هوپ و بیماران در هفته ای که گذشت. (٣٢)

  • ۲۰:۵۰

هیدروژن- جمله برتر هفته که یه لبخند گنده روی صورتم نشوند که البته چیزی ازش مشخص نبود، تعلق می گیره به اون خانومی که جلسه بعد از عصب کشی دندونش اومد و وقتی طبق معمول از دردش پرسیدم، گفت: اصلا درد نداشتم. دردم خوابید. زندگیم مختل شده بود. ممنونم. حیف که کروناست وگرنه ماچت می کردم!

(همون خانمی که مهمون واسش اومده بود و جلسه دوم دیر کرد! این بار سروقت برای ترمیم اومد.)


هلیوم- اون خانومی بود که دو سه تا از دندون های جلوییش رو ترمیم کردم و کلی ذوق کرد؛ بعد از چند ماه پیشم اومد و دیدم یکی از ترمیم ها ریخته. گفتم: چی شد؟ خندید و گفت: نوه ام خیلی شیطونه، بغلش کرده بودم، با لگد زد تو دندونم کنده شد!


لیتیوم- خانم میانسال روی یونیت خوابید و با تعجب به من که از سمت چپ نزدیکش شدم، نگاه کرد و آخر طاقت نیاورد و گفت: میگم اونور یونیت نشستین، سختتون نیست؟


برلیوم- دختر جوون جلسه ی دوم خیلی دیر کرده بود. وقتی بالاخره با کلی تاخیر رسید، معذرت خواهی کرد و گفت: از شهر بغلی که میخواستیم وارد بشیم، ماشینمون رو توقیف کردن و بردن پارکینگ.

من که هنوز توی حال و هوای روزهای اول طرح ممنوعیت بودم با تعجب گفتم: چراااا؟ خب فقط جریمه می کردن.

خندید و همزمان بوی سیگاری که کشیده بود، از اون ماسک ضخیمم رد شد: آخه با آدامس تغییر داده بودیم شماره ها رو که بتونیم وارد شهر بشیم، فهمیدن!


بور- تجربه شد برام ارجاع بدم بیماری رو که از اول میگه دندونم رو بکش، ولی بعد از شنیدن توضیحاتم با اکراه، حاضر میشه به عصب کشی و نگه داری دندونش و حتی بین جلسات هم کلی غر می زنه که درد داشتم خیلی و می پرسی چقدر؟ میگه ٢٤ ساعت ( که طبیعیه بعد از عصب کشی حداقل ٤٨ ساعت درد زیاد داشته باشی!) 

مرد هیکل درشت رو با بهترین اندویی که امکان داشت، راهی خونه شون کردم. بعد از پنج ماه عرق ریزون، گیج و ویج، شدیدا شاکی و عصبانی، با حالتی که کاملا کم حالی و مریضی درش هویدا بود، اومد توی کلینیک که: اون دندونم بود عصب کشی کردی، بخاطر اون آبسه می کنه صورتم و باد میکنه و حالم خیلی بده، چرکش خالی میشه توی دهانم.

اولش حواسم به علائم بالینی دیگه اش نبود. دهانش رو معاینه کردم. هیچ شواهدی از آبسه نبود. گفتم: کجا دقیقا؟ 

تورم خفیف غده های لنفاوی زاویه فکش رو نشون داد که با دندون موردنظر حداقل ٥-٦ سانتی متر فاصله داشت و می تونست ناشی از کشیدن دندون عقلش باشه که اخیرا جراحی کرده تا دندون شماره ششی که من عصب کشی کردم. گفتم: امکان نداره ولی باشه یه عکس بگیرین چک کنم.

عکس رو دیدم و با عکس پنج ماه قبل مقایسه کردم. عفونت دندون واضحا کمتر شده بود و خداروشکر باز هم دیدم اندوم هیچ مشکلی نداره. این رو به مرد گفتم و اونجا بود که حواسم به سایر علائمش جلب شد: آقا من فکر می کنم شما کرونا داشته باشین.

شروع به انکار و با خشونت حرف زدن کرد که من همیشه عرق می کنم و من رد کردم و گفتم شما چله تابستون عرق نمی کردی توی این سرما اینطور خیس شدی و داغه بدنت. ازش خواستم بره پیش پزشکی که گفته مشکل از دندونته، بگه از دندونت نیست و لطفا مریض مشکوک رو نفرستین برای ما. وقتی خودتون اصلا توی این شرایط ریسک نمی کنین و ته حلق مردم رو نمی بینین!

اگر فکر کردین ماجرا تموم شد، خیال خامه. هفته بعد روزی که من نبودم با دعوای زیاد اومده بود که به چه حقی دکترتون به من گفته کرونا داری؟ (انگار که انگ بی ناموسی بهش چسبونده باشم!) دندونم درد نداره ولی من می دونم عفونت داره! چند تا دکتر دیدن گفتن باید دوباره عصب کشی بشه. ( نمی دونم این قسمت رو راست گفته یا نه، ولی بله هستن افرادی در حرفه ما که الکی پشت سر همکاراشون صفحه می ذارن و مریض رو علیه ما می شورونن!)

دکتر شیفت هم عکس عصب کشی من رو دیده و گفته اصلا اینطور نیست و به نظرم هیچ مشکلی نداره. ولی حالا که قبول نمی کنین، برین پیش فلان متخصص اندو، ایشون نامه بزنن که این عصب کشی مشکل داره، ما هزینه رو بهتون برمی گردونیم.

الان دو هفته گذشته و از مرد خبری نیست.



کربن- نزدیک یونیت معاینه شدم و به زن میانسال گفتم: مشکلتون چیه؟

چشماش گرد شد: مشکلم؟! خیلی مشکلاتم زیاده، منظورتون چیه؟

خندیدم: فقط مشکلی رو بگین که من دندونپزشک می تونم حلش کنم. بقیه اش از دست من برنمیاد!

اون هم از بهت خارج شد و دندون جلوییش رو نشون داد.



نیتروژن- دخترک لباس پر زرق و برق عشایر رو پوشیده بود. ریزنقش و بسیار زیبا بود. بینی ظریف، چشمان درشت که خط چشم قشنگی روی پلک هاش با مهارت تمام کشیده بود، ابروهای نازک مداد کشیده شده، موهای بلند بافته شده که وقتی چادر مشکیِ نازک گلگلی توریش میوفتاد، معلوم می شد. روی یونیت خوابید و گفت: این دندونم رو بکشین درد دارم.

دندون شش بالاش بود. گفتم: چند سالته؟

گفت: هجده

یه نگاه اجمالی به کل دهانش انداختم و در کمال تعجب دیدم هیچ دندون شماره هفت یا مولر دومی نداره، ولی لثه کناری دندون های ششمش متورمه. گفتم: نه هجده سالت نیست. سن دندونیت کمتر از چهارده ساله. اگه هجده ساله ای پس دندون کناریاش کو؟

گفت: چرا هست. همش خراب شد کشیدم.

-من این دندون رو نمی کشم عزیزم. اصلا متولد چه سالی هستی؟ 

با من و من گفت: نمی دونم هجده سالمه!

باورم نشد. فرستادم از دندون دردناکش عکس بگیره و بله دندون شماره هفت منتظر رویش بود! و دخترک حداکثر دوازده سیزده ساله بود که به هیکلش هم می خورد. شواهد نشون از کودک همسری داشت وگرنه چرا باید سنش رو مخفی می کرد؟ اصرار کردم که دختر به این قشنگی باید دندونش رو نگهداری کنه و نباید بکشه وگرنه لپ هاش گود میشه. ( بله نتونستم سر حرفم بمونم و کسی که میگه دندونم رو بکش ارجاع بدم واسه کشیدن. واقعا حیفم اومد!)

  • ۴۱۵
نیــ روانا

برلیوم: آدامممس جل الخالق از این همه خلاقیت

نیتروژن ای وااای یعنی همسن پسرک من!!! خدایا عقل عطا فرما 

من عصبانی بودم اینو گفت دلم به حالشون سوخت! :-))

دوراز جونش. انقدر ترسونده بودنش که سن واقعیش رو یا قایم میکرد یا واقعا نمیدونست
شارمین امیریان

مورد کربن خیلی خوب بود... 😂😂😂

شوکه شده بود بنده خدا :-)))
Alireza z.i

!Holy Moly

این دفعه اتمیک شروع کردی هوپ!

فکر می‌کنم تم بعدی، تم مکاتب فلسفی باشه: دی

در مورد بور، واقعاٌ کرونا داشت؟ پیداش نشد دیگه؟ و این‌که چقدر بده بقیه (به خصوص همکاران یا هم‌صنفی‌ها) پشتت صفحه بذارن؛ سر همین موضوع کانال‌های کراش دانشجویی کلی پشت سر من صفحه گذاشته شد... تف تو این کراش دانشجویی. :|

در خصوص نیتروژن هم باید بگم که ماشالا به این دقت! ولی خب کودک‌همسری واقعاً چیز کثیفیه. وارد بعد مذهبی نمی‌شم (که فکر کنم می‌دونی که چی می‌خواستم بگم) اما از لحاظ فرهنگی کودک‌همسری مصداق بارز مردسالاریه.

بله به پیشنهاد دردانه بود :-)
مکاتب فلسفی رو بلد نیستم. زیاده؟ :-)))
نمیدونم واقعا دیگه ندیدمش. ولی خب تیپ شخصیتش از ادمایی بود که فکر کرده بود با هوچی گری میتونه پولش رو پس بگیره، ما هم مدرک و تاییدیه متخصص خواستیم، که هنوز نیومده. 
کراش دانشجویی؟ زمان ما نبود. یعنی گفته بودن فلانی ر دوست دارین؟ :-)))
اخه خیلی خوشگل بود و چشم های من قشنگی ها رو زیر ذره بین میذاره. خب مذهب تایید میکنه دختر بالغ نه سال به بالا میتونه ازدواج کنه. نمیدونم چرا قایم میکرد.
هیـ ‌‌‌ـچ

چقدر چقدررر چقدررررر دلم برای مورد آخری... شکست! از سوختن و کباب شدن فراتر بود، رسماً دلم به حالش شکست... :(

من هم دلم سوخته بود و هم عصبانی شده بودم. یه مرد مسن همراهش بود گفت بکشین، گفتم به هیچ وجه دکتری اینجا نمیکشه این دندون رو که قبول کردن نگه داریم براش.
آرزو {ツ}

چقدر از دست این مراجع بند بور عصبانی شدم :/ امیدوارم واقعا دیگه پیداش نشه اون‌ورها.

خلاقیت مورد برلیوم هم خوب بود :)) نمی‌دونستم آدامس این‌قدر خوب می‌چسبه به سطوح فلزی هم :دی

من هم از ته دل این آرزو رو دارم. 

اخه اگه خوب بود که گیر نمی افتادن! :-)))
مریم ?

خواهر منم دوازده سالشه. داشتم مورد آخر رو میخوندم چشمم افتاد به خواهرم و عصبی شدم. مگه ممکنه آخه. مسئله اینجاست یه چیز کاملا قانونیه :( نمیشه رفت یقه ی کسی رو گرفت :/ 

واقعا چیزی از زندگی اون دختر نمیدونیم ولی هر چی فکر میکنم به اون سر و شکل و سنی که حداقل ٥ سال کمترگفته شد. دلیلش رو نمیفهمم
🍃̨ مۘــڔٻۧــمۘ 🍃.

آدامس آخه ...من مونده این همه خلاقیتشون شدم 😅😑

کودک همسری دردی که هیچ وقت درمون نمیشه ،یکی رو میشناختم ،یه دختر 12 ساله نامزد یه پسر بیست خورده ای ساله بود ،الان دختره 16 سالشه و یه سال پیش طلاق گرفته ،ادم حس خفگی بهش دست میده از این حجم از جهالت 

ببین همین که با پسر رده سنی خودشون لااقل ازدواج کنن، قابل تحمل تره تا با کسی دور از جون هم سن پدربزرگشون باشن
نسرین ⠀

هی داشتم تو دلم به اون مرد گندهه فحش می‌دادم تا رسیدم به اون خانوم میانساله و مشکلاتش و خندیدم، اما تهش باز هم با اون دختربچه حالم گرفته شد. واقعا کاش می‌شد جلوی این جنایت‌ها رو گرفت:(

آفرین فحش بدین بهش که خیلی رو مخم رقته!
اگه می دیدی چقدر زیبا و معصوم و بی خبر بود.
آقای آبی

هیدروژن چقدر خوب * وی با اینکه سر کلاس  زیست حالش بهم مبخورد و اصلا حرف زدن درباره بیماری رو نمیتواند تحمل کند ولی حسادت میکند * خیلی خوبه تأثیر گذار باشی تو زندگی بقیه...

هلیوم، به نظرم به همه بیماران ترمیمی توصیه کنید به بچه های شیطون و بوکسورشون نزدیک نشن. 

نه به هیدروژن نه به بور دی : تاثیر نخواستیم ما رو نزنین فقط 

و نیتروژن... هوم..... 

هوپ رئیس سازمان اتمی بلاگستان شدنتون رو تبریک میگم. خوب سازمان دادید.  

صفحه کراش دانشجویی یا خدا، وی 6 ماهه فهمیده کراش چیه اصلا، قبلا بهش میگفت عشق صامت

 

 

 

ایشالا تاثیراتمون مثبت باشه و نه به نوعی که چند وقت بعد بیان فحشمون بدن!
بنده خدا میگفت نوه اش کمتر از دو سالشه ولی خیلی شیطونه وقتی بغلش کرده لگد زده

رئیس کجا بود؟ یه نامگذاریه و احتمالا چون کم آوردم تا اخرین عنصر ادامه بدم! 

عشق صامت... :-))))
آریانه

ایح:-/

این شماره اخری پست تو و پست اخر جناب هیچ رو ادم میخونه وحشت میکنه خب:-/

چرا ملتو اینجوری انالیز میکنید:-/

زشته بابا،نکنید:-/

 

مگه دفعه اولمه؟ کلا میدونی که خوب میتونم چهره و تیپ مردم رو انالیز و توصیف کنم. توی داستان های طنزم به یاد بیار توصیف چهره ارایش کرده عنبر و همین طور اون خانم دکتر دندونپزشک رو :-)))))
🍃̨ مۘــڔٻۧــمۘ 🍃.

اره بازم قابل تحمل تره 

اما کاش از بین بره 

یعنی من خدارو هزار بار شکر میکنم تو همچین خانواده هایی نیستم خیلی سخته از رو اجبار با کسی باشی که همسن بابات یا بزرگتره😐😐

واقعا کاش آدم ها خودشون بتونن برای سرنوشتشون تصمیم بگیرن.

نرگس

سلام خانم دکتر عزیز.

خواستم یه پرانتز باز کنم اگر اجازه میدی... خیلی وقتها بیمار میاد میگه پیش فلان دکتر عصب کشی کردم درد دارم و چند ماه گذشته و اینا. خوب من به شخصه وقتی عکس مریض رو میبینم و مثلا ضایعه ته ریشه هست میگم عکس قبل از درمان باشه تا بگم کار دکتر ایراد داشته یا نه. خیلی وقتها ضایعه کوچکتر شده ولی پزشک که نمیدونه اوضاع قبل از اندو چطور بوده با دیدن ضایعه سریع میگه اندو مجدد یا رتروگرید.

میخوام بگم گاهی همکارامون نمیخوان ایراد بگیرند و مریض رو شارژ کنن ولی هیستوری گرفتن رو درست بلد نیستن . حالا دیگه دکتر اول کله خودش هم بکنه مریض باور نمیکنه که درمان جواب داده و تقصیر دکتر نیست.

سلام دکتر نرگس عزیزم
کاملا درست میگی،  اتفاقا بعدش با خودم گفتم کاش عکس پایانی ٥ ماه پیش رو هم ضمیمه برگه ارجاع به اندودنتیست کرده بودن تا متوجه بشه ضایعه پری اپیکال کمتر شده و احتمالا اون دندونپزشکها از روی ضایعه مزمن اینطور قضاوت کردن. 
موافقم با حرفت و کامنتت حس یاداوری خوبی بهم داد. ممنونم
ربولی حسن کور

سلام

هرچقدر سعی کردم این بار ربطی بین عناصر و خاطراتی که نوشتین پیدا نکردم!

هلیوم: خدا چند سال بعدشو به خیر کنه!

لیتیوم را قبلا خونده بودم!

بور: پیش اومده که وقتی نسخه پزشک قبلی را دیدم متوجه شدم که کلا از مرحله پرت بوده ولی هیچ وقت نشده که حرفی پشت سرش بزنم

نیتروژن: انتخاب عنصری که بیشتر حجم هوا را تشکیل میده برای کودک همسری؟ دیگه این قدر هم شایع نیست!

کاش بعضی ها بفهمند که این راه پیشگیری از فساد در جامعه نیست حداقل در جامعه امروز نیست

سلام دکتر
حق دارین هیچ ارتباطی باهم ندارن. کم آوردم و تصمیم بر این شد که تا اتمام تمام عناصر ازشون استفاده کنم :-))))

واقعا. من هم گفتم الان اینقدر شیطونه بعدا چطور میشه
بله احتمالا تو وبلاگتون گفتم.
کار اخلاقی و درست رو شما میکنین. امیدوارم همکارهای من هم همین طور باشن. خودم شاید بین دوستام گلایه کنم فلانی کارش خوب نیست ولی به بیمار مستقیما نمیگم. 

تحلیل جالبی بود! شایع نیست ولی سن ازدواج توی دهه هشتادیا دوباره پایین اومده. این لینک رو ملاحظه کنین.
این طفلی که از الان توی این سن کم وارد وادی زناشویی میشه، چی از زندگیش میفهمه؟
ربولی حسن کور

نخیر در جواب کامنتم فرمودین توی وبلاگ خودتون

شرمنده نتونستم این لینک را ملاحظه بفرمایم آخه اینستاگرام ندارم!

جدی؟ شواهدی از آلزایمر دارم نشون میدم کم کم :-))

آهان، گفته که فقط در بهار ٩٩، ٧٠٠٠ دختر ١٠-١٤ ساله ازدواج کردند در ایران!
موژان

راجع به نیتروژن فقط میتونم بگم وقتی بخش زنان رو گذروندم چیزایی دیدم که بر این غصه گر جان فشانم رواست

 

دردناک ترین بخش قصه رو شماها دیدین پس :-(
عرفان‌‌ ‌‌‌‌

مورد 6: واقعیت

مورد 7: تامل انگیز

بله :-)
آریانه

کامنتاش رو بسته شد،العفو هوپا که اینجا میپرسم...

پادکست های فرعی صدا قشنگ رو هم گوش میدی یا فقط اصلیا؟...

اشکال نداره
راستش نه. ببین من یه مقدار معقولی قبل از اینکه به فرعیاش برسه به حامی باش کمک کردم چون واقعا از پادکستش راضیم. بعد نمیدونستم فرعی هم داره. رسیدم به ١٨-١٩ و هی هر پادکست میگه فرعیا بیشتر توضیح میدیم و مشخصا پولیه! من حرصم درمیاد! میگم کاش میدونستم همون موقع کمک توی حامی باش فرعیاشم گرفته بودم. واسه همین خودم رو قانع کردم که با همین مبحث های اصلی متوجه میشم. :-))) خسیسم خودتی
گپکده

وبتون نازه موفق باشین 

ناز؟!!! :-/
بانوچـه ⠀

هر چی می‌خواستم واسه تک‌تک موارد بنویسم با خوندن مورد آخر یادم رفت... چقدر قلبم فشرده شد :(

ببین من چقدر حرص خوردم. :-(
به خودت ایمان داشته باش،
تو قوی ترین شخص زندگی خودت هستی ؛)
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan