هوپ به چند سوال پاسخ می دهد.

  • ۱۲:۵۳

به مناسبت چالش روزهای اخیر و خالی نبودن عریضه: 


١- راست دستین یا چپ دست؟

من یک چپ دست مغرورم. الکی گفتم انقدر از دو تا دستم یا از وسایل شما راست دست ها استفاده کردم که باید بگم من یه جفت دستم! 


٢- نقاشی تون در چه حده؟

در حد متوسط رو به پایین. زمان مدرسه خوب رو به عالی بود، حتی یه زمانی عشق طراحی های هنر راهنمایی بودم ولی بخوام نمونه نقاشی های الان رو بگم در همین حده!


٣- اسمتون رو دوست دارین؟

اسم واقعیم رو که بسیار دوست دارم. یعنی خیلیا بهم گفتن که بهت میاد فقط همین اسم رو داشته باشی و همین طور هر جا حرف هوپ (hope) میاد، یاد من می درخشد.


٤- شیرینی یا فست فود؟

جفتشون رو خوشم میاد ولی مسلماً اول شیرینی و کیک. واقعا به سختی جلوی خودم رو میگیرم وقتی از جلوی شیرینی فروشی ها رد میشم. مقاومتم در برابر فست فود بیشتره.

هفته پیش دست خواهرم رو گرفتم رفتیم یه شیرینی فروشی نزدیک خونه که کیک خونگی می فروشن. یه تکه چیزکیک، تیرامیسو و کیک شاتوت گرفتیم و رفتیم یه گوشه توی پارک نزدیک خونه و داشتیم توی سرما و با لذت می خوردیم که خواهرم عق زد و یک موی بلند از دهانش کشید بیرون! از اون موقع تا حالا به شیرینی فکر می کنم حالت تهوع می گیرم. :-/


٥- دوست دارین قد همسر آیندتون چقدر باشه؟ (سانت بگین حتما!)

خب طبیعتاً بخاطر قد تقریبا بلندی که نسبت به خیلی از دخترا دارم، پسرای قد بلند و با هیکل متناسب ( لاغر قد بلند بدم میاد!) چشمم رو سریع می گیرن. (اوف بر من!) ولی اخیراً یکم عقل برگشته به سرم و نظرم اینه دو سانت هم بلندتر بود ولی باشعور و دلنشین بود، قبوله! (دلم نمیخواد سانت بگم!) 


٦- کلاً سوال ٦ نداره این چالش.


٧- عمو یا دایی؟

داییم رو بیشتر دوست داشتم، چون توی بچگی خیلی باهام بازی می کرد و هرررر بار می دیدمش بهم هدیه می داد. منم به بچه هاش خیلی هدیه دادم تا به حال. لازم به ذکره که عروس بالقوه اش هم هستم. عموهام رو هم دوست دارم ولی کوچیکه رو الان بیشتر از داییم هم حتی دوست دارم.


٨- خاله یا عمه؟

با عمه هام راحت ترم. 



٩- مث اینکه به عدد ٩ هم اعتقادی ندارن!


١٠- عدد موردعلاقتون؟

به همین سوی چراغ قسم، یاد دفتر خاطرات دوره دبستان افتادم که بالای هر صفحه سوال بود و هر نفر یه عدد داشت و باید به سوالات مختلف دفتر جواب میداد! 

عدد موردعلاقم رو بگم؟ که چی؟! :-/ عدد موردعلاقه خاصی ندارم.


١١- اولین وبی که زدین رو حذف کردین؟

خیر، اولین وبلاگم توی بلاگفا بود و هنوز بخشی از خاطراتش از گزند اون سونامی در امان مونده ولی دومین وبی رو که زدم حذف کردم.


١٢- با کی بیشتر صمیمی هستین تو بیان؟

اگه فقط معیار بیان باشه: شارمین، آبان، مهربان، یانوشکا، واران، گندم، شباهنگ و ...(بدون لینک بپذیرین!) 


١٣- بابا و مامانتون تو بیان؟! 

شارمین حق داشت هی بگه دهه هشتادیا دهه هشتادیا! چیه این سوال آخه؟!

مامان ندارم ولی مادرشوهر دارم (نیروانا) و همین طور دو تا زن! ( شارمین و مانته نیا که از بلاگفاست.) 


١٤- رو جنس مخالف کراش داری؟ 

نه پس به جنس موافق گرایش دارم. البته حساب شارمین و مانته جداست! داستان داره. 


١٥- مترو یا قطار؟

صد در صد قطار. توی مترو همش استرس رد شدن از ایستگاه های موردنظرم رو دارم، جای نشستن هم نیست معمولا از پنجره هم بیرون رو نگاه کنی منظره قشنگ نمی بینی. قطار رو عاشقم فقط دیر می رسه.


١٦- به نظرت شادی یعنی چی؟

شادی یعنی احساس رضایت از لحظه ای که توشی و کوتاهه، خیلی خیلی کوتاه. 


١٧- سه تا از صفاتت؟

مسئولیت پذیر و باوجدان، بی اعصاب، شوخ


١٨- اگه می تونستی هویتت رو عوض کنی، دوست داشتی جای کی باشی؟ 

همین هوپ باشم با همین خانواده و دوستان ولی نه در ایران. یه دندونپزشک در کشور جهان اول با تمام امکانات روز دنیا. 


١٩- الان از چی ناراحتی یا چی اذیتت می کنه؟

در حال حاضر وسط کمرم درد خفیف داره و اذیتم می کنه.

 از چی ناراحتم؟ حسودی می کنم به اینکه استادم با اینکه بهم گفته از پیشرفتت متعجبم و حتما توی کنسرت شاگردهام بعد کرونا هستی، ولی مرتب هر جلسه یادآوری می کنه که یه شاگرد مسن داره که بهترین شاگردشه و هی اون آقا رو توی سرم می کوبه! :-/

چون فردا ولنتاینه از اینکه تا به حال ولنتاین نداشتم، هم حس ملوی بدی دارم! ( باشه اصن ولنتاین خارجکی، از اینکه تا به حال سپندارمزگان نداشتم هم دلخورم!) 


٢٠- به چی اعتیاد داری؟

گوشیم. کلافه کننده شده دیگه این اعتیاد. 


٢١- اگه می تونستی یه جمله به کل دنیا بگی، چی می گفتی؟

بهشون میگم فکر می کردین یه روز اونقدر به ماسک عادت کنین که بدون اون حس عدم امنیت شدید بهتون دست بده؟! 


٢٢- پنج تا چیز که خوشحالت می کنه؟

این سوال از مواردیه که  یک سال دیگه ازم بپرسن ممکنه یه جواب دیگه بدم؛ ولی در حال حاضر:

١/ وقتی می زنم روی صفحه گوشیم و می بینم کمتر از ١٥ دقیقه تا پایان ورزشم مونده!

٢/ وقتی گرافی پایانی از دندون بیمار ظاهر میشه و همه چیز اکیه.

٣/ وقتی بابام با جعبه شیرینی میان خونه.

٤/ وقتی بعد از n بار تمرین، بالاخره درست می زنم و استادم میگه تو همونی بودی که جلسه اول اون مدلی بودی و من ناامید بودم ازت؟

٥/ وقتی نامزدم فرار نمی کنه و وایمیسته و باهام توی تماس تصویری حرف می زنه. 



٢٣- اگه می تونستی به عقب برگردی، چه نصیحتی به خودت می کردی؟

می گفتم واسه مسئله ای که ٥ سال دیگه برات اهمیت نداره انقدر حرص نخور و خودت رو سرزنش نکن. 


٢٤- چه عادت/ رفتارهایی دارین که باعث آزار بقیه است؟

اینکه اکثرا عجله دارم و روی دور تندم و شاید خودخواه بودنم و تمایل به قانع کردن بقیه با توضیحات زیاد.


٢٥- صبحا اگه مامان/ بابات از خواب بیدارت کنن، چطوری این کار رو می کنن؟

فقط گاهی ماه رمضون بیدارم می کنن. اونم یا تک می زنن که گوشیم سایلنته متوجه نمیشم یا دیگه ببینن خواب موندم میان بالای سرم و من سکته می زنم. در حال حاضر خودم با اولین زنگ هشدارم بیدار میشم همیشه.


٢٦- کراش هاتون زمان مدرسه؟ ( با ذکر جزئیات)

لااله الا الله، چون به خودم قول دادم با صداقت کامل جواب بدم:

توی دبستان روی پسر دوست بابام که همون مدرسه ما و توی شیفت بعدی ما بودن کراش داشتم، یادمه یه بار بعد از تعطیل شدن ما و رسیدن اون ها دو دور دنبالم دور حیاط دوید!! الانم حرفش شد بابام گفت گویا یه شرکت صنایع غذایی زده. نزدیک به بیست ساله که ندیدمش!

زمان راهنمایی روی یکی از پسرای فامیل و همین طور یکی از فوتبالیست های استقلال کراش داشتم. دبیرستانی که شدم انقدر درگیر درس بودم که یادم نمیاد کراشی داشتم یا نه، البته سال کنکور روی معلم ریاضی کنکور دسته جمعی کراش داشتیم که فقط همین آخری مفید بود. بخاطرش بیشتر از زیست، تست ریاضی می زدم!


٢٧- تا حالا شده به کسی اشتباهی پیام بدین؟

واقعا یادم نمیاد. ولی شده الکی پیام بدم به کسی و بعد بگم ای وای اشتباهی بود که سر صحبت باز شه! :-/ ( من زیادی دارم با صداقت جواب می دم!)


٢٨- یک جمله تاثیرگذار برای مخ زنی؟!

من اگه بیل زن بودم... فردا ولنتاینه. هق...


٢٩- چه فرقی بین شما توی فضای مجازی با اونی که توی واقعیت وجود داره، هست؟

واسه دوستای مجازیم که مجازی و حقیقیم فرقی نداره. یک جورم تقریبا وقتی می بینمشون.

ولی توی فضای حقیقی آروم تر، منطقی تر و در مواردی مهربون ترم. توی وبلاگم زیادی رکم که توی فضای حقیقی درجه رک بودنم کمتره و بیشتر محافظه کارم و حسم رو مخفی می کنم.


٣٠- یه دروغی که اینجا به ما گفتین؟

هیچ دروغی نگفتم، فقط خیلی چیزها رو نگفتم.


٣١- توی بیان چند تا اکانت دارین؟

همین یکی.


٣٢- اولین دوستتون توی بیان؟

بذار برم اولین کامنت ها رو چک کنم. 

لیلی نامه (که نیست خیلی وقته)، سحر ( که اخیرا رفت) و شباهنگ


٣٣- چند بار توی وبلاگتون چس ناله گذاشتین؟!

خیلیییی! حتی تگ غر درون دارم. غم درون و شگفتی های برون هم اکثرا چیزناله ان. کلاً نظر من اینه وبلاگ در قدم اول برای برون ریزی شخص نویسنده است. پس حس و حال من و حس آرامشی که بعد از نوشتن پیدا می کنم، بیشتر اهمیت داره تا اونی که می خونه و ناراحت میشه. ( بله خودخواهیم اینجا مشخصه) 


خوشحالم که بالاخره تموم شد...

هر کسی دوست داشت و حوصله و وقت، شرکت کنه.

  • ۴۲۵
پَـــــر واز

چه جوابای مفصل و جالبییییی^____^

مخصوصا اون جوابایی که ارجاعش دادی به پست های گذشتت‌...کاش زودی وقت کنم برم همشونو بخونم:)

راستی سلام من پروازم

مخلصم. خوش اومدی
شما همون پروازی هستی که دانشجوی پزشکی بود؟
سین دال

ما چرا اون حفره های عددی رو نداشتیم؟ ://

 

صداقتتون خیلی خوب بود :دی

حفره ی عددی چیه؟ o_O

خودم در شگفتم ازش! :-)))
سین دال

منظور 6 و 9

کلا 31 تا سوال بود بدون پرش از هر عددی :/

عه؟! بذار بیام برای تو رو ببینم چرا من نداشتم؟! ٤ تا وبلاگ چک کردم همه پریده بودن.

بعدا نوشت: حله آقا من ٣٣ تام شما ٣١😁
نسرین ⠀

چرا ما اینقدر صادقیم واقعا؟ چرا ما هیچ وقت ولنتاین نداشتیم؟ کی پاسخگو باید باشه الان؟

حس خوبی داره برون ریزی ناشی از صداقت. :-))
ببین من نمیگم همیشه تنها بودم ها ولی تا به حال کلا پیش نیومده توی زمستون با کسی در ارتباط باشم که بخوام ولنتاین داشته باشم :-/
شارمین امیریان

سلام.

متن سوالهای مربوط به کراش رو تغییر دادیا :)

 

جواب سوال ۱۳ رو یه نگا به بند اول و دومش بنداز 😂

 

 

معلومه کراش دبستانت خیلی دوستت داشته! آدم دنبال هر کسی دو دور نمیدوه 😃

 

 

صداقتت رو دوس داشتم 😘

سلام علیکم
نه فقط یه داری اضافه کردم نشنیده بودم کراشی رو!

به چیش نگاه کنم همسرم؟!

نه بابا همبازی بودیم. ولی من کراش داشتم روش :-))

فدای تو
سین دال

:))

:-))))
نیــ روانا

خو‌ من چه مادرشووریم که عروس گلم ولنتاین نداره

ی زمان و مکان مشخص کن من فردا این پسرک گستاخ رو با شکلات و خرس راهی میکنم بیاد خدمتت عرض ادب کنه ❤️😂

از عمد گفتم که یکم پسرت رو به خود بیاری! :-(
راه دوره، کادوش رو هم پست کنه قبوله :-)) :-*
یاسی ترین

وای تو کیک مو بود 😐😢

 

 

آره و یک درصد هم احتمال نمیدیم موی خودمون بوده باشه! :-/
واران ..

آقا نه خانوم اجازه بده من عین بچه ها ذوق کنمممم 😍😍😍😂

مرسییی از این هدیه دلنشینت 😍❤❤

کلی حالمو خوب بود ❤❤

اگر ازم بپرسن بهترین هدیه تولد امسالت از دوستای مجازیت چی بود قطعا همینو میگم ❤❤

مرسیی که منو اسم بردی ❤❤❤😍😍

خیلی چسبید انصافا  ❤❤

مرسیی ❤❤

 

 

+

سلام سلام  هوپ گیانم 

نصیحتت در این برهه زمانی که حالم یه کم خوب نبود بخاطر فکر کردن به یه سری چیزها خیلی مثمر به ثمر و خوب بود 

مرسییی بابتش ❤❤

 

 

 

++

و اما ولنتاین !

اونجور که تو نوشتی متوجه سوتی چند دقیقه پیشم پیش فامیل مون شدم :دی

جالبه بدونی من هر سال ولنتاین دارم :دی 😅😅😂

 

 

+++

جواب ها رو دوست داشتم 

خیلی خوب و کامل بود❤

مرسی از به اشتراک گذاشتنش ❤❤❤

 

 بعدا نوشت :

 خدا قوت بخاطر تایید کامنتم :))

مرسی

 

 

واران روح تو درست مثل یه کودک پاک و شاده. عاشق روحیتم. 
در مقایسه با کلیپی که تو واسم درست کردی، این چی بود آخه؟ 💔

نبینم شب تولدت حالت بد باشه. اونم روز به این خاصی.

یکی از دوستان منم همین روز تولدشه. هیش تولدشو یادش نمیره.

قربون تو 😍
دُردانه ‌‌

من وقتی این سؤالا و جوابا و کلاً سلسله پست‌های چالشِ صندلی داغ رو می‌خونم یه به تو چه (تو اینجا به خودم برمی‌گرده) یِ خاصی تو چشامه. همه‌ش می‌گم چرا طرف باید به این سؤالا پاسخ بده؟ به ما چه؟ این یه سؤال شخصیه و چرا جواب داد؟ چرا عصبانی نشد؟ چرا من سؤال دوست ندارم؟ :))

همین چند دقیقه پیش با دوستم حرف می‌زدم. بهش می‌گفتم من انقدر آدمِ به‌من‌چه و سرم‌به‌کارِخودم و سؤال‌نپرسنده‌ای هستم که،
یکی از دوستای نزدیکم شوهرش آدم مشهوریه. تقریباً همه می‌شناسنش و دیگه اسم نمی‌برم ازش. برای یه کاری، همکارام به یه آدم معروف نیاز داشتن. گفتم شوهر دوستم فلانیه و بهش می‌گم. همه با تعجب گفتن الان یا قبلاً؟ گفتم ینی چی الان یا قبلاً؟ گفتن فلانی تو پیجش نوشته مجردم!
فکر کن! دوست نزدیکمه و شوهرشم آدم مشهوریه، اون وقت من در جریان طلاقشون نبودم و تازه چند روز پیش از پیج اینستای شوهر مذکور متوجه شدم که بعد از شش سال زندگی مشترک دیگه شوهر دوستم نیست.

یه همچین آدمی‌ام خلاصه...

اتفاقا تا همین دیشب قبل اینکه شارمین بنویسه، همین نظر رو داشتم، بعد اخرش حس کردم من رو هم دعوت کرده مخصوص! این شد که نوشتم.

تو دیگه وااااقعا سوال نپرسی! (اسم فاعل از مصدر سوال نپرسیدن!)
مگه میشه؟ من از وقتی دو سه ساله اکانت اینستا زدم، فضول شدم! :-/

مهدی ­­­­

من تا الان فکر میکردم hoop هه تلفظش :/ چند ساله دارم اینجا رو میخونم؟ :) کلا دیدگاهم عوض شد!

بعد توی ذهنتون نیومد در این چند سال که هوووپ ینی چی؟ :-/ اولین نظرتون مال دو سال و نیم پیشه.
منم دیدم نسبت به شما عوض شد اصلا
دچارِ فیش‌نگار

بامزه بودن جوابا :)) و صادقانه

عجیبه پست طولانی خوندین
دُردانه ‌‌

در این راستا که سن و سال هم‌کلاسیا و همکارامم نمی‌پرسم و نمی‌دونم، توجهت رو جلب کنم به خاطرهٔ سال ۹۴

 

یه پسره هست تو شرکت (اسمشو نمی‌دونم)، روز اول سلام داد، روز دوم علاوه بر سلام خداحافظی هم کرد و خسته نباشید هم گفت، روز سوم علاوه بر سلام و خسته نباشید و خداحافظی، مارک فلاسک (و به روایتی فلاکس) م رو هم پرسید و اینکه چند ساعت آب رو داغ نگه‌میداره و تصمیم داره یکی برای خودش بخره و داره تحقیق می‌کنه!!! روز چهارم علاوه بر سلام و خسته نباشید و خداحافظی، رشته‌م رو هم پرسید و پاره‌ای توضیحات در مورد ارشد و سوالاتی از این قبیل که عضو IEEE هستم یا نه که گفتم نه و روز پنجم ازم خواست راهنماییش کنم کنکور مهندسی پزشکی وزارت بهداشتو شرکت کنه و منم فکر می‌کردم سال چهارمه و لابد از من کوچیکتر و یه کم در مورد منابع و دانشگاه‌ها راهنمایی‌ش کردم و اینکه تا دهم بهمن می‌تونه ثبت‌نام کنه و اگه تصمیمش جدیه سریع‌تر اقدام کنه و اینم اضافه کردم که فقط یه سری رشته‌های مهندسی می‌تونن کنکور وزارت بهداشتو بدن و اونم گفت خب منم برقی‌ام و فلان گرایش و روز ششم فهمیدم این دومین ارشدشه و ارشد قبلیو پنج سال پیش فارغ‌التحصیل شده!!! 


اسم پسره رو هم نپرسیدم و نفهمیدم تو اون مدتی که همکار بودیم 🤣

آیا می تونم بگم اوف بر تو؟! 
نه نمیتونم چون خودم هم در برابر جنس مخالف ناآشنا کنجکاوی نشون نمیدم نهایت بگم شما چطور؟ ولی افراد این کلینیک جدیده، مرزهای کنجکاوی رو درنوردیدن، می ترسم مثل خودشون شم! 

اسم کوچیک دیگه؟ اینش طبیعیه. همین که نگفتی به شما چه؟! اوفم رو پس میگیرم.
دُردانه ‌‌

شاید باورت نشه ولی نه اسم کوچیک و نه فامیلشو نمی‌دونستم. اگه دقت می‌کردم موقعی که دوستاش صداش می‌کردن می‌فهمیدم ولی دقت نمی‌کردم. میزمونم دو متر فاصله داشت از هم. کلاً هم چهار پنج نفر بودیم :)) تازه اگه می‌فهمیدم هم می‌فرستادم به بخش حافظۀ کوتاه‌مدتم که سریع پاک بشه و فضا رو اشغال نکنه. واقعاً این اطلاعات بیهوده برام مهم نیست و با چنین اخلاقی که دارم اگه یه آدم کنجکاو (فضول) به پستم بخوره و هی سؤال بپرسه یا خودش تجسس کنه فاتحۀ ارتباطمون خونده‌ست.

این اخلاقت رو هم یادداشت می کنم در کنار اخلاق های منحصر به فرد دیگت.
البته من هم اسم افراد به سختی یادم میمونه ولی همیشه میگم حافظه اسمم ضعیفه!

من سعی می کنم بپیچونم و در کل بیشتر از دوستام سوال های شخصی می پرسم تا از هر کی از راه بیاد. ولی اعتراف میکنم برخلاف تو خیلی وقتا ذهنم رو پر میکنم از اطلاعات غیرضروری و بیخود.
فاطمه ‌‌‌‌

صداقتتو دوست داشتم خیلی :))

مامان و بابا داشتن تو بیان بهتره یا دو تا زن؟ D: مسئله این است :))

 

اون دو تا شماره سوالا جا افتاده بوده انگار، به قول شما اعتقاد نداشتن :)) ما دستی درستش کردیم شد سی و یکی.

^_^

سلطان تناقض: هوپ! 


من پشت سر هم از وبلاگ شارمین رفتم عقب و تمام وبلاگ ها جا انداخته بودن.
گندم بانو

جان دلی تو 🥰❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋

چه ذوق مرگ شدم!😅😅

قررربونت صداقشنگ هنرمند :-****

آرزو {ツ}

صداقت بامزۀ این پست و به‌طور کلی، صراحت نسبی‌تون رو توی وبلاگ دوست دارم :))

البته این صراحت نسبی ( نه رک بودن بی ادبانه) رو اخیرا ( دو سه سال اخیر ) دارم توی جهان بیرون از اینجا هم به کار میبرم. البته خیلی کمتر اینجا :-))

راستی آرزوی لبخند دار بدون صورت رو بیشتر دوست داشتم.
مانته‌نیا

آخر یه روز شارمین در یک تصادف ساختگی کشته میشه یا اینکه خیانتتو تلافی میکنم:)))

عشقم! نمیشه با هم کنار بیاین؟ من به اندازه جفتتون عشق و علاقه توی وجودم هستا!
آرزو {ツ}

چقدر خوب. امیدوارم بیشتر هم بشه اگر هنوز جا داره :)) یکی از اهداف منم اینکه که بتونم کمی صراحت به صحبت‌هام اضافه کنم و البته هی عذاب وجدان نگیرم و ناراحت نشم، حتی اگر کسی واقعا ناراحت بشه :|

 

خب پس زین‌پس بیشتر اینجوری میام ^_^

نمیدونم حس میکنم بیشتر از اینی که الان هستم یکم ازاردهنده بشه و دوست ندارم اینطور بشه. 
سخته کلا یه مرز باریکی بین صراحت و رک بودن یا بیشعوری هست.

عه نه 
آرزو {ツ}

یعنی همین که دکمۀ ارسال رو می‌زنم ها، مغزم جرقه‌های جدید می‌زنه و مظورهای دیگه‌ای برداشت می‌کنه :| منظورتون از بدون صورت، این حالتیه که الآن هست یا اونجوری که وارد بیان شده باشم؟

این برداشتت درسته. مدل اسبقت رو بیشتر دوست داشتم. البته که نظر خودت و میل خودت شرطه
آرزو ﴿ッ﴾

آره مرزش باریکه.

پس اینجوری میام :))

قبوله اینطوری بهتر شد ^_^
ربولی حسن کور

سلام

اولا شرمنده که چند روزی اینجا نیومدم حالم گرفته بود

ثانیا این چالشو توی چند وبلاگ دیده بودم اما اولین کسی هستین که به اعداد جا افتاده دقت کردین درست مثل اون پست خاطرات من که شماره پنج نگذاشته بودم!

23. ایول بالاخره یه نفر دیگه را هم مثل خودم پیدا کردم که به قانون پنج سال عمل میکنه

موفق باشید

سلام دشمنتون شرمنده اقای دکتر، کمبود حضورتون کاملا حس میشد.

نمی دونم چی میشه که یهو دقتم زیاد میشه و اینطور مسائل به چشمم میان.

البته همون زمانی که ناراحتی و حرص میخوری، خیلی نمیتونی بهش عمل کنی ولی وقتی بشینی فکر کنی اصلا یادت نیست ٥ سال پیش استادت سر لجبازی بهت نمره کم داد یا فلانی باهات قهر کرد و چقدر به نظرت خنده دار میرسه، باعث میشه وقتی رفتار بد فلان همکار رو ببینی به جای حرص خوردن به خودت بگی: این ادم تو ٥ سال اینده من نقشی داره؟ نه. پس اهمیت نده و حرص خوردنه تموم که نه ولی کمتر بشه.
سلامت باشین
مانته‌نیا

کنار نیام چیکار کنم؟ جهنم و ضرر

قربون دل رئوفت عزیزم :-*
ماوی.

۲۷:)) اولشو که خوندم تو دلم گفتم اوه اوه تازه من تو دوران نوجوونی و جهالتم شده اسمس اشتباهی الکی بدم چقدر ضایع آخه!! بعد که ادامه‌ی نوشته رو خوندم و تسکینی شد برام که ببین حتی هوپ هم از این کارا کرده :))

 

مطمئن باش هر کسی یه بار این کارو کرده! 
گیو می فایو ✋🏻
هیـ ‌‌‌ـچ

ولنتاین و سپندرمذگان و اینا برای از ما بهترونه، ما همون هق!

ههی روزگار بی وفای غدار بد 👩🏻‍🦯
به خودت ایمان داشته باش،
تو قوی ترین شخص زندگی خودت هستی ؛)
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan