وقایق اتفاقیه در هفته ای که گذشت

  • ۱۷:۴۲

چقدر سخته بعد از یه هفته بخوای بنویسی، چون به راحتی جمله هات سوار همدیگه نمیشن و حس نوشتنت پریده! 

 کلی اتفاق افتاده توی این چند روز، حالا نه اتفاق های خاص که پتانسیل یه پست جداگونه رو داشته باشن؛ ولی کلا روزهای خوبی بودن خداروشکر...

من بالاخره توی تابستون امسال دو هفته پشت سر هم اومد که توی خونه ی خودمون باشم و مسافرت نرم! مسافرت آخرم لغو شد، از یه طرف ناراحت شدم و از طرف دیگه یکم خوشحال شدم که میمونم توی خونه و توی جاده ها شب رو صبح نمی کنم! ولی در عوضش سه شب پشت سر هم با افراد مختلفی از دوست و فامیل رفتم پارک های مختلف شهر... 

پلو آلبالو و چیکن استراگانف هم برای بار اول درست کردم، خب پلو آلبالو رو که تحت نظارت غیر مستقیم مامان( نمیذاشتم بیاد توی آشپزخونه! ) پختم و خیلی خوشمزه شد؛ ولی چیکن استراگانف رو با آموزه های دوستم فریبا جون و صفحات اینترنتی به دو روش درست کردم، که خداروشکر عقلم رسید و نصفش رو با خامه و نصف دیگه رو با سس سفید مخصوص مخلوط کردم؛ چون نصفه سس زده به طور کامل به سطل آشغال منتقل شد :| سیر نشدم ولی خب دفعه بعدی میدونم چکار کنم که بهتر هم بشه :)))

دیگه اینکه توی روزهای آتی دو تا عروسی دعوتیم. صرف نظر از عروسی اول که یکی از فامیل های دور میشه، عروسی دوم عروسی دوست صمیمی راهنماییمه که قبلا راجع بهش حرف زده بودم، ان شاالله خوشبخت و شاد باشه همیشه دوست سادات من :) تابستونه و دوران پر از عروسی...

شوهر آهو خانم رو هم بالاخره تموم کردم، کل خانواده هر روز که من رو کتاب به دست می دیدن، هی می پرسیدن تموم شد یا نه؟!رمان خوب و پر کششی بود ولی نه در حدی که 800 صفحه رو توی دو روز بخونم که! درک عشق مجنون وار سید میران برام خیلی سخت بود و آخرهای رمان دیگه خسته کننده شده بود؛ سر پیری و معرکه گیری! والا :)) یک جاهایی هم واقعا از غم آهو ناراحت میشدم و تصمیم می گرفتم کتاب رو نخونده رها کنم... ولی توصیف های خوب علی محمد افغان از اوضاع و شرایط 70-80 سال پیش خیلی جذاب بود و وسوسه شدم بقیه رمان های این نویسنده رو هم بخونم.

اگر از اوضاع پروپوزال من می پرسید، باید بگم که هنوز در نقطه ی صفر مرزی ام :| من تنبل! ماهی یک بار به اساتید مربوطه سر میزنم و سرچ های جدیدم رو نشونشون میدم، ولی هنوز سر موضوعش به وحدت نظر نرسیدن و میگن خانم فلانی چقدر شما پیگیری!! :| آخرین بار هم که فلشم رو توی سایت دانشکده جا گذاشتم و بعد از دو روز وقتی هنوز نمیدونستم فلشم نیست، یکی از هم ورودی ها خبر داد فلشم  رو پیدا کرده :))

از هفته دیگه دانشکده و سال آخر شروع میشه، راستش حسم رو نمیدونم چیه! هم خوشحالم که تموم میشه بالاخره درسم و از طرفی دلم تنگ دانشکده و بخش ها و کلاس هاش میشه و حس می کنم تجربه ام هنوز خیییلی کمه... چقدر زود گذشت... امیدوارم برای دوره ی بعدی هم بتونم دانشکده ی خودمون قبول بشم، البته بعد از طرح.

+ پست با پخش آهنگ های قدیمی گروه آریان نوشته شده ؛)

  • ۳۴۷
نفس نقره ای
اون پریدن حس نوشتن رو منم تجربه کردم جدیدا :|
سال آخر؟ ایووول آقا :دی
منم چهار سال دیگه میام میگم سال آخره :)))
انگار انگشتات واسه تایپ نمیرن دیگه، برای همین سعی کردم هر چی که اتفاق افتاده رو بنویسم تا دوباره راه بیوفته دستم :))
بلی... [شکلک عینک آفتابی] :)) چشم به هم بزنی میبینی اینترن شدی!
♫ شباهنگ
از گروه آریان پروازشونو خیلی دوست دارم
گفتی میخوام رو ابرا...

الانم دارم گوش میدم
آره از اتفاق اون هم جزو لیست آهنگ هاییه که گوش می کردم، بهترین آهنگشونه به نظرم!
bahar ...
((: این کد امنیتو بردار جان من
دقت کردم فقط من ازین کد استفاده میکنم!
برای کم کردن هرزنامه است
امتحانی برش میدارم به خاطر گل روی تو ؛)
book worm
وااای سال اخری؟؟!! اصلا فکرشو هم نمیکردم. موفق باشی خانم دکتر مهربون :-)
آره، باور کن خودمم هم باورم نمیشه، حس ته دلم حس خوبی نیست، یه استرس خفیف!
مرسی عزیزم ؛)
بهار مینویسد
من دلم از اون چیکن نمیدونم چیچیه خواست :(
جات خالی خیلی خوشمزه بود، هی از دیروز وسوسه میشم باز درستش کنم!
Lady cyan ※※
من از گروه آرین فقط یکی گوش دادم :)
اونم گفتی میخوام رو ابرا همدم ستاره ها شم
گفتم ....
^_^
دلم اون عکسا رو خواست :(
همیشه بهت خوش بگذره عزیز :)
واقعا؟ زیباترین آهنگشون و گوش دادی
درست کردنش سخت نیست، تلاش کن تو میتونی ؛)
به تو هم همین طور دختر گل ؛))
امید
اون گروه مذکور از اهنگاش همونی که این کامنت بالا فرموده بودن دانلود کردم و جذاب بود ==)))

خداروشکر که دوست داشتی ؛)
پرواز ...
سال آخرین ؟!
خیلی باید هیجان انگیز باشه :))
جای شما آرزوی منه...دی:
ان شا الله موفق باشین :)
من مهرماه تازه قراره شرو بشه ^_^
هیجان انگیز که هست ولی باورت نمیشه دوست داشتم برگردم به سال سوم ؛))
به سلامتی، موفق باشی، ان شاالله فراغ التحصیلی شما
فریبا
واااااووو.دخترم کدبانو شده .آفریییییییین
از زحمتای شما ماماناست دیگه ؛) 
به خودت ایمان داشته باش،
تو قوی ترین شخص زندگی خودت هستی ؛)
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan