همه‌چی آرومه، من چقدر خوشحالم...

  • ۲۲:۳۶
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۵۰۹

سوخت

  • ۱۷:۵۱

چراغ بنزین روشن شد، نزدیک‌ترین پمپ بنزین بعد میدون بود. قبل از اینکه وارد پمپ بزنین بشم، به خودم گفتم درسته سری قبل برای اولین بار بعد از این همه سال رانندگی، خودت بنزین زدی و انقدر ذوق داشتی که به همه از این موفقیت گفتی، ولی این بار مریضی و بی‌حال، انگار هنوز قرص و آمپول‌ها اثر نکردن؛ بذار مسئولش بنزین بزنه‌.

 مسئول اشاره کرد بیا این طرف و بعد رفت سمت ماشین جلویی تا واسش بنزین بزنه. 

پشت سرم رو نگاه کردم، ماشینی نبود که معطل بشه و عصبانی. این بار راحت‌تر بود و مسلط‌تر عمل کردم. سی لیتر زدم و با غرور پشت رل نشستم و کارت بانکیم رو به مسئول دادم. خندید و دندون‌های پیشین لکه‌دارش به چشمم خورد: خانوم می‌خواین کارتتون رو بذارین، بچه‌ها استفاده کنن؟! 

وای کارت سوختم رو یادم رفته بود بردارم! با دستپاچگی گفتم: حالم خوب نبود، فراموش کردم.

دوباره خندید: شوخی کردم.

 

  • ۶۳۴

گیانم

  • ۰۰:۴۹

غمگین‌ترین پستی که می‌شد خوند رو الان دیدم:

برام دعا کنین بتونم کفن پدرم رو همین الان توی اتاقش پیدا کنم...


واران مهربونم، صبر آرزو می‌کنم برات... :-(

  • ۱۷۸

جام

  • ۱۵:۴۸
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۸۵۶

کِرِ داود وِدورت!

  • ۱۰:۴۵
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۵۴۱

عجبا

  • ۱۳:۰۶
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۴۵۰

بازم از جمیع حضار عذر می‌خوام...

  • ۱۰:۰۸
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۴۶۲

بی‌غیرت ۴، ۵، ۶ و ...

  • ۲۲:۵۷
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۲۶۱

بسه دیگه هوپ

  • ۰۱:۱۹

به معنای واقعی کلمه شانس آوردیم امشب. 

اینو می‌ذارم اینجا که چشمم بهش بخوره و یادم نره چی شد.

  • ۱۵۹

از اون‌جایی که نتم فقط اینجا رو باز می‌کنه پست بعدی امروز:

  • ۲۳:۴۰

می‌خواستم بذارم سر فرصت توی هوپ و بیماران سری بعد این موضوع رو توی یکی از شهرها بگنجونم ولی الان که منشیم (انسی) این پیامک رو در جواب حرفم داد:  یه چیزی بگم ؟! ولی گفت اولین بارمه میام هم دندان هامو درست کنم هم خانم دکترو ببینم😁

خیلی به‌خدا رو میخواد که این‌طوری رک به منشی طرف این حرف رو بزنی‌ها! یا پرروتر از اون مردی بود که پیامکی در مورد وضعیت تاهل من سوال کرده بود و وقتی انسی محل نداده بود، شب ساعت ۱۱ زنگ زده بود به موبایل مطب!! 

بلاک کرده بود‌. فرداش یه شماره دیگه سه بار توی ساعات ۱۲ شب، ۱ صبح و ۳ زنگ زده بود!! 

همون اوایلم، خانمی تماس گرفته بود و خواسته بود از زیر زبون انسی بکشه من غیر مطب کجاها کار می‌کنم، مجردم؟ که خداروشکر انسی همه رو میگه متاهلم.

واقعا مردم چی می‌زنن؟ نمی‌گن حال دختر بهم می‌خوره از اینکه شبیه یه گونی پول می‌بیننش؟! یکم نامحسوس‌تر عمل کنین، آدم کمتر بهش بربخوره.


* بعدانوشت: آریانه! علائم حیاتی از خودت نشون بده. نگرانتم. (بعدتر نوشت: حالش خوبه.)


  • ۷۲۲
۱ ۲ ۳ ۴ . . . ۶۰ ۶۱ ۶۲
به خودت ایمان داشته باش،
تو قوی ترین شخص زندگی خودت هستی ؛)
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan