لب جوی نشین و باقی قضایا!

  • ۱۶:۵۷

1. اسکار بهترین بازیگر نقش اول هفته تعلق می گیره به پسربچه ی خجالتی که با نگفتن اینکه دستشویی داره و استفراغ های پی در پی، یونیت و در واقع بخش رو به گند کشید!  :-/ 

و اسکار درخواست نابه جای هفته هم تعلق میگیره به منشی بخش که توقع داشت خودمون یونیت رو تمیز کنیم نه خدمات دانشکده! 

-_- 


2. زمان خیلی سریع میگذره لامصب! چشم به هم بزنی می بینی 12 سال گذشته از وقتی که اولین دندونت رو پر کردی اون هم زیر دست دندونپزشکی که دهانش بوی کله پاچه میداده! از وقتی که به این نتیجه رسیده بودی که از دندونپزشکی متنفری ولی امروز تو، روی همون یونیت دندون کس دیگه ای رو ترمیم میکنی.

شاعر میگه بهرام که گور میگرفتی همه عمر، دیدی که چگونه گور بهرام گرفت؟! چی؟ نه اشتباه شد منظورم این بود گهی پشت به زین و گهی زین به پشت یا در کل روزگار غریبیست نازنین!


  • ۷۲۶

وقتی لولو می شوم :|

  • ۱۹:۴۰
ایام انت.خابات بود، نمیدونم چرا اون وقتا جوگیر شده و طرفدار پر و پا قرص یکی از نامزدها شده بودم... دستبند رنگ اون نامزد رو می بستم و بحث سی.اسی می کردم. جالبی ماجرا این بود که رای نمی تونستم بدم و کاسه داغ تر از آش شده بودم! الان واقعا دیگه توی اون حال و هوا نیستم و حتی از کسی که طرفدارش بودم هم بدم میاد! 
ماجرایی که حواس من رو یکم پرت می کرد از اون حال و هوا، ذوق دیدن نوزاد های دوقلوی یکی از نزدیکانم بود. خونشون نزدیک دبیرستانمون بود، انقدر دوستشون داشتم که هفته ای حداقل دو بار رو به دیدنشون می رفتم. دوقلوها ناهمسان بودن؛ یکی بزرگتر، سفید، تپل و خوشگل و یکی ریزه میزه، پرمو، سبزه، به شدت لاغر و تا حدی زشت! دخترک تپل خوش اخلاق و آروم بود و خواهر کوچولوش به شدت ناآروم و بداخلاق!
 مادرجان شکوه میگفت قل بزرگه شبیه نوزادیه تو ئه. سعی می کردم علاقه قلبیم به قل بزرگتر رو قایم کنم ولی نمیشد، خیلی ناز و مامانی بود... خواهرم میگفت قل کوچکتر رو دوست داره و فقط اون رو بغل میکرد... گذشت و دوقلوها بزرگ شدن و روز به روز شیرین تر شدن... موهای صورت قل کوچیک ریخت، یکم تپل شد و تازه قیافه ی ظریفش مشخص شد... ناز شد، زیبایی خاص خودش رو داشت، شیرین زبون و حاضر جواب شد، در کل یه جورایی خیلی خانوم وار رفتار میکرد... ولی قل بزرگتر سادگی خاص دوران بچگیش رو داشت، لوس بود ولی از قل کوچیک حساب می برد درست مثل یه خواهر بزرگ تر... قل های محبوب من و خواهری عوض شدن، من طرفدار قل کوچیکه شدم و از باهوش بودنش لذت می بردم و خواهری اعتراف کرد که از اول دلش برای زشتی قل کوچیک سوخته وگرنه قل بزرگه رو بیشتر دوست داشته همیشه!
  • ۸۷۹

مخ زنی زیر تیغ!

  • ۱۲:۱۵

میگم بد نباشه الان که ایام ولنتاین ه، من عجق مجق ندارم و یاد خاطره ای از یکی از مریض هام در یکی از سفرهام افتادم؟! 

  • ۷۸۴

حس راننده کامیون بودن، بهم دست داده بود!

  • ۰۹:۲۷

1. خانوم هایده داره فریاد میزنه 'یه دل تو سینه دارم، میخوام اونم فداش شه، می خوام، میخوام، میخوام اونم فداش شهههه* ' من هم تند و تند مبل ها رو تمیز می کنم... 

میدونین؟ هر چند سال هم که بزرگ بشم، باز هم موقع مهمونی، وظیفه ای جز تمیز کردن چوب های مبل، نرده های راه پله یا درست کردن سالاد نخواهم داشت! وظایفی که از 10 سالگی، زمانی که طفلی بیش نبودم بهم محول می شده...

 میگین چرا جارو نمیزنی؟ چرا شیشه پاک نمی کنی؟ چرا غذا نمی پزی؟ خب چون مادر جان شکوه فقط کار خودش رو در این زمینه ها قبول داره به این برکت قسم! البته من هم علاقه ی چندانی به شیشه پاک کردن و جارو زدن ندارم ها! ولی خب آرزو به دل موندم مامانم از طعم یکی از غذاهای جدیدی که درست میکنم، خوشش بیاد و توی ذوقم نزنه!  

فقط خواستم بگم هر چقدر هم بزرگ بشیم، باز هم از نظر والدینمون بچه ایم و تغییری نکردیم...'نگاش قلبمو دزدید منو صید خودش کرد، با حرفای قشنگش منو خام خودش کرد ' :-/


2. عمو جان گفت: این آقا سعیدی که می بینین اون هفته رفته دندونپزشکی، دندون 7 اش درد می کرده ولی دندون 6 اش رو عصب کشی کردن! 

من با ژست دفاع از همکار: خب احتمالا بررسی کردن دیدن دندون 6 اشون عامل درده، دندون بی مشکل رو که دست نمی زنن!

آقا سعید: آخه الان هنوز دردم ساکت نشده. راستش رفتم کلینیک بووووق! بعد گفتم دندونپزشکی که برام کار کنه هر کسی باشه ولی خانم نباشه، ریشو نباشه!!! 

من در حالی که به افق موردعلاقه ام زل زدم، به سختی از افق خارج میشم: خب تقصیر خودتونه! خانم ها دقت بالاتری دارن! 


3. بخاطر مرگ حسن جوهرچی این بازیگر مظلوم و جنتلمن خیلی ناراحت شدم، در پناه خدا باشی محمد در پناه تو...


* عاشق ترین از بانو هایده

  • ۶۳۱

کوزه گر، بن تن و بقیه ی ماجرا!

  • ۲۲:۱۳

1- یک آینه ی دندونپزشکی یک بار مصرف! از  معاینه ی دهانی دوران پیش دانشگاهی ام دارم، که علاوه بر اینکه دندون های خودم رو باهاش معاینه میکنم، با شستن و دور نگه داشتنش از دندون ها، دهان بقیه اعضای خانواده رو هم گاهی معاینه میکنم! بله خیلی هم استریل هستم من! 

هر از چند گاهی لثه ی کامی دور یکی از دندون های فک بالام اذیتم میکنه، چند شب پیش هم موقع مسواک زدن خون ریزی کرد، هی میخوام به بچه ها بگم از دندونم عکس بگیرن، ولی یادم میره یا میگم مهم نیست و انقدر بی محلی بهش میکنم تا خوب بشه!  

دقیقا مصداق این ضرب المثله که 'کوزه گر از کوزه شکسته آب میخوره! '

 پستش کردم تا یادم بمونه و به فکرش باشم!


2- پسرک شیرین زبون 4 ساله با اون چشمای درشتش، خیلی شیک به عنوان جایزه یه پاک کن بن تن ازم گرفت و زیر دستم نخوابید! ارجاعش دادم تخصصی :-/ البته وقتی توی بخش تخصصی سر زدم بهش، دیدم در حالی که سکسکه میکنه از گریه، رزیدنت داره سریع براش کار میکنه! خب من دلم نمیومد!


# از سری اعترافات یک دنتیست آینده!


  • ۵۶۴

سر و کله زدن های من!

  • ۰۷:۰۰
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۵۹۲

Camel's teeth

  • ۱۲:۰۶


(من در حال گذر از یکی از راهروهای دانشکده)

- اصن نمی دونین دندونام چه شکلی بودهااا! شتری بود!

( می ایستم و به چهره ی ظریف پیرزن ساده دل که داره با آب و تاب برای بقیه بیمارها خاطره تعریف میکنه، نگاه میکنم...)

- بعد اومدم اینجا، دانشجوئه نتونست دندون شتریم رو بکشه، هی زوور زد نتونس.. هی زور زد نتونس! 

( لب شتری رو شنیده بودیم ولی دندون شتری رو نه!

 در حالی که میخندم از کادر خارج میشم!)

  • ۳۱۳

و روزی ک تمامی نداشت...

  • ۱۸:۰۴

اکثر روزایی که ظهر میام خونه، مامانم می پرسه: چنتا مریض داشتی امروز؟ 

هر بار میگم: یکی مامان! 

بعد میگه: یکی فقط؟

 منم جواب میدم: همون یکیم کلی کار داشت یا همون یکیم به زور گیرم اومد!

ولی دیروز روز خیلی شلوغی بود، منی که هفته پیش انقدر بیمار جراحی کم بود که اصلا بهم نرسید، دو تا بیمار داشتم با کلی دندون واسه کشیدن و بخیه! اول صبح یه مریض گرفتم که به طرز عجیبی صورتش کشیده بود و با ریشی که روی چونه اش گذاشته بود، کشیدگیش بیشتر توی چشم بود؛ جای دشمنتون خالی، وقتی دهانش رو باز کرد، جلوی خودم رو گرفتم که اخم نکنم و پس نیوفتم... از بس که بوی بد مواد می داد دهانش... حتی با دو تا ماسک هم بوی دهانش استشمام می شد، اینجور وقت هاست که به خودم غر می زنم: اینم رشته است که انتخاب کردی؟!

  • ۵۹۰

پراکنده نوشت دانشجویی

  • ۱۱:۵۶

1. امروز روز دانشجوئه... روزتون مبارک دانشجوهای عزیز!         ان شاالله کنکوریام دانشجو بشن و ببینن دانشگاه خبری نیست، ما که تسلیت میگیم به هم :))

 اتفاق خاصی از طرف دانشکده طبق معمول نیافتاد... نه شیرینی، نه هدیه ای! باز هم گلی به جمال سالهای دانش آموزیمون که روزمون بیشتر ارج و قرب داشت، یه خط کش و جامدادی یا شال زشت لااقل بهمون میدادن! ولی با این وجود امیدوارم آخرین 'روز دانشجو' ی عمرم نباشه، ان شاالله دستیاری و اینا در پیش باشه! بگو ان شاالله ؛)


2. کی حقوق دوزاریه ما رو میدن پس؟! حالا نمیخوام حرف از تفاوت حقوق مجرد و متاهلامون بگم و آه بکشم :))) ولی خب میخواستم بگم که: مسئولین! روزمون رو که تبریک نگفتین، ولی مال دانشجو خوردن نداره، برای ریال ریالش برنامه ریختیم ما! دیگه هرجور میدونین :(


3. من برای آشنا کار کردم ولی شما این خبط رو مرتکب نشین :|

 خاله رو که یادتونه؟! حالا نمیخوام وارد جزئیاتش بشم دوباره، ولی همین قدر بدونین که دندون رو کامل درآوردم و همون موقع نشون دادم به مریض حساسم، که سالم دراومده ولی ایشون توی خونه،  با ناخن گشت و گذار کرده توی جای خالی دندونش و بعد زنگ زد که ریشه شکسته باقی گذاشتی، تا عکس نگرفتن از فکش و استاد تایید نکرد مطمئن نشد که چیزی توی فکش نیست... و الان دوباره زنگ زد و با علائمی که گفت، فهمیدم dry socket(حفره خشک) شده :| خب عزیزجان زدی لخته رو پوکوندی با این کارت، میخوای درای ساکت نشی؟


4. چقدر درس خوندن بعد از حدود 5 ماه سخته خدایی... تو این چند ماه، کلی خوش گذرونی کردم و 5-6 تا مسافرت و تفریح و کلاس ورزشی و ...  که باعث شده با چسب دوقلو خودمو بچسبونم به زمین تا درس بخونم! و مایه ی تعجب همه اهل منزل هم شدم که مگه هوپ درس هم میخونه؟! :)))


  • ۴۷۸

حس خوبی بود!

  • ۲۳:۲۱

می دونین؟ بیمار پروتز پارسیل1 خیلی کمه، یعنی مردم معمولا ترجیح میدن که همه ی دندوناشون رو بکشن و دنچر کامل2 بذارن؛ تا اینکه دنچر پارسیل بذارن و چند سال بعد مجبور بشن بخاطر پوسیدگی دندون های پایه یا سایر دندون های باقی مونده، دنچر رو عوض و دنچر کامل بذارن. در صورتی که اگر به دندون های باقی مونده شون خوب رسیدگی کنن و هر شب دنچرشون رو از دهانشون در بیارن و تمیز کنن، خیلی درمان بهتریه نسبت به کامل. هرچند برای این بیماران بهترین درمان ایمپلنت و اووردنچره3

خب مثل اینکه خیلی بحث تخصصی شد... بگذریم! 

  • ۷۸۰
به خودت ایمان داشته باش،
تو قوی ترین شخص زندگی خودت هستی ؛)
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan