگه بچهه تو اصفهانه که بیای اصفهان بهش هواپیما بدی؟

واسه کارای زیبایی و دندونای قدامی بهتره بیمار چک کنه. 

باشه :->
نل

و مایی که عاشقتیم و میشینیم یک نفس همه پست میخونیم و کامنت نیز مینگاریم.

 

منم پروسه دندون پزشکی دارم و واقعا خیلی تاثیرگزاره رفتار..یعنی اینقدر خانم دکتر خوش برخورده،مراحل توضیح میده.ارتباط میگیره که دردهارو تحمل میکنم و کنار میام.

 

عزیزمممم نل جان :-*
واقعا تاثیرگذاره و تلاش میکنم همینطور باشم اکثرا
بیست و دو

یه چیزی بگم هوپ؟ من از دندونپزشکی اصلا نمیترسم. از اول تا آخر هم هرکاری با دندونم بکنن دردمو بروز نمیدم ولی از دندونپزشکی بیزار و متنفرم مخصوصا بوی موادتون:| ولی بچه خوبی هستم و هرچندوقت یکبار میرم کل دندونامو نشون میدم که خراب نباشن.

بعد یه سوال. من هفته پیش داشتم خِرچ خرچ سوهان عسلی گاز میزدم که یهو یکی از   این دندونای کناریِ پایینیم یه گوشش لب پر شد و دندونم پرید:| روزای اول زبونم گیر میکرد بهش و درد خفیفی داشت ولی الان درد اینا نداره حالا سوالم اینه باید برم درستش کنم زودتر یعنی بقیه شم ممکنه بشکنه یا نه همینجور بمونه مشکلی نداره فعلا؟ 

اونجا که درباره کارآموزت نوشتی که گفتی بره نخ دندون بیاره بعد دستیارت سریع نخ دندون داد خب بعدش چی؟ یعنی منظورم اینه برداشتت از این کارش چی بود؟ خوشت اومد یا حس کردی خودشیرینه؟

اینکه بعضی همکارا اهل شوخی هستن و چقدر این مسئله میتونه روی مخ آدم باشه رو کاملا درک میکنم. منم دوتا همکار آقا داشتم که علاقه شدیدی به شوخی کردن داشتن علیرغم اینکه من نه اهل شوخی بودم نه حتی جواب میدادم و به شدت روی مخم بود رفتارشون ولی به احترام سن و سالشون روم نمیشد بتوپم بهشون. 

درباره اخلاق دندون پزشکم به عنوان یه بیمار بذار بگم چرا خوش اخلاق میدوننت. ببین در کل درسته که دندون پزشک در حین کار خیلی حرفی نمیزنه و کلا شاید سه جمله هم رد و بدل نشه اونم درباره دندون طرفه ولی بعضی دندون پزشکا اصلا مجال درد کشیدن رو حتی به بیمار نمیدن. بیمار حق نداره درد داشته باشه حق نداره اعتراض کنه ! مثلا من توو نوجوونیم پیش یه دکتری میرفتم خیلی جدی طور بود و با اینکه حرف نمیزد ولی دردم میکشیدی جرات نمیکردی بگی. ازت میپرسید بی حس شده لبت ؟ اگر بی حسم نبود نمیتونستی بگی. ولی بعضیا گوش میدن به حرفت، دردتو احساس میکنن برای دردت در حین کار کاری میکنن. و بالاخره حس خوب دکتر به بیمار منتقل میشه. 

اون خانومه که دندونش زرد بود ؟ دارم فکر میکنم بعضیا چقدر روی ظاهرشون حساسن و واقعا چرا؟ بعد من همش برام سواله که علم با اینهمه دبدبه کبکبه ش چرا نباید یه چیزی اختراع کنه که بشه دندون رو بدون کامپوزیت و لمینت کردن رنگشو تغییر داد و سفید کرد؟ واقعا چرا نمیشه؟:/

والا من واسه خودم هم دوست ندارم، واسه همین درکتون میکنم.

بله حتما حتما برو درستش کن. شاید الان با ترمیم ساده درست بشه. چکاریه بذاری به درد بیوفته بعد بری

اشتباه خوندی. خود بیمار از زیر دستم نخ دراورد داد بهم :-))
اخ اخ دقیقا. حالا من شوخی هاشو اکثرا جواب نمیدادم ولی قضیه شیرینی حیثیتی بود! به من چه میخواست روزی که شیرینی دادم باشه. واسه اون که دوباره شیرینی اختصاصی نمیارم!


درست میگی. من حواسم خیلی به دردشون هست. کوچکترین پریدن پلک یا گونه و انقباض صورتشون رو ببینم میگم درد داری و سعی میکنم درد رو کم کنم. بعضی وقتا نمیشه ولی خب معذرتخواهی میکنم و میگم صبر کنی خوب میشه. 

اصلا ندیده بود تا به حال! با آینه من و زیر نور یونیت به چشمم بد میرسید. چرا دیگه. وقتی از فرم و ترتیب دندونا راضی باشی میتونی بیلیچینگ کنی هر چند وقت.
گندم بانو

اون خاطره‌هه که داااغونه، خودمون کف کردیم وقتی شنیدیم:)) محض خنده تعریف کردم برات

 

ولی منظورم اینه که حلقه بپوشی، ممکنه اونی که میتونه مرد رویاهات باشه نیاد سمتت 🙃

والا قضاوت نمیخوام بکنم ولی داغون بوده جدی :-/
کلا ترجیحم اینه کسی که بخاطر شغلم میاد سمتم، اصلا نیاد :-))
صخره نورد

اکثر دندون پزشک هایی که رفتم خوش اخلاق بودن، یکیشون تمام مدت میگه و میخنده و سر به سر همه میزاره. مشکل از اخلاق دندون پزشکای شهرتونه شاید :))

علی احمدی تو یه مکان عمومی مثل مطب که چیزی نیست؛ ما تو شرکتمون دو تا ازش داریم :)) البته اسمشون علی نیست، اتفاقا اسمیه که خیلی هم زیاد نیست، جالبه که ویژگی های برجسته ظاهریشونم خیلی مشابهه، مثلا نمیشه گفت اونی که کچله یا قدش فلانه :))

آخه همکارایی که دیدم بداخلاق نبودن بنده‌خداها.
ببین تو یه روز و بیمار یک دکتر بودن عجیبه دیگه. میگی دو تا علی احمدی دارین که اسمشون علی نیست؟ :-))))) 
اینطور وقتا واقعا ادم قاطی میکنه. مثلا ما این دو‌تا رو میگفتیم اونی که جنوبیه و خیلی حرف میزنه یا اون که آرومه.
ربولی حسن کور

سلام

اول مبارکه

نمیدونستم جمعیت شهریار این قدر زیاده که اینجای جدولتون قرار میگیره

ببینم کی به ولایت ما میرسین

کرج. ببخشید اعصابم خرد شد حرف شما بود یا مریض؟!

سلام دکترجان :-)
اتفاقا خودم هم تعجب کردم! حالا کرج مشخص بود تا حدی ولی شهریار؟
ایشالا به زودی 
بیمار دیگه! شاکی شد چرا آینه دادم بهش؟
 در پاسخ به خصوصیتون:
خواهش میکنم اختیار دارین.
ایشالا عوض نشم :-))
در باب طویله هم منظور طولانی نویسی بود که شباهنگ تبریزی ما ید طولایی داره در این زمینه :-)))
رها

سلام 

به تعداد تمام دندونای تو دهنم دندونپزشکی رفتم یکبار اینه دستم ندادن اخه چرا.

کلا حالتون رو برای شروع کار جدید دغدغه دستگاهها و مراجع درک میکنم اینجور مواقع بتید بدونید تا چند ماه باید از جیب بخورین 

انشالا حسابی رونق بگیره و تو مطب هم وقت سرخاروندن نذاشته باشی

 

 

 

 

 

سلام
شاید چون کار زیبایی نداشتی!
انقدر دغدغه دارم انقدر دغدغه دارم که قاطی کردم :-))
ممنونم عزیزم ایشالا
مهربانو

هوپی جانم با خاطراتت کلی تو فکر رفتم و حس کردم چقدر سخته کار کاملاً مال خود ادم باشه و بعضی وقتا کارا درست پیش نره و ارباب رجوعی داشته باشی که درکت نکنه و ... بعضی وقتا هم کلی لبخند رو لبم اومد ولی این وسط دلم خون شد برای اون پسرک تنها .. چقدر رهاشدگی حس بدی داره . و یه جورایی مور مورم شد به اشاره ای که به سن دوستانش کردی :(

اینکه تک تک کارها حتی کوچیک ترینشون رو باید خودم منیج کنم. نگران خش خش تلفن، قطعی ایفون، خرابی پکیج، دستمال کاغذی که خوب بیرون نمیاد، خونی که تعمیرکار پکیج به دیوار راه پله مالیده! و و و باشم، خیلی انرژی میگیره ازم.

دل همه ما رو هم خون کرد. به معنای واقعی کلمه سرپرست نداشت و بسیار جذاب و تو دل برو بود :-(
رفتارش خیلی بزرگونه بود بخاطر سن دوستاش ولی بچه بود.
Nelii 💉📚

به نظر منم میاد که دکتر خیلی مهربونی باشی.

من قبلا پیش دندونپزشکی که میرفتم از اول تا اخر مدام غر میزد بهم و تا میگفتم آخ میگفت میخواستی مراقب باشی کارت به اینجا نکشه، دیر اومدی ناله هم میکنی و هزاران سرکوفت دیگه.

من بعد اون یک سال هیچ دندونپزشکی ای نرفتم، ترجیح میدادم درد بکشم ولی تحقیر نشم.

امسال یه دندونپزشک جدید پیدا کردم که واااقعا خوش اخلاقه و با ذوق میرم. تا مثلا یکم صورتمو به نشونه ی درد جمع میکنم سریع میگه ببخشید میدونم درد داره ولی دارم تلاشمو میکنم کمتر درد بکشی، تحمل کن و از این حرفا.

و اینکه برخورد گرم داره و برای جلسات شرایطم رو در نظر میگیره و مثل قبلی نمیگه همینه که هست، ناراحتی نیا‌.

همه ی اینا واقعا موثرن‌

چقدر روده درازی کردم:)

عزیزم. اومدی بعد مدت ها :-)
عجب دکتر مریضی بوده!! به ما یاد دادن سرزنش بیمار نداشته باشیم. حس بد ندیم بهشون. تا جایی که بتونم رعایت میکنم.
حرف منم اینه وقتی میبینین با دکترتون راحت نیستین و از نظر کاری دکترهای مشابهی هستن چرا ادامه بدیم پیش همون قبلی بریم؟ 
خوب کردی
یاسی ترین

بالاخره خوندم همشو 💪💪💪😍😍😍

سلااااتم خانم دکتر خوشگل ❤️

خسته نباشی 

من از خیلی وقت پیش عاشق این دستاتو. خیلی لذت بخشه خوندنش 

ممنون که وقت میذاری با دقت تایپ می‌کنی این همه 

 

 

 

 

خداقوت :-*
سلام یاسی بانو
سلامت باشی
چقدر خوشحال میشم کسی با قلم تو از پست های طویله من خوشش بیاد :-)
صخره نورد

منظورم این بود دوتا احمدی داریم که هم اسم هستن اما اسمشون علی نیست، مثلا هر دوتاشون آرش احمدی هستن. تازه فهمیدم دوتا دیگه هم هستن که اسم و فامیلیشون یکیه! امروز منشی شرکت زنگ زده میگه فلان چیز رو به آقای علی محمدی 2 تحویل بده :))) برام سوال شد یکش کی بود که 2 کی باشه؟ :))

امروز رفتم دندون پزشکی، از همین دکتر خوش اخلاق هایی که دائما داره سر به سر همه میزاره. گفتم چرا اخیرا دندون های من انقدر میشکنه، گفت دندونات خیلیم بد نیست، پر کردی الان خوبن، همون لحظه به فرم اطلاعاتم که جلوش بود نگاه کرد، گفت سنتم زیاده. منم خندیدیم گفتم آره پیر شدم دیگه آخراشه :)) گفت نه نه نه!!! فکر میکردم 25 سالته، فکر نمیکردم 34 باشی. گفتم نه دیگه پیرم شدم، بیچاره فکر کرد بهم برخورده کلی توضیح داده نه قبافه ات جوون تره، منظورم این بود بهت نمیاد این سن باشی :)) خلاصه اون لحظه یاد اون مریض شما افتادم که گفته بودید فکر میکردید 60 سالش باشه :دی

آهااااا حله خوشبخت حله :-)))

آره بعضی وقتا بیمار کلی قبلش استرس و خجالت داره که دندونام بده و ببخشین و اینا بعد میبینم میگم همین؟ اینکه اشکال نداره پیش اومده دیگه.
آخی... چقد حسش رو درک کردم. اون لحظه دلم میخواست زمین باز شه فقط من برم توش.
به خودت ایمان داشته باش،
تو قوی ترین شخص زندگی خودت هستی ؛)
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan