هوپ و بیماران در هفته ای که گذشت. (٣٥)

  • ۲۳:۵۷

نیکل- یکی از نزدیکانم زمان بچگی خیلی اذیتم می کرد. حالا از روی محبت یا مرض داشتن نمی دونم. ولی بخاطر دارم یه بار که دستم رو گاز گرفته بود، مامانم با شونه زده بودش مرد گنده رو! یا مثلا هی سر به سرم می ذاشت و اشکم رو در میاورد. بزرگ شدم و کادوی تپلی سر قبولی کنکورم ازش گرفتم. 

اخیرا اومده بود پیشم واسه جرم گیری دندون هاش. خیلی بدم میاد از این کار. هیچ جوری دلم صاف نمی شه با جرم گیری و کثیف کاریش. ولی دیگه فامیل بود و انجام دادم براش.

داشتم دندون اون فرد رو جرم گیری می کردم و بنده خدا درد زیادی بخاطر تحلیل لثه هاش داشت، یه جایی دیدم در عین درد کشیدن داره می خنده؛ گفتم: شما هم به همون چیزی که من فکر می کنم، فکر می کنی؟ گفت: آره. 

صدام رو آروم تر کردم تا بقیه نشنون: انتقاااام دارم می گیرم! 

و بعد بلندتر اضافه کردم: خدایی تحلیل لثه دارین و ریشه دندون حساسه، بخواین بی حسی می زنم!


مس- این کلینیک جدیده انقدر مریض داره انقدر مریض داره که یه شیفت کاریش مساوی با دو شیفت کاری کلینیک های دیگه است. دندون های با ریشه های عجیب غریب، کلسیفیه و مردم خاص اون منطقه. از صبح زود که شیفتم شروع شده بود تا ساعت ٤ بعدازظهر هنوز اونجا بودم و ناهار نخورده و بی حال هنوز داشتم به دندون بیمارِ آخر ور می رفتم! آخرای کارش بود و خوشحال بودم که الان میرم خونمون که در باز شد و یه بیمار معاینه ای اومد. به نرس گفتم نمی بینمش، الان دکتر شیفت بعدی میاد. 

گفت: درد شدید دارم.

عکسش رو دیدم و ناچاراً گفتم بخواب مرحله اول عصب کشی رو برات انجام بدم، دردت بخوابه.

مرد چهل و اندی ساله دراز کشید و من بی حسی رو وارد دهانش کردم، یک دفعه چنان زیر دستم زد که سوزن از دو جا خم شد و اگر دست راستم رو سریع عقب نکشیده بودم، داخل انگشتم فرو رفته بود. تن صدام بالا رفت: این چه کاری بود؟!! 

مرد با ناله گفت: دردم گرفت. 

-خب دردتون بگیره، سوزنه. باید بزنین زیر دست من؟! 

خسته بودم. عصبانی هم شده بودم. دقایقی بعد که عصبانیتم خوابید، سمتش رفتم و گفتم: ببینین شما درد شدید دارین. من بی حسی زدم ولی وقتی دندون در این حد التهاب داشته باشه، باید کمی درد تحمل کنین تا مرحله به مرحله بی حسی دندونتون رو با تراش دندون عمیق تر کنم.

مرد اخم کرد. پا شد نشست. سینی رو هول داد عقب و با قلدری گفت: نمیخوام! تحملشو ندارم. به اندازه کافی درد کشیدم.

من هم با خونسردی دستکشم رو درآوردم، توی سینی گذاشتم و رو به نرسم گفتم: من رفتم خونه. خداحافظ و سریع گان و کلاه و درآوردم.

گفتن نداره که هر چقدر مرد و نرس اصرار کردن اشتباه کرد، نموندم و گفتم تو فاصله تایمی که دکتر بعدی میاد، آمپول مسکن بزنه تا دردش ساکت بشه. 


روی- عزیزم کجا کار می کنی، دخترم دندون درد داره، جرئت نمیکنم جایی ببرمش.

+  بخاطر کرونا می ترسین؟ جایی که من هستم خیلی شلوغه. 

- عه پس یه مطب خلوت معرفی کن.

[دو تن از اساتیدش را معرفی کرده و نفس راحتی می کشد که این بار هم به خیر گذشت. شخص موردنظر همیشه ی خدا دندانپزشک هایش را نفرین می کند!]


گالیم- خودداری خودم رو تحسین میکنم که پسرک ٢/٥ ساله نیم وجبی رو نخوردم، اونم وقتی که بالاخره به تقلید از خواهرِ شیرین زبون بزرگ تر از خودش دهانش رو باز کرد و اجازه داد دندون هاش رو ببینم. پسرک هی نامفهوم سبیل سبیل می گفت. 

به خواهرش گفتم: چی میگه؟ من متوجه نمیشم.

 توضیح داد: چون ماسکشو برداشت الان داره میگه سبیلام بلند شده باید کوتاهشون کنم!

آخه جوجههه تو رو چه به سیبیل؟!

داداش کوچولو رو ارجاع دادم متخصص چون اصلا متوجه حرف هام نمی شد و به دخترک نوبت دادم تا دندون چهارمش رو سرویس کنم. ولی از شانس بد روز موعود، دختربچه که سری های قبل خیلی همکار بود نذاشت براش کار کنم، حتی با یک ساعت و ربع کلنجار رفتن. 

توی روانشناسی یه اصلی هست میگه، نه نگفتن رو تمرین کنین و مثلا وقتی میخواین نه بگین، دلیلتون رو تغییر ندین، فقط هر بار دلیل قبلی رو قاطع بگین و این دختر کل این یک ساعت رو بدون اینکه اجازه بده دست بهش بزنم گفت: دندونم درد می گیره نمی خوام! 

یک جایی بهش گفتم: فلانی اگه جامون عوض می شد تو چکار میکردی یه بچه اینطوری کنه؟

با قاطعیت گفت: صبر می کردم بچه ببینه می ترسه یا نه!

هیچی دیگه قرار شد با داداشش برن پیش متخصص!!


ژرمانیم- از لثه ی زن چرک خارج میشد و دندونهاش به وضوح کشیدنی بودن. گفتم بخواب ببینم بی حس میشن تا خارجشون کنم؟ گفت: نه نه امشب نه! فردا دخترم امتحان املا داره باید کمکش کنم، دندون بکشم نمی تونم!

واسم سواله ماها چطوری مدرسه تنهایی امتحان می دادیم؟


آرسنیک- پذیرش کلینیک میگه: باور کنین هر چی بیمار عتیقه و عجیب غریبه گیر شما میوفته! 

زن شیرده رو به زور راضی کردم دندون قابل نگه داریش رو نکشه و با عصب کشی براش نگه دارم.

دو روز بعد بهم زنگ زدن که زن شاکی شده از وقتی دست به دندونم زدین، تب و لرز کردم و کلی دعوا کرده که نمیام برای ادامه کارم و شما بهم کرونا منتقل کردین و نیومد واقعا دیگه!


سلنیم- به تجربه بهم ثابت شده دندون ٦ و ٧ پایین طول ریشه اش از بیست بره بالاتر احتمال کلسیفیه و بسته بودن دندون زیادتره. دو جلسه ی یک ساعته رو ٤ تا کانال ٢٢-٢٥ میلی متری دندون ششم پایینِ زن وقت گذاشتم. قبلش هم دو جلسه روی دندون شش بالای باز هم سختش وقت گذاشتم. از کارم نزدم و میلی متر به میلی تر دندون کلسیفیه اش رو با فایل دستی باز کردم، جوری که سر انگشتم تا دو روز درد می کرد و متورم بود، بعد فهمیدم وقتی واسه کشیدن دندون عقلش پیش یکی از آقای دکترا رفته و طبیعتا اکس عقل کمتر از اندوی چهار کانال تخصصی، زمان برده، از سرعت عمل آقای دکتر به وجد اومده و ادامه کارهاش رو میخواد با آقای دکتر انجام بده.

پذیرش این رو گفت و ادامه داد: همین الان زنگ زد گفت وقتم رو کنسل کنین نمیام پیش خانم دکتر دیگه.

من هم با آرامش گفتم: مشکلی نداره، مختاره پیش هرررر کسی میخواد بره واسه بقیه دندون هاش. خوشحال میشم.

بُرم- قضیه ای که توی پست قبل بهش اشاره کردم دیگه کم کم داره مرزهای رو مخ بودن رو طی می کنه. وقتشه خودم رو از کوچه علی چپ دربیارم و به نرسه بگم متوجه همه کارهات هستم. لطفا توی محل کار این کارا رو نکن. اینکه موقع ناهار من و فلانی رو تنها میذارین توی آبدارخونه و خودتون جمع میشین تو اون یکی اتاق، اینکه فلان کارو می کنی، بهمان سوالو می پرسی، همه و همه رو متوجه شدم و بسه دیگه! حرفی سخنی کاری هست، برای محیط بیرون از اینجا باشه تا اون روی من بالا نیومده!

(بعدا نوشت: با نرس مذکور صحبت کردم، حل شد. ) 


* فکر کنم اسم این سری رو به جای هوپ و بیماران باید می ذاشتم: هوپ و افرادی که بیمارش نبودن یا وسط کار نیامدن یا نخواستن برایشان کار کند!

البته بقیه بیمارها آدمای خوبی بودن ولی چون خاص و روی مخ نبودن خاطرم نموندن بیام ازشون بنویسم! 

  • ۳۸۳
نرگس بیانستان

هوپ منم با گندم موافقم

کاش یه پیج می زدی دختر :)

همین طوری هم دقت کرده باشی اخیرا خیلی بی پروا و سانسورتر (نمیدونم سانسور تر میگیره یا نه؟!) خاطراتم رو می نویسم و از زندگی شخصیم میگم، بیشتر از اون رو نمی تونم! یا در حال حاضر نمی تونم!
شارمین امیریان

سلام. خدا قوت واقعا... شغلی که آدم رو مستقیم به مردم،اونم آدمهای مختلف و متنوع، وصل میکنه در عین جذابیتهاش، واقعا سخته و نیاز به حوصله و قاطعیت داره. خوشم میاد از این که قاطعانه برخورد میکنی...

 

نیکل: 😂 خوبه خودشم متوجه شده. 

یادم افتاد دانشجو دکتری که بودم تو یه مدرسه هفته ای یه روز، یه سری کلاس خاص برای بچه ها داشتم. دختر استادم هم تو کلاسم بود. هر هفته روز قبل مدرسه رفتنم، با همین استاد کلاس داشتم. به همکلاسیام به شوخی میگفتم استاد نگاه چپ به من بکنه فردا سر دخترش تلافی میکنم 😉

 

مس: خوب کاری کردی رها کردی و رفتی. مرد گنده!🤨

 

گالیم: به نظرم باید هر دو تاشون رو قورت میدادی!

 

سلنیم: واقعا رفتن بعضی از مراجعها مایه آرامشه!

 

برم: من که دیگه واقعا واقعا واقعا در مورد این جور خاطراتت سکوت پیشه میکنم! خودتم دلیلش رو میدونی. 😶 

سلام، فدای تو عزیزم، واقعا اگه این قاطعیت نباشه فقط از شغلت بیزار میشی و مورد ابیوز قرار می گیری. اون آقاهه بود گفته بود اگه اعتراض هم نکنیم میشیم زن؟ یادته؟ دیروز اومده بود روکشش رو تحویل بدم. هر چقدر اصرار کرد گفتم بقیه دندون هات با آقای دکتر باشه دیگه برات کار نمیکنم! و اون اقای دکتر مذکور (😅) گفت چکار کردی که این خانم دکتر به این خوش اخلاقی نمیخواد برات دیگه کار کنه؟ (البته میخواسم بگم منو سه چار بار دیدی، این چیه میگی مرد؟!)
میدونی اینکه خودم رو مجبور کنم با هر رفتاری بسازم حس بدی بهم میده. 

نیکل: اره بنده خدا نمیدونست گریه کنه یا بخنده! :-))) ایشالا که کار به تلافی نرسیده!

گالیم: باید بیام ازت مشورت بگیرم با این طور بچه ها چطور رفتار کنم؟

برم: ولی من شاکیم و توی شیفت بعدی از سکوت درمیام


معلوم الحال

آرسنیک: یعنی همونجوری نصفه دندونش رو ول کرد؟ :|

بله کلا توی عصب کشی این خیلی معموله که یه مرحله انجام بدی و حالا به خاطر ضیق وقت یا عفونت و التهاب دندون درمانش دو جلسه ای بشه و بیمار چون دردش افتاده رها کنه درمان رو.
معلوم الحال

میدونم معمولا دو جلسه ای میشه. منظورم اینه که خطرناک نیست؟ چون دندون رو با یه چیز گچ مانند و کلسیم دار پر میکنن و از آمالگام استفاده نمیکنن. برای همین ممکنه موادش خارج بشه.

چرا هست. اون مادهه خطرناک نیست ولی معمولا وقتی دیر بیان دندونشون دیگه قابل نگه داری نیست. یا از اول و با پیش اگهی ضعیف تر باید برای دندون درمان انجام بشه. یه اقایی بعد از ٤ ماه واسه ادامه کارش هفته پیش اومد، عملا من از اول عصب کشی کردم براش و از ترس اینکه نکنه بره و نیاد ترمیمش رو هم تا اخر وقت موندم و انجام دادم و گفتم حالا میتونی بری!
آبان ...

ا من فکر می کردم جرم گیری خیلی کار راحت تمیزی است من هرچند سال یه بار انجام میدهم خوشم میاد 

با بچه ها کار کردن اعصاب می خواهد ..من که ندارم هوپ ..خدا بهت صبر بده 

خود دکتره زبان نداره .‌خب بیا قشنگ بگو ..این لوس بازی های نرس ها چیه ...والله :(

نه اتفاقا خیلی کثیف کاری داره و مایع و جرم اینور اونور می پاشه! منم چند وقت یه بار چک میکنم و واسه خودم جرم گیری میکنم.
دقت کردم چند ماه اخیر بیمارهای اطفالم خیلی کمتر شدن، تمایلم بیشتر سمت بزرگسالانه و تک و توک اطفال می بینم. 

ببین رفتار اون فرد کاملا محترمانه و مشخصه، مشکلی هم ندارم باهاش، مشکلم با رفتار نرس هاست که معذب می کنن آدم رو. خنده هاشون، زیر لب و آروم حرف زدناشون و ... . حتما شیفت بعدی جدی صحبت میکنم.
نجمه

سلام 

یه همکار دارم، هر اتفاقی براش می افته، میگه واسم دعا گرفتن.منم همیشقکلی می خندم، اما انصافا اگر واسه شما دعا نگرفتن، چطور این موارد خاص قسمتتون میشه؟

چقدر کار نرس بی مزه ست. من بودم حتما تذکر میدادم بهش.

سلام
ببین کلا کاری که مراجعه کننده از فرهنگ ها و تربیت های مختلف داشته باشه، این برخوردها کاملا طبیعیه. ولی همزمانی تمام این اتفاقات توی دو هفته اخیر باعث شده به چشمم بیاد! وگرنه که قبلا هم اگه خاطرات قبلی رو خونده باشی، تک و توک بیمار این مدلی داشتم.
به خیال خودش داره معامله جوش میده.
x

یه زمانی خیلی حساس بودم روی ری اکشن مراجع هامون 

 

الان واقعا به این نتیجه رسیدم که حتی اگر کسی ۷۰% درد و مشکلش هم با درمان حل شده باز اعتقاد داره که خوب نده و فرقی نکرده:))

فردا دیگه اهمیتی نمیدهم و کار خودم رو می کنم ....

من هنوزم حساسم ولی واکنشم مثل اوایل طرحم چکشی نیست، قاطعانه و سرده! قبلا حرص می خوردم ولی الان حرفم رو میگم و دیدم اذیت داره میکنه دیگه واسش کار نمیکنم.

آره دقیقا، همین الان یه زن و شوهر اومدن انقدر سر دکتر بغلی داد زدن و دعوا کردن که خدا می دونه دکتره چطور آروم موند.

یاسی ترین

مورد اول

چقدر من از این کودک‌آزاری‌ها متنفرم که در قالب شوخی انجام میدن. هر کاری حتی اگر فیزیکی هم نباشه و بچه رو معذب و ناراحت کنه قطعا اشتباهه. زمان ما چقدرررر رایج بود 

همیشه یه بی‌مزه‌ای توی فامیل بود که به اسم شوخی و ارتباط برقرار کردن با بچه کودک آزاری میکرد.

دست مامانتون درد نکنه خیلی کار خوبی کردن کاش با چکش زده بودن 😂

شغل‌هایی که انقدر با مردم در ارتباط نزدیک هستن به شدت اعصاب میخواد ولی خوب تنوع رفتار ادم‌ها رو هم میشه مشاهده کرد و مثلا برای کسی مثل من جذابه!

 

زمان بچگی من هم از طرف این فامیل خیلی رایج بود بچگبم بدم میومد ازش، الان عاشقشم!
همون شونه زدن هم کار خیلی خطری بود فامیل شوهر و اینا و ! :-)))
خب واسه منم جذابه عاشق کارمم ولی این رفتارها هم پیش میاد و گریزی ازش نیست.
Twinkle

سلام

چقد این جدیتت خوبه :))

واقعا سوال منم همینه ک ماها چطوری بدون وابستگی ب مامانامون درس خوندیم و مدرسه رفتیم -_- . ما اشتباه زدیم یا اینا جاده خاکی اند :[

چقد شبکه ارتباطات و کارای نرس ها پیچیدست. یادم ب مهمونیای زنونه میوفته 

سلام
توی کار اینطوریم بقیه اوقات این مدلی نیستم واقعا!
اصلا درک نمیکنم چرا باید توی امتحان املا به بچش تقلب بده؟ واقعا دوست داره بچش بی سواد بار بیاد؟

خود خود مهمونی زنونست! :-/
هیـ ‌‌‌ـچ

دارم فکر می‌کنم منی که پسرخاله‌ام وقتی کوچیک‌تر بود با پرسیدن سوالای عجیب و درگیر کردنش طوری خسته می‌کردم که شنا هم نمی‌تونست خسته‌اش کنه و بعدش ۸ ساعت نان استاپ می‌خوابید، چند سال بعد قراره چه جوری ازم انتقام بگیره :))

واقعاً برام سواله این نسل که تو امتحانای کلاسی این همه بساط تقلب و کمکای والدین و فلان دارن، پس‌فردا موقع کنکور و پس اون یکی فردا موقع کار، می‌خوان چی کنن؟ :|

بیا و قول بده از انتقام گرفتنش بنویسی و دل ما رو شاد کنی :-)))

اصلا یه طرز عجیب غریبی تقلب میکنن یا برنامه میکنن میرن کافه و با هم امتحان میدن که خدا میدونه چی قراره یاد بگیرن.
به خودت ایمان داشته باش،
تو قوی ترین شخص زندگی خودت هستی ؛)
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan