هوپ و بیماران در هفته ای که گذشت. (١٢)

  • ۱۵:۱۰

١- پسربچه دهانش رو باز کرد و از برق اس اس کراون های(روکش فلزی) توی دهانش متوجه شدم سابقه ی دندونپزشکی زیادی داره! ولی باز برای اینکه رفیقم بشه شروع کردم به گفتن اینکه: اینو میشناسی؟ اونو چی؟ 

موقع پالپوتومی وقتی با سرمی که توی سرنگه میخوایم دندون رو شستشو بدیم، یکی از چالش هامون اینه که بچه چطور با این آمپول بزرگ مواجه میشه؟ چون چندین بار ممکنه ازش استفاده کنیم هر بار نمیشه پنهانش کنیم مثل سرنگ بی حسی، تلاشم اینه تا قبل از این مرحله اعتماد کودک رو جلب کرده باشم تا وقتی بهش میگم: عزیزم این آمپول نیست فقط دندونت رو از دور میشوره! باور و اعتماد کنه

کارم با این پسرک راحت بود. چون به محض دیدنش گفت: عه میشناسمش، آبپاشههه، از دور آب میپاشه!

نفس راحتی کشیدم و اعتراف میکنم از اون روز من هم به آمپول شستشو میگم: آب پاش!


٢- دخترک ٤ ساله اش بود. مادر قول داد که بچه ی خوبیه و رفت. نِرس های اینجا والدین رو از اتاق می فرستن بیرون. مثل اوایل طرحم ولی بعدش کوتاه میومدم و اجازه می دادم یک نفر بمونه

از دختر پرسیدم: اسمت چیه خاله؟

-آسنا

-چی؟

-آسنات

عزیزززم. چه قدر آروم و همکار بود این بچه. کارش تموم شد. جفت دست هاشو گرفتم و از روی یونیت پایین آوردمش. مادرش داخل اومد و طوری که دخترش نبینه، پلاستیکی به دستم داد و آروم گفت: بدین به آسنات لطفا!

نگاه کردم. دو جفت جوراب جینگول بود. کادوی خوب بودنش. جلسه ی بعدی رفته بود و یه شلوار لی براش خریده بود! و بله اون رو هم من کادو دادم به دخترک. به رئیس کلینیک غر زدم: کادو بگیرین خب! هر چند کوچیک!

شیفت بعدی کلی برچسب و گیره سر خریده بودن!


٣- دلم واسه خانوم نون تنگ شده. برای دوست ها و همخونه هام هم. ولی این دلیل نمیشه که دوست داشته باشم برای لحظه ای برگردم


٤- دندون زن میانسال رو عصب کشی و ترمیم کردم. بعد از ده بار چک کردن بلندی ترمیمش، بالاخره قبول کرد که اندازه اش خوبه. بلند شد. رفت جلوی آینه: این جاش یکم زبره. درستش کنین.

خوابید یکم بیشتر پالیش کردم. راضی شد این بار: ممنون خسته نباشین خانم دکتر! ولی ما پیر شدیم طاقت نداریم. بگین نرس ها سریع تر عکس بگیرن و ظاهر کنن. نمیگم کار شما مشکل داره ها، ولی مردم خسته میشن!

-باشه بهشون میگم درست میگین.

دندون پایینش رو روت کانال کرده بودم. دستش رو گذاشت روی فک بالاش و لثه اش رو فشار داد: اینجا درد میکنه. واسم دکتره پرش کرد، این آمالگام ها رو تا اینجا ( سینوسش رو نشون داد) چپوند!!

به چهره ی متعجب من نگاه کرد و قبل از اینکه بگم: امکان نداره

ادامه داد: اینا رو نمیگم که کار شما مشکل داره ها، میگم تجربه ات زیاد شه، حواست جمع باشه!

من: :-/


٥- پسرک انقدر اذیت کرد که من و دستیارم کلافه شده بودیم. زبونش رو مثل توربین بادی توی دهانش می چرخوند. عق میزد و اجازه ی کار نمی داد. دهان باز کن رو برداشتم و توی سمت مخالف گذاشتم. شدت عق زدن الکیش رو بیشتر کرد و ساکشن رو پرت کرد بیرون و نشست. آب خورد و دوباره خوابوندمش تا کارش رو تموم کنم. روکش کوفتی نمی نشست روی دندونش و اذیت هاش تمرکزم رو بهم زده بود. به سمت مقابل نگاه کردم. دهان باز کن نبود. قلبم ریخت. توی سینی رو نگاه کردم. نبود. به پسرک نگاه کردم، به خوبی نفس می کشید. فکر نکنم بتونه قورتش بده! هنوز داشتیم با استرس دنبالش می گشتیم که پسرک شیطون مشتش رو باز کرد و گفت: بیاین دنبال این می گردین؟!

گفته بودم بعضی وقتا دوست دارم بزنم یک سری از بچه ها رو؟ :-))))


٦- زن سیاه چرده و چهره اش از درد جمع بود.

-خانم دکتر مردممم از درد. بکشین واسم این دندون رو.

به دندون شماره ٤ اش نگاه کردم. تازه به عصب رسیده بود.

-عزیزم این دندونت عصب کشی میخواد. حیفه بکشیش.

-نه ما عجله داریم باید بریم، مسافریم. اومدیم مریضمون رو مرخص کنیم.

-من اصلا این دندون رو نمی کشم. دندون شیشت آره کشیدنیه. ولی این یکی اصلاااا.

شوهرش جلو اومد. صحبت هام رو شنید. از پذیرش قیمت گرفت و وقتی متوجه شد تعرفه ها دولتیه، قبول کرد: چقدر طول می کشه؟

-با کشیدن اون دندونشون نهایت یک ساعت.

آخرهای کارش بود که متوجه شدم پیرزنی بالای سرم ایستاده. سرم رو بلند کردم و پرسش وار نگاهش کردم: عروسومه! اومدم ببرمش.

عروس جنوبی بلند شد. مادرشوهرش رو بوسید. پیرزن خندید: اومدی من رو مرخص کنی، خودت خوابیدی توی دندونپزشکی؟


٧- دندون شیری خلفی پسربچه ٦ ساله به قدری خراب بود که باید کشیده می شد. به مادرش گفتم آخه چرا انقدر دیر آوردینش؟ با ناراحتی سری تکون داد و گفت: از وقتی خبر اون دندونپزشک اراکیه پخش شد ترسیدیم!

-دندونپزشکه خیلی با تجربه بوده، دفاع کرده از خودش توی دادگاه. حرف هاش هم قابل قبول به نظر میرسیده ولی به قدری مسئله رسانه ای شده بود که مجبور شدن ممنوع الکارش کنن. من خودم ببینم پسرتون غیرهمکاره میفرستمش پیش متخصص، نترسین!

تمام زمان کار دم در ایستاده بود و وقتی کار پسرش تموم شد، با خوشحالی تشکر کرد و رفتن.


٨- دندون آبسه ای زن میانسال رو معاینه کردم. دارو نوشتم و مهرم رو زدم

-ببخشید فامیلتون چی بود؟

-هوپیان هستم.

-اسمتون هوپه؟

-بله، چطور؟

خندید: فلانی رو می شناسین؟ دخترمه، همکلاسیتون بوده.

لبخند زدم: عه! سلام برسونین بهش حتما!



+چرا من انقدر پست می ذارم تازگیا؟!! یکی بیاد منو از برق بکشه! :-/


  • ۳۵۵
پا ییز
خخخخخخ دهن باز کن ِ نبود! 😂😂😂😂 فکر کرد قورتش داده 😂😂😂 
می دونم می دونم منم باشم ترس برم میداره ولی احتمالا با توجه به پرت کردن ساکشن و بلند شدن یه نگاهی روی زمین می اندازم 
خب روی زمینو کلی گشتیم نبود! ناقلا گرفته بود تو دستش!
حمید آبان
بازگشت پرشکوهتان به این آیتم رو تبریک میگم :)
قشنگ این محبث رو دوست دارینا :-)
صخره نورد
از وقتی با شما آشنا شدم بچه ها رو به همکار و غیرهمکار تقسیم میکنم تو ذهنم 😂
نمیشه ما بزرگترا میاییم مطب بهمون جایزه بدید؟ ماهم خوشحال میشیما! 😁

دقت کنی توی مهمونی ها هم بچه ها همکار( آروم و سر به راه) و غیرهمکار (تخس و شیطون) هستن!

نخ نمیشههه! به بزرگا نه ژل بی حسی میزنم، نه جایزه میدم :-))))
﴿﴿مریــــــــــــــــــــدا ﴾﴾
یه بچه بنده خدا رو آبسلانگ و کردم تو دهنش بعد که گلوشو دیدم گفت ازت متنفرم :\
گفتم منم از تو متنفرم 
زد زیرگریه :))
+من هروقت ناراحتم بیشتر مینویسم :)
:-)))))
منم شده با بچه ی خیلی تخس و غیرهمکار قهر کنم، ولی راستشو بخوای عین خیالش نبود! 
+ گیو می فایو 
صخره نورد
خب پس ما هم بزرگسال غیرهمکار میشیم تا بهمون جایزه بدید 😂😂😂
ای بابا! شما بیا چشم کادو هم میدیم بهت!
منتظر اتفاقات خوب (حورا)
یاد یکی از بچه‌های فامیلمون افتادم، مامانش می‌گفت به میزان پولی که واسه دندون پزشکش خرج میکنیم واسه بچه هم کادو می‌گیریمD:


:-)))))
کادو نباید جنبه ی رشوه پیدا کنه!
مصطفی فتاحی اردکانی
از پسر شماره 5 خیلی خوشم اومد.
از تخس های بافکر بوده نه این تخس های معمولی.
اینکه من و دستیارم رو سکته داده نشونه بافکر بودنشه؟ :-((
صبورا کرمی🦄
این دست پستات خیلی دوست داشتنی و پر مخاطب اند
هوپ هوپیان😁
قربانت صبورا کرمی :-)))
علی علوی
فقط مورد 3 هوپ و بیماران در هفته ای که گذشت نبود !
هوپ و خاطرات خانون نون بود !
خب حالا دیگه میذارمش جزو این گروه، سخت نگیرین!
کژال ..
پست گذاشتن خوبه که=) میخونیم لذت می‌بریم 
خب آره ولی من غیر قابل کنترل شده بودم! 
ممنون از لطفت
علی علوی
نه سخت گیری نبود !
مثلا میخواستم بگم دقیق خونده شده !

به هر حال لذت بردیم ممنون .
آفرین همیشه همینطوری دقیق بخونین! :-)
خواهش میکنم ولی کسی متوجه نشد که شماره های این سری خاص نبودن!
مصطفی فتاحی اردکانی
این مدل تخس ها چون با فکرن معمولا هیچ آسیبی به خودشون نمیزنن.
و در مورد دهان بازکن شک نکنید زمانی که شما دنبالش می گشتید، اون از قایم کردنش لذت می برده.
آره پسر کلک! درسته حرص خوردم از دستش ولی خنده ام گرفته بود :-)))
عسل
سلام،خوبین؟
ببخشید میخواستم بدونم وظیفه دستیار دندون چیه دقیقا؟
واینکه باید عکسم بگیره؟یعنی اشعه بهش مبخوره؟
بعد اینکه کثیف کاری داره یعنی منظورم اینه که باید وسایلو تمیز کنه؟یعنی انتقال عفونت ممکنه داشته باشه؟
میشه کلا معایبشو بگین
ببخشید طولانی شد😊
سلام، شکر خدا
وظیفه اش کمک به دندونپزشک توی چیدن ست وسایل، آماده کردن مریض، کمک برای کنترل مریض های غیرهمکار، دادن وسایل و مواد مورد نیاز دندونپزشک، تمیز کردن وسایل و استریل کردن، گرفتن عکس( نه درهای اتاق گرافی مخصوصن و اشعه بهشون نمیخوره) 
بله همون قدر ک ریسک انتقال عفونت به ما وجود داره به اون ها هم هست، برای همین باید خیلی حواسشون باشه.
گندم بانو
چرا از برق بکشنت؟!! پستای به این باحالی حیف نیست نوشته نشن؟! ^__^
نه آخه تو دو روز ٤ تا پست گذاشتم از من بعید بود!
** سیلاک **
من بودم اون سماره چهاری رو از چهار نقطه می شکوندم بعد می فرستادم جلوی آیینه می گفتم برو ببین خوبه یا نه .. خدا بهتون انرژی مضاعف بده با این جماعت کار کردن سخته ، صبرتون مستدام :)))
همین قصدو داشتم راسشو بخوای، ولی کظم غیظ کردم :-)))))
ممنونم
Reyhane R
 فقط مورد پنج 😁
منم ترسیدم خداییش!
عجب بچه ای بوده😅
فقط؟؟ 😆
کلمه ی تخس برای توصیفش کمه واقعا
سین الف
خخخخخ
پست بذار بذار 
انقدر پست گذاشتم توی چند روز که دچار کمبود سوژه شدم! 
مهربانو
هوپی جانم بهت گفته بودم منم علاقه ی وافری به زدن بعضی از بچه ها دارم مخصوصا اونایی که دهن باز کن رو قایم می کنن؟؟
کار اون مامان که جایزه می خرید رو خیلی دوست داشتم .
خواهش میکنم همینطوری تو برق باش عزیزم :))
ایوللل! پس بیا با هم بزنیمشون :-)))
من هم
شارژ تموم کردم، خالی از سوژه شدم چند روزه :-/
آرزو ﴿ッ﴾
خوشحال شدم از دیدن عنوان و بازگشت این سری عنوان‌ها :))
*_^ 
فقط دیرتر این پست ها نوشته میشه ازین به بعد، سوژه کمتر به دستم میدن مردم شهرم!
به خودت ایمان داشته باش،
تو قوی ترین شخص زندگی خودت هستی ؛)
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan