اُنلی گاد کَن جاج آس!

  • ۱۲:۲۵

از اونجایی که مشق دارم و مجبورم بشینم سرش و این‌طور وقتا دنبال راه فرارم، بذارین بیام چالش شرکت کنم.

نمی‌دونم منبع اولیه‌اش کجاست ولی وقتی گفتن یه راز بامزه بگین که به کسی نگفتین، یاد راز دخترونه‌ی جمع اراذل‌گونه‌مون افتادم! قبلا بازم از خاطرات‌مون گفتم که اگه با هم جمع شیم، کجا‌ها می‌ریم و چه‌کارایی می‌کنیم که به خانواده عمراً بتونیم بگیم. 

یکی دیگه از خبط‌های ما که الان می‌خوام ازش پرده بردارم و واقعا شرمسارم از این موضوع، رفتن به دور دوره! من که همیشه‌ی خدا به قول یکی از دوستانم، ادا خوبا! م و مخالف این سرگرمی. دلیلشم اینه که: درسته مسخره‌بازیه و همه اونایی که اونجان هم اینو می‌دونن ولی شأنم اجازه نمی‌ده!! فقط هم یک بار راننده بودم و راضی شدم ببرمشون که دو بار نزدیک بود با ماشین‌های که می‌چسبوندن به ماشینم، تصادف کنم؛ ولی وقتی راننده یکی دیگه باشه، نمی‌شه جلوشون رو گرفت. منم که بزرگ جمعشونم و والدینشون به هوای اینکه هوپ عاقل! دنبالشونه، خیالشون تخته. اما نمی‌دونن ماها کجا رفتیم و چه خرابی‌هایی بار آوردیم! سری قبلی شب عید ۹۸ بود، ما بودیم و بی‌اغراق بیست تا ماشین اکثرا مدل بالا پر پسر و فقط یه ماشین دختر دیگه! اونقدر دور زدن، دور زدن و من جیغ زدم: بسسسسه دیگه! که پلیس همیشه حاضر در اون منطقه‌ی شهر توی بلندگو اعلام کرد: ... (مدل ماشین) سفییییید! .... (نام خیابون دور دورشونده!) رو به گند کشیدی! یه بار دیگه ببینمت، ماشینو می‌خوابونم!! 

به حد مرگ ترسیدیم. سریع توی یه خیابون فرعی پیچیدیم و ماشین رو پارک کردیم و پیاده رفتیم کافه!

هی بهشون می‌گم: شما که شماره نمی‌گیرین و فقط دارین مسخره می‌کنین پسرا رو یا اگه بگیرین، زنگ نمی‌زنین؛ چرا اصرار دارین یه دور دیگه یه دور دیگه؟ جواب همیشگیشون اینه که: حال میده! اعتماد به نفست زیاد میشه و ذخیره‌ی حس دوست‌داشتنی بودن می‌کنی واسه چند ماه!

چند روز پیش بعد از دو سال جمعمون جمع شد، شام خورده بودیم که سر خر رو کج کردن سمت خیابون کذایی! من هم که طبق معمول شاگرد نشسته بودم و قیافه مخالفا رو گرفتم. یکیشون گفت: نبینم مثل برج زهرمار بشینیا! معاشرت می‌کنی تا یاد بگیری! شماره هم می‌گیری.

که من هیچ‌کدوم از حرفاشو گوش نکردم! در صحنه‌ای ماشینی کنارمون ایستاد، یه نگاه کردم دیدم سن پسره به دبیرستانی می‌خوره، خندم گرفت. پسره گفت: چرا می‌خندی؟ محل نذاشتم. رانندمون بهش گفت: عهههه ارتودنسی هم که شدن دندونات! چند سالتهههه کوچولو؟! این خانومی که بغل من نشسته دندونپزشکه... با نشگونی که از بغلش گرفتم، بقیه حرفش رو خورد. پسره هم گفت: عه خب پس شمارتو بده خانوم دکتر تا بیام واسم باز کنی ارتوم رو. 

با فحش شیشه رو دادم بالا و گفتم: چرا اطلاعات میدی آخه؟ برگردیم! برو بریم خونه. 

که گفتن: بیخود تازه اومدیم، بنزینم زیاد داریم و گاازش رو‌ کشید برای دور بعدی. در دور بعدی ماشین دیگه‌ای به سمت راننده نزدیک شد و داد زد: میگن که یه دندونپزشک دارین شما! ماها هممون دندون‌درد داریم، شماره‌شو بی‌زحمت بدین! 

گویا پسرها با هم هماهنگ بودن!! رانندمون هول شد گفت: بابا سرکارشون گذاشتیم، باورشون شد دروغمون رو؟!

چقدر فحش داده باشم به دهن‌لقیش خوبه؟! چقدر غر زده باشم که یه آشنا می‌بینه ما رو، آبرومون میره، خوبه؟ البته اونا میگفتن: ما مجردیم و تنها! اون آشنا هم باید جواب بده چرا اینجاست؟! 

ده دور دیگه زدیم و بالاخره رفتیم خونه و تا خود خونه به حرص و رنگ‌پریدگی من که جیغ‌جیغ میکردم می‌گفتم: آبروی حرفه‌ایم در خطره، می‌خندیدن! 

دیشب تنها پشت چراغ بودم و کرشمه عقب خوابیده بود. تازه از تعمیرگاه گرفته بودمش. نزدیک محل دور دور بودم، یاد این راز بامزه افتادم و نیشم باز شده بود. 


  • ۳۸۳
یاسی ترین

خیلی خوب بود 😂😂😂😂😂😂

اکیپ کله‌خران!
غ ز ل بانو

منم دعوت شدم به این چابش اما هنوز راز کوچولوی بامزه پیدا نکردم

من دعوت نشدم، خودم خودمو دعوت کردم :-))
شارمین امیریان

😐😐😐

حیف که عنوانت اینه! وگرنه پر از قضاوتم الان 😂

 

 

سلام😘 خوشحالم دوباره داری می‌نویسی... بیا چالش من و ریحان هم شرکت کن☺

قضاوت کن ببینم چی میخوای بگی؟ قاضی من فقط خداستتتت :-)))
سلام عزیزم :-*
حس نوشتنم اومده انگار. چقدر چالش میذاری تو؟ ولموووون کن نصف چالش قبلیاتو هم نرفتم :-)))
نیــ روانا

فقط اون رفیقت که زرتی لو داده دندون پزشکی

اون منم

همین قدر دهن لق و بی فکر و بی سیاست 😂

هول کرده بود. اخه این‌کاره نیست که :-))))
اختیار داری عزیزم نفرمایید. تو مهربون مایی
x
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

من فقدان این مدل تج به ها رو دارم :)) 

البته همون بهتر که فقدانش رو دارم چون در قرار گرفتن تو این شرایط ها عصبی میشم :/

«احساس ذخیره اعتماد به نفس!!!» 

 

احیانا جایی که رفتید *** نبوده ؟!

نه تنها عصبی میشی بلکه میزنی چپ و راست میکنی پسرا رو :-)))) یعنی تنها جاییه که با پای خودت میری که مزاحمت شن و واقعا تجربه عجیبیه! :-/
نه عزیزم، از چیزی که گفتی مشخصه واقعا نرفتی تالا :-))) تو ‌خود شهره.
صخره نورد

نوچ نوچ نوچ! این کارهای زشت چیه آخه!!!! :|

دوستای من یه فحش به هم بدن، ده بار از من عذر خواهی میکنن :))

جاج نکن دخترررر :-)))
منم یه زمانی پاستوریزه هموژنیزه بودم :-)))
گندم بانو

وای رازای کوچولوی بامزه من اصلا قابل گفتن نیستن:)))))))))))

ولی خیلی بامزه هستن:))) 

 

عه آقا یکمشو بیا بگو خب
x

این چپ  و راست کردن پسرا رو خوب اومدی :)) 

تازه از وقتی فیلم زن ها فرشته آمد ۲ رو دیدم همش به آرزوی دیرینه ام فکر می کنم که کاش رزمی کار بودم بعد یکی از این  پسرهایی که مستعد تیکه انداختن و آزار  بود رو در انظار عمومی شرحه شرحه می کردم :دی

 

حالا اسمش رو یواشکی بهم بگو که در حد اطلاع عمومی بدونم کجاست :)) 

چون از هیچ یک از اطرافیان هم تا حالا اسم جایی با این مشخصات رو نشنیدم :))) 

 

 

میتونه ازت دیه بگیره، به این راحتی نیست بابا. 

تو از من پاستوریزه‌تری به خدا
x

یادش بخیر اون هفته در حال آماده سازی دیدار بودیم 

حالا هر «دوشنبه » که میشه یاد هوووپ میفتم :) 

شنبه، یکشنبه
دوشنبه: هوپ
سه شنبه چارشنبه پنجشنبه :-)
x

لازم شد که یک بار «چشم ها را باید شست» انجام بدم :))) 

خداییش منتظر بودم اسم یه محله ی عجیب غریب که تا حالا به گوشم نخورده و هیچ وقت نرفتم بشنوم :))) 

خودت ازت بخاری بلند نمیشه با یه دوستای نابابت برو :-))
:-))
Reyhane R .

عاقا خیلی زشته الان من بگم نمیدونم جاج یعنی چی؟😅

عنوان رو هم تا این حد تونستم ترجمه کنم که "فقط خدا میتونه ... ما را 😂

نه جونم، یعنی قضاوت. ینی فقط قاضی من خداست و بس :-))))
فامس

چه رازی😅 باحال بودش

ماها خیلی خفنیم 😎
آرزو ﴿ッ﴾

باحال بود، خوشمان آمد :))

ما دور دور به ابن شکل نداریم توی شهرمون که یه جایی باشه همه باشن. ولی برای همون دور زدن شیطنت‌آمیز و بلند کردن صدای ضبط هم، معمولا اون ضدحال جمع منم :دی و البته آخرش هم معمولا می‌بینم خوش گذشت :))

 

دقیقا ضدحال‌زنشون منم آخرشم میگم خوش گذشت :-))))
صخره نورد

مال من دیگه از یه زمانی گذشته، پیر شدم ننه جان، شر بودمم دیگه تو این سن باید آروم میگرفتم :))

نگو اینو. پیری کجا بود؟ شما صخره‌نورد مایی
مهدی ­­­­

رفتار پسر و دختر تو تئوری باید رمانتیک باشه ولی نمیدونم چرا تو فرهنگ ما انقدر آشوبناکه از این طرف و چقدر خشک و قاعده منده از اون طرف

خب یعنی میگین باید من عاشقانه برخورد میکردم توی دور دور بدون قاعده؟
مهدی ­­­­

نه نه همونجوری که برخورد کردید مناسب همون شرایط بوده. باحال هم بود :))

بله :-))
نل

یاد خودمون افتادم،هاهاها

عالی بود خاطره ات

منم یک خاطره این چنینی دارم با دوستهام که هنوز که هنوزه ازش حرف میزنیم و یک دنیا میخندیم.

اخه کلی برای هم قُپی اومدیم که هرکی شماره نگیره!!!

وقتی نزدیک شدن ماشین پسرا..هیچکس حرف نزد!!همه سکوووووت و فقط روبرو نگاه میکردیم.

بیچاره ها اونها هم کپ کرده بودن که واااا؟؟ چرا این دخترا اینجورین؟؟؟؟

 

:-)))))))))
ببین اکثر اوقات ما هم همین بودیم. میگفتن تو حرف بزن من اصلا نگاه نمیکردم سمتشون که بخوام حرف بزنم. بعد دیگه این سری راننده کولاک به پا کرد سه تا شماره گرفت :-)))))))
x

 عه

من الان اتفاقی منبع چالش. و پیدا کردم 

ایناهاش 

 

 

 

https://strawberrymoon.blog.ir/1400/09/25/%DA%86%D8%A7%D9%84%D8%B4-%D9%88%D8%A8%D9%84%D8%A7%DA%AF%DB%8C

 

 

 

 

 

عه مرسی الان چک میکنم :-)
x

هوووپ جان 

من بعد از قرار فهمیدم که سرمایی هستی 

هی می‌خوام بیام ازت تشکر کنم 

که با وجود  سختی سرما برات ٫ اون روز اومدی تو فضای باز نشستیم و معجون سرررد خوردیم 

 

****

خوبی ؟ خوش میگذره ؟

نه والا، ببین من سرمایی بودممممم. شدید. بعد الان تعدیل شدم و از اون ور افتادم. سرکار انقدر گرممه که تیشرت میپوشم زیر گانی که میپوشم و تابستون زیر کولر و زمستون پنجره باز میشینم. هوای سرد هم قابل تحمل شده برام. قبلا فوق سرمایی بودم. الان بقایای الرژیم اذیتم میکنه که دیدی.
بقیشم میام خصوصی
حامد سپهر

نصف بنزین این مملکت بخاطر همین کارای شما هدر میره! همون اول که شماره میدیم بگیرید دیگه اینهمه بنزین اسراف نشه:)))

بعدش هم برو تو اتاقت و به کارهای زشتت فکر کن:))

آره من واقعا نگران این حجم از سوختی که هدر میره و همینطور الودگی که ایجاد میشه هستم. از این به بعد درس میگیرم و زود شماره رو میگیرم :-)))
انلی گاد کن جاج می بله :-))
به خودت ایمان داشته باش،
تو قوی ترین شخص زندگی خودت هستی ؛)
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan