به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت [...] آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند.

  • ۱۳:۱۷

اولش دیدم دمبل و توپ لازمه، گفتم صبر کن روز مادر براش می گیری. بعد یهو درد کمر و گردنش تشدید شد و رفت کلینیک طب فیزیکی. دمبل رو پدرجان خرید تا توی خونه هم حرکاتی که آقای دکتر گفته رو انجام بده. 

تصمیم گرفتم برم سراغ پلن B: آلبوم عکس.

یادم نمیاد مناسبتی باشه و خانوادگی عکس گرفته باشیم و مادرجان شکوه، بعد دیدن عکس ها نگه: چه فایده؟ تو آلبوم نیستن که بمونن. توی گوشی به درد نمی خوره. 

این شد که با همکاری خواهر و برادرم عکسای گوشیمون رو زیر و رو کردیم و هر چی عکس خانوادگی قشنگ داشتیم، انتخاب و ادیت کردیم تا بذاریم توی یه آلبوم مثل اون مدل قدیمی ها و هدیه بدیم بهش. 

ساعتی قبل فایل عکس ها رو به عکاسی دادم و گفت شب بیا ببر. هی با ذوق به آلبوم سبزی که توی دست هامه نگاه می کنم و استرس دارم مثل همیشه انقدر دل کوچیک باشم که نتونم یک هفته دیگه صبر کنم و همین امشب بهش کادو رو بدم!

بعد این همه ایده هدیه مادرانه دارم و باز عزا گرفتم برای روز پدر چکار کنم؟! :-/



**عنوان از کیوان شاهبداغی



  • ۳۴۶
sepid.v ~|

چقدر این شعر رو دوست دارم...

خیلی خوبه. همین الان فهمیدم مال سهراب سپهری نیست.
نسرین ⠀

چه ایده خوبی منم همین کار رو می کنم چون مامان منم همینو می‌گه همیشه😁

دو ماهه تو سرمه این ایده. الان کامنتای روز پدر پارسال رو چک کردم دیدم همون پارسال آریانه بذر این ایده رو کاشته توی سرم. 
یاسی ترین

عزیزم... زنده باشن الهی 

ایده‌ی ثابت ما برای مادرها گل و گیاه و گلدون آپارتمانیه 😁

چقدر ایده‌ت خوبه 

من خودم ده تا آلبوم از عکسای دخترم درست کردم از نوزادیش تا الان 

واقعا عکسی که تو آلبومه یه چیز دیگه‌س

سلامت باشی
انقدر اخیرا این زن و شوهر گل و گیاه آپارتمانی گرفتن که جا واسش نداریم دیگه. :))
ایده آریانه است. یادم نبود.
من از یه زمانی به این طرف دیگه عکس های البومم ثابت موند و فقط توی دوربین و گوشی شد. چند ماه پیش دو سه تا از قشنگ خونوادگی ها رو زدم رو شاسی و نصب کردم تو اتاقم.
مهرداد

تسبیح

انگشتر نقره

کت تک

کتاب

کفش

شال

 

تسبیح که نه. انگشتر نقره هم پدرجان کلکسیونش رو دارن! :-))
کت تک رو دوست داشتم.
کتاب رو هم توی پست لینک شده توضیح دادم پدرم یه اتاق دارن از کف تا سقف پر کتابه و ریسکه کتاب خریدن براشون. ممکنه تکراری باشه.
کفش؟ جالبه اینم.
شال گردن؟ اینم دوست داشتم.
مرسی :-)
آتنه

اصلا هم به روی خودمون نمیاریم البوم عکس ایده‌ی کدوم انسان دوست داشتنی و تو دل برویی بوده:پی

+البوم همیشه جواب میده،علاقه‌ای که هم دهه‌ای ‌های! مادرامون به عکس و وای وای چقدر پیر شدم،چقدر بزرگ شده،چقدر چاق بوده،چقدر لاغر شدی نشون میدن،با کمتر چیزی قابل قیاسه!

++من که امتحان دارم،به اضافه اینکه پولامو لازم دارم!باتری موبایل منم پوکیده!و همون طور که خلق خدا راضی باشه و هم خود خدا،چی بهتر از نمرات خوب،هوم؟!:-/

#کنس بازی

می شناسیش آتنه جان؟! :-)

البته عکس های آلبومی که قراره هدیه بدیم فقط سه چهار تاش قدیمیه، بقیه اش از ٥ سال اخیره. ابروهام و موهام خیلی تغییر کردن. امسال ابروهام پرررر و موهام کوتاهه کلی با تولد ٥ سال پیشم که ابروهام نازک و موهام مشکی و بلندن متفاوت بودم. تپل تر هم بودم. تغییرات داداشم هم خیلی بامزست.

من انقدر دو هفته اخیر خرج کردم و دو روز دیگم چک دارم که ترجیح میدم بهش فکر نکنم. باتری رو درست کردم و رسیدم به اپیزود تنهایی.
خسیس
واران ..

ای جانم هوپ نازارم😍😍

 

چه ایده خفنی ^__^

آفرین :))

 

حالا من خودم و داداش بزرگم از بس عکس تو گوشی اینا می بینیم فکر کن وقتی میخوایم عکس تو آلبوم ببینیم وای الان خودم خنده ام گرفت به کاری که انجام میدیم 😂😂

 عکس آلبوم  رو عینهو صفحه گوشی لمس میکنیم و فکر میکنیم عکسه :دی

بزرگ میشه مثل صفحه گوشی :دی زوم میکنیم رو عکس 😂😂😅

و فکر میکنیم عه عکس بزرگ نشون داده میشه 😂😂😂😂😅😅😅😅😅😅😅😅😅😂😂😂😂😂😂😂😀😁😂😅😅😅😅😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😅😁😀

 

 

+

بابا یه هفته صبر کن شدی خواهرزاده ی بزرگ من اونم تا یه چیزی زود خرید میکنه برای آبجیم همیشه خدا خیلی زودتر کادوش رو میده 😀

و جالبه برنامه بقیه رو هم میزنه خراب میکنه 😀😐

مثلا خواهرم رو سوپرایزش دیگه نمیتونن بکنن چون قبلش خواهرزاده بزرگه اومده کادوش رو داده و تبریک گفته :)))

 

++

مادر جان شکوه اسم قشنگی است زیبا دوست داشتنی گرم مهربون 

خدا حفظشون کنه ❤❤

سایه شون مستدام بمونه الهی ❤❤❤

روزشون هم مبارک💐🌸

 

ببین من اسم مادر نازنین تون  رو میدونم ولی اسم خودت رو هنوز نمیدونم :))

 

سلام گرمم تقدیم روی تو باد ❤

این شعر سهراب نیست سرچ کنین اسمش میاد اونبار اتفاقا تو کانالم این شعر رو نوشتم :)

و اسم شاعرشم تو اینترنت دیدم ولی تو کانال اسم شاعر رو ننوشتم چون حوصله اینکه به همه بگم بابا این شاعرش اینه و سهراب نیست نداشتم :))

 

این اولین کامنت طولانی من تو این چند وقت است :)

خدا صبرت بده پیشاپیش :)

 

این ایده خفن از یکی دیگه توی ذهنم از پارسال نهادینه شده بود! 
آرههه منم تجربش رو داشتم ولی زود سوتیم رو جمع کردم :-))))

من اصلا صبر ندارم برای دادن هدیه. بقیه عادت کردن و اونام مثل من عمل میکنن بعد من شاکی میشم که مثلا تولد دو روز دیگست. ولی خب وقتی بحث سورپرایز باشه بلدم سکوت کنم.

اسم مامانم شکوه نیست که این اسم برگرفته شده از مادرجان شکوه چارخونست! بعضی وقتا مامانمو اینطوری صدا میکنم.
فدای تو روح مادر قشنگ قرین رحمت الهی باشه.

خیلی عجیب بود وقتی دیدم شاعرش یکی دیگست. کلی سایت دیگه رو باز کردم و وقتی مطمئن شدم گذاشتم.

خداروشکر که بهتری.
آرزو ﴿ッ﴾

چه ایدۀ خوبی :)

و چه خوب که گفتین که این شعر از سهراب سپهری نیست. یک عمر در اشتباه بودم. :|

نمیدونی چقدر ذوق دارم عکسا رو بگیرم. امروز یادم رفت بگیرم. 
خودمم سرچ کردم و خیلی تعجب کردم.
رنگین کمان

من که نه روز مادر خونه ام نه روز پدر :((

کادوی جفتشونو اینترنتی سفارش میدم

خوش به حالت کاش منم دندونپزشکی میخوندم :))

 

چی واسه بابات میگیری؟
هشتک لاکچری و اینا
ربولی حسن کور

سلام

مگه اونجا جوراب فروشی وجود نداره؟!

سلام
من برم جوراب بخرم واسه بابام بعد میگم این پیشنهاد یه آقای دکتری بودها! اخه در مقایسه با مامانم کمه :-/
مهربانو

هوپی جون من دوسال پیش قرار گذاشتم هر ماه یه تعدادی از عکسامونو بدم چاپ کنند . یکماه انجام دادم حدود 100 تا شد ولی بعدش متوقف موند الان اون صدتا عکس تو البوم عین گنجینه های زندگیمن . پستت تشویقم کرد ادامه بدم 

عکس هایی که توی اون یک ماه گرفتین صد تا شد یا نه توی یک ماه عکس های قبلی رو انتخاب کردی و چاپ کردی؟
عکس های قشنگ خونوادگی ما حدودا ٧٠ تا شد. بقیه اش تکراری بود یا عکسای خودم بود. ولی وقتی داشتم میدیدم گفتم کاش واسه خودمم آلبوم درست میکردم.
گندم بانو

الان اگه برعکس بود، و برای هدیه روز مادر ایده نداشتی، میومدم پیج خودمو تبلیغ میکردم! :)))

حیف ولی! :))))

همیشه واسه روز مادر ایده دارم ولی واسه پدر نه! :-//
اون پیج شما که کلا دلبره
منتظر اتفاقات خوب (حورا)

چه قشنگ:)

ما عکس خانوادگی چندان زیادی نداریم که بشه البومش کرد اصلا:/ اون چندتایی که داریم هم من به زور مجبورشون کردم رضایت بدن عکس بگیریم:)))

من آخرش دو تا روبان می‌بندم به خودم یکیش رو روز مادر مامانم باز کنه، یکیش رو روز پدر بابام باز کنه:/

ما هم اون چنان نداریم چکیده ٥ سال گذشته شد هفتاد تا عکس! ولی همونش هم جالب بود. 
ما فقط تو مناسبتا: سر سفره هفت سین، شب یلدا، تولدها و روز مادر و پدر یا مسافرت ها عکس داشتیم.

ای جان! بهترین کادوعه. اینطوری خودمو کادوپیج کنم واسه پدرجان
آبان ...

ارهه چاپ عکس خیلی خوبه ...همه معمولا دوست دارن ...

ولی من خودم  اهل عکس نیستم ...قبلا برام مهم بود دوست داشتم ولی حالا خیلی وقت ها حتی عکس ها را سیو هم نمی کنم ...! 

ما به سنت ها پایداریم ..همیشه جوراب :)

عکسا رو امروز گرفتم و به صورت موضوعی و بعد هر موضوع بر حسب تاریخ تقسیم کردم و گذاشتیم داخل آلبوم. وای خیلی خوبه. واقعا ذوقش رو دارم. امیدوارم بتونم تا روز مادر صبر کنم.
من زیاد عکس نمی گیرم ولی عکسایی که میگیرم رو تا جایی که گوشیم حافظه داشته باشه نگه داری میکنم.

جوراب؟ نه خدایی
بیست و دو

من اصولا خودم چندساله چیزایی برای هدیه برای اطرافیانم میخرم که میدونم نیاز دارن بهش یا میخواستن بخرن.یعنی چون دقتم بالاست از لا به لای حرفاشون متوجه میشم چی میخوان و همونو میخرم حتی برای همسرمم توو تمام مناسبتا دقیقا چیزایی رو میخرم که میدونم نیاز داره ولی خب در مورد همسرم خیلی نمیتونم سورپرایز کنم چون در اکثر مواقع باید خودشو ببرم انتخاب کنه یا بپوشه ولی به هرحال سعی میکنم چیزی بخرم که خود طرف مدت هاست میخواد بره گرچه همچین دقتی رو کسی خیلی در برخورد با خودم نداره و اصولا گادوهای دریافتی من همیشه پوله ولی من خودم میگردم ببینم طرف چی بیشتر نیازشه.

برای روز پدرم من معمولا مشکلی ندارم چون بابام با عطر و لباس خیلی خوشحال میشه برای همون هرچقدرم بهش این دوتا رو بدی شاد میشه. ولی خب پیشنهادهای زیادی هست: ریش تراش/ بازی اگر پدرت اهل بازیه مثل بازی هایی همچون تخته، شطرنج/ عطر و ادکلن و افترشیو و فوم و کلا یسری محصولات اصلاح مردونه توو یه پکیج/ کمربند چرم/ پالتو که خودم امسال مدنظرم بود / کیف پول چرم/ جاسوییچی چرم/ یه جعبه چوبی شیک بزرگ اگر پدرت مثل پدر من کلی وسیله ی ریزه پیزه داره به دردشون میخوره/ عینک دودی اگر پدرت اهل زدنه/ ساعت  چه مچی چه از این بندی ها که به جلیقه کت اویزون میکنن/ دکمه سر آستین برای کت که اینم مدنظر خودم هست هرسال/ سنجاق کراوات اگر اهل زدنن/ یه انگشتر متناسب با سلیقشون مثلا عقیق، شرف شمس/ یه خودنویس یا مهر که اسم خود پدرت روش حک شده باشه، من یه بار توو مشهد یه خودنویس خریدم اونجا تمام مغازه ها لحیم دارن اسمم حکاکی میکنن با یه قیمت خیلی ارزون. بعد دادم اسم و فامیل همسرم رو حک کنه روی بدنه ی خودنویس. همسرمم اونو گذاشته برای قرارای مهم کاریش. ولی خب اینجا تهران به مفتیه مشهد و بازارای دور حرم نیست. اونموقع فکر کن ۵ هزار گرفت حک کرد:/. بسته به شغل پدرت یه چیز متناسب با کارش، مثلا پدر خود من خب کارش یه جیز دیگه ست و البته بازنشسته و نمیشه اینمورد رو اعمال کرد ولی همسرم چون دفتر کار داره مثلا حتی یه چیز دکوری برای دفترش میتونه خیلی خوشحالش کنه پدر تو هم اگر کارش اینجوریه میتونی برای دفترش یا اتاقش اگر اتاق کار و مخصوص داره چیزای دکوری بخری. / کفش و صندل / روکش برای صندلی های ماشینشون/ بلوز/ شلوار/ کت های تک / جلیقه بافتنی/ جعبه ابزار اگر فنی هستن، مثلا همسر خود من توو دوران عقد یه کادوهایی برای بابام میاورد که واقعا میدیدم بابام چقدر خوشحال میشه که شاید تا قبلش اصلا دقت نکرده بودم مثلا همین جعبه ابزار. خب پدر من خیلی فنیه یه بار همسرم یه جعبه ابزار با کلی ابزار تووش چیده بود آورده بود چون قبلش یه بار خونه ما بودیم دنبال یه ابزاری میگشتیم بابام توو حرفاش گفت ابزارم همشون اینوره اونوره نمیدونم کجاست و همسرمم دفعه بعدی رفته بود برای بابام یه جعبه ابزار با کلی ابزار تووش کادو اورده بود. یا یه بار سر یه مناسبتم یادم نیست همسرم یه عینک دودی ری بن برای بابام آورده بود که بابام خیلی خوشحال شد البته بگمم خب بابای من کلا به تیپ و ظاهرش خیلی اهمیت میده برای همین این چیزارو میشه بهش هدیه داد اما ممکنه بعضی باباها اهلش نباشن:دی/ ست لباس ورزشی/ بادگیر های ورزشی/ شلوار اسلش برای خونه و سفر/ شال گردن که خب مثلا بابای خود من خیلی دوست داره یا بلوزهای کاموایی / تسبیح های خاص و قشنگ با سنگ های خاص اگر اهلش هستن ، خود بابای من کلکسیون تسبیح داره/ حتی یه جانماز قشنگ و مردونه/ ببین بسته به نیاز خیلی کارا میشه کرد خیلی هدیه ها میشه داد مثلا من الان میتونم برای همسرم کادو یه جانماز سفری( از اینا که تا میشه و بسته میشه و حالت ساک میشه و مشماییه و میشه روی زمین کثیفم پهن بشه) بخرم چون زیر انداز روی فرشمون رو برداشته برده محل کارش برای نماز خوندن :دی / یه قاب عکس از عکس قدیمی و عروسی مامان و بابات یا یه قاب عکس بزرگ از عکس تکی خود بابات/ کیف دستی/ کاپشن / حتی گاهی یه چیزای به ظاهر ساده هم میتونه انتخاب عالی باشه، مثلا من یه بار برای خودمون کلی از یزد ظروف سفالی خریده بودم بعد بابام چون عشق ابگوشته میکفت این کاسه هاش خوراک آبگوشت منه! دفعه بعدی برای بابا و مامانمم خریدم ، باور کن حتی گاهی خریدن یه دیزی سنگی هم میتونه خوشحالشون کنه:))

و خلاصه که کلی چیزای دیگه:دی

ببین اننننننقدر زیادن که نتونستم بخونم دیروز تالا! فقط تایید میکنم تا سر فرصت بخونم! جواب کامنتت رو توی کامنت بعدی میدم.

قربونت که شگفت زده ام کردی مامان خانوم، نخونده حس میکنم جوابم رو گرفتم.
بیست و دو

البته منظورم از دیزی سنگی قابلمه سنگی بود:/ البته اونم اگر بابات عین بابای من اهل ابگوشت  توی قابلمه سنگیه:دی

یه پیشنهاد دیگم دارم که به نظرم همه مامان باباهارو خوشحال میکنه اونم اینکه اگر پدر بزرگ و مادربزرگت در قید حیات نیستن یه قاب عکس بزرگ از عکس قشنگ پدر و مادرشون قاب کنی و بهشون بدی مطمئنم خیلی خوشحال میشن. مثلا مامان خود من چون عکسای مادربزرگم همه توو سیستمای ماهاست بنده خدا یه وقتایی دلش خیلی تنگ میشه میگه بچه ها عکسای مامانمو توو کامپیوترتون دارید برام بفرستید؟

 

منم دوست دارم چیزی رو بخرم که طرف نیاز داره. به خواهر برادرم که یکی دو ساله قشنگ چیزایی رو میدم که خودشون نشونم میدن. در واقع پولش رو پرداخت میکنم و میخرم. کم شده متوجه بشم دقیقا طرف چی نیاز داره ولی خب مامانم رو متوجه شدم.

از کادوی پول متنفرمممم! بابام بهم پول دادن فردش رفتم همون پول رو دادم کتاب خریدم گفتم پدرجان این کتابه کادوی شماست نه اون پول.

بابای من هم عطر خیلی دوست دارن و چون با داداشم مشترکا استفاده میکنن سریع تموم میکنن. عطر رو گذاشتم توی لیست. بابام از ته نمیزنن ریششون رو. ته ریش مختصری دارن معمولا. ریش تراش اینام دارن. راستش به نظرم محصولات چرم خیلی تکراری شده و فراگیر. بابام این جعبه چربی رو هم دارن!
انگشترم عشقش رو دارن ولی خودشون کلکسیونرشن میترسم یه جنس بیخود بهم بندازن، بعد نشه کاری کرد.
یه خودنویس گرون مارک دو سال پیش دادم بهشون.
چیز دکوری برای سرکار. خوبه دوست داشتم!
کفش و صندلم پبشنهاد خوبیههه! روکش ماشینو تازه عوض کردن. لباس هم تکراریه از همه مدل! مامانم همیشه لباس واسه بابام میگیرن.
جعبه ابزار چقدر خوبه ولی بابام مجهزشو دارن! کلا دقت کردم الان دیدم بابای من همه چیزای موردعلاقشون رو در حد کمال دارن. کتاب، لباس، عطر، انگشتر و و و 🤦🏻‍♀️
به بابام بگی برو ورزش کن انگاری فحششون داده باشی!
جانماز؟ اینم یونیکه. واسه مامانم از مشهد اوردم هنوز روش نماز میخونن.
از اتفاق دقت کردم دیدم کیف دستیشون یکم قدیمی شده ذوق کردم بعد فهمیدم یه نوی نو رو در صف انتظار نگه داشتن بعد این استفاده کنن! وقتی میگم در حد کمال در این حد منظورمه!
عزیزم. امسال پدرشون رو از دست دادن. حتما هر چی کادو گرفتم یه قاب عکس والدینشون رو کنارش میذارم.
ممنونم ازت عزیزدلممم :-**
میس تیچر

منم هیچوقت عکس نگه نمیدارم ون اعتقادم اینه وقتی کسیو میشه داشت چرا عکسش؟!ا

 

بعدشم میدونستی نوشته های تو تنها وبلاگیه ک سعی میکنم حتی دور و بدون امنت و قایمکی بخونم؟؟ پس حواسم بهت هستا گفته باشم :دی

قیاس درستی نیست به نظرم. از دیروز تالا که عکسا رو توی البوم گذاشتم هی با ذوق نگاه میکنم. از طرفی عکسای تولدای اخیرم رو هم زدم روی شاسی و تو اتاقم نصب کردم اونم خیلی حس خوبی داره.

بله که حواسم هست چراغ خاموشی. بی تربیت! با اون وبلاگ سفیدت
به خودت ایمان داشته باش،
تو قوی ترین شخص زندگی خودت هستی ؛)
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan