هوپ و بیماران در هفته ای که گذشت. (٣١)

  • ۱۶:۴۸

هرمس- می دونین انگشت اشاره ی دست چپ ( دست غالبم) درد می کنه. یک درد مزمن که موقع فشار آوردن اذیتم می کنه و باعث شده اصلا نتونم دیگه دندون دائمی بکشم و وسط کار بدم بیمار رو به همکارم ( که اصلا ازش خوشم نمیاد و یه بار هم دعوای چتی کردیم با هم!) . حتی نخ دندون هم برای بیمارهام سخت می تونم بکشم! 


هفائستوس- خانمی با شوهرش اومد با این شکایت که باید این چیز توی دستمال کاغذی رو(یه تیکه امالگام قدیمی) به دندونم که ١٥ سال پیش درستش کردم بچسبونین تا روکشش کنم. هرچقدر با زبون ساده توضیح میدادم ( باور کنین بالای ٥-٦ بار) که نمیشه و دندون خیلی تخریب شده و پست و کور و روکش باید بشه، اصلا دندون سالم، امالگام رو سمان نمیکنن؛ شوهره زیربار نمیرفت که من می دونم میشه! 

گفتم: شما دندونپزشکین مگه؟ 

شروع به داد و بیداد کرد که فکر کردین ما حالیمون نیست؟! 

آخر دیدم واقعا قانع نمی شن، ول کردم رفتم سر مریضم! 


آپولو- خب درسته که میگیم ماسک بزنین، ولی روی یونیت که می خوابن مردم باید ماسکشون رو بدن پایین و اگه بخوایم براشون کار کنیم، ترجیحا باید دربیارن تا خیس و غیرقابل استفاده نشه. زن ماسک رو درآورد، حواسم بود که از سمت رو به خارج تا کرد و اومد سریع بذاره داخل کیفش. بهش گفتم: اشتباه تا زدین. 

گفت: چه حواستون هست! تا به حال دقت نکرده بودم.



هستیا- دریچه کولر خونه رو هیچ جوری نمی تونستم ببندم و سردم بود. زنگ زدم صاحبخونه و همسرش اومدن کمک. نوه های شیطونش هم ریختن تو! مادربزرگشون دعواشون کرد که: خانم دکتر دندوناتون رو می کشه ها! برین پایین. 

داشتم توضیح می دادم که هیچ وقت از ما نترسونینشون که بچه سرتق گفت: من اصلا از دندونپزشکی نمی ترسم! 

خیلی دلم می خواست که لااقل این چند تا بچه ازم حساب می بردن و انقدر سر و صدا نمی کردن یا وقت های استراحتم با یه قندون پر از قند می رفتم دم واحدشون، ولی هی کظم غیظ می کنم! 



آرس- یه آقایی هم هست که امیدوارم فردا آخرین باری باشه که می بینمش. روکش هاش رو تحویل بدم. آخرین ترمیمش رو هم انجام بدم و بره که نبینمش! 

یک فرد وسواسی ( همون فردی که دستکش ونیل آورد داد دستم!) که اولین روز اوایل شهریور که یادمه خیلی شلوغ بود اومد برای معاینه و یه قیمت حدودی بدون روکش دندون هاش بهش گفتیم و رفت. بعد بماند که بیچاره شدم سر اندوی سه تا دندونش مخصوصا دندون شش پایین چهار کانال کلسیفیه اش که دو جلسه فقط روی همون وقت گذاشتم تا به طول کامل برسم. دو تا از دندونهاش هم تخریب زیاد داشت و پست و کور شد. بعد جلسه قبل داشتم با وسواس این سه تا دندون رو تراش می دادم برای روکش. یهو نشست و گفت نمی خوام اصلا کار کنی برام! چقدر طول می دین؟ فلان دکتر رفتم قبل شما گفت کل دندون هات رو توی دو جلسه سرویس می کنم، شما این همه به من گفتی برو بیا برو بیا! من قبلا روکش گذاشتم اینطور نبوده! 

آه کشیدم. شیلدم رو دادم بالا. به دو فک گُله به گله خالی از دندونش اشاره کردم: کو روکش؟! من چرا نمی بینم؟

سر تکون داد که: خراب شد کشیدم!! اینجا چون از بقیه مطب های شهر تمیزتر بود اومدم. دیدم همون دکتر دستش رو از دهن یکی کرد تو دهن من! 

گفتم: خب جوابتون رو خودتون دادین. 

منشی هم گفت: فلانی رو می گی که دندون هایی که دست زده هی داره میاد اینجا برای عصب کشی دوباره؟! 

خلاصه سرتون رو درد نیارم؛ قالبگیری کردم، روکش موقت گذاشتم براش و رفت برای حساب کردن که دیدم داره با منشی دعوا می کنه.

که چرا قیمتش از اونی که من فکر می کردم بیشتر شده و نمی خوام و پول دارم و مشکل مالی ندارم ولی نمی دم. میخوام بگم درسته که توی اون شلوغی معاینه مشکل از ما بود که بهش نگفتیم دندون هات با روکش فلان قیمت میشه؛ ولی بعضاً با چنین افرادی سر و کار داریم که دلم برای اون آقا قلدر هیکل درشته تنگ میشه!! لااقل اون فقط سر نوبتش چونه می زد.



آفرودیت- گفته بودم مامان پسربچه ماسکش رو جلسه سوم داد پایین تعجب کردم از صورت سوخته اش. برعکسش هم ممکنه که یک فردی خیلی معمولی به نظر بیاد و بعد از مدتی که ماسکش رو بده پایین ببینی چقدر خوشگله!



آرتمیس- خانمِ میان سال، بسیار امروزی و شیک پوش بود. به محض خوابیدن زیر دستم، آروم گفت: من تریاک مصرف می کنم. ولی فقط خودتون بدونین. کسی نفهمه. گفتم: باشه اشکال نداره.

سوسکی و آروم رفتم یه دستکش دیگه هم پوشیدم و شروع به کار کردم. اواسط کار بود و داشتم براش توضیح می دادم: عصب کشی دندونتون الان تموم شده و دارم پین می ذارم و بعدش ترمیم می کنم که گفت: عه چه جالب! منم رشته ام مرمت آثار باستانیه. کارتون به ما شباهت داره و توی درددل هاش یهو آروم گفت: با فلان سال سابقه، چون شبیهشون نبودم عذرم رو خواستن و به این وضع دچار شدم که برای رهایی از شیشه، تریاک می کشم و ... .

 


هرا- دختر جوان هنوز با مادرش وارد نشده گفت: من هر بار بعد از آمپول زدن غش می کنما! خیلی می ترسم. صندلی رو نخوابونین. حالم بد میشه. 

گفتم باشه. همون طور که ژل بی حسی می زدم براش، نگاهم به پیرسینگ لبش افتاد و گفتم: جانم؟! می ترسی و پیرسینگ لب زدی؟

گفت: چون خیلی دوست داشتم بزنم، حالمم بد نشد.

یکم سر به سرش گذاشتم و گفتم: حالا چشمات رو ببند می خوام تزریق کنم. مطمئنم حالت بد نمیشه. 

نشد. نه اون جلسه نه جلسه بعدی! 



هادس- عزیزان دندانپزشک به معاینه بقیه اعتماد نکنین و خودتان هم قبل از اینکه خوشحال بشین، یه ترمیم کامپوزیت کلاس سه قدامیِ نه چندان عمیقِ هلو به تورتون خورده؛ بافت نرم اطراف دندون رو نگاه کنین که بیمار دقیقه نود یادش نیاد این دندون مرتب آبسه می کرده و شما لبش رو بدین بالا برای تزریق و بگین بچه ها عکس بگیرین، سینوس ترکت داره! ظاهر شدن گرافی همانا و معاینه دقیق تر دندان که لقی گرید یک داره و کیس ضرب خوردگی و نکروز عصب دندان باشه و درمان تغییر کنه به عصب کشی و تجویز آنتی بیوتیک! فکرش رو بکن فقط ترمیم کرده بودم و رفته بود!!



تمیس- بله با شرایطی مواجه هستیم این روزها که تک و توک نوبت می دیم؛ بیمارِ ساعتِ ٤/٥ نیم ساعت دیر کرده و من نشستم در و دیوار رو نگاه می کنم. زنگ میزنن که کجایی؟ مادرش میگه کم کم داره میاد. زنگ می زنن به بعدی که زودتر از ٥/٥ می تونی بیای؟ میگه من زیر دوشم و ٥/١٥ اونجام! و ساعت یه ربع به ٦ میاد!! ولی کار می کنم براش که گناهی نداره به ربع دیر کرده فقط، سومی و چهارمی هم تموم داره میشه کارشون و می خوام برم خونه که بیمار ساعت ٤/٥، زحمت می کشن ساعت ٨/٥ بالاخره میان! و البته همون طور که منو می شناسین واسش کار نکردم. 

البته برای اون خانمی هم که یک ساعت دیر کرد و در واقع وقت من رو هدر داد و با بعدی رسید که: مهمون رسید برام باید جلوشون چای می ذاشتم؛ هم کار نکردم و گفتم بهش بگن: الان که توی این شرایط مهمون بازی دارین، برین به ادامه مهمونیتون برسین، من نمی تونم بیشتر بمونم، باید برم خونه. 


  • ۴۳۱
هیـ ‌‌‌ـچ

همه یه طرف، من درگیر اونی شدم که ۴:۳۰ وقت داشته و ۸:۳۰ اومده :|

واقعا من هم در شگفتی ام ازش. یک سری واقعا درک نمی کنن که دندونپزشکی نوبت میده و زمان تعیین میکنه برای کار دندون طرف، توی این شرایط هم نوبت ها با فاصله است که بتونن تمیز کنن محیط رو بین مریضا. من واقعا یک ساعت و ربع بیکار نشسته بودم و اونقدری برای وقتم ارزش قائل هستم که براشون کار نکنم دیگه.
Alireza z.i

در جایی که یک حافظ کل اساطیر بونان فعالیت می‌کنه (من) باید همه اساطیر رو نام می‌بردی؛ چرا هفائستوس رو نگفتی ای کافر؟ :|

ولی جداً دمت گرم که اساطیر موردعلاقه‌ام رو نام بردی. :))))))

الان آتنا رو عوض میکنم میذارم همینی که گفتین. خیلی بهش میخوره!
دقت کرده باشین مربوطن به هر خاطره!
شارمین امیریان

سلام عزیزم.

 

ما هم تو کلینیک تجارب حرص دربیاری از مراجعهای وسواس و اونایی که دیر میان و طلبکارن داریم. 🤦‍♀️

سلام جونم
شما که فکر کنم بیشتر باید درگیری داشته باشین ولی ما هم واقعا اذیت میشیم بعضی وقتا.
آبان ...

از اینکه ادم ها برای وقت دیگران ارزش قایل نمیشن بدم میاد...لج ام در میاد .حالا چه اشنا چه غریبه ..

 

مخصوصا وقتی خودت حساس باشی که به وقت دیگران اهمیت بدی این قضیه بیشتر روی مخت میره!
پلڪــــ شیشـہ اے

اوه چه پر ماجرا

از کسایی که طلب کارن عصبی میشم. 

خدا صبرت بده خواهر :/

اون آقا در مورد روکشش حق داشت و اخر هم من رفتم و جدا کردم منشی و مریض رو با حق دادن بهش. ولی واقعا طلبکاره توی هر مسئله ای و این اذیت کننده است.
مرسی خواهر :-/
معلوم الحال

چقدر دلم برای اون خانم شیشه ای سوخت. بیچاره :(

 

توی هادس حس کردم دارید بهمون فحش میدید. خلاصه که هر چی گفتین آینه :|

 

نچ نچ نچ ... بخت من بدبخت رو میبینید؟ به من میگن 4:30 اونجا باش از 4 میرم میشینم تو نوبت دکتر ساعت 6:30 میاد! تازه بعدی که میادم میگن خانم دکتر بیا یه بستنی بزن. مریض که فرار نمیکنه :| اینقدر بدم میاد از این آدمای وقت نشناس!!! حالا چه بیمار، چه دکتر، چه مهندس، چه معلم ...

 

سوال: این سیستم شماره گذاریتون چی بود؟

من هم. سرِ درددلش باز شده بود. منم دلم نمیومد بگم دهنت باااز انقدر حرف نزن! :-(
نه اینطور پست ها برای تبادل تجربیاته با همکاران!

راستش اکثرا مردم وقت شناسن، ولی وقتی حتی یک نفر هم بدقولی کنه و دیر کنه، باعث میشه نه تنها وقت من بلکه وقت بیمارهای بعدی بهم بریزه. از طرفی خیلی وقتا وسط کار حوادث غیرمترقبه ای رخ داده و کار بیمار طول کشیده. یا دستگاهی خراب شده و غیره و غیره. من بخاطر ندارم برای خوراکی و بستنی خوردن بیماری رو معطل کرده باشم. همش بین نوبت ها بوده. این روزها هم که اصلا ماسکم رو درنمیارم و شده ٥-٦ ساعت هیچی نخوردم.
منم بدم میاد. 

خدایان و الهه های یونان باستان! به پیشنهاد دکتر ربولی
عرفان‌‌ ‌‌‌‌

ممنون که ما رو با اساطیر یونانی آشنا کردین D:

خواهش میکنم. :-))
البته آشنا نکردم فقط کنجکاوتون کردم برین در موردشون بخونین!
منتظر اتفاقات خوب (حورا)

من هر موقع دیر به یه قراری برسم یک عالمه عذاب وجدان می‌گیرم-_- یعنی اصلا به اون حس بدش نمی‌ارزه که دیر کنم! 

ببین من نهایت دیر کردنم بین ٥-١٠ بوده. برای همین مقدارم زنگ میزنم و عذرخواهی میکنم.
 سرکار مخصوصا همیشه آن تایمم. از اتفاق هفته پیش پذیرش یکی از کلینیکا گفت اگه یه دکتر داشته باشیم که سر وقت بیاد، دکتر هوپیانه! 

x

عاشق این سخت گیری و کوتاه نیومدنتم 

 

خودمم همینم :) یک کلامم:))

بین خودمون باشه می دونستم میای و این رو میگی :-)))))
1 بنده ی خدا

داشتم پستای این هشتگو میخوندم،دلم خواست بیام کلینیکتون دهنمو سرویس کنین(زیاد از دندون پزشکی رفتن خوشم نمیاد.😂کلا از دکتر رفتن خوشم نمیاد)

خودمم بعضی وقتا می شینم از اول میخونمشون. واسه همین یادم نمیره افرادی که توی این خاطرات نقش ایفا کردن!
منم بدم میاد از دندونپزشکی ولی امروز دیدم خلوته و نوبت بعدی نیم ساعت دیگه میاد، نشستم دو سه تا از دندون های خودم رو جرمگیری کردم و بعد هم برساژ کردم. ^_^
حامد سپهر

جالبه من تا یادم میاد همیشه اینطور بوده که مثلا وقتم برا ساعت ۴ بوده ولی ساعت ۶ نوبتم شده

محو صداقت اون خانمی شدم که تریاک میکشید:)) خوبه نترسیده معرفیش کنی به مرکز ترک اعتیاد:)

خب من جاهایی که کار میکنم بهشون گفتم فلان خدمت رو بهمان دقیقه وقت بذارین. ممکنه وسط کار طولانی تر بشه یا فرد قبلی دیر بیاد و زیاد شده که نیم ساعت نهایت نفر بعدی معطل شده ولی دو ساعت رو هرگز نداشتم. خودم رفتم پیش استادم گفته بود ٦ بیا ولی عملا ٧-٧/١٥ رفتم داخل!

اخه در حوزه اختیارات من نیست. من فقط وظیفه دارم ترغیبشون کنم به ترک سیگار و مشروب و مواد مخدر. این خانم هم خیلی دوست داشت ترک کنه ولی میگفت از شیشه پناه اوردم به تریاک و اگه نکشم، مشکل تنفسی پیدا میکنم تو شرایط کرونا میترسم وگرنه میخوام ترک کنم.
سین دال

یادم افتاد منم یه بار 4/5 وقت دندون پزشک داشتم 6/5 با پارتی بازی دکتر رو راضی کردیم بالاخره کار من رو هم راه بندازه :/ 

احتمالا قرار بود تا همون 8/5 معطل بشیم :/

 

نمیشه شما بیایید شهر ما؟

این تو کلینیک ها و مطب های شلوغ اتفاق میوفته. که بدون نوبت و هردمبیل هر کی از راه میرسه واسش کار میکنن. اینجوری نوبتا می ریزه بهم.

برین جاهای خلوت. معطل نمیشین. من یه دندونپزشک ساده و بی نام و نشونم که مثل بچه آدم زود میرم سرکار و سر نوبت تموم میکنم :-))
نرگس بیانستان

وای منم تو اون ماجرای چهار و نیم هشت و نیم موندم

واقعا طرف چطوری روش می شه ک بیاد با پررویی؟ :/

واقعا خوب می کنی کار نمی کنی براشون 

والا

میگم هوپ، واسه انگشتت حتما پیگیری کن خواهرجان

خدایی نکرده آسیب جدی ای نشه

منم واقعا در عجب بودم چطور روش شد بیاد؟ واقعا نمیومد سنگین تر بود!

می ترسم برم پبش ارتوپد بگه یه مدت عشرت نزن! چون بخاطر عشرت اینطوری شدم.
فامس( مهسا)
سلام.
دلم برات تنگ شده بود*-*

چه جالب شماره گذاری ها اساطیر و الهه های یونان هستن درسته؟!

کلا این قسمت از بیماران با هوپ پر ما جراتر و پر از هیاهو بود می تونستم تصور کنم وسط یه کلینک دندان پزشکی شلوغم که همراه دندان پزشک داره تلاش می کنه که کاراشو به نحو احسن انجام بده. از تلاشش خوشم‌ می اید.

البته قسمت جوراب نشون دادن به بچه ها تو قسمت های قبلیم خیلی دوست دارم.
سلام عزیزم، منم وقتی پای ثابت کامنتام نظر ندن یه مدت، دلتنگشون میشم!
درسته 

این آقا رو مخه امروز اومد روکش هاش نشست و خوب بود، ترمیمش رو هم انجام دادم. منشیم قهر بود باهاش! ولی من به روی خودم نیاوردم. اخر سر کلی تشکر کرد و رفت! :-))

چند وقته جورابام رو نشون ندادم به بچه ها. هی پز روپوش جدیدم رو بهشون میدم. میگم دلتون آببببب :-))
دُردانه ‌‌

یه بارم بر اساس عناصر جدول مندلیف شماره‌گذاری کن :دی

چه پیشنهاد شایسته ای دکترجان. حتما استفاده میکنم به شرط صحت و سلامت و اگر کرونا نبرده بودم اون دنیا!
واران ..

برای بار دوم 

سلام 

امیدوارم حداقل دیگه این کامنت نپره صلوات :)

 

خسته نباشی و خدا قوت 

میدونی رشته کلامم پریده :|

چون یکبار نوشتم بیان زحمت کشید کامنتم رو قورتش داد :|

 

آها بذار برای بار دوم بنویسم و تشکر کنم بخاطر فاصله گذاری اجتماعی :))

خطوط پست هات :)

مرسی :*

واقعا اینجوری خوندن رو برای من آسون میشه  خدا خیرت بده :*

 

فعلا این آهنگ شاد رو قشنگ گوش بده بلکه اومدم کامنت بعدیم رو نوشتم اگر اینبارم کامنتم نپره :)

تقدیم به تو خانوم هوپ صبور :)

تا اینو گوش بدی منم اومدم کامنت بعدی رو ایشالا میام مینویسم :)

 

سلام سلام
مگه پرید؟ ای بابا. تو که طویله نویس کامنتایی باید قبل ارسال کپی بگیری ازشون! 
فاصله گذاری اجتماعی؟ همیشه همین مدلی می نویسما :-))

قشنگ بود اومدم قر بدم، خسته بودم :-))
قربانت مهربون
بدو بیا
واران ..

مگه برای بیمارانتم  نخ دندون میکشی؟!

جدی ؟!

 

+

بنظرم به دستت فشار نیار !

اذیت میشی :(

 

++

من تو مطب دندون پزشکی فقط تنها چیزی که اول از همه میگم لطفا آروم آمپول بی حسی رو بزنین :))

دیگه بعد از اون کلا ساکت میشینم و اصلا حرف نمیزنم مگه اینکه درد داشته باشم که صدام در میاد :|

یکبار دکتر اون آمپول بی حسی رو زد بعد انصافا کارش با مریض قبلی خیلی طول کشید به من گفت ۵ دقیقه بیا داخل 

ولی خب کار با مریض قبلی طول کشید و دیرتر دندونم رو عصب کشی کرد وسط عصب کشی یهو سِر شدن دندونم تموم شد به دکتر گفتم آقای دکتر میزنی درد میکنه گفت نه هیچی نیست گفتم درد میکنه :| بخدا 

گفتم عه یعنی بی حسی تموم شده آره راست میگین صبر کنین اینو درست کنم بعد دوباره آمپول /سرنگ رو میزنم دوباره سِر بشه !

همون رو که خواست درست کنه همون کافی بود که صدای منو رسما به صورت وحشتناکی دربیاره :| جوری که انگار با چکش زد تو سرم بخدا یک درد شدیدی حس کردم که خدا میدونه چقدر درد کشیدم رسما همون لحظه درآورد بعد گفت خانم فلانی بخدا فکر نمیکردم درد بگیره وگرنه دوباره دندونتون  رو بی حس میکردم :|

منم همون بار اول و آخرم بود که رفتم پیششون ، خواهرمم اینو دید اینجوری گفت خوبه تو اول رفتی دیدم تو رو من  نمیرم پیشش !

شاید باور نکنی من تا چند ساعت حتی رمز وبلاگمم رمز کارتم رو با همون درد شدیدی که حس کرده بود فراموش کردم :|

فکر کنم تنها صدای که از من دراومد مربوط به کار همین آقای دکتر بود :)

 

 

+++

 

یه سوال کسی که تریاک یا هر موادی بکشه شما چطور اذیت نمیشین ؟!

از بوی دهنش ؟!:|

خدا صبرت بده واقعا !

 

و همچین خدا قوتت بده در مورد تایید کامنت من :)))

تا درودی دیگر فعلا بای :*

 

 

ماشاالله و لا قوه الا به الله العلی العظیم! ( چک نکردم ببینم درست نوشتم یا نه!)

آره، بعد از هر گونه ترمیم و چسبوندن روکش، نخ میکشم که مطمئن شم نخ راحت رد میشه و دندونا به هم نچسبیدن.

چیکار کنم عشق عشرتم؟ :-(

الهیییی، می فهمم دردش خیلی زیاد بوده ولی باور کن بعضی وقتا هیچ جوری دندون بی حس نمیشه مگر اینکه بیمار یکم درد رو تحمل کنه تا ما به عصب دندون دسترسی پیدا کنیم و بیحسی بزنیم و بعضی وقتا که این راهم جواب نمیده باید یکی دو شماره فایل ( همون سوزن رنگیا) رو داخل کانال ببریم و عصب رو خارج کنیم تا درد تموم بشه.

اصلا خانومه بو نمی داد اخه، بوی سیگار هم اوایل خیلی اذیت میشدم. عادت کردم دیگه. باور کن بوی گند عرق بعضی ها بیشتر اذیت میکنه.

بابای خدا یارت :-)))))

** سیلاک **

وااای مردم چقدر خونسردن .. 4.5 وقت داشته 8.5 اومده فک کنم اصلا یادش نبوده شما زنگ زدین تازه یادش اومده که باید بیاد 

 

من وقت دکتر داشته باشم از یه هفته زودتر هم تو تسک موبایلم می نویسم هم همه جا تو خونه برچسب میزنم فلان روز نوبت دارم هر دری رو باز کنی روش یه یادآوری وقت دکترم هست :)))

نه دیگه خبر داشت. صبح زنگ میزنن نوبت ها رو فیکس میکنن. میتونست همون صبح بگه نمیام یا دیر میام ولی شعورش نکشید!

باور کن منم. فقط یه بار نمیدونم چی شد شرایط روحیم داغون بود یا چی که چهارشنبه وسط مریضا زنگ زدن گفتن شنبه نوبت مشاوره دارین، میاین؟ یک ماهه بود نوبتاش، گفتم حتمااااا
بعد یادم رفت و یادداشت نکردم. شنبه خواب بودم زنگ زدن گفتن کجایین؟ گفتم چی؟! گفت مگه نوبت نداشتین؟! برق سه فاز وصل کردن بهم. گفتم ببخشین فراموش کردم. گفت دیگه بهتون نوبت نمیدیم! منم مشاورم رو عوض کردم :-)))))
... S҉A҉H҉A҉R҉

هوپ عزیزم خدا قوت❤

قربانت سحر جان :-***
نرگس بیانستان

عفت بزن 😐 ایح ایح

ننر کی بودم من

ننر نه! بی مزه!
جلو پرستش این کارا رو نکنی، یاد بگیره :-))
آریانه

یه حلقه هایی هست،لاستیکیه،که هم واسه انگشت هست،هم واسه مچ،مال مچش یکم سفت تره،وقتی که نت های دوبل رو میخواستم بزنم،خب انگشتام نمیکشید،از اینا استفاده کردم...تازه یه مدت هم آتل میبستم به انگشتم،سر یاد گیری فرم صحیح!...خلاصه اون حلقه ها تو طولانی مدت کمک کرد،ولی مال من اینقدری که تو تعریف میکنی حاد نبود،و در مورد ارتوپد گریزیت!یادت باشه مادر خوب مادریه که به فکر سلامت خودش هم باشه!(چه قدر این مدت پیشنهاد داشتم:-/)

باید اعتراف کنم کمتر از پنج بار منتظر نوبت شدم،همیشه بین مریض میرفتم!ولی درکل انسان زیاد منتظر گذاشتم!(شرمنده:-/)

اون که گفته چقدر حواست جمع هست...یه بار مشابه این حرکاتِ من حواسم هست رو واسه یکی انجام دادم،بهم گفت دقت زیاد دق‌ت میده:-/...شکر خدا تو گیر انسان زیبایی افتاده بودی!

در مورد نوه های همسایه‌ات،لذتی که تو سرکار گذاشتن و ترسوندن بچه سرتق هست با کمتر چیزی قابل قیاسه!

منم انگشتام نمیکشید که اینطور شد دیگه. تازه شانس اوردم کشیده ان و اینطور فشار میاد بهشون. نه قول میدم برم سر ارتوپد همیشگی که قبلا واسه کمر و مچ پا و زانو هم پیشش رفتم :-))) الان بقیه شون اکین خداروشکر انگشتم بازی درمیاره!
پیشنهاد چی؟ ازدواج؟ خجالت بکش بچههههه

خیلی کارت زشته خیلی! فامیل بوده دندونپزشک و پزشکه؟ 
دقت زیاد دقت میده :-)) میگن سخت گیرد جهان بر مردمان سختگیر...

من دلم نمیاد. نهایت اذیت یه بچه سرتق بی محلی بهشه. ولی کل کل دوست دارم!
1 بنده ی خدا

😂الان دلم خواست دندون پزشک و همچنین دکتر متخصص همه چی  باشم

منم خیلی دوست دارم متخصص همه چیز باشم ولی نمیشه!
نرگس بیانستان

بخدا نمک بجه بیشتر از منه:))))

من انقد بی نمکم از بی نمکی ام مردم میخندن 

منم همین فکر رو میکنم :-))))
از مردم شهرت بعیده، به طنازی معروفن که
Twinkle

هوپ الان که از تاخیرای بیمارا گفتی استرس اینده رو گرفتم و منی ک روی انتایم بودن حساسم☹🤦‍♀️

بدون که خیلی قراره حرص بخوری در موردش. ولی کوتاه بیای تکرار میشه.
x

چه تفاهمی :))))

شما قصد ازدواج نداری ؟! :))

اممممم
نه میخوام ادامه تحصیل بدم :-)))
واران ..

پس حس بویاییت اینقدر هم قوی نیست روله ؛)

 

نمیدونستم چون تابحال فکر نکنم روکش کرده باشم :)

 

 

+

اونم نمیدونم ولی میدونم اینقد درد کشیدم که توبه کار شدم برم پیش این دکتر :)

 

++

 

سلام 

 من چند ماه پیش رفتم دکتر بیمارستان بخش قلب  برای پدر وقت گرفتم 

گفتن بهمون زنگ میزنن نزدن پدر خودش زنگ بهشون زد 

دکتر گفت بیا نوبت تونه تا نیمساعت دیگه اینجا باشین !

رفتیم سه ساعت تو سالن بیمارستان رسما خسته و کوفته رو صندلی ها نشستیم تا نوبت مون شد :|

بعد پدرم اصلا حال تداشت بمونه 

منشی هم هی میگفت الان نوبت تون میشه الان الان الان تا ۹ شب ما معطل دکتر قلب پدرم بودیم.

 

یعنی میخوام بگم گاهی وقتا ما هم زود میریم :))) 

ولی باز دیر میفرستنمون داخل :|:)

 

 

خب ببین اخیرا قوی ترین ماسک های جهان رو میزنم و میرم بالا سر مریض! میترسم سر جونم، اینه که کمتر بوی بد رو حس میکنم. 
ولی واسه ترمیم حتما باید انجام بدن و چک کنن.

باور کن وقتی دندونی توی فاز درد حاد و شدید باشه بعضی وقتا هیچ جوری بی حس نمیشه. یه خانومی بود انقدر درد داشت میگفت بکش، گفتم اخه کشیدن که دردش بیشتره بی حس نشد با قوی ترین بی حسی های موجود. واسش دارو نوشتم هفته بعد اومد دردش از ده شد مثلا شش یا هفت. بیچاره شدم تا اجازه بده دست بزنم به دندونش. گفتم صبوری کن خلاصه با اون روشایی که گفتم بالاخره دردش تموم شد و کارش انجام شد. گاهی ناگزیریم درد زیاد تحمیل کنیم بهتون تا از دردای آینده نجاتتون بدیم. :-))

راستشو بخوای خودمم از این دکترا شاکیم. واسه مامانم رفته بودم متخصص زنان. گفتن هفت بیاین ده و نیم مامانم داخل شد. بعد خودم اخیرا میخواستم برم به جای اون دکتر معروفه رفتم پیش یه دکتر بی نام و نشون. انقدر مطبش خوشگل بود. همون موقع نوبتم داد. یه ربع بعد رفتم داخل. تکی هم رفتم داخل نه ٥ تا ٥ تا!! خیلی خوب شرح حال گرفت و با حوصله برام توضیح داد. عشق کردم. 
نسرین ⠀

این پستا رو که تقریبا پرطرفدارترین پستای وبلاگته وقتی می‌خونم یادم میوفته که خیلی وقته پستای من و داتش‌آموزام رو نذاشتم.

 

خداقوت خانم دکتر، کاش وقت کنم و برم دندون‌پزشکی چون حسابی نیاز دارم بهش.

نه دقت نکردی پرطرفدارترین پست هام اونایی که اومدم سرکارتون گذاشتم شوهر کردم! یا داستان طنز نوشتم :-)))
بنویس دیگه. حیفه یادت بره و ما رو هم محروم کنی.

خدا قوت به شما تو این شرایط سخت تدریس مجازی.
نرگس بیانستان

عزیزم شکسته نفسی کردم:/

حالا هی میخوام بهت نگم گوز... هی میخوام مودب باشم...  :/  

من موتورم روشن بشه واقعا شوخی هام خنده دارن

ولی تا موتورم خاموشه بی مزه ب نظر میام :)))

 

مگه ترکی که بگی ***! مثلا من خیلی مودبم...
با موتور روشن بیا اینورا آفرین
نرگس بیانستان

مردم شهرم خیلی خوبن

ب خصوص اون ک خودت میدونی :))))

 

عجبببببب! 
به این تیکه خندیدم خدایی :-))
آریانه

واسه فامیل که مطبم نمیرم:دی،دوست بودن!

اها،که دلت نمیاد؟...اونی که تو پست نوشته میخوام ازم بگرخن!و براشون قند ببرم،از نوادگان منه؟!...

مهم نیته که تو داریش،فرشته ها منتظرن نیت هارو بنویسن،کاری به عمل تعدیل شده ندارن!

خعلی کارت زشت بود در هر صورت :-)) من دوستم رو بردم با نوبت قبلی واسش کار کنم، بعد اون اقا تپل قلدره هم بدون نوبت قبلی اومد. خلاصه که اول اقاهه رو خوابوندم روکش براش سمان کردم بعد دوستم رو... چقدر من عادلم، چقدررر من خوبم...

خب از بس یورتمه میرن و سر و صدا میکنن، میخوام قند بخورن مشغول شن! :-))))
نیته باباجان، بالقوه است فقط...
ربولی حسن کور

سلام

کلی نوشتم پرید!

نمیدونم حالشو بکنم دوباره همه شونو بنویسم یا نه؟

اولا شرمنده که چند روز نشد بیام وبلاگستان اما امروز که اومدم اول به خاطر عوض شدن رنگ و روی وبلاگ خانم امیریان کلی ذوق کردم و بعد از این که میتونم سه پست پشت سر هم از شما بخونم!

ممنون که به نظر من توجه کردین اما درمجموع به زودی روش شمارش کم میارین به نظر من یه فکر اساسی بکنین!

هرمس. خیلی زود دچار این عوارض شدین. متاسفم این طوری برای همنشینی با عشرت الملوک هم دچار مشکل میشین که!

اما کشفم از این پست هم این بود که چپ دستین! خدا رو چه دیدین شاید چندوقت دیگه اومدم توی مطبتون و از این لو دادن اطلاعات شناختمتون!

هفائستوس. شاید از نظر احساسی براش باارزش بوده!

هستیا. بالاخره میخواستین بترسن یا نترسن!

آرس. فکر کنم اگه خاطره اون آقای قوی هیکلو هم توی این پست مینوشتین یه هرکول هم داشتین!

آرتمیس. متاسفانه روش خوبیو برای ترک شیشه انتخاب نکرده. بعضی شون بعد از مدتی به هر دو معتاد میشن.

شرمنده اما چندتاشون خیلی تخصصی بودن زیاد سردرنیاوردم!

سلام
عه حیف شد! به تازگی بیان مشکل پیدا کرده در زمینه های مختلف برای همین پیشنهاد میکنم وقتی کامنت تایپ میکنین، قبلش کپی توی کیبوردتون بکنین و بعد گزینه ارسال رو بزنین.
دشمنتون شرمنده، از اتفاق تعجب کردم بعد دیدم کامنتاتون رو کم کم تایید دارین میکنین متوجه شدم سرتون شلوغه.
فکر اساسیم میتونه این باشه دربیارم تا به حال چه نامگذاری هایی کردم و بنویسم، بعد دوباره پست بذارم، بارش فکری بچه ها رو داشته باشیم، خوراک یک سالم تامین شه! :-)))
راستش از عوارض همون عشرت الملوکه! با مربی ورزشم صحبت کردم، گفت نگران کننده نیست، کم کم بهتر میشه. ولی ترسیدم دیگه سراغ اکس نمیرم!
آره دیگه چپ دستم. بذارین یکی از خاطرات آتیم رو لو بدم! : خانومه تا دید نشستم سمت چپش با تعجب گفت: سختتون نیست اونور میشینین؟ :-)) اولین بار بود یکی از بیماران انقدر دقیق بود! 
اگه شما رو با خاطراتتون کشف کردن، پس منم لو میرم :-)) ولی کلا وبلاگستان خلوت تر از قبله، الان توئیتر تو بورسه، اینجا سیفه!

ترجیحم اینه بچه های صابخونه بترسن و سر و صدا نکنن ولی بچه هایی ک میان زیر دستم رفیق باشم باهام!
از اتفاق یکی دیگه از هیکلی هاشون بعد ٥ ماه دیشب اومد! دیگه خاطره اینو نگه میدارم بعدا میگم! :-)))
 
آره دیگه، الان شدیدا به تریاک اعتیاد پیدا کرده بود جوری که میگفت قطعش کنم، نفس نمیتونم بکشم!

دشمنتون شرمنده، اونایی که اولش خطاب به دندونپزشکاست رو اکثرا دانشجوهای دندون یا سایر دندونپزشکایی که خاموش! اینجا رو میخونن، متوجه میشن. شاید یه تجربه ای بشه واسشون.

به خودت ایمان داشته باش،
تو قوی ترین شخص زندگی خودت هستی ؛)
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan