ما رو از چی می ترسونین ؟ برین از خدا بترسین :دی

  • ۱۳:۲۴

بهمون زور میگین ؟

صلاح دونستین فقط از ما امتحان بگیرین ؟

اگه ندیم ازمون نمره کم میشه ولی اگه بدیم هیچ تاثیری نداره توی نمره نهایی  ؟! آخه زورگو ها ؟

میخواین وقت تلگرام و نت بازی آخر هفته ما رو بگیرین ؟؟ 

هه ! زهی خیال باطل ...

ما هم کتاب و میذاریم کنار دستمون ، بین تلگرام بازی یه نگاهی بهش میندازیم !


  • ۲۴۶

از چی خجالت می کشی ؟

  • ۲۲:۳۷

توی این فکرم چرا ما جمعیت اناث ایرانی از مسئله ای مثل عادت ماهیانه خجالت می کشیم ؟! چرا وقتی از درد داریم به خودمون می پیچیم ، باید تظاهر کنیم به اینکه سردرد داریم تا بتونیم مثلا از خدماتی مرد دانشگاه ژلوفن بگیریم ؟ 

چرا وقتی  مسکن هم چاره ساز نبوده و حالمون سر کلاس بد شده ، بیشتر ازین که نگران خودمون باشیم ، نگران این هستیم که وای پسرای کلاس حالا پچ پچشون شروع میشه ؟

چرا وقتی کل ماه رو منتظریم تا پریود بشیم تا با خیال راحت لاک بزنیم و نگران پاک کردنش واسه نماز خوندن نباشیم ، از ترس اینکه فلان پسر هم کلاسی ، فامیل یا برادر بفهمه ، ناخن های لاک زده خوشگلمون رو قایم می کنیم ؟ 

اصلا چرا اینجا مثل ژاپن ما زن ها نشونه ی این دوره رو به لباسمون نمی زنیم تا بقیه بفهمن و توی این چند روز سر به سرمون نذارن ؟ رعایت حالمون رو بکنن ؟ مهربون باشن باهامون ؟! 

خدایی من به شخصه تغیرات روحیم توی این چند روز اصلا دست خودم نیست ، به شدت زودرنج میشم و رنجور و بی حوصله ... درد دارم و ندارم ، حالم خوبه و نیست ، پریود شدن رو دوست دارم و ازش متنفرم ! 

+ امروز سر همین حساسیت با باباییم بحثم شد :| 

  • ۳۰۹

گاهی سادگی درماندگی می آورد

  • ۲۱:۵۴

یک روز از پسِ یک اتفاق؛ بزرگ می شوی ! 

روز اول حالت سنگین می شود ، گیج می شوی

هرلحظه گمان می کنی دنیا خراب می شود وسط سرت و تمام

روز دوم چشمهایت تب می کند؛ می سوزد

ولی حالت دیگر به سنگینیِ دیروز نیست 

روز سوم 

امان از روز سوم که وقتی به نیمه می رسد ،خودت را برمی داری

می روی گوشه ای 

و می باری و می باری و می باری 

به حال تمام خوش باوری هایت ، به حال تمام رویاهایت

به حال خواستن هایی که خواسته نشد

حرف هایی که گفته نشد

و دلی که دیده نشد

می باری و می باری و می باری 

و بعد تمام 

از پسِ تمام اشک هایت

بزرگ می شوی 

گفته بودم 

گاهی اتفاق ها درست می افتد 

وسط خوش باوری هایت .

گاهی خدا آنقدر دلش به حالِ باورهایِ ساده ی ما می سوزد 

که زمین می زند ما را با همان باورها

و بعد کنارم ان می ایستد

دستش را دراز می کند

و ما را از دوباره شروع می کند

با یک زخم

که یادمان باشد

گاهی سادگی 

درماندگی می آورد


#عادل_دانتیسم

+ امان از باریدن های گاه و بی گاه ، امان از زخم دل ، امان ...

  • ۲۲۵

مسئله این است !

  • ۲۱:۰۲

مرز بین عشق و تنفر خیلی خیلی باریکه ، یه روزی اینجا از عشق و علاقه ام به اون میگفتم ، ولی امشب میخوام بگم که من اون مرز و رد کردم و الان ازش متنفرم ، جوری که امروز با اینکه باورم نمیشد ولی آرزوی مرگش رو کردم :|

  • ۲۲۲

تا ابد کنارم باش

  • ۲۰:۲۶

هیچ وقت اون روز و اون صحبت های خاصت رو یادم نمیره بابا : دخترم ، اگه همه ی دنیا تنهات بذارن ، من کنارتم ؛ از مامانت نزدیک تر به من که کسی نیست ، بدون این و که خدای ناکرده احتمالش هست که من و اون نسبتی با هم نداشته باشیم یک زمانی ، ولی تو همیشه و همیشه دختر منی ، از خون منی ، مایه ی افتخار منی ... 

با این حرفت دلم و گرم کردی و خیالم رو راحت که پشتم گرمه گرمه 


+ شاید از سختگیری هات اغلب اوقات خسته بشم بابا ، شاید بعضی وقت ها وقتی حرف میزنی سرم تو گوشی و حواسم بهت نباشه ، ولی این رو بدون بابا ، با اینکه یادم نمیاد آخرین بار کی بهت گفتم دوستت دارم ، تو تنها قهرمان زندگی منی ، بی برو و برگرد ...

  • ۳۳۴

توی انگشت دومی از سمت چپ

  • ۱۷:۰۶

 یه فکری مثل خوره توی سرم وول میخورد ، باید ازش حلالیت میخواستم ... به  مامان هم گفته بودم ، باهام موافق بود ...

 نمیدونم چرا دفعه آخر که از سمج بودنش عصبانی شدم ، باهاش به بدی رفتار کردم مگه نه اینکه همیشه حواسم بود دل کسی رو نشکنم و تحقیرش نکنم ... اون روز ، نگذاشتم حرفش و بزنه و به جاش باهاش دعوا کردم که خسته شدم از سمج بودنت ، دست از سرم بردار ... 

میدونی ؟ حس کردم دلش شکست  ، حال خیلی بدی داشتم ، بعد از اون هر اتفاق بدی که واسم می افتاد به دل شکسته اون ربط می دادم ، مخصوصا وقتی قلب بیچاره ی خودم هم افتاد زیر پای بی رحم یکی دیگه و خورد و خمیر شد ، بیشتر به این فکر افتادم که از آه و دل شکسته اون بوده ...

میخواستم ازش حلالیت بخوام ، برام مهم نبود چی فکر کنه در موردم یا توی ذهنش مسخرم کنه ... 

ولی امروز ...

امروز حسی بهم گفت به دست چپش دقت کن و بعد غرورت رو زیر پا بذار ، نگاه کردم ، یه چیزی توی دستش برق میزد ! 

خیالم راحت شد ...

  • ۳۴۵

یه مرهم واسه دل شکسته ام

  • ۱۹:۴۲

اومدم تند تند پست بذارم و برم ، الانه که اذان بگن و من میخوام واسه اولین بار نماز شب آرزوها رو بخونم :)

امشب میخوام اول از همه از خدا برآورده شدن حاجت خاصم رو بخوام ، ازش بخوام مثل تمام روزهای اخیر دستم رو توی دستهاش بگیره  و تنهام نذاره

و بعد از اون واسه هر کسی که به فکرم اومد دعا کنم ...

باشد که رستگار شویم :)

التماس دعا 

  • ۲۷۵

اسمم رو کامل صدا کن

  • ۲۲:۴۴

از همون بچگی حساسیت عجیبی به اسمم داشتم ، از خلاصه کردن اسمم بیزار بودم و اگه کسی کامل اسمم رو نمی گفت ؛ جوابش رو نمی دادم ! فقط در مقابل یک نفر کوتاه اومدم و اجازه دادم هر جور دوست داره صدام کنه ، حتی بعد از یه مدت دیدم اسمم خلاصه اش هم قشنگه ، مخصوصا اگه از دهان کسی که باید ، شنیده بشه ! 

جالبه الان حساسیت ام بیشتر شده ، میشه گفت دوبل شده ! اصلا دوست ندارم دیگه اون اسم خلاصه و اون لحن خطاب شدن رو بشنوم :| 

+ خیلی این روزها حالم خوبه خداروشکر :) همون طور که گفتم وقتی سرم شلوغ باشه ، حالم بهتره ... باید فردا برم در دوره جدید ایروبیک ثبت نام کنم ، دلم تنگ ورجه وورجه هامون شده !

+ از آرزوهای خیلی خوشگلم اینه که توی چنین خونه ای زندگی کنم ، عاشق بازی رنگ هام ...


  • ۳۲۵

آموزه های تلگرامی 1

  • ۲۱:۲۵

یه روزی در یه جایی همه چیز تموم شده و رفته پی کارش ...

اما شما اصرار دارید که نه، تموم نشده

بر میگرده !

چی بر میگرده؟

کی بر میگرده؟

بر میگرده که چی بشه؟

که دوباره همون داستانا پیش بیاد؟

همون دعواها؟

همون اعصاب خوردیا؟

دوباره همون آش و همون کاسه؟

میدونید مشکل کجاست؟

مشکل اونجاست که نمیدونید و یادتون نمیاد که چقدر تو رابطه اتون اذیت شدید و زجر کشیدید

در واقع اون قسمت مربوط به بدی ها و مصیبت های رابطه تون، بعد از کات کردن از بین رفته و دیلیت شده

و فایل خوشی های رابطه همچین پر رنگ و بولد اومده نشسته رو دسکتاپ !

یه لحظه به این فکر کنید که چرا کات کردید؟

دلیل کات کردنتون رو روی کاغذ بیارید و خیلی زیاد بهش فکر کنید

خواهشا خاطرات زجر آور رابطه اتون رو با صدای خودتون شرح بدید و رکورد کنید و روزی بیست بار گوش کنید 

تا بفهمید که این آدمی که باهاش بهم زدید، همچین تحفه ی نطنزی ام نبوده !

ول کنید این خاطرات خوب کوفتی رو ...

به خدا دنیا به ته نرسیده ...

و تخم آدمارو ملخ نخورده ...

قطع کنید هر چی کابل انرژی مزخرفه

و دوباره شروع کنید

دوباره بلند شید

دوباره نفس بکشید

و دوباره همه چی رو از نو شروع کنید

کائنات پیام شمارو میگیره

و هدیه ی گرانبهای خودشو عرضه خواهد کرد

فقط کمی صبور باشید.

+ از کانال آرامش زندگی 

  • ۴۷۰

آیم خسته

  • ۲۰:۱۹

باید انقدر خسته بشی چه جسمی ، چه روحی ؛ تا دیگه به هیچ چی نتونی فکر کنی ! 

روزهای در پیش رو روزهای انرژی بری هستن ، خوش حالم ! این که صبح زود بری دانشگاه و 5 بیای خونه ، ناهار نخورده رو هم دوست دارم !! 

+ دوست ندارم استاد پروژه ام عوض بشه :-/

  • ۲۵۶
به خودت ایمان داشته باش،
تو قوی ترین شخص زندگی خودت هستی ؛)
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan