دیوار دوست داشتنی

  • ۱۳:۳۴

کمدم لباسم رو امروز ریختم بیرون و شروع کردم به کمدتکونی ، تمام لباس هایی که قابل استفاده بودن ولی دیگه علاقه ای به پوشیدنشون نداشتم و توی پلاستیک گذاشتم تا ببرم به دیوار مهربانی محله آویزون کنم ، وسط های کار مامان هم اومد و اون هم با گشت و گذار بین لباس های بقیه ، چند تا پلاستیک دیگه هم اضافه کرد ...

روسری و شال هام رو هم آویزون رخت آویز شالی که به تازگی خریدم کردم ، خیلی وسیله ی جالبیه ، کمدم خیلی اینجوری جمع و جور شد ... هرچند وقتی اومدم برم بیرون و شال آبیم رو از رخت آویز محکم کشیدم ، یکی از حلقه هاش در اومد :|

رفتم به سمت دیوار مهربانی محله که متاسفانه هرچقدر گشتم پیداش نکردم !! مثل اینکه از محله ما جمع شده این دیوار و فکر کنم به این خاطر باشه که به جای دیوار مهربانی تبدیل شده بود به پیاده روی مهربانی ! و لباس ها رو زمین روی هم تلنبار شده بودند و منظره بدی رو به وجود آورده بودند . پس رفتم به چند تا خیابون بالاتر وسراغ یه دیوار دیگه ، اونجا هم با کمک یه خانوم دوست داشتنی که توی ایستگاه اتوبوس ایستاده بود ، تمام لباس ها رو آویزون کردیم ، بماند که مامان خانم من مایوی اسبق من رو هم توی پلاستیک گذاشته بود :| 

خلاصه با یه حس خوب برگشتم خونه دیگه !

  • ۴۱۷
رستمی
سنت بسیار پسندیده‌ای راه افتاده و امیدوارم گسترش پیدا کنه. کار شما هم قابل تحسین بود.
سپاس 
به خودت ایمان داشته باش،
تو قوی ترین شخص زندگی خودت هستی ؛)
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan