نترس، قول میدم نخورَمت!

  • ۱۷:۵۰




بعدا نوشت: عکس حذف شد


با توجه به حدیث بالا و حجم بالای ترسی که بچه ها از من و اتاقم دارن، مطمئنا من بهشت رو هم ببینم؛ این سرای مذکور رو نمی بینم. هعییی...


برای ارزیابی میزان همکاری بیماران اطفال توی دندونپزشکی یک طبقه بندی به اسم فرانکل داریم. بچه ی کاملا غیر همکار دو منفی، غیرهمکاری که امید میره یکم همکار بشه منفی، بچه همکار و کمی نگران مثبت، و بچه ی کاملا همکار دو مثبته. بعد تصور کنین بچه ای که امروز آخر سر نوبت داده بودم از دو منفی هم به رد بود. از همون اول کار جیغ می زد تا وقتی به زور روی یونیت خوابوندنش. قشنگ اندیکاسیون بیهوشی داشت، ولی هزینه اتاق عمل هم نداشتن. اون تکنیک های مهربونی و جونم و قربونم اصلا فایده ای نداشت. یکم صبر کردم تا گریه هاش تموم بشه، دیدم نه! به مامان بچه آروم گفتم قراره سرش داد بزنم، در جریان باشین! اونجا بود که اون روی هوپانه ام رو گذاشتم زمین و همپای بچه شروع کردم به داد و بیداد!! اول از همه مامان بچه رو با داد همراه چشمک بیرون کردم. بعد خانوم نون که میومد با مهربونی بچه رو ساکت کنه بدتر لوسش می کرد و همین طور آقای میم ( تمیزکار) که اینطور وقت ها از عمد توی اتاقم معطل می کنه و بیرون نمیره و از اون ور اتاق بچه رو دعوا می کنه فرستادم بیرون. گفتم تحت هیچ شرایطی کسی نیاد توی اتاقم! همه رفتن. تابلت( میز دندونپرشکی) رو آوردم روی سینه بچه. یه جورایی گیرش انداختم. بعد خبیث خندیدم و گفتم: نازنین! الان من موندم و تو! همه رفتن خونشون! من تا خود صبح وقت دارم. میخوای زود بری؟ با جیغ گفت: آرهههه مامااااان!

-مامانت نیست. رفت خونتون. گفت هر وقت کار نازنین تموم شد بگین بیام دنبالش! 

از ترس یکم صدای گریه اش کم شد و به اطراف نگاه کرد. سریع بی حسی زدم واسش. جیغش دوباره بالا رفت. طفل معصوم متوجه شد انگار گیر افتاده با گریه گفت: خالههه درد نداشته باشه! 

- اگه اذیت کنی درد داره. 

و واقعا هم اذیت کرد. دست و پا می زد و گریه می کرد. با یک دستم فکش رو باز نگه داشته بودم و با دست دیگه ام تراش می دادم. هعی به خودم می گفتم: تشنج نکنه؟ نبنده دهانش رو کلا انگشتم به فنا بره؟ زبونش سوراخ نشه؟ جیش نکنه؟!! توی همین افکار بودم و تصمیم گرفتم شیفت بدم از خاله عصبانی به خاله ی مهربون. قصه ی همیشگی کِرم های توی دندون که این بار عروسی گرفتن و من عروسیشون رو عزا کردم (واسه همینه که از دهانش خون میاد!) رو تعریف کردم. صدای گریه آروم آروم قطع شد. مثل اینکه بچه متوجه شد خبری نیست و ترس نداره. شروع کرد به سوال پرسیدن با فاصله زمانی سی ثانیه یک بار: خاله کی تموم میشه؟ کی تموم میشه؟ تموم میشه؟ میشه؟! چیکار داری می کنی؟ این چیه؟ اون چیه؟ تلخه؟ شیرینه؟ تنده؟ 

تموم شد. ازش قول گرفتم دفعه ی بعدی که میاد واسم نقاشی با موضوع دندونپزشکی بکشه که مثل بقیه ی نقاشی های بچه ها، بچسبونم به دیوار اتاق. دستم رو گرفت و با لبخند!! از روی یونیت پا شد. در اتاق که باز شد همه پشت در تجمع کرده بودن. لبخند پدر و مادر نازنین و تشکرشون، خستگیم رو به در کرد.


+ مشخصه به تخصص اطفال دارم جدی فکر می کنم، یا بیشتر توضیح بدم؟! خدایا یعنی میشه؟! 


  • ۹۵۰
شارمین امیریان
عزیزم. یادمه گفته بودی تو هم عشق بچه ای! ان شالله تخصص اطفال قبول بشی. واقعا هم خوب کار می کنی باهاشون.

دکتر جان یه پیشنهاد دارم واست. اگه به فکر تخصص اطفال هستی و یا معمولا با بچه ها هم سر و کار داری، به نظرم بد نیست هر موقع یه کم سرت خلوت شد یا تو وقتهای آزادت در مورد یه سری از اختلالات کودکان مطالعه کنی. مثل انواع اضطراب به ویژه اضطراب جدایی، وسواس، انواع فوبیا و... ممکنه یه جاهایی به کارت بیاد. مثلا این بچه اگه اختلال اضطراب جدایی داشت، با بیرون کردن مامانش و گفتن این که مامان رفته خونه ممکن بود اتفاقهای خیلی بدی بیفته!
میشه گفت زیاد از حد عشق بچه ام! یعنی یه بچه ی شیرین زبون یا خوشگل و بانمک بیاد پیشم، دلم غش میره :-)))
مقسی عزیزم
واقعا درست میگی. ترس خودم هم از همین بود. همه حواسم بهش بود که اگه حالش بد شد، دست از کار بکشم و پزشک مرکز رو خبر کنم.
پسر شجاع
نه معلومه استعداد و توانایی تخصص اطفال رو دارید شما !!
موفق باشید و سربلند :)
خیلی ممنونم :-)
** دلژین **
دمت گرررم :))) 
نه من فک کنم مثبت باشم 
مثبتی که نیاز به قربون صدقه مداوم داره 😂
فدات
خیلی دوست دارم یه بار تو رو زیر دست دندونپزشکت ببینم :-)))
الـی .
دارم عاشق دندودنپزشکی میشم :دی
با اینکه هممممیشه ترسیدم. همیشه -_- یه بار که کوچیک بودم دندونپزشک محترمم دوست دایی بود منم میترسیدم و گریه میکردم اما آروم، بعد آقای دکتر گفتن من بچه هایی که گریه میکنن رو میبندم به صندلی!! بعدش من رسما داد میزدم و گریه میکردم. بعدترشم تو خیابون بودم میگفتم من عمرا برم پیشش :))) یاد این افتادم الان.
واقعا؟ :-)
خب راست گفته، بچه ای مثل مریض من رو می بندن به یونیت :-))) ولی ما امکانات نداشتیم!

آبان ...
وای هوپ واقعا چه اعصابی داری ...من بودم میزدم زیر گریه ..ول می کردم می رفتم 
اما دمت گرم 
عصبانی بودم جلو بچه ولی عصبانیتم کاملا ظاهری بود! واسه اینکه ازم حساب ببره.
قربانت :-))
my life

واای چه جذاب *_*

ایشاااالله:))

به قول خواهر آقای پلیس: سپاااس
آسـوکـآ آآ
سخته کار با بچه ها
ولی واقعا جذابه
دقیقا! عشق می کنم باهاشون :-)
ام اسی خوشبخت
کار کردن با بچه ها خیلی سخته. یه بار که دندونپزشکی بودم, یه پسربچه سندرم دان آورده بودن, خیلی هم ناآروم بود, فکر کنم دندونش درد میکرد, خوشحال شدم که قبولش کردن چون قبلا شنیده بودم اکثر دندانپزشکها قبول نمیکنن و بعضی شهرها مراکز مخصوص به این بچه ها دارن. به نظرم کسایی که با این بچه ها کار میکنن روح بزرگی دارن.
هر تخصصی انتخاب میکنید موفق باشید :)
متخصص های دندانپزشکی اطفال، یکی از فیلدهای کاریشون درمان مشکلات دهانی بیمارهای عقب افتاده ی ذهنیه.
من تجربه ی کار برای بچه های سندروم داون رو داشتم. توی هر سنی که باشن مثل یک بچه ی نا آرومن. ولی با صرف وقت و حوصله و دوست شدن باهاشون اکثرا همکاری می کنن.
ممنونم فعلا که شروع نکردم واسه خوندن :-))
زیرزمینی
باید منو ببینی در این شرایط.بچه ای که دهنشو باز نمیکنه چنان ابسلانگ رو میکشم ته حلقش که تا یه ساعتت بعد با دهن باز عق بزنه...ایکون رفتارخبیثانه
خب من هم خیلی سر به سر این دختره گذاشتم.
تا بی حسی زدم، با جیغ گفت دندونم رو درست میکنین درد نداشته باشه ها! دیدم آروم نمیشه گفتم چون گریه میکنی یه کاری میکنم درد داشته باشه. یکم تراش دادم چون صبر نکرده بودم بی حسی اثر کنه، دردش گرفت، با التماس قول داد ساکت بشه که بدون درد واسش کار کنم :-)))
شیم آن می :-/
مهربان
بچه میاد تو مطبم به ننه باباش میگم در رو ببندین که نتونه فرار کنه
بعد بدون اینکه حتی سوال کنم مشکل بچه چیه میگم من فقط آمپول میدم
بعد به چراغ قوه ی بزرگ روی میز اشاره میکنم میگم یه آمپول واست مینویسم به اینننننن بزرگی
خلاصه که بچه اگه از ترس نمیره یا تشنج میکنه یا تو گریه خودش غرق میشه
همچین موجود بیماری هستم
پدر مادرا هم معمولا همکاری میکنن و فقط میخندن
گاهی میگن نهههه آقای دکتر داره شوخی میکنه
بچه تا میاد آروم بشه
میگم نه اصن هم شوخی نمیکنم حالا که اینجوریه دوتا آمپول مینویسم
مطبت؟! مگه تو ام مطب داری؟ [ آیکون زبان درازی به نشانه تلافی]
خدایی فازت چیه از این رفتار سادیسمیک؟! :-/
وای پریروز داشتم دندونای شیری یه پسربچه رو اکس می کردم، هر دندونی که می کشیدم گریه می کرد و صدای گریه اش مثل زوزه ی گرگ و بعضی وقتام مثل آژیر آمبولانس بود. انقدر خندیدم بالا سرش که نگو، تازه اداش رو هم درآوردم :-:

معلوم الحال
جیششش 😂😂😂
یه سوال فنی: اگه زبون رو سوراخ کنید چطور درستش می کنید؟ اونجا که همیشه مرطوبه. جوش نمیخوره! 
اگه جواب سوال نیازمند پرداخت ویزیته شماره کارت بدین تا ٣٣٣٠ تومنتون رو پرداخت کنم، خدایی نکرده مشغول الذمه نشم :)
خب تجربه بیمار جیش کن رو داشتم: لینک
برو بچه برو سر به سر هم سن خودت بذار :-)))
اگه کم باشه که مشکلی نیست، دهانشویه تجویز می کنیم و بعد از چند روز ترمیم میشه. اگه خیلی بزرگ باشه و خونریزیش بند نیاد بخیه می زنیم. از اتفاق ترمیم توی دهان خیلی سریعه.

معلوم الحال
کوئسشن بعدی اینه که شما چقد درون و بیرون دارید؛ ماشالله ماشالله آمالگانی هستید برای خودتون: هوپ درون، لوامه بیرون، طنز درون، غم بیرون،  ... 
اولا پارسی را پاس بداریم: پرسش بعدی :-))
دوما آمالگام درسته. دستیارم میگه: آمارگان
سوما بلی... خیلی وجوه درونی و بیرونی دارم... ولی وجوه بیرونی فقط شگفتی های برونه. بقیه اش درونیه!!
طراوت :)
من هیچ وقت نمی تونم با بچه ها کنار بیام و تحملشون کنم:/
ولی شما ایشالا تخصص اطفال که دوست داریو قبول شی؛)
*اون ایده ی چسبوندن نقاشی بچه ها رو دیوار مطبو خیلی دوس داشتم:))قشنگ بووود...
من عاشق بچه هام...
امیدوارم. خیلی قبولیش سخته. 
راستش ایده اش از من نیست. دندونپزشک قبلی نقاشی ها رو چسبونده.
هانیه
هوپ جونی اول اش بهترین کارو کردی یه بار تو مطب بودیم پزشک متخصص کودکان بود و خیلی جدی یه بچه ای رو آوردند پدرش گفت 7 روز پدر ما در آورده بیهوش میشه و 10 تا براش ماهی زنده خریدم و کلی ناز اش رو می کشید(نگو بچه هه خودش رو میزده به بیهوشی و تمارض می کرده) دکتر گفت بذارید اتاق مطب و خودتون برید در مطب رو هم بست 4 یا 5 دقیقه مونده بودند دکتر اصلا بهش توجه نکرده بود بعد بچه خودش پا شد اومد بیرون با گریه (باور نمی کنی من اول اش فکر می کردم بچه داره میمیره نگو خودش رو زده بود به بیهوشی البته مشکل بیش فعالی و اینا داشت)منظورم اینه همیشه خوش اخلاقی جواب نمیده باید بعضی موقعیت ها بداخلاق و جدی باشی
ببخشید خیلی طولانی شد
نه خواهش می کنم کامنت طولانی دوست.
یعنی بچه هه کل ٥ دقیقه رو الکی خودشو به بیهوشی زده بود؟ چه جلبی بوده :-))))))
x
میدونی؟؟؟ تو از معدود ادم هایی هستی که رفتارهات بی اندازه باسیاست و درست وبه جاست :) 
واقعا همین جوری هم کار دندونپزشکی میلی متریه و حساسه  هی دست و پا بزنن و خودشون رو کج و کوله کنن که هیچی :||| به خیر گذشت هوپ جان :) 
لطف داری عزیزم ولی متاسفانه این سیاست رو همه جا ندارم! 
واقعا به خیر گذشت و تجربه خوبی بود.
صبح
نه همین داندانپزشکی بمونید:)) خیلی از اطفال گذرشون به دندانپزشکی میخوره. 
منظورتون دندونپزشکیه عمومیه؟ نه دوست دارم تخصص بگیرم. یا ترمیمی یا اطفال
هانیه
آره بچه ای باهوشی بوده ولی دکتر چون کارش روانپزشکی کودک و نوجوان بود دست اش رو خونده بود
بچه های بیش فعال معمولا خیلی باهوشن!
ایول بهش
معلوم الحال
مرسی لینک 😂 
ممنون بابت شیر کردن(به اشتراک گذاشتن) نالجتون (دانش). نمیدونستم ایقد سرعت داره. 
میدونم آمالگامه. کیبورد گیشوم بد تایپ میکنه. 
زیبایی هاتون دوچندان 😅

راستی برای نوبت "پرسش بعدی"(نکست کوئسشن)  کی بهمون وقت میدین خانم دکتر؟  :)) بیمه روستاییم قبوله؟ 
خواهش می کنم.
بابا فهمیدیم دانشجوی زبانین. آی عم عه بلک بورد!
 گیشوتون رو عوض کنین به نظرم🤔
ما بچه های ساده ی روستایی رو پذیراییم.
*زهرا*
آخی! چه با مزه...
؛-)
بامزه خوندین
صبح
نه:)  خب پس ادامه بدین 
:-)
مهربان
جهت نابینایی چشم حسودان کوردل
توی دو هفته پنج روز رو مطب میشینم
راستی کار کردن شما در مطب غیرقانونیه در صورت اطلاع شبکه از موضوع ، توبیخ کتبی و درج در پرونده در انتظارته
حتی اگه بهت گفتن برو اشکال نداره هم باور نکن فقط در صورتی حق داری بری که بهت نامه ی کتبی بدن که اونم از درجه ی اعتبار ساقطه
یکم هم وسطش پاشو! زخم بستر نگیری!
من همین الان بخوام میتونم پروانه مطب واسه شهر محل طرحم بگیرم پسرم! موردش بوده که میگم.
دیگه اون مورد که خیالی نیست. 
دست نویس
می گفتید آدرس اون دکتر که دندونامو کند رو برا اون بنده خدا می فرستادم :)
خیلی سخته، به یه نفر بگی درد نداره، اما آمپول و کلی چیزهای تیز جلو روش باشه
در کل واقعاً خسته نباشید
اهان شما همونی بودین که بدون بی حسی واستون دندون کشیده بودن :-)))
کار بیمار من کشیدن نبود که سریع تموم بشه، عصب کشی دندون شیری اش بود
سلامت باشین
مسـ ـتور
چقدر دوس دارم با همین سنم بیام زیردست شما و برام قصه بگید ... (: 
عزیززززم :-)))
فکر نکنم قصه هایی که واسه پرت کردن حواس بچه ها میگم، برای شما جذاب باشه :-)))
طلوع ماه
اونجایی که خاله عصبانی بودی منم ترسیدم راستش:-)
چه برسه به اون بچه.معلومه جذبه داری ها!
یه بار که خانوم کوچیک رو برای معاینه بردم چون ترسیده بود و گریه میکرد خانومه گفت من بخوابم رو یونیت و بچه رو بخوابونم رو شکمم.خخخ
البته فقط معاینه بود.
جایزه های کوچیک و ریزه میزه بگیر که بچه ها علاقمند بشن به همکاری  :-) 
خو حتما خودت رو گذاشتی جا مامان نازنین :-)))
راستش بعدا از دستیارم شنیدم که دو سه بار بابای نازنین میخواسته در رو باز کنه بیاد تو و بچه اش رو ببره. ولی مامانش نذاشته :-))
خیلی دنبالشم، نمیدونم چی بگیرم که هم خوشگل باشه و هم مقرون به صرفه، چون خیلی بیمارای اطفالم زیادن!
حمیده
سلام.میتونید از این برچسبها بخرید که هم بچه ها دوست دارن وهم اینکه ارزونه.اینو دندونپزشک پسرم بهش داده بود.البته پسرمن خییلی همکاری میکنه.
سلام
بله پیشنهاد خوبیه. باید دنبالش بگردم
ماهک
می شه. حتما می شه. و مطمئنام کمه کم حداقل تو شهر خودت صاحب نام میشی 
شهرم پره از اساتید و دندونپزشکهای بنام...
ولی مرسی برای امیدواری ؛-)
مهرداد
خیلی هم خوب
مشخصه علاقه دارین به این تخصص، تجربه به هم گفته هر جا علاقه باشه موفقیت هم هست.
انشاالله که در این تخصص موفق بشین دکتر هوپ.
:)

خیلی علاقه دارم.
قبولیش سخته تخصص دوم بعد از ارتودنسیه!
هانیه
هوپ جون پست جدید نمیذاری؟اونقدر خوب می نویسی من به این جا معتاد شدم
لطف داری عزیزم
چند روز که ننویسم، تنبل میشم نمی نویسم هی
آرزو ﴿ッ﴾
 استعدادتون در جابجایی بین خاله‌ی عصبانی و خاله‌ی مهربون هم ستودنیه‌! :) بعضیا کلا مهربونشون رو، رو نمی‌کنن :|
ان‌شاءالله حتما ِ حتما اگه نظرتون تغییر نکرد همین اطفال رو قبول شید و همیشه در پایان کار شاهد لبخند کودکان ترسوی این مرز و بوم باشین :))
یعنی توی صدم ثانیه شیفت میدم از خاله عصبانی به مهربون و برعکس :-)))
ان شاالله ولی هم قبولیش سخته هم اعصاب پولادین میخواد، اگه نظرم تا آخر طرحم عوض نشه!
ماسک
وااای خدا من همین ندرز پیش مطب بودم یعنی روی این یونیتها هم بالامیارن هم جیش میکنن؟؟!!

یادمه یکبار 6 سالم بود رفته بودم مطب یک دکتری پدرشو درآوردم تمام مدت دهنم رو کاملا قفل کردم آخرسر هم برگشتیم خونه  :D 
شما دهان بچه رو چطوری باز نگه میدارید آخه وقتی دهنشون رو قفل کنن  نه میشه بهشون آمپول بی حسی زد و از ان بدتر اصلا نمیتوم تصور کنم چطوری دندونش رو تراش میدید بخصوصو دندون عقبی ها رو
خب یونیت ها روکش داره و مسلما وقتی کثیف بشه تمیزش میکنن. نگران نباش
تمام مشکل ما با بچه ها همینه دیگه، دهانشون رو باز نمی کنن. دهان بازکن باید استفاده کنیم ولی توی مرکزم نداریمش و من با دست دیگه ام یا کمک دستیارم دهان بچه رو باز نگه می دارم. :-/
راستی چه عجب! از این ورا!
به خودت ایمان داشته باش،
تو قوی ترین شخص زندگی خودت هستی ؛)
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan