- پنجشنبه ۱۹ ارديبهشت ۹۸
- ۱۳:۵۲
واسه منِ دندونپزشکی که معمولا بچهها ازم می ترسن و خیلیهاشون تمام وقت زیر دستم جیغ میزنن و گریه میکنن و میشه گفت بدترین اذیت های ممکن رو سرم میارن؛ ولی باز نهایت تلاشم رو میکنم که صبور باشم و سرشون داد نزنم، واقعا قابل درک نیست که چطور یه عده بچهدوست نیستن و تحمل سر و صدا و شیطنتهای یک کودک رو ندارن.
همیشه میگفتم عشق بچه ی زیر دو سالم و وقتی بچه ام دو سالش شد، نمیخوامش دیگه؛ ولی الان بعضی وقتها واسه بچهی 6-7 ساله هم حتی ذوق میکنم. تقریبا همهی اطرافیانم میدونن که یکی از اصلیترین دلایلی که به ازدواج تمایل دارم، میل شدیدم برای تجربهی حس مادریه. میدونم هنوز دیر نشده و خیلی وقت هست برای اینکه کسی من رو هم "مامان" صدا کنه، اما همیشه آرزو داشتم قبل از 30 سالگی بچه داشته باشم و الان با اینکه چند سال دیگه هم تا اون زمان فرصت دارم، حس می کنم آرزویی دست نیافتنیه برام، و از خدا که پنهون نیست، از شما چه پنهون، این حس اذیتم می کنه!
- ۴۱۵